پاورپوینت کامل اسلام و رستاخیز سیاسی در کشورهای مسلمان ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اسلام و رستاخیز سیاسی در کشورهای مسلمان ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام و رستاخیز سیاسی در کشورهای مسلمان ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام و رستاخیز سیاسی در کشورهای مسلمان ۱۰۸ اسلاید در PowerPoint :
۸
برگرفته از دانشنامه انکارتا Encarta
مقدمه
جنبش های سیاسی و اجتماعی در کشورهای اسلامی متفاوت است؛ از
شمال افریقا گرفته تا خاور میانه و جنوب شرق آسیا؛ این جنبش ها علاوه
بر اهداف ملی دولت ها بر بنیان ها و ارزش های اسلامی تاکید دارند. هر
چند که همه این حرکت ها در جستجوی احیای عدالت اجتماعی مبتنی
بر شریعت هستند، اما در شکل و نوع حکومتی که در پی آن هستند، و
این که تا چه میزانی حکومت باید توجیه کننده شریعت باشد، مختلف
می باشند.
بسیاری مردم در غرب، از ترکیب “بنیاد گرایی اسلامی”، تصویرها و
نقش هایی چون بحران گروگان گیری، محاصره سفارت خانه ها،
هواپیماربایی و انتحار، در ذهن خویش دارند، اما این ذهنیت ها نمی تواند
تصویری جامع از واقعیت را ارایه کند. گروه ها و طبقات بنیادگرایی
اسلامی، از سویی، شامل مسلمان هایی می شود که خدمات مورد نیاز را از
طریق مدارس اسلامی، درمانگاه های بهداشتی، نمایندگی رفاه
اجتماعی و دیگر نهادها به فقرا ارایه می دهند و از سویی دیگر برخی از
مبارزان اسلامی، تلاش می کنند که با خشونت به اهدافشان برسند.
بسیاری از فعالان اسلامی، از طریق احزاب سیاسی در روند انتخاباتی
فعالیت می کنند. در حاشیه، افرادی چون اسامه بن لادن، ملیونر
عربستانی و شبکه القاعده مطرح هستند که درگیر جنگ تروریستی
می باشند.
ادعا و طرح دوباره ارزش های اسلامی در اجتماع و علوم سیاسی طی
سی سال گذشته، در غرب معمولاً به بنیادگرایی اسلامی ، نسبت داده
می شود. به هر حال، کلمه بنیاد گرایی Fundamentalism که سرچشمه
آن در مسیحیت است، در توصیف آن چه که در کشورهای اسلامی
می گذرد، گمراه کننده است. حکومت سلطنتی محافظه کار در عربستان
سعودی، دولت سوسیالیست و تندرو لیبی و حکومت رسمی ایران، همه
تحت عنوان “بنیاد گرایی”توصیف می شوند، اما این شرح و توصیف نمی
تواند بیان کننده فرق ها و تفاوت های بسیار در سیاست ها و حکومت های
آنها باشد. تحلیل گران سیاسی ترجیح می دهند که اصطلاح اسلام
سیاسی Political Islam اسلام گرایی Islamism به کار ببرند، تا بتوانند
در مباحثات خویش نقش ها و رویه های بسیار متفاوت جنبش های
سیاسی اجتماعی اسلام را بیان کنند.
اسلام و سیاست:
اسلام، مثل یهودیت و مسیحیت در خاور میانه ظهور کرد. پیروان هر
سه مذهب،به نحوی پیروان دین ابراهیم تلقی می شوند. مسلمانان بر
این باروند که خداوند، وحی خود را اول بار از طریق کتاب آسمانی تورات
به زبان عبری به حضرت موسی فرستاده است، از طریق کتاب عهد
جدید، انجیل، به مسیح وحی فرستاد و سرانجام با کتاب آسمانی
مسلمانان، قرآن،به حضرت محمد سروش آسمانی فرستاد. اسلام بر
پایه قرآن و سنت پیامبر آن می باشد. درآمیختگی اسلام با سیاست، به
روزهای آغازین ظهور این دین برمی گردد و پیامبر اسلام، خود در قرن
هفتم میلادی، واحد سیاسی دولت- جامعه را پایه ریزی کرد. با رهبری
سیاسی حضرت محمد و جانشینان او که به نام خلیفه مشهورند، اسلام از
سرزمین محدود حجاز تا امپراتوری اسلامی، گسترش یافت و در
فرهنگ هایی توسعه یافت که از شمال افریقا تا خاور میانه و از آسیا تا
اروپا در بر میگرفت. اسلام امروزه، بیش از ۱/۲ میلیارد نفر پیرو دارد که
این تعداد به جز مسیحیت، بیش از هر دین دیگر است. اسلام در گستره
تاریخ، تاثیر سیاسی – اجتماعی قابل ملاحظه ای داشته است. حاکمان
اولیه در خاور میانه و دیگر مناطق برای اقتدار خویش از اسلام، طلب
مشروعیت می کردند و آموزه های اسلامی، تقریباً به هر نوع از جامعه
شکل و ساختار می بخشیدند. اما لزوماً این جوامع و امپراتوری های اولیه
اسلامی، تئوکراسی به معنای حاکمیت و اقتدار مذهبی نبود. در خاورمیانه
قبل از ظهور جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷/۱۹۷۹ش هیچ گاه
حکومت تئوکراسی یا حاکمیت روحانیت به معنای امروز وجود نداشته
است.
الف. رستاخیز اسلام سیاسی:
علل رستاخیز و احیای اسلام، در کشورها و مناطق گوناگون، مفتاوت
است اما در این گستره، چند عامل مشترک وجود دارد. در این میان، در
بسیاری از جوامع اسلامی، احساس شکست و نبود عزت نفس، گسترده
است. بسیاری از کشورهای خاورمیانه و شمال افریقا، در اواسط قرن
بیستم از حاکمیت استعماری، رها شدند و استقلال شان را به دست
آوردند اما آن انتظاراتی که از استقلال کشورها می رفت، برآورده نشد که
به دلیل نظام های سیاسی اقتصادی شکست خورده، و تاثیرات نامطلوب
نوسازی Modernization)) بود. شهرهای پرجمعیت بدون سامان دهی
صحیح شهری و حمایت اجتماعی، نرخ بالای بی کاری، فساد حکومتی
و رشد شکاف فزاینده بین فقیر و غنی، توصیف کننده بسیاری از
کشورهای مسلمان تازه استقلال یافته است. از سویی دیگر،نوسازی به
کم رنگ شدن سنت های خانوادگی و ارزش های اجتماعی و مذهبی،
منجر شده است.
بسیاری از مسلمانان الگوی غربی برای توسعه اقتصادی سیاسی این
کشورها را عامل اصلی این ناکامی ها می دانند.منتقدان پیروی و
شیفتگی کشورهای اسلامی از الگوی مدرنیته را که با شوق فراوان به آن
ادامه می دهند،را نقد میکنند و بر این باورند که این الگو به گونهای
فزاینده به افول اخلاقی و بیهویتی و بی قراری روحی،انجامیده است.
در نتیجه، بسیاری از کشورهای اسلامی، از شیفتگی به دنیای غرب به
ویژه امریکا خود را دور ساختند. پشتیبانی ایالات متحده از حکام اقتدار
طلب که از غربی سازی در کشورهایشان حمایت می کردند، مثل
محمدرضا شاه پهلوی در ایران و همچنین سیاست حمایت امریکا از
اسراییل،در کشورهای اسلامی، احساسات ضد غربی را تقویت و تشدید
کرده است.
پیروزی اسراییل بر همسایگان مسلمان در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ که
غرور آنان را درهم شکست، نماد احساس شکست و ناکامی گردید. پس
از شکست نیروهای متحد کشورهای عربی،اسراییل،مقداری از خاک
مصر، سوریه و اردن را به اشغال درآورد. به ویژه،از دست دادن بیت
المقدس، سومین شهر مقدس مسلمانان، برای مسلمان های سراسر
جهان، تلخ و ویرانگر بود.
رستاخیز اسلامی، بر زندگی شخصی و عمومی مسلمین تاثیر داشته است. لذا بسیاری از
مسلمین، بار دیگر به اصول مسلم اسلامی، بازگشتند که نمادهای آن رفتن به مساجد، روزه
گرفتن، پوشیدن لباس اسلامی، تاکید بر ارزش های خانوادگی و پرهیز از مشروبات الکلی
و قماربازی است. آشکار است که احیای دوباره ارزش های اسلامی، خود را در شکل
بانکداری اسلامی ، برنامه ریزی مذهبی در امور رسانه ها، تکثیر ادبیات مذهبی و ظهور
انجمن های جدید اسلامی ویژه اصلاحات اجتماعی و سیاسی، نشان داد. همان گونه
که نمادها، شعارها، ایدئولوژی ها و سازمان های اسلامی از لوزام برجسته
و مهم سیاست مسلمانان در دهه ۱۹۸۰ گردید. معمر قذافی، رهبر لیبی،
ژنرال ضیاء الحق، رییس جمهور پاکستان و دیگر رئوسای حکومت ها به
اسلام پناه بردند تا آن که مشروعیت، اقتدار و حمایت بسیج عمومی را به
نفع خود بالا ببرند. جنبش های مخالف حکومت در افغانستان، مصر،
ایران، عربستان سعودی و دیگر کشورها نیز این گونه عمل کردند.
موءفق ترین جنبش اسلامی مخالف در تاسیس جمهوری اسلامی
ایران در سال ۱۳۵۷/۱۹۷۹ش به اوج خود رسید. سراسر دهه
۱۹۸۰،انقلاب اسلامی ایران الهام گر شورش های ضد حکومتی در کویت
، بحرین و لبنان بود . ترور رئیس جمهور مصر، انور سادات، در سال
۱۹۸۱ به وسیله تندرویان مذهبی، این پندار را به وجود آورد که رادیکال
متحد اسلامی، تهدیدی برای حکومت ها در جهان اسلام و غرب می
باشد.
فرق نهادن بین گروه های میانه رو اسلامی که درون جوامع مشارکت
دارند و دخالت می کنند و انقلابیون تندرو، برای فهم رستاخیز اسلامی،
بسیار مهم است. بسیاری از مخالفان اسلام سیاسی، همه حرکت های
اسلامی را به تندروی متهم می کنند که در جستجوی دموکراسی به
معنای مطلوب آن هستند و در پی آنند تا نظام سیاسی برپا کنند ، قدرت
را به کف آورند و اراده خود را تحمیل کنند. برخی از کارشناسان استدلال
می کنند که این نوع از واکنش، به افراط گرایی و اسلام گرایان میانه رو
یاری می رساند.
ب. باروهای اسلام سیاسی
تعدادی از باورها و فرضیه ها در جوهر احیای اسلام سیاسی، وجود دارد.
اولین باورآن است که جهان اسلام در موقعیت رکود قرار دارد و علت آن
انحراف از راه راستین و ناب اسلام است و لذا راه علاج در زندگی فردی و
جمعی بازگشت به اسلام است که احیای قدرت، ارزش ها و هویت
اسلامی را تضمین و تامین می کند.
باور دوم آن است که اسلام راه کامل و جامع زندگی است، همان گونه که
در قرآن به آن تصریح شده، در الگوی زندگی پیامبر اسلام آیینه وار جلوه
یافته و در اولین جامعه مسلمانان که به وسیله حضرت محمد در مدینه
سازمان دهی شد، نمایان شده و در گوهر فراگیر شریعت تجسم یافته
است. بنابراین، احیاء و تازه سازی حکومت در جوامع مسلمین، به
بازگشت و اجرای عملی قانون اسلام نیاز دارد که طرح اولیه برای تربیت
اسلامی و دولت و جامعه عادلانه را به دست می دهد.
هر چند که اسلام سیاسی، غربی شدن Westernization)) و دنیوی شدن
Secularization)) جامعه را محکوم می کند اما نوسازی Modernization)) را
ردّ نمی کند. علم و فن آوری را می پذیرد ولی سرعت، جهت و وسعت دگرگونی ها تابع
باورها و ارزش های اسلامی است تا در برابر نفوذ و وابستگی بسیار به ارزش های غربی،
حفظ شوند.
ج. باورهای گروه اقلیت تندرو
در حالی که اکثریت فعالان اسلامی در تکاپو و تلاش در درون
نظام های حکومتی هستند و دگرگونی ها را از درون جامعه به انجام
می رسانند؛ اما گروهی نسبتاً کوچک و البته مهم و تندرو،بر این باورند که
آنها از سوی خداوند وکیل هستند تا اراده او را در زمین اجرا کنند. این
اقلیت تندرو، همچنین اعتقاد دارند؛ از آن جا که حکام جهان اسلام
اقتدار طلب و ضد اسلام هستند، خشونت، امری ضرور است. آنها در
تلاش برای سرنگونی حکومت ها، به کف آوردن قدرت و تحمیل دیدگاه
و تفسیر خود از اسلام اجتماعی هستند. جنبش های تندرو اسلامی با
این پندار فعالیت می کنند که اسلام و غرب در پیکاری مداوم در
شرایطی ناهموار هستند که به روزهای پیشین تمدن اسلامی
برمی گردد، رزمی که بسیار تحت تاثیر میراث و بازمانده جنگ صلیبی و
استعمار اروپایی است و امروزه محصول توطئه یهود مسیحیت می باشد.
آنها بر این باورند که این دسیسه، نتیجه استعمار نو( Neocolonialism»
ابر قدرت ها و قدرت صهیونیسم است. این حرکت ها، دنیای غرب مثل
انگلیس، فرانسه و به ویژه امریکا را به دلیل حمایت از رژیم های غیر
اسلامی و ناعادلانه، سرزنش می کنند و حمایت تعصب آمیز این کشورها
از اسراییل در برابر مردم رانده شده و بی خانمان فلسطینی را نکوهش
می کنند. بنابراین، خشونت بر ضد این گونه دولت ها و نمایندگی آنان، به
عنوان دفاع مشروع از خود، لحاظ می شود.
تندروها همچنین براین باورند که اسلام تنها یک پیشنهاد ساده
ایدئولوژیکی برای جوامع اسلامی نیست بلکه دستوری سیاسی و الهی
نیز می باشد. زیرا امر خداوند و عمل به آن، فوری و ضروری است و تاخیر
جایز نیست. و وظیفه اجرای آن اوامر، ناگزیر بر عهده مسلمانان راستین
است. بنابراین، آنان که در شک و تردید هستند، غیر سیاسی ، باقی می
مانند و آنان که مانع اجرای امر خداوند می شوند،را نمی توان مسلمان
قلمداد کرد، حال خواه فرد باشد یا حکومت. پس آنها خدا نشناس، بی
اعتقاد و دشمن خدا هستند و بر ضد کسانی اند که مسلمان راستین
می باشند و باید جهاد برپا دارند.
چهره های اسلام سیاسی در جهان امروز
در آغاز قرن بیست و یکم،همچنان دین اسلام نیرویی سیاسی و آماده
در سراسر جهان اسلام باقی مانده است. سئوال این نیست که آیا اسلام،
منزلتی و یا نقشی در جامعه دارد یا نه، بلکه این امر مطرح است که
چگونه به بهترین روش می تواند آن نقش را به عهده گیرد و به انجام
رساند. در حالی که برخی از مسلمین آرزو دارند تا راه دنیوی گرایانه، در
پیش گیرند، دیگران در پی نقشی عینی تر و نمایان تر از اسلام در زندگی
جمعی هستند. بیشترینه فعالان و حرکت های اسلامی، درون جامعه
فعالیت می کنند و در امور کشورشان مشارکت دارند. اقلیتی جداگانه،
تندرو و افراطی هستند که تلاش می کنند تا حکومت ها را بی ثبات کنند
یا براندازند، خشونت می ورزند و درون کشورهایشان، ترس و وحشت
ایجاد می کنند.
از اواخر دهه ۱۹۹۰غ۱۹۸۰، سازمان های سیاسی اسلامی، آن گاه که
به آنان اجازه داده می شود، در انتخابات شرکت می کنند و خدمات
اجتماعی و تربیتی بیشتری را در تعدادی از کشورها ارایه می دهند. این
سازمان های اسلامی که غالباً تحصیل کردگان، سردمدار آنها می باشند،
طیف گسترده ای از افراد را جذب خود می کنند؛ و این گروه از پیشه وران و
فن سالاران Technocrat)) تا افراد فقیر و بی سواد را شامل می شود. در
چندین کشور، نامزدهای اسلام گرایان در مسئولیت های بلندپایه،
برگزیده شدند. در ترکیه رهبر حزب رفاه اسلامی Islamist Welfare
Party))، از سال ۱۹۹۶-۱۹۹۷، نخست وزیر شد. در مالزی، انور ابراهیم،
پایه گذار حرکت جوانان مسلمان مالزی Malaysian Islamic Youth
movement)) از سال ۱۹۹۳ تا برکناری او در کشمکش قدرت به سال
۱۹۹۸ معاون نخست وزیر مالزی بود. در اولین انتخابات دموکراتیک
اندونزی، عبد الرحمان وحید،که شاید رهبر بزرگترین حرکت اسلامی به
نام نهضه العلماء، باشد، در سال ۱۹۹۹ به عنوان رئیس جمهور برگزیده
شد. هر چند که بعدها به دلیل بدتر شدن مشکلات اقتصادی اندونزی،
حمایت عمومی از وی کاهش یافت و سال ۲۰۰۱ از مقام برکنار شد.
دغدغه های اولیه حرکت های اسلامی، داخلی و ملی است، هر چند
مسایل بین المللی نیز در سیاست مسلمانان تاثیر داشته است. از میان
موضوعات بسیار تاثیرگذار در این گستره، چالش اعراب اسراییل و
اشغال بیت المقدس شرقی توسط اسراییل است. آن سان که در دهه
۱۹۸۰،اشغال افغانستان توسط شوروی، مساله ای مطرح بود. همچنین
ضربه نامطلوب و فشار ویرانگر مصوبه سازمان ملل بر ضد عراق پس از
جنگ خلیج فارس در سال ۱۹۹۱ و مرگ حدود ۵۰۰/۰۰۰ هزار کودک
عراقی، و تلاش های شدید برای خاموش کردن مسلمانان در بوسنی،
چچن و کشمیر از دیگر امور بین المللی مطرح در میان مسلمانان جهان
می باشد. به علاوه، کشورهایی چون ایران، لیبی و عربستان سعودی در
تلاشند تا نفوذ و توانایی بین المللی خود را با حمایت از برنامه های
اسلامی دولت ها و حرکت های اسلامی در هر جای جهان، توسعه
بخشند.
مروری بر موقعیت فعلی در نواحی کلیدی شمال آفریقا، خاور میانه و
آسیای جنوب شرقی، بیان کننده جهات و اشکال گوناگونی است که
سیاست مسلمانان در چند دهه اخیر، به خود گرفته است.
الف. تونس
تا اواخر دهه ۱۹۸۰، تحلیل گران بر این باور بودند که شمال افریقا مثل
ترکیه، دور از هر چالش جدی فعالان اسلامی خواهد بود. تونس پس از
کسب استقلال از فرانسه در سال ۱۹۵۷ حاکمی به نام “حبیب بورغیبا”
داشت که از سال ۱۹۵۷تا۱۹۸۷ رئیس جمهور بود. تا آن که در سال
۱۹۸۷، نخست وزیر تونس به نام زین العابدین بن علی، حکومت را از
حبیب بورغیبا که پیر و فرتوت شده بود،به دست گرفت.
زین العابدین بن علی، قول داد که کشور را دموکراتیک خواهد کرد و در
سال ۱۹۸۹ انتخابات پارلمانی برگزار کرد. در این میان، نامزدهای اسلام
گرایان، ۱۴/۵ درصد از رای را در سطح کشور به دست آوردند و در برخی
شهرها ۳۰ درصد از آراء را از آن خود کردند که بسیار حیرت آور بود. در
واکنش به این امر، دولت تونس، بسیاری از حرکت های اسلامی مخالف
و تاثیر گذار را مثل النهضه توقیف کرد و این فشارها بادستگیری های
گسترده و به ویژه محاکمه اسلام گریان در دادگاه های نظامی، انجام شد.
سازمان جهانی حقوق بشر، از این اعمال سرکوب کننده،به شدت، انتقاد
کرد. خطرپذیری کوچک دولت، مبنی بر دموکراتیک کردن کشور، به آن
انجامید که زین العابدین بن علی در سال ۱۹۹۹غ۱۹۹۴ بدون انتخابات
دموکراتیک، با ۹۹ درصد از آراء، برنده انتخابات شد.
ب. الجزایر
در حالی که دولت تونس، حرکت اسلامی آن کشور را قلع و قمع می کرد،
رهبران آن را تبعید می کرد یا به زندان می انداخت؛ در الجزایر، ارتش،
جنب و جوش خود را در یک حرکت پیچیده فزاینده برای روندی یکسره
خشونت آمیز آغاز کرد.با توجه به قانون اساسی، الجزایر حکومتی تک
حزبی بود و آن حزب، جبهه آزادیبخش ملی بود که در سال ۱۹۶۲ از
فرانسه، برای الجزایر کسب استقلال کرد. با تجدید نظر در قانون اساسی
در سال ۱۹۸۹، دیگر احزاب سیاسی، اجازه یافتند تا با جبهه آزادیبخش
ملی را به رقابت پردازند. در این سال، جبهه آزادیبخش اسلامیIslamic
salvation Front، در شمال افریقا، اولین حزب سیاسی قانونی
گردید.این حزب که رهبر آن استاد دانشگاه، شیخ علی عباس المدنی
بود، به سرعت رشد کرد و گسترش یافت، زیرا که جبهه آزادیبخش ملی
که رهبر دولت بود، در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی، ناکام ماند.
جبهه نجات اسلامی، از طریق مساجد و شبکه های رفاهی اجتماعی
موءثر، سازم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 