پاورپوینت کامل اسلام، مسلمانان و تکنولوژی مدرن; قسمت پایانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسلام، مسلمانان و تکنولوژی مدرن; قسمت پایانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام، مسلمانان و تکنولوژی مدرن; قسمت پایانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام، مسلمانان و تکنولوژی مدرن; قسمت پایانی ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۰

سید حسین نصر
مترجم: محمد رضا امین

۲۲ دسامبر ۲۰۰۵

تیتوس بورکهارت(۱) در کتاب خود پیرامون هنر اسلامی، داستان
جالبی در مورد یک تولیدکننده شانه ساده نقل کرده که فضای آن شهر
فاس در مراکش است. وی تعریف می کند که چگونه این هنر در بدو امر،
توسط خداوند به حضرت شیث، پسر حضرت آدم (علی نبینا و آله و
علیهما السلام) تعلیم داده شد، و متذکر می شود که این هنر از اهمیتی
معنوی برخوردار است. اگر به بازار رفته و یک شانه ساده دست ساز
بخرید، تفاوت آن را با یک شانه ماشین ساز، درک می کنید؛ حتی یک
توریست آمریکایی هم این تفاوت را حس می کند. در جامعه غربی که از
تکنولوژی بالایی هم برخوردار است، یک شی ء دست ساز را نه بنجل،
بلکه ارزشمند تلقی می کنند. اگر کالایی با دست تولید شده باشد، مردم
پول فراوانی بابت آن می پردازند؛ در حالی که در بیشتر مناطق جهان
اسلام، طی یک صد سال اخیر، روند امور به عکس بوده است. بسیاری
مردم کالاهای ماشین ساز را بهتر از کالاهای دست ساز می دانند؛ اما
می توان جهت این گرایش را معکوس کرد. این تغییر جهت باید به
کمک انتقاد خردمندانه از تکنولوژی مدرن، طی دو مرحله صورت گیرد:
ابتدا باید به فقدان بعد آسمانی و معنوی آن، و سپس به تأثیر آن بر
محیط، هم محیط زیست طبیعی و هم محیط بشری پرداخت.

در واکنش به این دیدگاه، غالباً می گویند، بازگشت به تکنولوژی های
سنتی که نمی توانند در مقیاس وسیع تولید کنند، امکان ندارد، زیرا
نیازهای ما از جهات مختلف افزایش یافته، چرا که جمعیت ساکنان این
سیاره، نسبت به عصر پیش از انقلاب صنعتی، به طرز وحشتناکی فزونی
یافته است. این سخن در عرصه های خاصی و نه در تمامی عرصه ها
صادق است؛ مثلاً شهرهای بزرگ هندرا که زنان آن هنوز هم ساری های
دست بافت را می پوشند، در نظر بگیرید. در حال حاضر تعداد این زنان
حدود ۵۰۰ میلیون نفر است و ۲۰۰ سال قبل احتمالاً ۱۰۰ میلیون نفر و
۱۰۰۰ سال قبل ۵۰ میلیون نفر بوده اند. این مطلب حقیقت دارد که تعداد
مصرف کنندگان این پوشاک از حدود ۵۰ میلیون نفر در اعصار میانه، به
۵۰۰ میلیون نفر در حال حاضر، افزایش یافته است، زیرا اکنون حدود
یک میلیارد هندی وجود دارد که تقریباً ۵۰۰ میلیون نفر از آنها را زنان
تشکیل می دهند. اما تعداد افرادی که می توانند این لباس را تولید کنند،
نیز افزایش یافته است. اگر انسان زندگی اندکی ساده تری داشته باشد،
تعداد مردمی که می توانند اشیای دست ساز را تولید کنند و نیز به همین
نسبت، مصرف آن کالاها افزایش خواهد یافت. این یکی از
استدلال های غلط انداز (و ظاهراً مبتنی بر مبانی اقتصادی) است که
برای ایجاد یک جامعه مصرفی مطرح شده است.

یک جامعه مصرفی، بسیار بیشتر از نیاز خود مصرف می کند. چنین
جامعه ای بر اساس نیازهای کاذبی تغذیه می کند که دنیا را به سوی
نابودی سوق می دهد و آن گونه که استدلال مذکور می گوید: «افزایش
آنها از افزایش تعداد مردم ناشی می شود: «این سخن لزوماً صادق
نیست، زیرا هنگامی که تعداد مردم بیشتر شود، تعداد مردمی که
می توانند اشیای ساده تر را تولید کرده و همیشه محتاج ماشین نباشند
نیز بیشتر خواهد شد. در واقع انفجار ناگهانی جمعیت دنیا به نفسه
محصول تکنولوژی مدرن است، زیرا تکنولوژی پزشکی نیز بخشی از
این تکنولوژی است؛ بی شک چنین است، زیرا داروهای جدید،
شمشیری دو لبه هستند. این داروها زندگی های بسیاری را نجات
می دهند؛ ولی به طور غیر مستقیم، به واسطه امکان پذیر کردن پیدایش
جمعیت فوق العاده زیاد و تأثیرگذاری عمیق تر بشر بر محیط زیست
طبیعی، دنیا را به نابودی می کشانند. اگر همین حالا به جای ۶ میلیارد و
نیم انسان، یک میلیار نفر بر روی کره زمین وجود داشت، این فاجعه
اتفاق نمی افتاد که گونه های متعددی، فقط در همین ۴۵ دقیقه صحبت
کردن من منقرض شوند. این یک وضعیت فاجعه آمیز است.

بنابراین، صحیح است که اکنون جمعیت بیشتری در دنیا وجود دارد؛
ولی همان طور که در مورد ساری های دستبافت هندی بیان شد،
جمعیت بیشتری نیز برای تولید اشیای ساده تر وجود دارد. این امر
می تواند در مورد اشیای فراوان دیگری نیز صادق باشد؛ مثلاً ایران اکنون
جمعیتی بالغ بر ۷۰ میلیون نفر دارد. فقط یک نسل پیش، تعداد آنها ۳۵
میلیون نفر بود که طی یک دوره ۳۰ ساله دو برابر شد؛ یعنی استفاده از
فرش ایرانی نیز کمابیش دو برابر شده است. این نکته، همان گونه که
بسیاری مقامات حکومتی پیش و پس از انقلاب نیز گفته اند، می توانست
دستاویزی باشد، برای واردات فرش های ماشینی، زیرا جمعیت و
نیازهای آن افزایش یافته است. اما مردمی که فرش می بافند نیز
افزایش یافته اند. در واقع امروزه در روستاهای ایران، مشاهده می کنید که
نسبت به ۳۰ سال قبل، مردم بسیار بیشتری وجود دارند که فرش
می بافند.

در چنین وضعیتی، سیاست های حکومتی مناسب، می تواند مفید
باشد. سخن من این نیست که در همه موارد، باید چنین کرد، اما در موارد
بسیاری باید تلاش کرد تا رابطه کیفی با تولید حفظ شود و باید توجه
داشت که شادی در زندگی، نه به داشتن اموال بیشتر و بیشتر، بلکه به
ارزشمند بودن مایملک انسان، در جریان تأمین نیازهای اساسی است.

این نکته ای بسیار چالش برانگیز است، زیرا بسیاری مردم از من
انتقاد کرده و خواهند گفت: “شما با بهداشت مخالفید؛ شما با این
مخالفید؛ شما با آن مخالفید”. البته که من با این مسائل مخالف نیستم.
همیشه مردم فقیر و غنی وجود داشته اند. اما جامعه بشری ۶ میلیارد
نفری، همگی نمی توانند از به اصطلاح سطح زندگی ملل بسیار صنعتی
دنیا برخوردار باشند (این وضعیت خطرناکی است که همواره وجود داشته
است) و زمین نمی تواند همه این جمعیت را تأمین کند. به رغم همه
تکنولوژی مدرن که تصور می شود، فقر را ریشه کن خواهند کرد، دنیای
مدرن با فاصله انداختن میان انسان و طبیعت، فقر را تشدید کرده است.
فاصله بین فقرا و اغنیا را در نظر بگیرید؛ نقاط معدودی بر روی کره زمین
وجود دارد که فاصله فقرا و اغنیای آن به اندازه فاصله فقرا و ثروتمندان
ایالات متحده باشد (که رئیس شرکت آن ۹ میلیون دلار در سال و
مستخدم آن ۱۰ هزار دلار در سال درآمد دارد). این وضعیت در ایالات
متحده شایع است.

این فاصله از جهاتی بسیار بدتر از فاصله بین مهارجه های هند و
رعایای آنها، در دوران حکومت بریتانیا بر هند است. این یکی از
استدلال های غلط اندازی است که اقتصاددانان کمونیست و
سوسیالیست از یک سو و اقتصاددانان کاپیتالیست از دیگر سو مطرح
می کنند. همگی مدعی اند، که می خواهند مردم را ثروتمند کرده و فقر را
ریشه کن کنند. اکنون این کار تا حدی امکان پذیر است، ولی نه کاملاً؛
شاهدش نیز آن چیزی است که عملاً اتفاق افتاده است. بین زندگی
کشورهای برخوردار از تکنولوژی های مدرن، یعنی شمال، و زندگی سایر
کشورها اختلاف وجود دارد و ایده دنباله روی از این تکنولوژی در
کشورهای به اصطلاح توسعه نیافته، مبتنی بر این واقعیت است که شما
همیشه، پس مانده غذای کسی را بخورید که بر سر میز غذا خورده است.
البته این دنباله روی، اوضاع را بهتر نخواهد کرد.

لازم است که در مورد فقر و ثروت، به شکل دیگری بیندیشیم.
روستایی را در نظر بگیرید که زندگی تقریباً به شکل طبیعی در آن
جریان دارد و برخوردار از آب طبیعی و هوای پاک و صاف است که از
کوه ها و دشت ها و جنگل ها جریان می یابد. لازم نیست که این روستا،
برای بهروزی مردم خود، تمام ثروتی را که شهر نیویورک دارد، داشته
باشد. مسئله به اینجا پایان نمی یابد. ما باید به کلی در نگرش خود به فقر
و بهروزی تجدید نظر کنیم. البته هیچ حکومتی نمی تواند، غذا، پوشاک
یا آب را از مردم خود دریغ کند و سخن من نیز این نیست. تکنولوژی
مدرن می تواند به این مسائل کمک کند؛ ولی واقعیت این است که
تکنولوژی مدرن، عمدتاً با حرص مرتبط است؛ این تکنولوژی با اقتصاد
مدرن ارتباط دارد که آن هم بر حرص مبتنی است و البته عواقب آن را
نیز دیده اید. ضرورتی ندارد که در اینجا به این مسئله بپردازیم، ولی نباید
کورکورانه چنین استدلالی را بپذیریم که تنها راه رسیدن به زندگی توأم
با بهروزی، تکنولوژی مدرن است.

جهان اسلام اگر طبق تعالیم قرآن عمل کرده و حرص را کنترل کند،
عوامل منفی را مهار نماید و ثروت را بهتر توزیع کند، می تواند کار
صحیح را انجام دهد؛ بله به شرط اینکه به اسلام وفادار بماند. اما این
بدین معنا نیست که جهان اسلام باید در عین تلاش برای نیل به
عدالت اقتصادی، رابطه بنیادین بین بشر و شیوه تولید را نادیده بگیرد.
کل مطلب از این قرار است.

حال نوبت آن رسیده که نکته اصلی را بیان کنیم؛ ابتدا آن را تحلیل
می کنیم: مسلمانان در قبال تکنولوژی مدرن، چه موضعی باید داشته
باشند؟ این مطلب بسیار پیچیده ای است. جهان اسلام در یک منازعه
قدرت، با غرب مدرن رودررو شده است؛ یعنی غرب به جهان اسلام
هجوم آورده و مسلمانان می کوشند تا درک کنند که چگونه تحت سلطه
غرب درآمده اند. آنان بر این باورند که این، ساختار مدیریتی، علم و
تکنولوژی مدرن غربی است که به غرب امکان داده، تا آنان را استعمار
کند و متأسفانه قدرت، احترام و اعتبار را با خود به همراه می آورد.
ضرب المثل زیبایی در عربی وجود دارد که می گوید: “الانسان عبید
الاحسان”؛یعنی “بشر بنده نیکی است”. اما متأسفانه جمله مشهوری نیز
وجود دارد که می گوید “الانسان عبید القدره”؛ یعنی “بشر بنده قدرت
است”. ماهیت بشر چنین است. از این رو، جهان اسلام با مشاهده قدرت
غرب، همانند چین و ژاپن، به تدریج دچار حس بردگی، فرمانبرداری و
هیبت زدگی ای توأم با آمیزه ای از حقارت شد که از قرن ۱۹ به بعد،
دامن گیر جهان اسلام شده است؛ نگرش هایی که هنوز هم بسیاری از ما
گرفتار آن هستیم.

اگر چه طی ۵۰ سال گذشته، مطالب زیادی با لحنی بسیار قاطعانه در
برابر این آمیزه حقارت بار بیان شده و ان شاءالله به تدریج آن را از بین
خواهد برد؛ اما این احساس حقارت هنوز هم تا حد زیادی وجود دارد. این
معجون خفت آور، نه تنها با تکنولوژی مرتبط است، بلکه زیربخش
مطلب مهم تری است؛ یعنی زیربخش نگرش به کل قدرت سازمانی
فرهنگ غربی، قدرت سیاسی و اقتصادی آن و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.