پاورپوینت کامل ابعاد اجتماعی اسلام امام سید موسی صدر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ابعاد اجتماعی اسلام امام سید موسی صدر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ابعاد اجتماعی اسلام امام سید موسی صدر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ابعاد اجتماعی اسلام امام سید موسی صدر ۱۰۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

اشاره:

این سخنرانی در دانشگاه داکار کشور سنگال در تاریخ ۱۵/۵/۱۹۶۷
مطابق با ۲۵ اردیبهشت ۱۳۴۵ ایراد شده است. امام موسی صدر در یک
سفر شش ماهه به چندین کشور افریقایی ارتباط عمیقی با رؤسای
جمهور، مقامات، اندیشمندان، مردم و لبنانی های مهاجر این کشورها
برقرار کرد. متن سخنرانی را ملاحظه می کنید.

نخست باید به این پرسش پاسخ داد که «چرا اسلام به مسائل
اجتماعی، اهتمام ویژه دارد و خود را در امور اجتماعی درگیر می کند؟»

آیا ممکن نیست اسلام تمام همِّ خود را با همه توان، متوجه تعالیمی
کند که در حوزه خاص ایمان و اخلاق و مسائل فردی است؟ آیا بهتر
نیست که دین اسلام، فقط به تربیت فرد بسنده کند؛ بی آنکه در حوزه
اجتماع دخالتی داشته باشد؟

فرد و جامعه

در پاسخ به این سؤال، باید گفت که اگر ما جویای حقیقت باشیم، در
می یابیم که فرد، جزء حقیقی جامعه است. او به روشنی از جامعه تأثیر
می پذیرد و بر جامعه نیز اثر می گذارد. آدمی در تکوین خود، زندگی،
فرهنگ خود، بر آوردن نیازهایش، و در همه امور، جزئی از جامعه خویش
است و از جامعه اثر می پذیرد. نمی توان فرد را در کانون همه توجهات
قرار داد؛ اما نسبت به اوضاع اجتماع بی توجه بود و از آن غفلت ورزید؛
نمی توان برای فرد و تربیت او برنامه ریزی کرد و در عین حال او را در
جامعه ای رها کرد که با تعالیم و برنامه های مذکور، سنخیت و تناسبی
ندارد، پس اگر بخواهیم فرد صالح، مؤمن و شایسته باشد، غفلت از
جامعه، به هیچ وجه مجاز نیست.

حقیقت این است که اسلام از زبان پیامبر خود می گوید: «بعثت لاتمم
مکارم الاخلاق» (بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۲۱۰)؛ اما آیا مکارم اخلاقی
فرد مصونیت دارد و می توان آن را در محیط و جامعه ای حفظ و صیانت
کرد که با آن مکارم و آموزه های ایمانی و اعمال متعالی نامتناسب است؟
قطعا خیر. به نظر من، تأثیر پذیری انسان از جامعه، نیازی به برهان
ندارد. بنابراین، اسلام که خواهان تربیت فرد است، تلاش می کند
جامعه ای را برای او فراهم آورد که با تربیت، ایمان، اخلاق و کردار او
متناسب باشد. به همین دلیل اسلام در امور جامعه دخالت می کند.

جامعه چیست و چگونه شکل می گیرد؟

بی شک اجتماع از افراد تشکیل می شود. اما آیا تنها وجود افراد برای
تشکیل جامعه کافی است، هرگز. اگر هزار نفر انسان، بدون کنش و
واکنش و داد و ستد یا خرید و فروش، در کنار هم قرار گیرند، در این
صورت جامعه ای تشکیل نشده است، پس تشکیل جامعه، به وجود
افرادی وابسته است که با تبادل توانایی های خود، در کارها تعامل داشته
باشند. هنگامی که یکی از افراد جامعه چیزی می دهد و چیزی می گیرد،
همین گونه دومی و سومی…، جامعه شکل می گیرد؛ وگرنه جامعه ای پدید
نخواهد آمد. از این رو بنیان جامعه بر مبادله و تعامل است؛ اما تعامل و
مبادله میان افراد جامعه چگونه پدید می آید؟ پیدایش چنین ارتباطی
سه علت دارد:

علت نخست. تفاوت در شایستگی ها؛ همان گونه که شکل بدنی افراد
مختلف انسان متفاوت است، انسان ها از لحاظ روحیات، استعدادها و
توانایی های انسانی نیز با هم متفاوت اند. این تفاوت ها موجب پیدایش
تبادل و تعامل میان افراد می شود؛ برای مثال، دو ظرف آب را تصور کنید
که یکی سردتر از دیگری است. اگر این دو ظرف را به گونه ای به یک
دیگر متصل کنید، آب سرد فورا از آب گرم گرما می گیرد و آب گرم از آب
سرد سرما. از این طریق، میان این دو ظرف آب، مبادله ای صورت
می گیرد؛ اما اگر دمای این دو ظرف آب یکسان باشد، میان آنها تبادل
حرارت انجام نخواهد یافت. بنابراین، تبادل و داد و ستدی اساس
تشکیل جوامع است و به واسطه تفاوت توانایی ها و استعدادها حاصل
می شود.

علت دوم. بشر اهداف، منافع و غایاتی پیش روی خود دارد که عظیم تر
و گسترده تر از توانایی های یک فرد است و فرد به تنهایی، نمی تواند به
آنها دست یابد. آدمی برای رسیدن به این اهداف و دست یافتن به آن
غایات، به همکاری دیگران نیاز دارد.

علت سوم. انسان در مسیر زندگی، با خطرات، دشمنان و تنگناهایی رو
به روست که غلبه بر آنها، از توانایی های فردی او فراتر است و یک فرد
تنها، بی مساعدت دیگران، امکان پیروزی بر این مشکلات و مبارزه با
دشمنان و دفاع از خویش را ندارد.

این سه علت، یعنی تفاوت در استعدادها، وجود اهداف و مصالحی که
نیل به آنها فراتر از ظرفیت فرد است و نیز آسیب ها و تنگناهای قوی تر از
توان فرد، بشر را به سوی تشکیل جوامع سوق می دهد. این علت های
سه گانه، از آغاز خلقت با انسان بوده است؛ از این رو مدنیت یا گرایش
انسان به تشکیل جوامع، امری طبیعی و بنیادی است؛ چرا که علت آن
در نهاد آدمی نهفته است.

به اعتقاد من شاید این نظر مشهور که: «انسان ذاتا اجتماعی و مدنی
الطبع است، نتیجه این علل سه گانه باشد؛ البته ممکن است عوامل
دیگری هم در کار باشند.

این مطلب را بیان کردم تا به این نکته برسم که تمایل و احساس
انسان برای تشکیل جامعه، به معنی گرایش نسبت به تعامل و داد و ستد
است؛ به معنی میل و رغبت به انجام وظیفه (یعنی حقی که دیگران بر تو
دارند) و گرفتن حقوق (یعنی وظایف دیگران در قبال تو)، همان حسی
است که آن را شعور مدنی یا حس تعامل یا میل به اخذ و عطا می نامیم.
این حس، در بشر، اصیل، ذاتی و طبیعی است و اسلام، در برخورد با این
احساس طبیعی انسان، تلاش می کند که ریشه های آن را بشناسد و به
آن ژرفا بخشد.

اصالت جامعه

نخست اینکه احساس یا گرایش به زندگی اجتماعی در انسان وجود
دارد؛ اما اسلام فلسفه ای برای آن مطرح می کند تا در جان انسان عمق
یابد. دوم اینکه اسلام این گرایش را مقدس می شمارد و به آن زیبایی
می بخشد. سوم اینکه اسلام با تعالیم خود به این گرایش استحکام
می بخشد و برای آن چار چوب ها، موازین و معیارهایی تعیین می کند و
برای جوامع دینی، ساختار و شاکله گسترده ای ترسیم می کند.

بنابراین، در مورد سه نکته بحث می کنیم: این حس و گرایش در بشر
وجود دارد؛ اما اسلام چگونه به این احساس عمق می بخشد و چگونه آن
را تقدیس می کند و چگونه به آن استقرار و ثبات می بخشد؟

نکته نخست. اسلام چگونه به این گرایش عمق می بخشد؟ برای مثال
در تربیت فرزند خود، گاه به او می گوییم: «دروغ نگو» کودک را مخاطب
قرار می دهیم و او را از انجام کاری باز می داریم. این نوع تربیت سطحی
است؛ ولی اگر کودک را از زشتی دروغ بیاگاهانیم؛ یعنی خواسته خود را با
دلیل همراه کنیم و بگوییم: «دروغ نگو، زیرا دروغ گویی عملی ناپسند و نا
مطلوب است»، تأثیرش عمیق تر است؛ اما ممکن است فضای سالمی
فراهم آوریم که در آن اصولا نیازی به دروغ گویی نباشد و کودک اگر دروغ
بگوید: احساس از خود بیگانگی کند. این نوع تربیت عمیق تر و قوی تر،
از انواع پیش گفته است.

حال به بحث خود با می گردیم تا ببینیم اسلام، چگونه به گرایش
انسان برای تشکیل جوامع عمق می بخشد. این گونه نیست که اسلام
فقط به انسان توصیه کند که به تعهدات خود عمل کند یا با دیگران داد و
ستد داشته باشد یا امانت دار باشد، بلکه علاوه بر آن، می کوشد تا از
جهانی که انسان در آن زندگی می کند، تصویر روشنی ارائه کند. به انسان
می گوید: ای آدمی، جهانی که در آن زندگی می کنی و آنچه محیط زیست
تو را تشکیل می دهد و بیشترین تأثیر را بر تو می گذارد، جهانی است
منظم، همه چیز در آن به اندازه است و هر جزئی از اجزای عالم نقش و
وظیفه وجودی خود را به طور دقیق و متقن ایفا می کند. پس اگر
می خواهی، هماهنگ با این جهان، در این جهان زندگی کنی، باید
منظم، دقیق و امانت دار باشی و وظایف خود را خوب انجام دهی. در
قرآن کریم چنین آمده است: «و السماء رفعها و وضع المیزان» (۵۵: ۷)؛
آسمان را بر پا کرد و میزان را قرار داد.

این کدام میزان است؟ میزان حقیقی، یعنی «عدالت در آفرینش و
دقت در عمل» همچنین قرآن کریم می فرماید: «الّذی خلق فسوّی و
الّذی قدّر فهدی»؛ (۸۷:۲) آنکه آفرید و درست اندام آفرید و آنکه اندازه
معین کرد. سپس راه نمود.

پس همه چیز دقیق، درست و منظم است و آسمان را برافراشت و
میزان را وضع کرد. چرا؟ برای اینکه شما از میزان عدالت خارج نشوید.
من می گویم: هستی منظم است و در محدوده میزان ادای امانت
می کند، یعنی اعمال انسانی که در این جهان زندگی می کند، با ترازوی
عدالت سنجیده می شود و انسان مورد ظلم قرار نمی گیرد؛ یعنی آنچه به
او می دهند، کمتر از چیزی نیست که از او ستانده اند. بنابراین، راهی که
اسلام برای تعمیق این احساس در پیش می گیرد، این است که هستی
منظم است، عطا می کند، و نیز دقیق است.

پس تو ای انسان، اگر می خواهی با این جهان هماهنگ باشی، باید
دقیق و منظم باشی. از این رو دین برای آدمی شرایطی فراهم می آورد
که احساس او، نسبت به ضرورت وفاداری و ادای امانت، از ریشه هایی
سرچشمه می گیرد که از آسمان تا زمین امتداد دارد و این خواسته ای
سطحی و رفتاری صوری نیست، بلکه عملی است که بر این ریشه های
عمیق استوار است.

دین این گونه احساس آدمی را نسبت به ضرورت انجام وظایف و
درخواست حقوقش، یعنی تشکیل اجتماعات، عمق می بخشد.

نکته دوم. اسلام می کوشد تا احساس بشر را نسبت به مدنیت (حقوق و
وظایف یا اخذ و عطا) تقدس بخشد.

چگونه اسلام به این احساس رنگ تقدس می زند؟ از چند طریق.

طریق نخست این است که عطا و دهش در نظر اسلام، از وظایف
دینی است. متقین چه کسانی هستند؟ قرآن در نخستین آیات سوره
بقره، آنها را چنین وصف می کند که به پنج اصل پایبندند: به غیب ایمان
دارند (اصل اول)؛ نماز به پا می دارند (اصل دوم)؛ از رزق و روزی خود
انفاق می کنند (اصل سوم)؛ به آنچه بر تو و پیامبران پیشین نازل شده،
ایمان دارند (اصل چهارم) و به آخرت یقین دارند (اصل پنجم) .

اصل سوم این است که از هر چه روزی آنها شده انفاق می کنند.

(کلمه انفاق تنها به پرداخت مال اطلاق نمی شود، بلکه بخشش از
همه روزی هاست و معنای آن عطا و بخشیدن است؛ یعنی مؤمن با تقوا
کسی است که از علم و آبرو و مهارت و توانایی ها و از همه چیز خود عطا
می کند.)

آن که می بخشد، با تقواست، پس عطا که یکی از عوامل تشکیل
دهنده جامعه است، جزئی از تقواست. بنابراین، انجام وظیفه اجتماعی و
فعالیت اجتماعی یک وظیفه دینی اصیل به شمار می رود.

باید دانست که تعبیر به انفاق، با تعبیر به صدقه متفاوت است. آنچه
مرد به همسرش می دهد، انفاق به حساب می آید و این حق است؛ نه
سخاوت و کرم؛ انجام وظیفه است.

بنابراین، اسلام به عطا رنگ وظیفه و وجوب می دهد و به آن قداست
می بخشد. همین طور ملاحظه می فرمایید که آنچه فرد به جامعه
می دهد، حقی است که جامعه بر گردن او دارد. انسان به جامعه می بخشد.
این حقوق جامعه بر گردن اوست. از جامعه می گیرد و این حق او بر عهده
جامعه است، حقوق و وظایف یا اخذ و عطا.

انسان حقوق جامعه را می پردازد و آن را ادا می کند. بنابراین، می توان
هر انجام وظیفه ای را ادای امانت شمرد. کسی که ادای امانت می کند،
حقوق مردم را به طور کامل بی کم و کاست می پردازد. هر چه بر او واجب
است، ادا می کند؛ یعنی امانت داری می کند. از این رو می توان عطا را که
رکن اساسی تشکیل جوامع است، ادای امانت دانست.

اینک به قداستی که در این کلمه نهفته بر می گردیم. ادای امانت
زیبایی و برجستگی انسان است. اینجاست که معنای آیه کریمه زیر
برای ما روشن می شود: «انّا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و
الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان»(۳۳:۷۲)؛ ما
این امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، از تحمل آن سر
باز زدند و از آن ترسیدند و انسان آن امانت بر دوش گرفت.

انسان تنها موجودی است که می تواند ادای امانت کند و بار امانت را به
دوش کشد و در اینجا به طریق دوم می رسیم.

طریق دوم. چرا در قرآن کریم از نقش طبیعی خورشید و ماه و سایر
اجزای هستی، به سجود، تسبیح و صلاه تعبیر می شود، ولی به نقش آنها
امانت گفته نمی شود؟ زیرا امانت امری اختیاری است و این انسان است
که وظایف خویش را با اختیار کامل انجام می دهد. در حالی که خورشید و
ماه و بقیه اجزای هستی، وظایف خود را نه به حکم اراده، بلکه بی اختیار
انجام می دهند. آنها به سوی انجام وظیفه رانده می شوند و به کار گرفته
می شوند.

آدمی تنها موجود مختار است و بدین سبب، از عمل او به ادای امانت
تعبیر می شود. بنابراین، دهش و عطای انسان انفاق است که یکی از
صفات پنجگانه متقیان است. امانت داری و ادای امانت واجب است و
بدین سان در این اصطلاح و تعبیراتی نظیر آن و در عطا، رنگ قداست
را مشاهده می کنیم.

همچنین در تفسیرهای دینی، این سخن را می بینیم که «مردم همه
عیال الله اند و محبوب ترین مردم نزد خدا کسی است که برای عیال خدا
(مردم) نافع تر باشد»، (اصول کافی، ج ۲ ص ۱۶۴) پس عطا کردن به
جامعه، سود رساندن به عیال الله است؛ در نتیجه موجب قرب پروردگار.
به این مطلب می رسیم که به طور خلاصه، اسلام پیوندهای اجتماعی را
مقدس و اخذ و عطا را عبادت می داند.

طریق سوم. اسلام این پیوندها را تثبیت می کند و برای آنها خطوط و
موازینی قرار می دهد. این موضوع را در مجموعه تعالیم اسلام، صریح و
واضح می بینیم. اینک نمونه هایی از آن را ذکر می کنم؛ ولی فعلاً مجال
بحث مفصل در این زمینه وجود ندارد. شما می دانید که دین دارای
عرصه های گوناگونی است؛

۱. عرصه فرهنگی؛ یعنی مفاهیم و تفاسیری که اسلام از پدیده ها و
اشیا به دست می دهد.

۲. عرصه ایمان؛ یعنی اعتقاد به خدا، روز آخرت، و نبوت .

۳. عرصه احکام؛ یعنی واجبات و محرمات، صحیح و غلط، جایز و غیر
جایز.

۴. عرصه اخلاق، صفات و فضایل.

این چهار عرصه وجود دارد و ما مشاهده می کنیم که در همه این چهار
عرصه، به وضوح، به روابط اجتماعی اهمیت داده می شود: در حوزه
مفاهیم (حوزه فرهنگی)، به تفسیر اسلام از جامعه می نگریم و می بینیم
که «انما المؤمنون اخوه»(۴۹:۱۰) و افراد جامعه را برادر می داند و با این
روش قصد دارد، میان افراد جامعه خویشاوندی و پیوندهای عاطفی و
منطقی ایجاد کند. سپس در این معنا مبالغه می کند و از حد برادری فراتر
رفته می فرماید: «مؤمنان همچون یک تن واحدند که هرگاه عضوی
دردمند شود، دیگر اعضا با او همدردی کنند». اعضای جامعه را به (بحار
الانوار، ج ۷۱، ص ۲۳۴) اجزای یک بدن تشبیه می کند و این معنا در
بسیاری آیات قرآن مشاهده می شود. در این آیات از افراد به بعض تعبیر
می شود.

می دانیم که در اصطلاح منطق، دو کلمه بعض و فرد، با یکدیگر
متفاوت اند. بعض، جزء یا قطعه ای از شی ء است؛ وی فرد واحدی مستقل
و مجزاست. همچنین در تعالیم قرآنی می بینید که از اموال به اموالکم ـ
به صورت جمع ـ تعبیر می شود: «… لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل»
(۴:۲۹)؛ یعنی همه اموال متعلق به همه شماست و به مال همه تعبیر
می شود: «بعضکم من بعض» و «اوفوا بعقودکم»؛ یعنی آنها را قطعه
واحدی به حساب می آورد که دارای اجزای متعدد است.

پس تفسیر اسلام از جامعه و مفهومی که از جامعه ارائه می دهد، بر
پدیده ای یگانه دلالت دارد: برادری و خویشاوندی اعضای جامعه و
یکپارچگی آن، مانند بدن واحد. این در حوزه فرهنگی؛ اما در عرصه
ایمان و عقیده، می بینید که اسلام در اصول دین، به اجتهاد امر می کند؛
یعنی می فرماید: مسلمان کسی است که یگانگی خدا را با دلیل و منطق
می پذیرد و ایمان تقلیدی کفایت نمی کند. چرا اسلام بر این نکته اصرار
دارد و از ما می خواهد که اصول دین را عمیقاً درک کنیم؟

اسلام از ما می خواهد تا با ایمان خود زندگی کنیم. این چه فایده ای
دارد؟ معنای ایمان به خدای یکتا این است که چون خدا یکتاست و از
داشتن فرزند، والدین، همتا، نزدیکان و خویشاوند مبراست؛ بنابراین،
همه افراد بشر نزد او برابرند، همچون دندانه های شانه. وقتی انسان ها
مساوی باشند، همکاری میان آنها آسان می شود؛ چه در آن صورت،
کسی بر دیگران برتری ندارد یا از دیگران بی نیاز نیست تا تعاون صورت
نگیرد، بلکه هر فرد به دیگران نیاز دارد. پس قبول این مسئله که افراد
بشر با یک دیگر مساوی هستند، تع

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.