پاورپوینت کامل حذف های نادرست ۴۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حذف های نادرست ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حذف های نادرست ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حذف های نادرست ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۹

نقد فیلم روی اکران

فیلم «به آهستگی»، حرفی زیر زبان دارد و به هر دلیلی، آن را بر زبان
نمی آورد. چیزی می گوید که حرف او نیست. در این میان چیزهایی
می بینیم که از فرط خطای فیلمنامه حیرت انگیز می نماید.

با این فیلم چه کنیم؟ فیلم برای منتقدان جوانی که آماده اند، دچار
اغواهای روشنفکرانه فیلم های مدرن شده و از تشخیص نیروها یا
ضعف های جدی فیلم باز بمانند، کاملاً گمراه کننده است. زمانی که ما به
جای درک زنده هر فیلم به کلیشه ها و فرمول ها متکی هستیم، این
اتفاق طبیعی است؛ برای مثال فرض کنید، یک ساختار حذف، چون
شگردی فرمی و مدرن، برای ما جذابیت یابد و همه آگاهی ما درباره جود
این شگرد در فیلم بر انگیخته شود تا آن را چون امری مثبت ارزیابی
کند، در این صورت ما در بسیاری مواقع، متوجه نخواهیم بود که حذف ها
تا چه میزان درست صورت پذیرفته و چقدر بدیع و خلاقانه پرداخت
شده اند. چه بسا حذف ها در ساختمانی خام، نه تنها به آشنا زدایی فیلم و
درخشش فرمیک بدل می شوند، بلکه مایه لکنت فیلم می گردند. یا وجود
یک لایه اشراقی در فیلم برای ما دلچسب باشد؛ در حالی که چه بسا
اجرای اشراقی فیلم، با ضعف جدی مواجه نبوده و هیچ ارزشی نداشته
باشد.

از این دیدگاه، باید به پاره ای دوستانم که با شوق و ذوق از حذف کاری
فیلم «به آهستگی» حرف زده و مرا به دیدن فیلم ترغیب کرده بودند،
بگویم که نه تنها حذف های فیلم به نظر من کار خلاقانه ای نبود، بلکه تا
اندازه زیادی خام دستی از آن می بارید؛ به خصوص در نمایش جشنواره
فجر، بخش هایی بود که براساس ساز و کار حذف ساخته شده بود و
ناتوان ترین قسمت فیلم را شکل می داد و خوب شد که خود آن
قسمت ها، از جمله پیدا شدن نوار توسط دانشجویان و… حذف شد!

شروع به آهستگی، شروعی دلپذیر است.

ریل ها، قطار، ایستگاه، برف و کارگری مثل محمود که جوشکار است. از
تهران تلفن زده اند که اگر آب در دست دارد، زمین بگذارد و کرج برود.
ماجرا به زنش مربوط می شود. اکنون محمود فکر می کند که پری در
بیمارستان است و از مهندس به التماس مرخصی می خواهد .

بازی فروتن در این سکانس، چون دیگر سکانس های فیلم عالی
است. جز دیالوگ ها که البته حرف های فروتن مؤثر از آب در آمده است.
محمود رضایت صاحب کار را کسب می کند ولی وقتی به شهر و خانه اش
می رسد، خانه خالی است. پری و پریسا دختر کوچکش نیستند. زن
صاحبخانه می گوید: «از من نپرس». رفتار پیر زن صاحبخانه شک
برانگیز است. محمود بلاتکلیف سرگشته قرنهاست. باران می بارد. او
خیس است. تکرار باران و آب کشیدگی محمود با طرز راه رفتن و حرکت
دست ها و حالت چهره اش، حالتی ترحم انگیز را برای او به وجود می آورد.

محمود به سراغ پدر و مادرش می رود. پدرش نماز و روزه استجاری
بجای می آورد. (ما او را مدام در حال نماز خواندن می بینیم و تا نیمی از
فیلم فکر می کنیم که او عابدی بی توجه به دنیای دو رو برخود است. ما
نمی دانیم چرا او باید این کاره باشد؟ پدر محمود نیز همین طور خام رها
شده و فیلمنامه رفتاری سر سری و ساده اندیشانه با او دارد. مادر محمود،
کلیشه مادرانی است در موقعیت سینمایی و تلویزیونی. مادر محمود
نفرین می کند: «الهی محمود خیر نبینی با این زنی که گرفتی» و محمود
می گوید: الهی آمین! پریسا را مادرش دم در رها کرده تا پیش مادر بزرگ
و بابا بزرگش برود و یک هفته است که معلوم نیست کجا رفته. اینها را
مادر محمود می گوید و محمود برای شکایت به دادگاه می رود: هشت
روزه زنم گم شده و گفت و گوی معمول افسر بازجو و تشکیل دهنده
پرونده قضایی .

سپس شخصیت دیگری وارد داستان می شود: آقا فیروز نجار که به
محمود می گوید: بیا کارت دارم. بیا چای بخوریم.

اینجا می فهمیم که آقا فیروز تلفن زده بود. او به محمود می گوید: پشت
سرش حرف می زنند و می خواهد رخ به رخ و بی پرده بگوید و می گوید که
مردم می گویند: زنت نه تصادف کرده، نه مرده. مردم می گویند زنت فرار
کرده و محمود ساده دل می گوید بی خود می کنند واسه چی فرار کنه. و آقا
فیروز می گوید: این حرف ها را پیر سگ صاحب خونه ات راه انداخته و
یک چشمه از برداشت های مرد سالارانه آقا فیروز را همین جا
می شنویم: زن ها رو که می شناسی؟! سپاه شیطان اند؛ تنها باشند هوایی
می شوند. اگر تو شیشه هم حبس اش کنی، می زنند به در. نگفتم بهت زن
جونت را ول نکن…

معلوم است آقا فیروز دلسوخته است و تجربه بدی از زن دارد. محمود بر
انگیخته سراغ صاحبخانه اش می رود و فریاد می زند: ترا می کشم. زنم
کجاست؟ سرت را می برم. و معلوم نیست. چرا؟ و چرا باید زن صاحبخانه
بداند او کجاست؟

زن صاحبخانه اعتراف می کند که پسری گفته: قرض دارد و ۲۰۰
تومان از پیش پول خانه را گرفته و غیبش زده است. زن صاحبخانه
می گوید: رفتم و رامین خانه زن دایی. گفتند هیچ کس نیست. دیگر خانه
ما نیا. محمود فریاد می زند: هیچ کس شما نیست. بی همه چیزها برای
شما آمدند اینجا. تا حالا آدم ها همه منفی اند یک دنیا آدم های عوضی و
یک محمود ساده دل و زخمی. او می رود و نعمت برقی را که اسباب کشی
کرده، پیدا کند و با رشوه و باج سبیل آدرس خانه جدیدش را می گیرد باز
در باران جلوی خانه نعمت برقی و دائی و زن دائی می رود و آنها در را باز
نمی کنند و دعوایی حسابی در می گیرند. باز مردم نا مرد و بی همدلی و بی
همدردی را مشاهده می کنیم.

بعد هم آمدن سروان آگاهی برای تحقیقات و آن دیالوگ بی مزه ـ یک
میلیون می دهم زنم نباشه ـ و آدرس سه زنی که کشته شده اند ـ یکی را
زیر پل ولایت خفه کردند و یکی پوست صورتش را کندند و یکی هم در
تصادف کشته شده و این که در تصادف کشته شده نظر محمود را
می گیرد. بعد هم به صورت مصنوعی او نمی تواند زن را در سردخانه
ببیند، چون نامحرم است و با نشانه خال که زن خدمه می دهد، محمود
یقین می کند که مرده پری است و ما نمی فهمیم چطور مادر و دیگران
تشخیص نمی دهند و بالاخره زن به نام زن محمود دفن می شود.

اکنون همه آنان که پشت پری حرف زده بودند، گوشت تن اش را
می بلعند؛ البته بعد خواهیم دانست که پری نمرده و در نتیجه تأکیدهای
کارگردان عبث از آب در می آید. محمود به دلیل دیر کردن از کار اخراج
شده و در حال برگشتن کارگران دیگر می گویند: چرا به کویت نمی رود.
محمود اثاثیه اش را جمع می کند. در همین گیر و دار، آقا فیروز می آید و
خبر می آورد که زنش نمرده است عزت قصاب او را در مشهد دیده است
تعریف عزت نکته بامزه ای دارد؛ او وانمود می کند که آدم ناموس پرستی
است و پری را خوب نمی شناخته، اما زنش او را شناخته است. و بعد که ما
فلاش یک تصویری، ماجرا را می بینیم، مشاهده می کنیم که زن عزت
اصلاً پری را نمی شناخته و عزت قصاب با یک نگاه، او را به جا آورده بود.

محمود شب نمازش را می خواند و در همین حین ناگهان پری سر
می رسد. محمود نوار می آورد و ضبط روشن می کند تا پری تعریف کند که
کجا بوده و او به دادگاه ارائه دهد. محمود او را نحس خطاب می کند؛ اما
وقتی پری داستان را تعریف می کند، همه چیز شکل دیگری می گیرد. او
که پی درمان در پی آدمی به اسم حسن خجبری بوده، با استاد فضلی در
قطار آشنا می شود. استاد مادر پیری دارد و حرف زدن با او به پری آرامش
می دهد. پری با او به خانه می رود و مادر در حال مرگ اس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.