پاورپوینت کامل عقل گرایان شیعی و نزاع با دیگر نحله ها; قسمت دوم ۴۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل عقل گرایان شیعی و نزاع با دیگر نحله ها; قسمت دوم ۴۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عقل گرایان شیعی و نزاع با دیگر نحله ها; قسمت دوم ۴۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل عقل گرایان شیعی و نزاع با دیگر نحله ها; قسمت دوم ۴۳ اسلاید در PowerPoint :
۲۴
گروه سوم. فیلسوفان افراطی
سومین درگیری فکری امامان معصوم(ع) و شیعیان عقل گرا با
منکران شریعت (فیلسوفان افراطی) بود. کسانی چون ابن ابی الاوجاء که
با تأکید بر عقل، به انکار شریعت پرداختند و به خیال خود با استدلال
عقلی گفتند که ما به شریعت نیازی نداریم؛ از جمله بحث های این گروه،
بحث میان ابن ابی الاوجاء و امام صادق(ع) است. او از امام(ع) پرسید:
اگر خدایی وجود دارد، چرا در پرده است؟ چه مانعی دارد که ظاهر شود و
شخصا مردم را به عبادت خود دعوت کند تا اختلافی نباشد؟ امام(ع)
فرمودند: «چگونه خداوند در پرده است؟ خدایی که در بی قدرتی به تو
توانایی بخشیده، نبودی و تو را به وجود آورد؛ خرد بودی و بزرگت کرد؛
ناتوان بودی توانایت کرد و… .
باز ابن ابی الاوجاء می پرسد: دلیل برحدوث اجسام چیست؟ امام(ع)
می فرماید: همه چیز با ضمیمه شدن با مشابه خود بزرگتر می شود. یک
به علاوه یک می شود دو؛ بزرگ می شود. بنابر این، حالت اول از بین
می رود، همان استدلال منطقی که می گوید: العالم متغیر و کل متغیر
حادث، فالعالم حادث، مشابه همین استدلال است.
کسان دیگری هم بودند که می گفتند: ما با وجود عقل، به پیامبر(ص)
نیازی نداریم، خدا به همه عقل داده، چه نیازی است که خدا به یک نفر از
میان جمع برتری دهد و هدایت دیگران را به او بسپرد. می گفتند با بودن
عقل در میان همه انسانها، معنا ندارد که یک نفر به دیگران برتری
داشته باشد و دیگران را هدایت کند؛ بنابراین به پیامبر(ص) نیازی
نداریم. نمونه این اتهامات به ابوبکر محمد رازی نسبت داده شده است؛
از جمله حاتم رازی. البته این دسته فلاسفه خدا را قبول داشتند؛ ولی
درباره نیاز به پیامبران، برای فهم سعادت و تنظیم افعال انسان، اختلاف
داشته اند. اگر چه مطالعه آثار به جا مانده از این فلاسفه، مشخص می کند
که تا حدود زیادی انکار شریعت و پیامبران، تهمتی بوده که به این
فلاسفه زده می شده است؛ چنان که شهید مطهری در کتاب «خدمات
متقابل» از رازی دفاع می کند و وی را شیعه می داند.
به هر حال، به نظر می رسد که این نزاع ها در جهان اسلام صورت
می گرفته است و این دسته فلاسفه، به عقلی خارج از این گفتمان نظر
نداشته اند و عقل مورد نظر اینان نیز کم و بیش حول محور فهم سعادت
انسان و تنظیم زندگی بر اساس عقل اسلامی بوده است.
برای مثال حلبی، مترجم معاصر کتاب «تهافت الفلاسفه» غزالی، در
مقدمه ای برای کتاب می نویسد: «حق این است که عقل و دین هم در
جوهر و هم در روش، با هم به اصطلاح علمای اصول، اختلاف مبنایی
دارند… دین بر پایه وحی آسمانی آمده است؛ اما فلسفه بر عقل انسانی
اعتماد دارد… طرز تعلیم فیلسوفان با انبیاء متفاوت…».
حلبی در ادامه به زحمات فلاسفه ای که در جمع میان این تلاش
کرده اند، اشاره می کند و اخوان الصفا و فارابی را برای نمونه نام می برد.
در مقابل نگرش حلبی، علامه حسن زاده آملی در کتاب «قرآن، عرفان
و برهان از هم جدایی ندارند»، می نویسد: «قرآن و عرفان و برهان از هم
جدایی ندارند؛ آری سخن راسخ در علم و جامع بین نظر و برهان و بین
کشف و وجدان چنین است».
ملاصدرا را نیز در این فقره، کسانی را که بین حکمت و شریعت جدایی
می افکنند، افرادی می داند که با تطابق میان احکام شرعی و براهین
فلسفی شناخت ندارند. در دوره میانه، سجستانی، فیلسوفی است که به
افتراق فلسفه و شرع نظر داشته است؛ ولی این برداشت با نظریات دیگر
سجستانی هم خوانی ندارد، زیرا اینان نو افلاطونی بودند و سعادت را در
پیروی از حکیمی فرزانه می دانستند. البته ابن رشد نیز مردم را به عوام و
خواص تقسیم می کند؛ به این معنی که خواص به وسیله فلسفه و عوام به
وسیله شرع، به سعادت نایل می شوند.
ابن حیان توحیدی در «الامتاع و المؤانسه»، پس از نام بردن
نویسندگان رسائل اخوان الصفاء، با بدگویی از آنها می نویسد؛ آنها ادعا
می کنند که شریعت به جهالت ها آلوده شده است و باید به وسیله فلسفه
پاکیزه شود. اخوان الصفا خیال کرده اند، اگر فلسفه یونانی و شریعت
منتظم شوند، کمال حاصل می شود؛ اما در این رسائل، خودشان
اشتباه کرده اند. سجستانی در مورد آنها گفته که کار آنها بی فرجام است،
زیرا قوی تر از آنها نتوانسته است، بین فلسفه و شریعت تطابق برقرار
کند، زیرا شریعت از خداوند گرفته شده است که گاهی با عقل موافق و
گاهی مخالف است.
فارابی و پیروانش، هدف فلسفه و شریعت را یکی دانسته، مقام
فیلسوف و نبی را در ریاست مدینه فاضله یکسان شمرده اند، حال آنکه
سجستانی و ابن حیان از تضاد بین عقل و شرع و عدم سنخیت بین این
دو نظر داده اند.
انکار علوم نقلی از دیدگاه فلاسفه افراطی
برخورد فلاسفه افراطی با کلام و بحث درباره دین عجیب است، زیرا
همانند اهل ظاهر، خواهان انقیاد و تسلیم بدون تفکر و تأمل در مقابل
وحی اند و با کلام رابطه خوبی ندارند و جدل در دین را بی فایده می دانند.
اینان در دوره میانه، از معترضان به متکلمان بودند.
در حکایت شب چهلم از کتاب «الامتاع و المؤانسه»، ابن حیان
می نویسد: دین برای قبول و تسلیم و مبالغه در تعظیم آمده است و در آن
برای چه و خیر و چگونه راه ندارد؛ مگر به اندازه ای که اصلش را حفظ کند
و عوارض سوء آن را بر طرف کند.
از دیگر ایرادهای این دسته از فلاسفه بر متکلمان، درباره مسئله
تکافی ء ادله است. توحیدی در این باره می نویسد: ابوسلیمان گفت: و
این هم چنین از شومی کلام و اشتباه متکلمان است که می گویند، تقلید
در شی ء جایز نیست و باید دلیل داشته باشد. سپس دلیل می آورند و
نظرها مختلف می شود، سپس می گویند که ادله متکافی ء هستند.
اما در مقابل، فارابی در دو کتاب المله و احصاء العلوم، در نزاع با تفکر
بالا، به مشخص کردن فایده فقه و علم کلام می پردازد. وی این دو را در
زمره علوم عملی می آورد و هدف کلام را ایجاد اطمینان به درستی رأیی
می داند که باید به آن عمل شود.
باید گفت راهی که سجستانی و توحیدی و پیروانش رفته اند، در نهایت
به تعطیل عقل و نوعی منحط از ظاهرگرایی منتهی می شود. اینان،
خواهان انقیاد و تسلیم مردم و حتی متفکران جامعه (فلاسفه) در برابر
ظاهر شرع اند؛ بی آنکه حق سؤال داشته باشند. دانش سیاسی آنها،
همان دانش سیاسی اهل ظاهر است؛ به همین دلیل فارابی، ابن سینا و
بسیاری فلاسفه مسلمان در برابر آنها موضع گیری کرده اند.
انکار وحی در دیدگاه فلاسفه افراطی
به بعضی فیلسوفان افراطی دوره میاه، علاوه بر انکار علوم دینی، انکار
نبوت نیز نسبت داده شده است. محمد ابوبکر زکریای رازی (۲۵۱ ـ
۳۱۳) و ابن راوندی (۲۱۵ ـ ۲۹۸) و برخی از این دسته شمرده شده اند. از
دیدگاه اینان، عقل برای تدبیر امور و نیل به سعادت کافی است و به وحی
و دستورات شرع نیازی نداریم.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 