پاورپوینت کامل درباره فیلم کارت قرمز و سینما مستند و تصویر واقعیت; ضرورت قضاوت دقیق ۴۲ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درباره فیلم کارت قرمز و سینما مستند و تصویر واقعیت; ضرورت قضاوت دقیق ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درباره فیلم کارت قرمز و سینما مستند و تصویر واقعیت; ضرورت قضاوت دقیق ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل درباره فیلم کارت قرمز و سینما مستند و تصویر واقعیت; ضرورت قضاوت دقیق ۴۲ اسلاید در PowerPoint :

۲۹

داوری ممکن است؟

فیلم کارت قرمز، درباره قتل همسر اول ناصر محمد خانی، فوتبالیست
مشهور و اتهام همسر صیغه ای و دادگاه اوست.

این فیلم ساخته خانم مهناز افضلی، چند نکته مهم را با هم، پیش
روی ما قرار می دهد تا درباره آن داوری کنیم:

۱. اهمیت سینمای مستند در دنیای کنونی؛ تصویر مستند در زندگی ما نقشی
انکارناپذیر یافته است. تلویزیون، ماهواره، اینترنت، سینما و… مدام ما را
در معرض تصویر جهان قرار می دهند. این جهان، هم اجتماع و هر فرد
را با هم در بر می گیرد. اخبار کانال های تلویزیونی، هر لحظه دنیا یا لااقل
چهره هایی از دنیا را برای ما دیدنی می کند.

بحث ارزش تصویر واقعیت در سینمای مستند یا واقعیت تصویر از
اینجا به گونه ای روز افزون، مطرح گردیده است. اکنون می توانیم به یاد
آوریم که با آغاز سینمای مستند، انسانها به چه نقطه عطفی در آگاهی و
دیدن و تماشای خود و جهان خود مواجه شدند. در جامعه بدون، سینمای
مستند کاربردهایی چند سویه دارد. تنها مستند اجتماعی محاکمه گر،
افشاگر یا سیاسی نیست که در جامعه مورد توجه قرار می گیرد، بلکه
مستند صنعتی، آموزشی، علمی، پژوهشی، انسان شناختی،
کیهان شناسی، طبیعت گرا و… نقش خود را به درستی ایفا می کند.

در جامعه ای نظیر ایران، علیرغم آنکه صد سال از عمر سینمای مستند
می گذرد، اما هنوز این سینما با ضعف هایی روبه روست. سال های سال،
سینمای مستند با دیکتاتوری پهلوی درگیر بود. رژیم مستبد اجازه رشد
این سینما را نمی داد و کوچک ترین انتقادی را تحمل نمی کرد؛ در نتیجه
تنها مستندهای مشهور به فرهنگی و هنری، یعنی مستندهایی که
دستگاه پهلوی بی خطر تشخیص می داد، اجازه ساخته شدن می یافت.
این مستندها که درباره رقص های محلی و آئین های قدیمی و بومی
بودند؛ هیچ چالش و تفکری را بر نمی انگیختند.

بدیهی است که در یک جامعه پیشرفته، تنها خرد اقتصادی و اثر
تفکرانگیز مورد دفاع قرار می گیرد و رواج می یابد ؛ لیکن در نظام های
بسته، آگاهی و نقد با هم خطرناک تشخیص داده می شوند.

پس از انقلاب اسلامی سینمای مستند در ایران، رشد قابل توجهی
یافت. فیلم کارت قرمز، اثری است که در فضایی با آزادی نسبی،
می تواند تولید شود و به نمایش در آید؛ از این رو فیلم مذکور می تواند، به
امکان تأمل تازه ای درباره واقعیت تصویر و قدرت و ضعف سینمای
مستند، در نشان دادن تصویر واقعیت بدل گردد.

۲. بحث داوری؛ در نظام های استبدادی، داوری عادلانه همواره در
معرض تهدید است. قدرت به خود اجازه نمی دهد، هر جا که میل داشت،
حقوق انسان ها را زیر پا بگذارد و کسی حق اعتراض ندارد. در نظام های
فاقد مدیریت علمی، رها کردن نهادهای قضایی و فقدان کنترل آن
موجب می شود که تناهی زدگی و فساد، همه جا رواج یابد. رشوه خواری
داوران، بی ارج شدن حقیقت و له شدن انسان مظلوم زیر دست و پای
فساد و اقتدار مردم فاسد، امری بدیهی و طبیعی شمرده می شود. به دلیل
عدم مجازات جدی متخلفان وقاحت و بی پردگی توسعه می یابد و
داوری به امری کاملا بی ارزش تبدیل می شود.

از سوی دیگر، نه تنها به دلیل فساد اهل قضاوت، بلکه به دلیل ماهیت
محدود انسان، داوری او می تواند مورد پرسش قرار گیرد. این پرسش
جنبه هستی شناسانه دارد؛ نه اجتماعی. پرسش بنیادین داوری آن است
که انسان تا چه حد و کجا می تواند، مطمئن باشد که یافته های او عین
حقیقت است و داوری او نه بر اساس ذهن که بر اساس حق مطلق استوار
است؟

این پرسش نیز در فیلم کارت قرمز، به خوبی پیش روی تماشاگران قد
علم می کند.

بالاخره بحث شرایط اجتماعی، مسایل زنان، موضوع فساد جنسی،
خانواده، شهرت و قهرمانی در جامعه ما، از مسایلی است که در کارت
قرمز مطرح می شود. آیا زن دوم شیطان است؟ آیا این زن است که مرد را
اغوا می کند و سهم مردان را در ناخویشتنداری، اعمال پنهانی و فساد
باید ندیده بگیریم؟ آیا دین نگاه مردسالارانه به زنان دارد یا فرهنگ
فئودالی، ارباب رعیتی و برده داری موجد اشتباهات و سوء تفاهمان
جدی شده و همه را به پای دین نوشته اند؛ در حالی که نگاه دین، نگاهی
الهی به انسان و نگاه انسانی به زن و مرد است؛ نه نگرشی جانبدار از
مردان به سود بردگی زنان! آیا دین نباید از خرافات، تبعیض جنسی پاک
سازی شود و گوهر اصیل آن به نمایش در آید؟ اینها سؤالات دیگری
است که فیلم مهناز افضلی، تلویحا مطرح می کند. برای آنکه ببینیم
کارت قرمز چگونه به این پرسش ها پاسخ می دهد، بهتر است به
بازخوانی فیلم بپردازیم.

***

فیلم کارت قرمز، از دوربین خانگی بسیار سود جسته و با قطعه ای از
فیلم شعر شهلا آغاز می شود و درباره اتهام قتل همسر اول محمد خانی،
به وسیله همسر دوم اوست. صحنه های خارجی، بیانگر زنی امروزی و
شاد است که در محیطی هماهنگ با فرهنگ خود، اوقات فراغت
می گذراند.

در پی این، صحنه های فوتبال محمد خانی را می بینیم. ستاره فوتبال
که قهرمانی اش عامل عشق دخترکی ساده دل گردید. آنگاه در تلویزیون
سردار طلایی درباره این قتل توضیح می دهد و گوینده و کارشناس
برنامه تلویزیونی، درباره اخلاق، خانواده، نقش زنان اغواگر و ضرورت
مراقبت از فریب خوردگی همسر سخن می گوید و حداقل های اخلاقی را
بر می شمرد و مزایای وفاداری به همسر را گوشزد می کند.

بدیهی است مواعظ رسمی، تأثیر چندانی در شناخت جامعه شناسانه،
روان شناسانه و فرهنگ شناختی ما بر جای نمی گذارد.

صحنه دادگاه، صحنه بعدی است. ما محمد خانی و فرزندش را
می بینیم. رحمان سحر خیزان اولیاء و فرزندان مادر مقتول، تقاضای
قصاص می کنند.

آقای محمد خانی فرا خوانده می شود. چادر شهلا می افتد و به او لبخند
می زند. محمد خانی تقاضای اشد مجازات می کند و شهلا ادای کف زدن
را در می آورد. نگاه او به شوهرش عاشقانه است ؛ ضمن اینکه برای آنکه
تقاضای محمد خانی را غیر جدی نشان دهد، رفتاری با سیمیک چهره
و ادا در می آورد.

خدیجه جاهد (شهلا) به جایگاه فرا خوانده می شود؛ او خود را معرفی
می کند. خونسرد و حتی سرحال و شاد است.

اتهام او اعلان می شود:

اتهام شما بر اساس محتویات پرونده، ارتکاب به قتل مرحومه «فاطمه
سحر خیزان»، سرقت اموال مقتول و تهیه تریاک برای آقای محمد
خانی و ارتکاب به اعمال منافی عفت است که باید غیر علنی رسیدگی
شود.

شهلا همچنان خونسرد و حتی بازیگوش است. قاضی تذکر می دهد که
روسری خود را مرتب کند. او توضیح می دهد که به طور اتفاقی آقای
درخشان را دید و شماره اش را داد تا به محمد خانی بدهند، زیرا آن زمان
دختر جوانی بود که به شدت از این فوتبالیست