پاورپوینت کامل نواخباری گری؛ توهم یا واقعیت ۸۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نواخباری گری؛ توهم یا واقعیت ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نواخباری گری؛ توهم یا واقعیت ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نواخباری گری؛ توهم یا واقعیت ۸۷ اسلاید در PowerPoint :
۲۲
اخباری گری جریانی قوی و مطرح در گستره فرهنگ و تمدن اسلامی
است که در مقطعی زمانی سربر آورد و سپس رو به افول نهاد؛ اما اکنون
پرسش این است که آیا اخباری گری بار دیگر رخ می نماید یا رونق دوباره
آن پنداری بیش نیست.
کلمه اخباری گری به صورت مطلق (اخباریون) به معنی یک گرایش
فقهی و طرفداران آن است گرایشی که در برابر گرایش یا مکتب فقهی
اجتهادی معنا می یابد. اخباری گری در مقابل مجال فراخی که اصولیون
در فرایند استنباط فقهی برای عقل در نظر می گیرند، فرصت اندکی قائل
است و به صراحت، توانمندی عقل را برای کارآمدی در حوزه فقه و
استنباط فقهی زیر سؤال می برد. چنین نگاهی به جایگاه عقل در فرایند
فهم دین، در عهد معصومان (ع) ریشه دارد؛ چه در عهد پیامبر(ص) و
چه عهد امامان معصوم(ع)، ما با شکل های مختلف مواجهه با سخن
معصوم (ع) روبرو هستیم. صحابی در مواجهه با الفاظ و سخنان
معصومان(ع)، گاه سخت پایبند و گاه نوعی روش اجتهادی و استنباطی
را پیش می گرفتند؛ برای مثال وقتی پیامبراکرم(ص) از غزوه خندن
بازگشت، دلیل نقض عهد بنی قریظه، تصمیم گرفت، هر چه زودتر آنها
را محاصره کند؛ از این رو هنگام نماز ظهر اعلام کرد که نماز عصر را در
محله بنی قریظه می خوانیم. این سخن به این معنا بود که صحابه و
مجاهدان اطراف پیامبر، خود را به سرعت به محله بنی قریظه برسانند و
غزوه بعدی را به تأخیر نیندازند. یاران پیامبر به راه افتادند، ولی پیش از
رسیدن به محله بنی قریظه، نماز عصر در محله بنی قریظه دو برداشت
شد. عده ای گفتند: خواندن نماز عصر در محله بنی قریظه، نص سخن
پیامبر است و نباید از آن تخطی کرد، بنابراین اگر نمازمان قضا هم
بشود، پیش از رسیدن به بنی قریظه نماز نمی خوانیم تا به نص سخن
پیامبر(ص) عمل کنیم.
عده ای هم دیگر گفتند: منظور پیامبر از این سخن این بود که برای
رسیدن به محله بنی قریظه شتاب کنید. حال که ما نتوانستیم به این
سخن پیامبر عمل کنیم و به موقع خود را به آنجا برسانیم که نماز
عصرمان هم قضا بشود. نماز عصر را در این دقایق ادا می خوانیم و
سپس خود، را به بنی قریظه می رسانیم.
ملاحظه می کنید که از این سخن پیامبر، دو برداشت کاملا مختلف به
عمل آمد: برداشت نخست، متن محور و ناظر به ظاهر و نص سخن
پیامبر است؛ بی آنکه مجالی برای استنباط و اجتهاد باقی بگذارد و
برداشت دیگر استنباطی و اجتهادی است. در زمان امامان معصوم نیز
افرادی چون فضل بن شاذان نیشابوری(متوفی ۲۶۰ قمری) از سوی
دیگر صحابه مورد مذمت قرار می گرفتند که چرا به قیاس عمل می کنند.
قطعا این قیاس به مفهوم قیاس اهل سنت نیست و معنای آن، مجال و
پهنه ای برای جولان عقل بوده که تابع محض ظاهر سخن معصوم نبود.
در مقابل، افرادی چون ابوالحسن ناشی ء نیز ظاهرگرا بودند؛ یعنی این دو
خط فکری متفاوت و این دو نوع مواجهه، از همان زمان وجود داشت.
پس از امامان معصوم (ع) نیز همین روش ادامه یافت.
در عصر غیبت صغرا و قرن چهارم هم ما دو مکتب متفاوت داریم؛
یکی حوزه فکری قم و ری، و دیگری حوزه بغداد؛ افرادی چون کلینی و
صدوق که حدیث گرا هستند، در مکتب فکری قم قرار می گیرند و در
مقابل شیخ مفید در مکتب فکری بغداد. شیخ صدوق «اعتقادنا» را
می نویسد و شیخ مفید «تصحیح الاعتقاد».
البته کلمه اخباری گری در آن دوره به کار نمی رفت و به جای آن،
بزرگان مکتبی که ما امروزه آن را اخباری گری می خوانیم، با عناوینی
چون اصحاب الحدیث، اصحاب الاخبار، اهل النقل و… یاد می شد. به
ظاهر نخستین بار در کتاب «الملل و النحل» شهرستانی، کلمه اخباری
به کار رفت. سپس کتب مهم، پرآوازه، مشهور و برجسته عبدالجلیل
قزوینی، یعنی کتاب النقص، وقتی از علمای شیعه سخن می گوید، واژه
اخباری و اصولی را به کار می برد؛ وی یا از الملل و النحل الهام گرفته یا
خود این کلمه را به کار برده است. به هر حال این دو کلمه اخباری و
اصولی، نماد و نام دو جریان نقل گرا و عقل گرا بوده است. در دوران میانی
فقه شیعه، شاید به دلیل قوت مکتب حله، فضا برای نگاه اخباری گری
کمی محدودتر شد.
رونق اخباری گری
در زمان صفوی، بار دیگر شاهد رواج و رونق این گرایش هستیم.
اخباری گری این بار نخست در آثار ابن ابی جمهور احسایی که اوایل
قرن دهم می زیسته، تجلی کرد و سرانجام دست شخصت برجسته،
یعنی محمد امین استر آبادی ـ متوفی ۱۰۳۶ قمری، یعنی تقریبا نیمه
اول قرن یازدهم هجری ـ به اوج رسید. این جریان در این زمان، به
درجه ای از قوت رسید که همه حوزه های فکری و مدارس علمی شیعه را
در جای جای ایران، و عراق تحت تأثیر قرار داد. شاید مهم ترین مرکز
این اندیشه ها شهر قزوین بود، اما در اصفهان، قم، نجف و کربلا نیز
اندیشه حاکم، اخباری گری متأثر از محمد امین استر آبادی بود. استرآباد
خود پیشینه روش اصولی داشت، او به ظاهر از صاحب معالم اجازه
اجتهاد داشت؛ اما به دلیل مسائلی، در نهایت در مکه مجاور شد و آن
گونه که خود در کتاب الفوائد المدنیه می نویسد، تحت تأثیر استاد خود
میرزا محمد استرآبادی که نباید با محمد امین استر آبادی خلط شود،
این حرکت را آغاز کرد.
وی با تدوین کتاب الفواید المدنیه، روش استنباط فقهی اصولیون را به
شدت مورد حمله قرار داد و برای مثال از افرادی چون محقق کرکی که در
دوره ای نزدیک به او می زیست و همفکران او که روش اجتهادی داشتند،
نام می برد و روش یکایک آنها را نقد می کند و زیر سوال می برد. روش او
رفته رفته همه محیط های علمی ایران و عراق را در می نوردد و حتی به
حاشیه جنوبی خلیج فارس و کشورهایی چون بحرین و سپس به هند
دامن می گستراند.
اکنون وقتی سخن از اخباری گری به میان می آید، به طور عمده همین
جریان که محمد امین استر آبادی مطرح یا احیا کرد، به ذهن خطور
می کند. چنان که می دانید، این جریان به اندازه ای قدرت گرفت که حتی
در حوزه علمیه نجف، کتاب های اصول فقه را با دستمال بر می داشتند تا
از آلودگی آن مصون بمانند.
در قرن دوازدهم، به همت آیت الله وحید بهبهانی، بار دیگر توجه به
عقل در نظام فکری و فقهی شیعی رونق گرفت و اکنون اغلب صاحب
نظران تاریخ فقه تشیع بر این باورند که نظام فقهی فعلی شیعی، وامدار
حرکتی است که آقا وحید بهبهانی آغاز کرد.
به هر حال به رغم آنکه به همت آقا وحید بهبهانی اخباریون هیبت
خود را از دست دادند، این جریان به طور کامل از بین نرفت. البته منطقه
نفوذ آن محدود شد و علمای اخباری از آن پس به کنجی خزیدند و دیگر
میدان دار نبودند؛ نمونه قابل توجه در این زمینه، در زمان حکومت
فتحعلی شاه قاجار اتفاق افتاد؛ شخصی به نام میرزا محمد استرآبادی،
متوفی ۱۲۳۲ قمری، یعنی در کتاب های خود، به شدت از اصولیون
برجسته ای چون کاشف الغطاء و میرزای قمی، صاحب قوانین انتقاد و به
آنها حمله کرده است. وی به دلیل عنایت خاص که فتحعلی شاه قاجار به
او اصرار داشت که با اشاره، هدایت و حمایت فکری اش، فتحعلی شاه با
اصولیون برخورد کند؛ ولی شاید به دلیل نفوذ شدید اصولیون درباره شاه و
نیز اقدمات عده ای درباریان و سیاستمداران، موضوع به عکس شد و
فتحعلی شاه از حمایت میرزا محمد استر آبادی اخباری دست برداشت و
او از ایران رفت.
نکته قابل توجه اینکه او به اندازه ای در حوزه خود پای می فشرد که
وقتی یکی از وابستگان دولت روس در ایران، برای فتحعلی شاه دردسر
ایجاد کرد، خطاب به شاه قاجار گفت: من چهل روز چله می نشینم و اگر
رأس روز چهلم، سر او را برای تو نیاوردند، دست از حمایت من بدار؛ اما
اگر سر او را برای تو آوردند، به دلیل این کرامتی که از من می بینید، به
مخالفت با اصولیون برخیز. جالب اینکه او چهل روز، احتمالا به حرم
حضرت عبدالعظیم حسنی رفت و در اتاقی دربسته چله نشست. هنوز
چهل روز تمام نشده بود که سرِ قزاق روس را برای فتحعلی شاه قاجار
آوردند. میرزا محمد انتظار داشت که فتحعلی شاه، به مخالفت با
اصولیون برود؛ ولی چنان که گذشت، چنین نشد و به عکس، شاه از
حمایت او دست برداشت؛ یعنی مخالفت اخباریون با اصولیون، حتی در
زمان قاجار هم ادامه داشت؛ گر چه رونق پیشین را از دست داده بود.
با توجه به این گزارش مجمل تاریخی، مشاهده می کنید که در حیطه
فقه، مسئله اخباری گری، با همه فراز و نشیب هایش، از زمان معصومان
علیهم السلام تا کنون، وجود داشته است و نمی توان آن را جریان مرده و
صد در صد از بین رفته دانست.
عوامل گسترش اخباری گری
درباره عوامل نفوذ و گسترش جریان فکری محمد امین استرآبادی، در
بین عوامل مختلف، دو عامل بسیار برجسته است: نخست افزایش
دوباره توجه به حدیث، پس از دوره رونق مکتب حله است که در آثار
فقهایی چون شهید ثانی، صاحب معالم (فرزند شهید ثانی)، محقق
کرکی و عبدالصمد عاملی (پدر شیخ بهایی معروف) رگه هایی از آن
مشهود است، به همین دلیل محمد امین استر آبادی در یک فضای
ذهنی نسبتا آماده وارد شده بود؛ گرچه بعضی آنها مانند محقق کرکی،
مورد نقد جدی محمد امین استرآبادی هم بودند، پس عامل نخست،
بهره گیری از بستر فکری آماده بود که پیشینیان فراهم کرده بودند.
عامل دیگر نوعی حرکت عقل گرایی بود که بوی افراط از آن به مشام
می رسید؛ چنان که عرض کردم، استرآبادی در سال ۱۰۳۶ درگذشت. اگر
سال وفات برخی چهره های شاخص فلسفی این دوره را از نظر بگذرانید،
متوجه می شوید که پیدایش اخباری گری و جنبش فلسفی آن روزگاران
چقدر به هم مرتبط بوده است: جلال الدین دوانی معروف (متوفای
۹۸۴ق)، میرداماد (۱۰۴۱ق)، ملاصدرا (۱۰۵۰ق)، و میر فندرسکی
(۱۰۵۱ق)، در این میان بعضی چون ملاصدرا، حملات تندی به حدیث
گرایان وارد می کنند و با تعابیر گزنده و تحقیر کننده ای مانند کسانی که
عقول ناقصه و آرای سخیفه دارند، از آنها یاد می کنند. (ر.ک. الاسفار
الاربعه، ج ۹، صص ۲۰۱ـ ۲۰۲ک…انهم مع هذه العقول الناقصه و الاراء
السخیفه یخاصمون الحکماء).
در فضایی که نوعی توجه به ظاهر افراطی به مقام عقل، و توهین به
کسانی که پایبندی به متن دارند، صورت می گیرد به صورت طبیعی،
زمینه مناسبی برای گسترش افکار مختلف فراهم می آید. توجه داشته
باشید که فیلسوفانی چون ملاصدرا که ما اکنون ایشان را صاحب جریان
فکری جدید با نام حکمت متعالیه می خوانیم، در زمان خود، بیشتر
فیلسوفی مشائی، با دستمایه هایی از تفکر صوفیانه یا عارفانه شناخته
می شدند و با توجه به منشأ یونانی فلسفه مشائی، عده ای نگران این
بودند که اندیشه خالص دینی، دستخوش تحریف شود و مفهومی غیر
دینی، لباس دین را بر تن کند. به نظر من، این عامل نیز، از زمینه های
موثر در توفیق اندیشه اخباری گری بود.
چنان که گذشت، باید در یک بحث تفصیلی و دقیق، به بررسی عوامل
دیگر، در عمومیت یافتن اخباری گری پرداخت؛ عواملی چون
روان شناسی اجتماعی توده های شیعه و پیامدهای جنبش هایی مانند
جنبش حروفیه.
قلمروهای اخباری گری
آنچه درباره اخباری گری گفته شد، مفهوم مصطلح آن در حوزه فقه بود؛
ولی اخباری گری به مفهوم واقعی آن، به فقه محدود نیست؛ یعنی اگر
مولفه ها و شاخصه هایی برای اخباری گری تعیین شود، مشاهده می کنیم
که این مولفه ها و شاخصه ها، در حوزه های دیگر نیز حضور دارد؛ برای
مثال دغدغه حفظ خلوص دین از شاخصه های اخباری گری است؛ به
این معنا که اخباری ها کسانی هستند که از ورود مباحث غیر دینی به
حیطه دین نگران اند و تلاش می کنند، دین خالص، یعنی همان دینی را
که در زمان معصوم (ع) بوده، بیابند و حفظ کنند. واضح است که این
ویژگی، تنها نزد فقها نیست و غیر فقیهان و غیره فقه نیز می توانند به
همین صفت متصف شوند.به همین دلیل، دکتر جابری کتاب خود را
«الفکر السلفی عند الشیعه الامامیه» نام می نهد؛ یعنی وقتی از
اخباری گری سخن می گوید، از عنوان «فکر سلفی» استفاده می کند؛ به
عبارت دیگر، اخباری گری را باز گرداندن همه چیز به زمان صدور تفسیر
می کند.
اهل سنت نیز سلفی گری را جنبشی عمومی برای بازگشت به سنت
سلف صالح و احیای آن می دانند. این تفکر از اخوان المسلمین مصر تا
وهابیت تندروی عربستان و طالبان افغانستان را شامل می شود.
همچنین اگر سطحی نگری و قشری گری در مواجهه با متن دین را ـ چه
قرآن و چه سنت ـ یک شاخصه اخبای گری بدانیم (البته اخباری گری
یک حرکت بسیط نیست و از پذیرش بی چون و چرای روایت و حتی
مقدم داشتن آن بر قرآن، تا مواجهه انتقادی یا روایت را در بر می گیرد)،
باز هم نمی توان این ویژگی را به فقه محدود دانست و روشن است که
دیگر حیطه ها مانند کلام را هم شامل می شود. گرچه وقتی از
اخباری گری در تاریخ سخن به میان آید، همان گرایش فقهی به ذهن
تبادر می کند.
نتیجه اینکه چه بسا کسانی که در مشرب فقهی خویش، از
اخباری گری تبری جویند؛ اما در مباحث غیر فقه، یک اخباری کامل
باشند و در مباحث اندیشه ای، شدیدتر از اخباریون فقهی عمل کنند.
در دنیای معاصر، اخباری گری نوینی در حال شکل گیری است؛ ولی
بیش از ورود به بحث، لازم است،ویژگی ها و پیش فرض هایی در باره
جهان معاصر مطرح شود و سپس از نشانه های اخباری گری نو سخن به
میان آید.
جهان معاصر، برای مسلمانان و به خصوص شیعیان پنچ ویژگی دارد:
۱.یکسان نبودن مواجهه دین داران؛ با تضاد سنت و مدرنیسم؛هنوز مواجهه
سنت و مدرنیسم، به یک نقطه تعادل تعریف شده نرسیده است. در
چنین فضایی، طبیعی است که عده ای دینداران، دغدغه حفظ دین
داشته باشند و به خلوص دین بیندیشند و جماعتی دیگر، در پی اثبات
توانمندی دین باشند تا اثبات کنند که دین اسلام می تواند در هر
شرایطی همچنان کارآمد باقی بماند. طیفی وسیع، متعدد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 