پاورپوینت کامل روابط امنیتی امریکا و روسیه پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (افغانستان و عراق) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روابط امنیتی امریکا و روسیه پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (افغانستان و عراق) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روابط امنیتی امریکا و روسیه پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (افغانستان و عراق) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روابط امنیتی امریکا و روسیه پس از ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ (افغانستان و عراق) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۷

مقدمه:

بهره گیری از زور و قوای نظامی، برای برآورده کردن خواست
حکومت ها، قدمتی دیرینه دارد. در سده های اخیر و به خصوص قرن
بیستم، با پیشرفت های شگرف نظامی، به خصوص در سال های پس از
جنگ جهانی دوم، با امنیتی شدن فضای جهانی و آغاز رقابت
تسلیحاتی میان دو ابرقدرت سابق، این رویکرد نمود بیشتری یافته
است.

با فرو پاشی شوروی سابق، بسیاری کارشناسان، این دوره را پایان
یافته تلقی کرده، آغاز عصر جدیدی را نوید می دادند؛ لیکن این دوره،
عمر چندانی نداشت و امریکایی ها با طرح نظم نوین جهانی، عزم خود را
برای یکه تازی در عرصه بین المللی به رخ جهانیان کشیدند.

پس از به قدرت رسیدن نو محافظه کاران در امریکا، وقوع حوادث
تروریستی یازده سپتامبر ۲۰۰۱، فرصتی مهم را برای این کشور فراهم
ساخت تا به الگوهای اقتدار خود که پس از سقوط کمونیسم قوام یافته
بود، مشروعیت بخشند و در سایه آن، اهداف سیاست خارجی خود را
عملیاتی سازند.

پس از حوادث یازده سپتامبر، مفهوم امنیت با تغییر در مفهوم دشمن،
دچار دگرگونی اساسی گردید. پس از این حوادث تروریستی، امنیت
کشورها دیگر به امنیت نظامی محدود نیست، بلکه مفهومی جامع دارد
که عوامل متعدد دیگری چون امنیت اقتصادی، علمی، فرهنگی،
اطلاعاتی و… را نیز در بر می گیرد.

در واقع سردمداران امریکا تلاش کردند تا جوی نظامی بر دنیا حاکم
کنند و آنگاه با توجه به برتری بلامنازع نظامی خود، امپراتوری امریکایی
را به راه بیندازند. در چنین فضایی روسیه نیز از صدر فهرست دشمنان
امریکا خارج شد و جای خود را به تروریسم و کشورهای یاغی حمایت
کننده از تروریسم و گسترش دهنده سلاح های کشتار جمعی، به زعم
امریکا، دارد.

دو ابرقدرت پیشین به جای دشمنی، به همکاری همراه با رقابت، برای
بهره برداری از منافع مشترک و متقابل روی آوردند؛ از این رو پس از
حوادث ۱۱ سپتامبر، فصل جدیدی از روابط میان دو قدرت امریکا و
روسیه پدیدار گشت.

نوشته حاضر می کوشد، ضمن مروری اجمالی بر استراتژی امریکا و
روسیه، به اقدامات امریکا پس از حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ و عملکرد
این کشور در جریان حمله به افغانستان و عراق بپردازد و نیز روابط
امنیتی دو قدرت امریکا و روسیه در جریان این دو بحران را مورد بررسی
قرار دهد.

سیاست امنیتی روسیه در دوران یلتسین

در روزهای نخست پس از فرو پاشی شوروی، مهم ترین دغدغه
زمامداران روسیه، حفظ تمامیت ارضی آن کشور و تثبیت آن، به عنوان
وارث اصلی شوروی بود. در فوریه ۱۹۹۲، یلتسین بر تقویت جایگاه
جدید روسیه در جامعه بین المللی متمدن و تأمین کمک غرب، برای
اصطلاحات اقتصادی، به عنوان «دو اصل اساسی سیاست خارجی
روسیه» تأکید کرد.۱

کمونیست ها به رهبری زیوگانف و ملی گرایان افراطی به رهبری
ژیرینفسکی ، مهم ترین مخالفان سیاست خارجی غرب گرایان بودند.
در ژانویه ۱۹۹۳ آندره کوزیرف وزیر امور خارجه روسیه، در نامه ای
مکتوب، خط مشی روسیه را به رئیس کمیته سیاست خارجی تسلیم کرد.
سه ماه بعد این نامه، پس از بررسی های گسترده و مذاکرات فراوان، به
امضای یلتسین رسید. این سند تغییری انقلابی در اولویت های امنیت
ملی روسیه ایجاد کرد. سند نوامبر ۱۹۹۳ به موازات پیمان های وفاداری و
پایبندی به قوانین بین المللی و موافقت نامه های خلع سلاح، حاوی
برخی نکات منحصر به فرد و غیر عادی بود.

قسمت هسته ای، چند ابتکار و نو آوری در خور توجه داشت؛ از جمله آن
که سند مذکور به طور صریح و عاری از ابهام بیان می کند که هدف
سیاست فدراسیون روسیه، در زمینه سلاح های هسته ای، از بین بردن
تهدید و خطر جنگ هسته ای، به وسیله باز دارندگی و جلوگیری از راه
اندازی آن علیه فدراسیون روسیه و متفقین آن است». ۲

براساس پیمان عدم تکثیر سلاح های هسته ای، فدراسیون روسیه
از سلاح های هسته ای علیه هیچ دولت ـ حزب دیگری استفاده نمی کند:

قدرت اتمی نیست.

مهم پیمان یا متحد یک قدرت اتمی نمی شود.

در عملیات مشترک همراه با یک قدرت اتمی، در تجاوز و حمله به
سرزمین قلمروی فدراسیون روسیه، متحدین یا نیروهای آن درگیر
نمی شود.۳

روی کار آمدن پریماکف، به عنوان وزیر خارجه در سال ۱۹۹۶، رضایت
افکار عمومی داخلی روسیه و نگرانی کشورهای غربی را به دنبال داشت.
براساس دیدگاه وی، روسیه نباید صرفاً به ارزش های غربی توجه داشته
باشد، بلکه این کشور دارای قدرت منحصر به فرد، به حسب شرایط
ژئوپلتیکی و تاریخی است که در اروپا و آسیا ریشه دارد. بر این اساس
نگاه به شرق و اتحاد راهبردی با کشورهای چین و هند و ارتباطات
نزدیک تر با کشورهای ایران، سوریه، عراق و… و مخالفت با نظام بین
الملل تک قطبی و اقدامات امریکا در عراق و بالکان مطرح شد.

سیاست امنیتی روسیه در دوران پوتین

همان گونه که گذشت، سیاست امنیتی روسیه در دوره یلتسین، غیر
منسجم و پراکنده، و رنگ و بوی اقتصادی داشت. با روی کار آمدن
پوتین به عنوان رئیس جمهور، این کشور به سمت تحول و تحرکی چشم
گیر حرکت کرده است.

ولادیمیر پوتین در ۶ ژانویه سال ۲۰۰۰ میلادی سندی را در یکی از
اقدامات خود به عنوان کفیل ریاست جمهوری روسیه، طرح و مفهوم
امنیت ملی روسیه را تصویب کرد. این سند دگرگونی اساسی در سیاست
خارجی روسیه، نسبت به جهان غرب ایجاد کرد.

پوتین با تعیین چند اولویت در سیاست خارجی می کوشد تا با اقتدار، به
آن ها تحقق بخشد:

۱. اولویت نخست، تقویت اقتصاد روسیه است. با توجه به آن که روسیه
پس از فروپاشی با مشکلات فراوانی در زمینه مسائل اقتصادی، نظیر
کمبود سرمایه، نابودی مراکز تولید و کاهش درآمد ملی رو به رو بود و این
مسئله در تضعیف موقعیت روسیه در نظام بین المل نقش اساسی داشته،
تلاش مراکز تصمیم گیری روسیه در دوران پوتین، در جهت تغییر این
وضعیت بوده است.

۲. اولویت دوم، توجه به کشورهای مشترک المنافع و همسایه است.
رئیس جمهور روسیه نتوانسته است، ضمن گسترش روابط این کشور در
زمینه های امنیتی و اقتصادی با این دولت ها، نفوذ خود را در این مناطق
توسعه بخشد.

۳. اولویت های دیگر سیاست خارجی این کشور مبارزه با تروریسم و
جدایی طلبی قومی، تاکید بر نقش محوری سازمان ملل در عرصه بین
المللی، حمایت از حق حاکمیت کشورها، ایجاد ثبات استراتژیک در
جهان و مقابله با طرح دفاع موشکی آمریکا است. ۴

۴. جلوگیری از استقرار یک نظام تک قطبی، از دیگر اولویت های
سیاست خارجی روسیه است. از جمله مهم ترین اهدافی که روسیه در
دوران پوتین دنبال می کند، تلاش در جهت جلوگیری از ایجاد نظام تک
قطبی است.

در سند مربوط به سیاست خارجی روسیه نیز مخالفت با نظام تک
قطبی و تلاش در جهت استقرار نظام چند قطبی، مورد تاکید فراوانی
قرار گرفته است.

براساس این سند، اقدامات یک جانبه می تواند، وضعیت بین المللی را
بی ثبات و تنش زا کرده، مسابقه تسلیحاتی را تحریک و تناقضات میان
کشورها و نزاع های ملی و مذهبی را تشدید کند. روسیه باید در پی نیل به
یک نظام چند قطبی از روابط بین المللی باشد که در حقیقت بازتاب
گوناگونی دنیای جدید و تنوع و فراوان منافع آن است.

از آغاز دوران ریاست جمهوری پوتین، وی مصمم بود تا به انحراف و
بحران عصر یلتسین پایان دهد و عظمت و شکوه گذشته روسیه را احیا
کند.

هدف پوتین تبدیل روسیه به یک کشور قدرتمند، دفاع از منافع ملی و
حیاتی و کسب عظمت گذشته در عرصه روابط بین الملل است ؛ ولی در
این عرصه دچاره تناقض هایی است: از یک سو براساس نیازها و الزامات
داخلی، به سمت تقویت گرایش هایی حرکت می کند که مورد پذیرش
غرب نیست؛ ولی در عین حال برای تأمین و هزینه بازسازی اقتصادی و
تکنولوژیک، به کمک غرب نیازمند است. لذا استراتژی پوتین، تلفیقی
از استراتژی نگاه به غرب کوزیرف و نگاه به شرق پریماکف است.

پوتین تلاش داشته تا روسیه را در عرصه سیاست بین المللی، به یک
کشور مستقل و خارج از علائق غرب تبدیل کند و در این راه سعی دارد تا
از نکات مثبت هر دو استراتژی گذشته برای هدایت این کشور به سمت
پیشرفت و توسعه و نیز بازیابی منزلت روسیه در جهان بهره جوید.۵

استراتژی دولت کلینتون

با پیروزی کلینتون در انتخابات ریاست جمهوری امریکا در سال
۱۹۹۲، زمینه تغییر در استراتژی امریکا نیز فراهم شد. وی در
سخنرانی های انتخاباتی خود توجه آمریکایی ها را به مشکلات حاد
اقتصادی جلب کرد ؛ اما این نکته را نیز متذکر می شد که آمریکا
نمی تواند، خود را از مسایل بین المللی کنار بکشد و رئیس جمهور آینده
باید، به هر دو مقوله سیاست خارجی و داخلی توجه داشته باشد. وی
اصرار داشت که هدف اصلی استراتژی نظامی امریکا باید، حفظ منافع
این کشور باشد. ۶

استراتژی مورد نظر وی برای امریکا، موارد زیر را در بر می گرفت:

۱. ترویج دموکراسی در داخل و همچنین روسیه و دیگر نقاط جهان.

۲. ترمیم و بازسازی اقتصاد، مهم در داخل آمریکا و مهم اقتصاد بین
الملل.

به اعتقاد کلینتون، اگر ما نتوانیم جهان را رهبری کنیم، دولت دیگری
قادر به انجام چنین کاری نیست و از این رو باید سه مورد را در دستور کار
خود قرار دهیم:

الف. پایان جنگ سرد به معنای پایان تهدیدات و خطرات در جهان
نیست، بنابراین ما باید وضعیت دفاعی خود را بازسازی کنیم و خطرات را
جدی بگیریم. این خطرات می تواند از کشورهای تازه استقلال یافته
شوروی، گسترش تسلیحات هسته ای و شیمیایی، اقدامات تروریستی
درگیری های محلی که در مرزها به وقوع می پیوندد و شکل بگیرد.

ب. ما اکنون در عصر اطلاعات هستیم؛ از این رو باید عصر اطلاعاتی
را شکل دهیم.

ج. از یازده سال گذشته، هیچ رئیس جمهوری در آمریکا، بینش
اقتصادی نداشته است؛ بنابراین ما باید قدرت اقتصادی داشته باشیم و از
این طریق می توانیم بر جهان سلطه داشته باشیم.

دولت کلینتون مانند دولت های پیش از خود، کوشید تا تهدید
سلاح های کشتار جمعی را کاهش دهد که به دلیل منافع امریکا، از
پشتیبانی عمومی وسیعی برخوردار شد. در این راستا، تیم کلینتون
دولت های اوکراین، بلا روس و قزاقستان را ترغیب به کاهش زراد
خانه های هسته ای کردند و همچنین مواد اتمی روسیه را که از اتحاد
شوروی به آنها به ارث رسیده بود، با همکاری دولت این کشور، تحت
کنترل بیشتر قرار داد. تلاش بعدی در این راستا، تصویب کنوانسیون
سلاح های شیمیایی بود که دست یابی، تولید، انبار، انتقال و استفاده از
سلاح های شیمیایی را ممنوع می کند. کلینتون در نوامبر ۱۹۹۳ این طرح
را برای تصویب تقدیم سنا کرد. ۷

سیاست خارجی دولت کلینتون در دوره ۸ ساله، دارای چهار هدف
عمده به شرح زیر بود:

۱. تلاش در جهت کاهش رقابت های امنیتی و کاهش خطر
جنگ های عمده در اروپا، شرق آسیا و خاورمیانه، عمدتاً به وسیله باقی
ماندن بر پیمان ها و تعهدات نظامی امریکا در هر یک از این مناطق .

۲. تلاش در محدود کردن خطرات سلاح های کشتار جمعی.

۳. تلاش در ترویج یک نظم اقتصادی باز و مولد جهانی که به عنوان
مهم ترین مؤلفه رفاه اقتصادی ایالات متحده امریکا، بدان نگریسته
می شود.

۴. تلاش در راستای ساختن یک نظام جهانی هماهنگ با ارزش های
بنیادی امریکایی، به وسیله تشویق رشد دموکراسی از طریق استفاده از
نیروهای نظامی، علیه نقض فاحش حقوق بشر.۸

استراتژی امریکا پس از ۱۱ سپتامبر

حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در امریکا، بی تردید نقطه عطفی
در تحولات نظام بین المللی پس از پایان جنگ سرد است. در واقع
وقایع ۱۱ سپتامبر این واقعیت تاریخی را نصیب آمریکا ساخت که به
الگوهای اقتدار خود که پس از سقوط کمونیسم قوام یافته بود، مشروعیت
بخشیده، در پناه آن اهداف سیاست خارجی خود را عملیاتی سازد.

واقعه ۱۱ سپتامبروضعیتی را ایجاد کرد که طی آن، ایالات متحده
امریکا بتواند، پس از یک دهه وقفه، مجدداً دوست و دشمن را برای خود
تعریف کرده، به اصطلاح، استراتژی سیاست خارجی خویش را هدفمند
سازد.

باید خاطر نشان کرد که دکترین امنیت ملی « جرج بوش»، بلافاصله
پس از حادثه ۱۱ سپتامبر شکل گرفت:

الف. بار نخست در تاریخ ۲۰ سپتامبر سال ۲۰۰۱ که طی آن اظهار
داشت: «هر کشور در هر منطقه ای باید تصمیم خود را بگیرد، یا با ما
هستید یا با تروریست ها، از امروز هر کشوری که به تروریسم پناه دهد یا
از آن حمایت کند، از سوی امریکا با عنوان یک رژیم متخاصم شناخته
خواهد شد.

ب. بار دوم در تاریخ ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲ در مراسم گرامی داشت، در
مورد مرحله بعدی مبازره با تروریسم در استراتژی سیاست خارجی
دفاعی چنین گفت: «جلوگیری از دست یابی و کاربرد سلاح های کشتار
جمعی» اولویت بعدی ما در جنگ علیه تروریسم است. دولت هایی که
این اصول را نقض کنند، به عنوان رژیم های متخاصم تلقی خواهند
شد». ۹

جرج بوش پس از این حملات تروریستی، استراتژی جدیدی را در
زمینه امنیت ملی برقرار ساخت و اعلام کرد که رهبری جهانی خود را به
طور دائم حفظ خواهد کرد و به هرگونه مبارزه طلبی با زور پاسخ خواهد داد
و در این عرصه، هیچ رقیبی به پای او نمی رسد. استراتژی سپتامبر
۲۰۰۲، به ایالات متحده امریکا اجازه راه اندازی «جنگ پیش گیرانه» را
داد، زیرا از این پس، هدف مشروع دانستن و خنثی سازی تهدیداتی
است که هنوز جامع عمل نپوشیده اند و می توانند خیالی یا ساختگی
باشند. ۱۰

در این حادثه تروریستی گروهی ناشناخته، بدون اعلان جنگ و با
استفاده از ابزارهای کاملاً غیر متعارف، به تنها ابرقدرت جهان (امریکا)
حمله کردند و خساراتی را بر آن وارد آوردند. پس از آن، تهدیدهای
نامتقارن که برای توصیف بهره گیری از سلاح های کشتار جمعی مطرح
می شد، به طور جدی مورد بررسی قرار گرفت و آمریکایی ها اعلان کردند
که با جنگ نا متقارن رو به رو هستند. پس از حادثه تروریستی، سیاست
جدید بوش بر این محور استوار شد که دولت امریکا باید از هرگونه ابزار
نظامی و حملات غافلگیرانه استفاده کند تا آن که تروریسم را نابود و
کشورهای صاحب سلاح های کشتار جمعی را تعدیل کند و حامیان
تروریسم را برای همیشه شکست دهد.۱۱

همان گونه که در سخنرانی های جرج بوش تصریح شده، در اندیشه
سیاسی دولت وی، خیر و شر در مقابل یکدیگر قرار دارند و امریکا خیر
مطلق و دشمنان آن شر مطلق هستند.

در مجموع به نظر می رسد که چند مسئله مهم استراتژی جدید دولت
بوش را شکل می دهند:

۱. جرج بوش با طرح مسئله محور شرارت، مقابله با تروریسم و
سلاح های کشتار جمعی را هم عرض یکدیگر و در یک اولویت قرار داده
است.

۲. در استراتژی جدید بوش، بیش از آن که به منشأ تهدید توجه شود،
به عامل تهدید عنایت می شود؛ یعنی وجود سلاح کشتار جمعی در دست
کسانی که دوست امریکا نیستند، به خودی خود می تواند به عنوان تهدید
علیه امریکا محسوب شود.

۳. امریکا به منظور مقابله با عامل تهدید و با توجه به نامتقارن بودن
تهدیدهای جدید، می تواند دفاع پیش گیرانه انجام دهد و همان گونه که
در استراتژی امنیت ملی امریکا در سال ۲۰۰۲ آمده، و بهترین دفاع،
تهاجم خوب و مناسب است.

محور شرارت

محور شرارت، عبارتی است که جرج بوش پسر، رئیس جمهور امریکا
در کنگره این کشور، در تاریخ ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ علیه سه کشور ایران،
عراق و کره شمالی به کار برد. در این نطق، جرج بوش به صورت آشکار،
کشورهای ایران، عراق و کره شمالی را به حمایت از تروریسم وسعی در
تولید و گسترش سلاح های کشتار جمعی متهم کرد و ضمن انتقاد شدید
به این سه کشور، از آن ها به عنوان تهدیدی جدی برای صلح یاد کرد.

به عقیده امریکا، این سه کشور و همراهان و هم پیمانان تروریست
آن ها، محور اهریمنی را تشکیل می دهند. این کشورها با تولید و
گسترش سلاح های کشتار جمعی و قرار دادن این سلاح ها در اختیار
تروریست ها، صلح جهانی و منافع امریکا و متحدان آن را به مخاطره
جدی می اندازند.۱۲

پل ولفوویتز معاون وزیر دفاع امریکا در مورد اهداف سیاست خارجی
ایالات متحده می گوید: «جرج بوش این موضوع را مطرح کرد تا تمامی
عناصر قدرت ملی، برای مقابله با تروریسم، یک جا جمع شوند».۱۳

بوش حامیان تروریسم را به کشورهای ایران، عراق و کره شمالی
محدود کرده است و از دیدگاه ایشان این کشورها در عرض هم قرار
دارند. امریکا طرح دفاع ملی موشکی را مقابله با تهدیدات جدی از سوی
کشورهای یاغی معرفی کرد. در این خصوص، جمهوری اسلامی ایران
در زمینه تولید و تکثیر سلاح های کشتار جمعی، تلاش در دست یابی به
سلاح های هسته ای، تکمیل نیروگاه اتمی بوشهر، حمایت از انتفاضه
فلسطین و گروه های حزب الله لبنان، و افزایش فعالیت نیروهای
اطلاعاتی و نظامی در افغانستان، مورد اتهام قرار گرفته است. در این
رابطه دیک چنی معاون رئیس جمهور امریکا ادعا کرد که «جمهوری
اسلامی ایران بزرگ ترین صادر کننده تروریسم به جهان است». ۱۴

حمله امریکا به افغانستان

پیش از حوادث تروریستی ۱۱ سپتامبر، بن لادن و گروه القاعده، به
عنوان اصلی ترین گروه ضد امریکایی شناخته شده بودند. امریکا از پناه
گرفتن بن لادن در افغانستان خبر داشت؛ ولی ترجیح داد که از گسترش
اقدامات تروریستی گروه القاعده به داخل خاک امریکا جلوگیری کند.
رئیس جمهور امریکا و نیز وزیر دفاع این کشور تاکید کردند که جنگ
جدید امریکا جنگی طولانی خواهد بود، چون در این جنگ، ویژگی
مکان و توانایی دشمن، به طور دقیق مشخص نیست. ۱۵

به فاصله کوتاهی پس از این حوادث تروریستی، دولت امریکا بن لادن
و القاعده را متهمان درجه نخست حوادث ۱۱ سپتامبر معرفی کرد و از
گروه طالبان خواست تا آن ها را به امریکا تحویل دهد.

شورای امنیت در ۱۲ سپتامبر، تشکیل جلسه داد تا به این موضوع
رسیدگی کند. حاصل این نشست اضطراری، صدور قطعنامه ۱۳۶۸ بود
که در آن شورای امنیت ضمن محکوم کردن اعمال تروریستی انفجاری
در شهرهای امریکا و اظهار همدردی با قربانیان و بازماندگان حادثه،
اعلام کرد که این اقدام تروریستی، همچون هر عمل تروریستی دیگری،
تهدیدی برای صلح و امنیت بین المللی است و از دولت ها خواست، برای
یافتن و مجازات عاملان این حوادث همکاری کنند.

چند روز بعد نیز شورای امنیت قطعنامه ۱۳۷۳ را با رأی مثبت کم
سابقه هر ۱۵ عضو شورای امنیت صادر کرد. از جمله نکات مهم این
قطعنامه ، تاکید مجدد بر «حق ذاتی دفاع مشروع فردی و جمعی»
است.۱۶

با خودداری طالبان از استرداد بن لادن و هوادارانش، حملات هوایی به
افغانستان در شب هفتم اکتبر سال ۲۰۰۱ آغاز شد و افغانستان به راحتی
اشغال شد و حکومت طالبان سقوط کرد. در این حمله امریکا سعی کرد
کشورهای دیگر را برای نابودی تروریسم و گروه های تروریستی با خود
همراه کند؛ برای نمونه دعوت از روسیه، چین و کشورهای اروپایی و غربی
برای تشکیل ائتلاف بین المللی را می توان در این راستا ارزیابی کرد.

در واقع لشکر کشی امریکا به افغانستان، جلوه ای از نقش آفرینی و
موضع فعال امریکا را در طرح نظام نوین جهانی به نمایش گذاشت.
ایالات متحده امریکا می خواست، این نکته را به اث

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.