پاورپوینت کامل نمایی از غرب ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نمایی از غرب ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نمایی از غرب ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نمایی از غرب ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
۴
نوام چامسکی (در مصاحبه با تورگیر نورلینگ، ژوئن ۲۰۰۶)
ـ زمانه خطرناکی است، به نظر شما دنیا به کجا می رود؟
باید بدان توجه داشت که این مطلب چیزی است که مردم زیاد درباره
آن صحبت نمی کنند؛ ولی باید در مورد آن سخن بگویند. خطر جنگ
هسته ای وجود دارد؛ آن هم یک جنگ هسته ای جدی. مردم چندان در
مورد آن سخن نگفته اند؛ اما تحلیل گران استراتژیک، تحلیل گران
امنیتی و تسلیحاتی و دیگران می دانند که خطر جنگ هسته ای به طور
فزاینده ای وجود دارد و دلائل آن نیز روشن است.
دولت بوش خود را درگیر سیاست تهدید و نظامی گری ستیزه جویانه
کرده است. توان نظامی تهاجمی ما افزایش فوق العاده ای داشته و حتی
به سوی نظامی کردن فضا پیش رفته است. همه این مسائل اقدامات
متقابل را در پی داشته است. روس ها هزینه های نظامی خود را برای
افزایش توان نظامی تهاجمی بسیار افزایش داده اند. چینی ها نیز در حال
انجام چنین کاری هستند.
هر یک از این مراحل، خطر جنگ هسته ای احتمالی را افزایش
می دهد. موشک های هسته ای تهاجمی، منتظر هشدار کامپیوتری
هستند. می دانیم که سیستم های کنترلی خود ما دقیق نیستند؛ حال و
روز روس ها نیز بدتر است. با افزایش خطر به موازات افزایش تدارک
برای جنگ، خطر جنگ هسته ای نیز افزایش می یابد. به همین دلیل
افرادی نظیر رابرت مک نامارا در مورد «نابودی در همین لحظه» سخن
می گویند. تحلیل گران برجسته معتقدند که سیاست های بوش «آبستن
خطر قابل ملاحظه نابودی نهایی» را دارد و این خطر در حال افزایش
است. درست همین حالا این خطر در ایران در حال افزایش است.
ـ وضعیت را در ایران چگونه ارزیابی می کنید؟
به تازگی یکی از مورخین برجسته اسرائیلی، با نام مارتین وَن کرِوِلد
نوشت: ایرانی ها دیوانه اند اگر در پی دستیابی به سلاح های هسته ای
نباشند. منظورم این است که نگاهی به ایالات متحده بیندازید. ما تا
وقتی که دستمان باز باشد، به هر کسی که بخواهیم حمله می کنیم. شما
نمی توانید مستقیماً به ما حمله نظامی کنید. ما از نظر تکنولوژی، از هر
کس دیگری به مراتب پیشرفته تر هستیم؛ ما یک قدرت متجاوز و یک
دولت قانون شکن هستیم، پس شما در پی فراهم آوردن یک عامل
بازدارنده بر می آیید؛ این چیزی است که آنها به مردم می گویند!. دو نوع
عامل باز دارنده وجود دارد: یکی ترور و دیگری تسلیحات هسته ای.
بنابراین آنها در حال افزایش خطر ترور هستند و تسلیحات را نیز
افزایش می دهند. حساسیت این وضعیت در حال افزایش است.
اتحادیه اروپا و ایران دو سال پیش به توافقی دست یافتند که عبارت
بود از این که ایران موقتاً غنی سازی اورانیوم را متوقف کند که البته
سزاوار است که این کار طبق پیمان منع گسترش تسلیحات انجام شود؛
ولی قرار شد که آنها این کار را متوقف کنند، و در مقابل، اتحادیه اروپا نیز
«در مورد مسائل امنیتی، تضمین های جدی بدهد»؛ مسائل امنیتی
عبارتی است که به تهدیدهای اسرائیل و ایالات متحده در مورد ایران
اشاره دارد. همگان می دانند که اتحادیه اروپا تعهد کرد که در مورد این
موضوع، تضمین های جدی بدهد؛ ولی اتحادیه اروپا از تعهدات خود
عقب نشست و در اثر فشار ایالات متحده، آنها را عملی نکرد. از این رو
ایران نیز از (تعلیق) غنی سازی اورانیوم دست برداشت .
دو سال پیش ایران پیشنهاد مذاکره با ایالات متحده بر سر مسائل
امنیتی را مطرح کرد؛یعنی طیف کاملی از مسائل امنیتی؛ اما ایالات
متحده نپذیرفت؛ خوب پس شما از مذاکره بر سر مسائل امنیتی طفره
می روید، یک کشور را در معرض خطر حمله قرار می دهید.
شما می دانید که این یک خطر جدی است و نیروهای ایالات متحده،
ایران را در احاطه خود دارند. این کشور در احاطه سایر دولت های مسلح
به سلاح های هسته ای نیز هست. بر این اساس، این یک خطر جدی
است و شما از به بحث گذاشتن آن امتناع می ورزید، شما این خطر را
افزایش می دهید، شما خفقان اقتصادی شدیدی را تحمیل می کنید،
شما اروپایی ها را مرعوب می کنید( که البته بسیار ساده است) تا خود را
کنار بکشند. این دقیقاً به معنای این است که از آنها (ایران) بخواهیم به
سلاح های هسته ای دست بیابند یا به طرف تولید سلاح های هسته
بروند.
ـ دنیا در مواجهه با این مسائل چه باید بکند؟
راه هایی وجود دارد. محمد البرادعی دو سال پیش، پیشنهاد بسیار
مناسبی ارائه کرد. این طرح جامعی است که هر متخصص تسلیحات
هسته ای آن را درک می کند. آنچه ضروری است، نوعی نظارت بین
المللی، بر تولید مواد قابل شکافت هسته ای است؛ یعنی تمام تولید مواد
قابل شکافت هسته ای را تحت نظارت های بین المللی، زیر نظر یک
آژانس بین المللی قرار دهید و کشورها می توانند، درخواست اورانیوم غنی
شده را برای مصارف صلح آمیز مطرح کنند. این کار می تواند نخستین
گام برای اجرای قطعنامه سال ۱۹۹۳ سازمان ملل، برای تحقق پیمان
منع مواد قابل شکافت هسته ای باشد، پیمانی که تولید مواد قابل
شکافت هسته ای را متوقف می کند و آن را به یک آژانس بین المللی
واگذار می کند.
جهت گیری این امر، به سوی یک راه طولانی برای حل مشکل جنگ
هسته ای است. تنها یک مشکل وجود دارد و آن اینکه ایالات متحده آن
را نمی پذیرد. این پیمان در نوامبر ۲۰۰۴ در سازمان ملل به رأی گذاشته
شد و نتیجه رأی گیری چنین بود: ۱۴۷ رأی در برابر ۱ رأی و البته دو رأی
ممتنع نیز وجود داشت: اسرائیل که چشم و گوش بسته ایالات متحده را
همراهی می کند و بریتانیا که وضعیت جالب تری داشت.
سفیر بریتانیا طی توضیحاتی گفت: بریتانیا در مورد این پیمان نظر
مساعد دارد؛ ولی نمی تواند به این قطعنامه رأی بدهد، زیرا این قطعنامه
جامعه ملل را دچار شکاف می کند؛ یعنی ۱۴۷ کشور در برابر یک کشور؛
به عبارت دیگر، برای بریتانیا، برق انداختن کفش های اربابش بسیار
مهم تر از نجات نوع بشر از نابودی است. اگر هیچ نظارتی بر تولید مواد
قابل شکاف هسته ای نداشته باشد، شانس بقای بشر ناچیز خواهد بود.
این موضع بریتانیا است. در واقع در دنیا یک کشور وجود دارد، بله تنها
یک کشور که اعلام کرده است، طرح البرادعی را می پذیرد. این کشور
ایران است. من مطمئنم که این مطلب در نروژ منتشر نمی شود و قطعاً
در اینجا نیز منتشر نمی شود؛ اما دولت ایران در فوریه اعلام کرد که طرح
البرادعی برای نظارت بین المللی بر تولید مواد قابل شکاف هسته ای را
می پذیرد؛ طرحی که با اراده رسماً اعلام شده کل دنیا (البته با یک
استثنا) منطبق است.
خطرات دیگری نیز وجود دارد. فجایع زیست محیطی که دراز مدت تر
است، شما می توانید در مورد جزئیات آن به بحث بپردازید؛ ولی میان
دانشمندان هیچ اختلافی در مورد جدی بودن آن وجود ندارد. خوب، چه
کسی مانع تراشی می کند؟
ـ من مدتی را با تفنگداران دریایی ایالات متحده در فلوجه بوده ام؛ سربازی را دیدم
که با جنگ کاملا. مخالف بود!.
آیا در تاریخ ارتشی را سراغ دارید که سربازان آن چنین سخنی نگفته
باشند؟ اگر شما با سربازان آلمانی در نروژ، در خلال جنگ جهانی دوم
مصاحبه می کردید، فکر می کنید آنها چه می گفتند؟ این برای یک سرباز
نقص نیست، و به همین دلیل سربازان را در دادگاه نورنبرگ محاکمه
نکردند. آنها وُن ریبِنترُپ را محاکمه و او را اعدام کردند، به یک دلیل که
آن هم طرفداری وی از جنگ پیشگیرانه بر ضد نروژ بود. معنای ضمنی
این مطلب چیست؟
ـ نظر شما درباره وضعیت کنونی عراق چیست ؟
ایالات متحده در عراق فاجعه ای نظامی پدید آورده که به نظر من در
تاریخ، نظیر ندارد؛ من هیچ نظیری برای آن سراغ ندارم. منظورم این
است که آلمان در اشغال اروپا، مشکلات کمتری نسبت به ایالات متحده
در اشغال عراق داشت که مسئله ای باور نکردنی است. مقاومت در عراق،
از هیچ حمایت خارجی قابل ذکری برخوردار نیست، بلکه یک امر کم
اهمیت است. پارتیزان ها در اروپا اگر از حمایت بریتانیا و آمریکا برخوردار
نبودند، در اندک زمانی حذف می شدند.
ایالات متحده یک فاجعه به وجود آورده است؛ فاجعه ای برای مردم
عراق و ما می دانیم که مردم عراق چه می خواهند؛ اگر اساساً انتخاباتی را
که توسط ایالات متحده و بریتانیا برگزار شد، باور داشته باشید. همین
اخیراً ۸۷ درصد آنان خواستار یک طرح و جدول زمانی مشخص برای
خروج اشغال گران بودند؛ ولی ایالات متحده و بریتانیا اعلام کردند که در
پی انجام چنین کاری نیستند. این مسئله تا حدی یک بی حرمتی
طبیعی به دموکراسی محسوب می شود که شما از یک قدرت بزرگ توقع
داشته باشید؛ به خصوص از کسانی که همواره از دلدادگی خود به
دموکراسی سخن می گویند، آن هم به گونه ای که گویا آن قدرت بخشی از
دموکراسی است، بلکه گویا دموکراسی بخشی از آن قدرت بزرگ است؛
ولی این مسئله به ندرت در غرب به بحث گذاشته می شود. از نظر ایالات
متحده خروج از عراق، فاجعه ای برای واشنگتن است، آنها به دلیل
سیاست هایی که در حال اجرای آن هستند، نمی توانند شاهد یک عراق
مستقل و خود مختار باشند.
ـ منظور شما چیست؟
اندکی فکر کنید. به فرض عراق دارای استقلال واقعی باشد؛ نه
استقلالی که کاندولیزا رایس از آن سخن می گوید، بلکه یک استقلال
حقیقی؛ و نیز به فرض که عراق نسبتاً دموکراتیک باشد. خوب این به
معنای آن است که اکثریت شیعه نفوذ قابل ملاحظه ای خواهد داشت.
آنها چه سیاست هایی را در پیش خواهند گرفت؟ نخست آن که روابط
نزدیک تری با ایران برقرار خواهند کرد. آنها پیش تر روابط نسبتاً نزدیکی
با هم داشته اند. تعداد زیادی از این محافل در ایران ریشه دارند؛ آیت الله
سیستانی روابط نزدیک با ایران دارد، سپاه بدر که عمدتاً جنوب را اداره
می کند، توسط ایران تعلیم دیده است، و در جنگ دهه ۸۰ به نفع ایران
می جنگید. آنها روابط خود را ارتقا داده اند، شاید علاقه ای به ایران
نداشته باشند؛ ولی ترجیح می دهند، با همسایه خود روابط دوستانه داشته
باشند؛ نه روابط خصمانه.
هر میزان استقلال در عراق، در واقع اقدامات را به سوی خود مختاری
در مرز عربستان سوق می دهد در جایی که یک اقلیت شیعه وجود دارد و
اتفاقا همان جایی که بیشتر ذخایر نفتی عربستان سعودی د رآن واقع
است. از این رو کابوس فعلی در واشنگتن، به یک اتحاد وسیع شیعی
مستقل که بیشتر ذخائر نفت دنیا را در دست داشته باشد، مربوط است. به
نظر من این تقریباً بدترین کابوسی است که آنها می توانند به آن فکر
کنند.
البته یک کابوس بدتر نیز وجود دارد. ممکن است که این اتحاد
گسترده، به سوی شرق جهت گیری کند؛ یعنی جهت گیری به سوی
تشکیلات انرژی آسیا که اساساً در حال شکل گیری در گرداگرد چین
است و این کشور هسته مرکزی آن است. روشن نیست؛ ولی شاید در
پی گیری یک شبکه امنیتی انرژی، چین روسیه و احتمالاً هند، با
یکدیگر همراه شوند و اگر بتوانند ایران را نیز به این شبکه ملحق
می کنند که البته احتمال آن وجود دارد.
اتفاقاً از لحاظ جغرافیایی، اکثر نفت خاورمیانه، در مناطق شیعه نشین
قرار دارد، و اگر این روند ادامه یابد، این یک مصیبت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 