پاورپوینت کامل گفت و شنود با رضا لک زایی، دانشجوی آزاد شده از بند ترویست های تاسوکی ۵۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفت و شنود با رضا لک زایی، دانشجوی آزاد شده از بند ترویست های تاسوکی ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت و شنود با رضا لک زایی، دانشجوی آزاد شده از بند ترویست های تاسوکی ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت و شنود با رضا لک زایی، دانشجوی آزاد شده از بند ترویست های تاسوکی ۵۳ اسلاید در PowerPoint :

۱۵

عبدالمالک ریگی کیست

در تقویت تقریب بین مذاهب اسلامی نباید کوتاهی کرد.

اشاره:

در بیست و پنج اسفند ماه ۸۴ در میانه جاده زابل زاهدان، در
منطقه ای به نام تاسوکی، فاجعه تروریستی دلخراشی رخ داد که طی آن
بیست و دو تن از مسافران عبوری، در حالی که دهان، دستها و چشمان
آنها بسته شده بود، توسط گروهی موسوم به جندالله، به فیض شهادت
نایل آمدند. هفت تن نیز مجروح و هفت تن دیگر به گروگان گرفته شدند
که یک نفر آنان در ایامی که در اسارت گروه مذکور بود، به شهادت رسید و
شش تن دیگر نیز به تدریج و در طی دویست روز، آزاد شدند. در ادامه
مصاحبه با رضا لک زایی، دانشجویی را که پنج ماه در اسارت این گروه
بود، ملاحظه می نمایید.

لطفا مشخصات شخصی (نام، تاریخ و محل تولد و…)، میزان تحصیلات و فعالیت های
علمی خود را بیان کنید؟

اینجانب رضا لک زایی در سال ۱۳۶۲ در شهرستان زابل متولد شده ام.
از ابتدای سال تحصیلی جاری مشغول گذراندن تحصیلاتم در سطح
کارشناسی ارشد در رشته فلسفه و کلام دانشگاه قم هستم. همکاری با
دبیرستان علوم و معارف اسلامی زاهدان، تدریس، برگزاری جلسات
تفسیر قرآن و… برخی فعالیت هایم در این سال هاست.

آشنایی شما با ادیان و مذاهب تا چه اندازه است؟

از آنجا که در خانواده ای مذهبی زیسته ام، از دوران کودکی با قرآن و
تفسیر، تاریخ اسلام و کتب مذهبی و متفکران مسلمان مأنوس بوده و
هستم، به خصوص تحصیلاتم نیز در دبیرستان و رشته فلسفه و الهیات،
دوره کارشناسی دانشگاه سیستان و بلوچستان با ادیان و مذاهب،
اسلامی و غیر اسلامی بی ارتباط نبوده است؛ از این رو با مقوله مورد نظر،
آشنایی اندک و مختصری دارم.

ماجرای تاسوکی را شرح دهید؟

درباره ماجرای دلخراش تاسوکی در وبلاگ و سایت مستقلم که اخیراً
افتتاح شده، به تفصیل شرح داده ام. سه بخش از خاطراتم که تاکنون
منتشر شده، به شب تا صبح فاجعه تاسوکی مربوط است. من در حال
نگارش و انتشار مفصل این موضوع در وبلاگ خود هستم. با توجه به
ابعاد فاجعه تروریستی تاسوکی، گمان می کنم که نمی توان در چند جمله
به آن پرادخت؛ از این رو برای اطلاع از چند و چون ماجرا، می توانید
بخش های مورد نظر را از همان جا اخذ کنید. (نشانی وب سایت:
(www.lakzaee.net)

چرا این فاجعه، تاسوکی نام گرفت؟

تاسوکی نام مکانی است که این فاجعه در آنجا رخ داده و هم وطنانمان
در آنجا به شهادت رسیدند یا مجروح و به گروگان گرفته شدند. در واقع
تاسوکی نام دشتی است که در جاده زابل زاهدان واقع شده است.

چند نفر از هم وطنانمان در این فاجعه شهید، مجروح و به گروگان گرفته شدند؟

تا آنجا که اطلاع دارم در این فاجعه دلخراشی ۲۲ نفر از عزیران هم
وطنانمان شهید شدند، ۷ نفر هم زخمی و ۷ نفر دیگر نیز به گروگان
گرفته شدند که یکی از گروگان ها نیز بعدها در دوره اسارت، به جمع
شهدای این فاجعه خونین پیوست و جمع شهدا به ۲۲ نفر رسید.

عبدالمالک ریگی کیست؟ اهل کجاست؟ چه افکاری دارد؟ درباره پیشینه و تحصیلات
او بفرمایید؟ برخی می گویند او کشته شده، آیا این مطلب حقیقت دارد؟

سؤالات متعددی را مطرح کردید که طبیعتاً به پاسخ های مبسوطی نیاز
دارد؛ اما به اجمال بگویم که عبدالمالک ریگی جوانی بیست و سه ساله،
ایرانی و اهل استان سیستان و بلوچستان است. مالک افکار ضد شیعی
دارد و معتقد است که شیعه کافر است و کسی هم که حتی در کفر شیعه
شک داشته باشد، کافر است. از تحصیلاتش اطلاعی ندارم اما
طرفدارانش می گفتند که خیلی اهل مطالعه است و خیلی کتاب دارد.

من ترجمه کلمه «بثی» که در آیه شریفه «انما اشکو بثی و حزنی الی
الله و اعلم من الله ما لا تعلمون»(یوسف/ ۸۶) آمده، را از او پرسیدم، به
خاطر نداشت و گفت باید به تفسیر نگاه کنم. می گفت فیلسوف کسی
است که عقیده ای دارد و مطلبی را می پذیرد و به آن اعتقاد دارد، بعد آن
را برهانی و برای آن دلیل اقامه می کند. با این همه سعی می کرد، با همه
مؤدبانه صحبت کند. در صحبت هایش هم به آیات قرآنی و احادیث
پیامبر استناد می کرد، درباره این که کشته شده یا نه، نیروهای اطلاعاتی
و امنیتی باید پاسخ دهند. بنده در این زمینه اطلاعی ندارم.

گروهی که شما را به گروگان گرفته بودند، چه کسانی بودند و چه افکاری داشتند؟

این گروه نیز همان اعتقادات ضد شیعی ریگی را داشتند و می گفتند:
شیعه به تحریف قرآن معتقد است. شیعه کافر، مشرک و نجس است؛ از
این رو معتقد بودند که کشتن شیعه ثواب زیادی دارد. براساس چهار
حرف شیعه می گفتند: شین آن یعنی شیطان، یایش یعنی یهودی،
عینش یعنی عیسوی و هایش یعنی هندو می گفتند: شیعه بدترین
دشمن اسلام و قرآن است و به دلیل لعن صحابه کرام و توسل به اهل
بیت و زیارت قبور امامان و امام زادگان (علیهم السلام)، کافر است.
همچنین درباره امام خمینی می گفتند: او در کتابش کشف الاسرار (آنها
می گفتند کشف الاسرار)، دچار غلو شده و گفته: اهل بیت بر ذره ذره
عالم، ولایت تکوینی دارند و مقامشان از فرشتگان و پیامبران بالاتر
است. نیز به حلیت خون و مال سنی ها و به صیغه در آوردن دختر دو ساله
فتوا داده است !

درباره تحریف قرآن به حدیثی از اصول کافی استناد می کردند که قرآن
هفده هزار آیه دارد؛ ولی از قرآن فعلی حذف شده است و (امام) مهدی آن
قرآن را می آورد. همچنین برخی دیگر گفته های آنان این بود که علت
کشتار مسلمانان در حمله مغولان به ایران خواجه نصیر بود و این که
شهادت حضرت زهرا (س) صحت ندارد و علمای شیعه آن را جعل
کرده اند.

این گروه وهابیت را قبول داشتند. من از یکی از آنها در این باره
پرسیدم. او گفت: ما وهابیت را قبول داریم؛ اما آنها کمی تندروتر هستند.

درباره مطالب عرض شده، به زبان فارسی کتاب هایی در اختیار
داشتند. «شناخت راهزن» و «صحابه معیار حق و دین» از کتاب های
آنان است که توسط گروهی به نام حزب الفرقان اهل سنت ایران (تا
جایی که من فهمیدم بیرون از مرز است (پاکستان)، با کیفیت خوبی
منتشر شده بود.

آیا آنها افراطی بودند و در عکس العمل به عملکرد شیعیان تندرو به وجود آمده اند؟

یکی از عوامل به وجود آمدن چنین گروه هایی، عمل کرد برخی
شیعیان است که رفتارهای تند و افراطی دارند؛ برای مثال آنها به
بارگاهی که برای ابولؤلؤ در کاشان ساخته شده، یا سخنرانی ای که آقای
دانشمند در سال ۱۳۸۰ در زاهدان ایراد کرده و به خلفا اهانت شده بود،
اعتراض داشتند. عمر کشان از دیگر دلایل ناراحتی آنها بود؛ تخریب
مسجد فیض مشهد، فروش کتابی که به خلفا توهین کرده بود، در
نمایشگاه زاهدان، ترجمه و فروش کتاب های آقای تیجانی، برگزاری
مراسم دهه فاطمیه، عزاداری ماه محروم و… مطالبی بود که آنها از آن
ناراحت بودند.

آنها از بارگاه ابولؤلؤ و لعن عمر از طریق اینترنت، عکس ها و مطالبی در
اختیار داشتند. حتی تمام وبلاگ مرا مطالعه کرده بودند؛ مبادا که به
عقایدشان توهین کرده باشم که البته هیچ گونه اهانتی مشاهده نکرده
بودند.

ظاهراً شما با آنها بحث می کردید، چه می گفتید و چه می شنیدید؟

یکی از بحث ها درباره آثار شیعی بود؛ برای مثال یکی از آنها گفت:
بحار الانوار پر از مزخرفات است. من از او پرسیدم: بحار یعنی چه؟ گفت:
نمی دانم. پرسیدم: چرا نمی دانی آیا شما این کتاب را مطالعه کرده ای؟
گفت نه. ادامه دادم؛ قرآن می فرماید: «بشر عبادی الذین یستمعون القول
فیتبعون احسنه» ۲، شما کتابی را که نخوانده اید، چگونه رد می کنید؟
وقتی شما معنای کتاب را نمی دانید، چطور درباره یک مکتب فکری و
مذهبی نظر می دهید؟ و او در پاسخ فقط تهدید می کرد.

احساس شما در لحظاتی که دیگر هیچ امیدی به زندگی نداشتید، چه بود و چه
می کردید؟

احساس خوبی بود، «لا ملجا من الله الا الیه» ۳ در طول این مدت به
یونس، یوسف در چاه و زندان، ابراهیم پرتاب شده در آتش، ایوب غم
زده، امام سجاد، زینب کبری، حضرت زهرا و به همه امامان (علیهم
السلام) می اندیشیدم؛ نیز به یعقوب که به هجران یوسف مبتلا شد، به
حضرت ولی عصر (علیه السلام) که هنوز در غیبت به سر می برد و به قول
خواجه نصیرالدین طوسی در کشف المراد «و غیبته منا». قیاس با این
انوار پاک، قیاس مع الفارق بوده و هست؛ لیکن خدای محمد (صلوات
الله علیه و آله) خدای من و خدای همه هست. از این رو امیدوار بودم، خ