پاورپوینت کامل جلوه اسلام در آسیای مرکزی ۹۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جلوه اسلام در آسیای مرکزی ۹۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه اسلام در آسیای مرکزی ۹۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه اسلام در آسیای مرکزی ۹۷ اسلاید در PowerPoint :
۲۵
مقدمه:
در ارزیابی قدرت و گسترش جنبش های اسلامی در آسیای مرکزی
پس از فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی، در نظر گرفتن وسعت رقابت و
دامنه نفوذ آنها مسئله مهمی است. در اواخر دهه ۱۹۸۰ میلادی، اغلب
مردم آسیای مرکزی، هنوز غیر مذهبی به نظر می رسیدند که این امر،
میراث ۷۰ سال حاکمیت کمونیستی بوده است. با این همه، در همه
سطوح، انگیزه هایی برای ازدیاد نقش اسلام در جامعه وجود داشت. در
دهه ۱۹۹۰ پس از فرو پاشی شوروی، این فشارها، متأثر از تحولات
داخلی و خارجی افزایش یافت. بسیج تشکل هایی با برنامه های سیاسی
متفاوت و بینش های مختلف از اسلام، مجموعه پویایی از کنش ها و
واکنش ها را به حرکت در آورد. افزون بر این، با پیوستن کشورهای آسیای
مرکزی به جامعه بین المللی، واکنش آنان نسبت به اسلام، با آنچه در
سایر نقاط جهان، به ویژه خاورمیانه وجود داشت، شباهت می یافت.
خصوصیات مشترک آنها شامل پذیرش و کنترل اسلام توسط نخبگان
حاکم و مخالفت با چنین رژیم هایی به وسیله گروه های اسلامی تندرو
است. امروزه الگوی مشابهی در آسیای مرکزی که رقابت میان این
نیروها، یعنی دولت و مخالفان اسلام، وقوع رویا رویی های فزاینده
انجامیده، ایجاد شده است.
بدین ترتیب، بیم آن می رود که آسیای مرکزی، به صورت کانون
جدیدی برای تروریسم در آمده و پذیرای گروه های اسلامی مبارز خارج
از منطقه شود. در نتیجه اسلام یا بطور دقیق تر، منازعه اسلام، به صورت
یک موضوع امنیتی تلقی می گردد.
وضعیت اسلام در زمان اتحاد شوروی
پیش از فروپاشی اتحاد شوروی، اسلام به سختی سرکوب شده و
شالوده آن تقریباً نابود شده بود. در جریان جنگ جهانی دوم، سلسله
مراتب اسلامی کوچک و تحت کنترل دولت، دوباره ایجاد گردید و بعضی
عناصر اصلی آیین های مذهبی، دوباره به منصه ظهور رسیدند. در دهه
۱۹۸۰، اسلام به صورت نشانه ای از هویت فرهنگی و قومی و نه یک
اعتقاد معنوی فعال، برای اغلب مردم آسیای مرکزی جلوه گر گردید. در
این دوره، وفاداری به دین، عمدتاً در بر پایی مراسم مذهبی مرتبط با
آئین های در گذشت، ازدواج و تدفین تجلی می یافت.
همچنین آیین های گسترده ای از سنت های عامیانه، مانند زیارت قبور
متدینین و اجرای آیین هایی برای اطمینان و پشت گرمی از حمایت
خداوند وجود داشت. شناخت اصول اساسی اسلام، عبادات و حتی
شهادتین (هیچ خدایی غیر از خدای یگانه وجود ندارد و محمد(ص)
پیامبر اوست)، به تعداد کمی از اشخاص مسن محدود می گردید. با این
همه، در دهه ۱۹۸۰ و تا پیش از فرو پاشی شوروی، اسلام حیات
دوباره ای یافت که نیروی محرکه آن از دو جهت بوده است: یکی جنبش
طرفدار احیای مذهبی که در مناطق روستایی تاجیکستان و ازبکستان،
به ویژه در دره فرغانه مستقر بود و اغلب به صورت محافلی مخفی از
هوادارانی بود که پیرامون یک مدرس محلی که به خاطر داشتن تقوا و
تعالیم اسلامی خود، مورد احترام بود، گرد آمده بودند. در مورد گروه های
طرفدار احیای مذهبی، گفته می شد که پیروان زیادی را علیرغم
تمایلات بنیاد گرایانه و محافظه کارانه، به خود جذب کرده اند. اعضای
این گروه، تنها توانایی درک مباحث نظری پیچیده آنان را داشتند و بعد
جدیدی از تعالیم اسلامی را به وجود آوردند.
تغییر سیاست رسمی نسبت به اسلام، به موازات این تحول صورت
گرفت. در دوره پروسترویکا (نیمه دوم دهه ۱۹۸۰)، دولت شوروی در
واکنش به دو نگرانی کاملاً متفاوت، رویه مسالمت آمیزی را نسبت به
ارکان مذهبی اتخاذ کرد. لزوم کنترل «تهدید اسلامی» در حال ظهور،
یکی از این نگرانی ها بود. تلقی از اسلام، به عنوان یک تهدید بالقوه تا
حدودی از نوشته های محققان غربی الهام می گرفت. اغلب آنها تأکید
می کردند که رشد سریع جمعیت مسلمانان شوروی، ثبات اتحاد جماهیر
شوروی را به مخاطره می اندازد و حتی ممکن است که به تجزیه آن
منجر گردد. نگرانی دیگر مقامات شوروی در آن ایام، نیاز مبرم به بهبود
عملکرد اقتصادی بود. این کشور از یک بحران سیستمی در عذاب بود؛
ولی میزان دقیق مشکلات هنوز آشکار نبود و خطای انسانی، به ویژه
فساد، کلاهبرداری و دیگر اعمال مورد سرزنش قرار می گرفت. در تلاش
برای تغییر این جو ذهنی، رهبران مذهبی برای مبارزه با این مفاسد
اجتماعی کمک کردند. در آسیای مرکزی، به عنوان بخشی از این
سیاست، جلوه مثبتی از اسلام با تاکید زیاد بر ارزش های اخلاقی آن ارائه
گردید. برای کمک به گسترس دامنه این پیام، مساجد بسیاری گشوده
شد و افزایش چشمگیری در میزان دسترسی به آثار مذهبی و تسهیلات
برای آموزش قرآن صورت گرفت؛ نتیجه این حمایت آشکار دولت،
میدان وسیعی را برای مسلمانان فراهم ساخت و همچنین موجب
افزایش نفوذ آنان در جامعه گردید. بدین ترتیب، به هنگام فروپاشی
شوروی، اسلام در برخی جمهوری های شوروی به خصوص در
تاجیکستان، نه تنها ایفای نقش مهمی را در جامعه عهده دار بوده، بلکه
از چنان استقلالی نیز بر خوردار بوده که در سایر نقاط منطقه وجود نداشته
است.
وضعیت اسلام پس از فرو پاشی شوروی:
به هنگام استقلال کشورهای آسیای مرکزی، در پایان سال ۱۹۹۱،
نظرات زیادی در منطقه و خارج از آن، در خصوص تأثیر احتمالی عامل
اسلام در سیاست و جامعه بیان می شد. در تاجیکستان دولت و گروه
اسلامی، به رهبری حزب نهضت اسلامی تاجیکستان، به زودی در
مناقشه ای درگیر شدند که به وقوع جنگ داخلی در اواسط ۱۹۹۲ منجر
گردید. این رویداد موجب شد تا عده ای آن را به منزله دلیل مثبتی بر
جریان موجی از بنیادگرایی اسلامی در منطقه تلقی کنند. که به هر حال
نوعی ساده نگری است. بی تردید اسلام یکی از عوامل این مناقشه
بوده؛ ولی علت اصلی آن نبوده و در جریان کشمکش بر سر تفوق ملی که
به دنبال ضعف سلطه مسکو میان گروه های مختلف منطقه ای بروز کرد،
اهمیت خود را نشان داد. این کشمکش به مدت ۵ سال و به طور پراکنده
ادامه یافت و سرانجام در پی امضای پیمان صلح میان گروه های مبارز
در ژوئن ۱۹۹۷ رسماً به پایان رسید.
نگرانی مربوط به امکان سرایت درگیری تاجیکستان به کشورهای
همسایه، واقعیت نیافته، با این حال این نظریه عامل اسلامی کلید
سیاست های آسیای مرکزی بوده و هنوز پا بر جاست. دگرگونی های
منطقه ای عظیمی در تجربه تاریخی اسلام و نیز مقیاس های اجتماعی
اقتصادی معاصر وجود دارد؛ در نتیجه هرگونه تعمیم سریع بر پایه چنین
شواهد محدودی گمراه کننده خواهد بود.
با پیچیده تر شدن موضوع اسلام و آثار آن در آسیای مرکزی، اغلب
محققان به نتایج متفاوتی رسیده اند. با در نظر گرفتن این مشکلات،
داشتن دیدگاهی وسیع از این وضعیت، تقریباً غیر ممکن به نظر
می رسد. این دسته از محققان تحولات گرایش های پدید آمده در دهه
۱۹۸۰ را در قالب سه دسته بندی نشان می دهند: اسلام سنتی، اسلام
مورد حمایت دولت و اسلام تندرو.
اسلام سنتی
اصطلاح اسلام سنتی در اینجا، برای تشریح نگرش محافظه کارانه و
نسبتاً کنش پذیر به مذهب به کار می رود که مشخص کننده دیدگاه
اکثریت بزرگی از مسلمانان آسیای مرکزی است. بنابراین نظر اغلب
ناظران از جمله مسلمانان خارج از کشور، اسلام در منطقه آسیای مرکزی
هنوز بیشتر به صورت یک تعریف قومی است تا یک نوع تعهد مذهبی،
یک حس قوی از التزام به حفظ سنت های نیاکان وجود دارد که به طرق
مختلف قابل توصیف بوده و در برگیرنده درجات متفاوتی از آیین های
مذهبی است. برای عده ای این امر مستلزم انجام دقیق آیین های
معینی است؛ اما اغلب افراد تمایل دارند که هویت اسلامی خود را به طور
نمادین نشان دهند. پس از کسب استقلال، اشتیاق زیادی برای ساختن
مساجد وجود داشت؛ برای مثال در قرقیزستان در سال ۱۹۷۸ تعداد ۳۴
مسجد برای عبادت دایر بود که این تعداد به هزار مسجد در سال ۱۹۹۴
افزایش یافت و حتی طی سال های منتهی به ۲۰۰۵ از این تعداد فراتر
رفته است. در ازبکستان طی این دوره تعداد مساجد از ۸۷ به حدود سه
هزار مسجد رسیده است. پدیده های مشابهی در سایر کشورهای آسیای
مرکزی مشاهده می گردد.
علاوه بر این، آموزشگاه ها و مدارس اسلامی بسیاری افتتاح گردید و
دوره هایی برای آموزش زبان عربی، قرآن و مباحث مذهبی برای کودکان
و بزرگسالان تدارک دیده شد. ازدحام در اماکن عبادی مشوق حضور
مرتب مردم بوده و در اوایل دهه ۱۹۹۰ گردهمایی ها در مساجد، به
سرعت افزایش یافت؛ اما تا سال ۱۹۹۴، این پدیده جدید، به تدریج
تحلیل رفته و کاهش قابل ملاحظه ای در میزان حضور افراد در مساجد
سراسر منطقه مشاهده گردید؛ اما این وضعیت بعدها کمی بهبود یافت.
همچنین گفته می شود که دانشجویان دانشگاه ها نیز تمایل خود را به
مذهب نشان داده اند. این وضعیت، یعنی گرایش مذهبی در روستاها و در
میان افراد گروه سنی بین ۲۵ـ۱۷ سال نیز قابل رؤیت است.
اسلام مورد حمایت دولت
این وضعیت در مورد اسلام در آسیای مرکزی، پس از دوره شوروی، در
واقع ادامه تلاشی است که از مذهب برای رفع نیازهای دولت بهره
برداری می شود و این نشان دهنده سیاست های رسمی نسبت به اسلام
در اواخر دهه ۱۹۸۰ است. امروزه قوانین اساسی همه کشورهای آسیای
مرکزی، به اصل تفکیک دین از سیاست احترام می گذارند؛ با این حال،
اسلام در سراسر آسیای مرکزی تا اندازه یک ایدئولوژی دولتی صعود
کرده است. به نظر می رسد که انگیزه آن بر این نظر استوار است که تا
اقدام عاجلی برای پر کردن خلاء ایدئولوژیکی حاصل از بی اعتباری
مارکسیسم ـ لنینیسم (که احتمالاً در آسیای مرکزی بیش از سایر مناطق
اتحاد شوروی از حمایت برخوردار بوده است) صورت نگیرد، هرج و مرج
در پی آن بروز خواهد کرد؛ در نتیجه در تمام کشورهای آسیای مرکزی
حرکتی سریع برای تاکید بر نقش اسلام، به عنوان یک مؤلفه میراث
ملی و نیز شالوده اخلاقی کشور صورت گرفت. این پیام به وسیله تعالیم
روحانیون، مسلمانان و اظهارات شخصیت های سیاسی بلند پایه و
مقالات مستند در رسانه های جمعی، منتقل گردید. در ازبکستان و
قرقیزستان، این مفهوم دوگانه اخلاقی ـ ملی، زمانی که رؤسای جمهوری
آنها به هر دو مظهر آن، یعنی قرآن و قانون اساسی سوگند وفاداری یاد
کردند، آشکار گردید. در بعد شخصی، رؤسای کشورها در بعضی مواقع و از
جمله به هنگام اجرای مناسک حج عمره در مکه، دچار رنج می شدند.
نظربایف رئیس جمهوری قزاقستان در ابتدا از حمایت قاطع اسلام
پرهیز می کرد، گرچه سرانجام موضع آشکاری در طرفداری از اسلام
اتخاذ کرد. یکی از نشانه های آن، فرمان وی برای ساخت مسجد
جدیدی در آلماتی پایتخت سابق این کشور است که در آن اعلام شده که
ساخت مسجد به ابتکار و با حمایت شخص رئیس جمهوری قزاقستان
بوده است .
پس از استقلال، قوانین جدیدی درباره مذهب و کانون های مذهبی در
کشورهای آسیای مرکزی تدوین شده است. قانون متخذه در ازبکستان
در سال ۱۹۹۸، به عنوان محدود کننده ترین قانون از آن نوع تلقی
می شود؛ اگر چه در پیش نویس های اصلاحی که اخیراً در قزاقستان و
قرقیزستان مورد بررسی قرار گرفته، اقدامات پیشنهادی تا اندازه ای
سختگیرانه تر است. فعالیت احزاب سیاسی با تمایلات مذهبی در همه
این کشورها ممنوع اعلام شده است. در هر پنج کشور منطقه، گروه های
مذهبی باید توسط مقامات مربوطه، رسماً به ثبت برسند، در غیر این
صورت ممکن است تحت پیگرد قرار گرفته، مایملک آن مصادره شود.
اسلام مورد حمایت دولت های آسیای مرکزی بر پایه تعالیم اسلام
اهل تسنن و مکتب فقه حنفی است؛ بدین ترتیب، از حوزه استفاده
کاملاً محدودی برخوردار است. توجه اصلی در سطوح دولتی، ترویج
اسلام خوب، یعنی آنچه برای توسعه کشور مفید بوده و دور ساختن اسلام
بد، به عنوان تهدیدی علیه ثبات کشور است. در تأکید بر این نکته، به
طور مکرر به تاجیکستان و افغانستان اشاره شده و چنین ادعا می شود که
گسترش اسلام بد در آنجا رنج و محنت را در پی داشته است.
با این همه، در هیچ یک از کشورهای آسیای مرکزی، در خصوص مبنا
و مرز ترسیم خطی میان اسلام قابل قبول و غیر قابل قبول، مباحثه ای
صورت نمی گیرد. کنترل فعالیت های اسلامی در آسیای مرکزی، امروزه
بیشتر از شیوه رایج در دوره شوروی متابعت می نماید. گرچه در دوره
حاکمیت شوروی، مدیریت متحدی برای همه مسلمانان منطقه (آسیای
مرکزی و قزاقستان) وجود داشت؛ ولی بعدها مدیریت های ملی
جداگانه ای به نام مفتیات، هر یک به ریاست یک مفتی در اوایل دهه
۱۹۹۰ ایجاد گردید. این نهاد مسئولیت اداره امور مسلمانان در کشور و
حفظ تماس رسمی با مسلمانان خارج از کشور را عهده دار است. منافع
مسلمانان، همانند منافع هواداران سایر مذاهب، در این نهاد منظور
می گردد. مفتیات علاوه بر وظایف فوق وظایف دیگری چون آزمون
رسمی روحانیون مسلمان و ثبت اسامی آنان را عهده دار است. در نتیجه
مشاهده می شود که اغلب کشورهای آسیای مرکزی، مسائل مذهبی به
شدت توسط دولت کنترل می شود.
اسلام تندرو
روند سوم اسلام در آسیای مرکزی که در طبقه بندی تندرو قرار
می گیرد، شامل گروه فعالی است که در پی زدودن تحریفات حاصل از
مرور ایام از اسلام هستند. این افراد به عنوان وهابیون تلقی می شوند؛
اصطلاحی که امروزه مانند دوره شوروی، تعبیری عام از خشونت و
تعدی، به جای توصیف دقیقی از وابستگی مذهبی است. پاکسازی
عناصر تندرو در گروه های اسلامی تحت کنترل دولت (به طور مشخص
در ازبکستان)، اتحاد ضمنی موجود در پایان دوره شوروی، میان
بنیادگرایان و تشکل رسمی مذهبی را در هم شکسته و آن عناصر را در
موضع بسیار آسیب پذیر و در انزوا قرار داده است.
از اوایل دهه ۱۹۹۰ به بعد، روند افراط گرایانه توسعه یافته است، در
تاجیکستان، چنان که گفته شد، این روند از عوامل بروز جنگ داخلی
بوده است. در سایر نقاط منطقه آسیای مرکزی، تجلی اسلام تندرو در
ظهور گروه های مخفی در ازبکستان و مناطق همجوار آن در قزاقستان و
قرقیزستان بوده است. گزارشی از فعالیت جنبش های اسلامی در
ترکمنستان وجود ندارد که این امر می تواند مبین آن باشد که چنین
گروه هایی وجود نداشته یا اینکه نسبت به نقاط دیگر، به صورت مؤثری
سرکوب شده اند. بدیهی است در این راستا می توان، به حرکت اسلامی
در ازبکستان اشاره کرد. حزب التحریر نشأت گرفته از بیت المقدس که در
آسیای مرکزی رسوخ یافته، مرکزیت ناشناخته ای دارد؛ ولی مقر آن را در
انگلستان گزارش کردند. حزب اخیر ترکیبی از اعضای اردنی و پاکستانی
بوده و ازبکستان، نخستین کانون فعالیت های آنها بوده است. بسیاری
مکتوبات ارسالی از سوی حزب التحریر به ازبکستان، در بر دارنده
حملات آشکار به دولت ازبکستان، به ویژه کریم اف رئیس جمهور آن
کشور است که به عنوان دشمن اصلی اسلام توصیف شده است.
در مجموع احزاب اسلامی تندرو با افکار وهابی و با نام اسلامی، اسلام
را بد نام جلوه داده اند.
تأثیر عوامل خارجی
در برخی موارد گفته می شود که تجدید حیات اسلامی در کشورهای
آسیای مرکزی، با الهام از مسلمانان کشورهای دیگر و حمایت های آنان
صورت می گیرد. این گفته تا اندازه ای صحت دارد و بخشی از کمک های
مالی برای ساختن مساجد و مدارس دینی و نیز تعمیر بناهای تاریخی
اسلامی از منابع خارجی، اعم از منابع خصوصی یا دولتی تأمین
می گردد. شاگردان بسیاری از آسیای مرکزی (چند صد نفر در سال)،
برای تحصیل عازم کشورهایی چون ترکیه، مصر و پاکستان می شوند. از
زمان کسب اس
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 