پاورپوینت کامل «سنتوری» و حرکت بر تارهای لرزان جامعه ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل «سنتوری» و حرکت بر تارهای لرزان جامعه ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل «سنتوری» و حرکت بر تارهای لرزان جامعه ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل «سنتوری» و حرکت بر تارهای لرزان جامعه ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

«سنتوری» چیزهایی مهرجویی گونه دارد؛ جز یک چیز؛ نه حالا نه! در
پایان خواهم گفت: آن یک چیز چیست و چرا چیزی آن قدر چشم پوشی
ناپذیری است که بی آن مهرجویی برای من مهرجویی نیست. این
روزها، همه سطحی شده اند، و سطحی بودن را می ستایند .دشواری و
روشنفکری به هم گره خورده اند و جرم بزرگی محسوب می شوند.
سرگرمی، جذابیت، جذابیت، جذابیت و… این تنها حرفی است که
می شنوی. به یاد نمایشنامه کرگدن یونسکو می افتم. من هنوز هم یک
اثر روشنفکرانه را دوست دارم. سادگی را نافی تفکر نمی دانم. سادگی ای
هنر آفرین، ژرفا دارد و تأمل برانگیز است. شخصیت سنتوری، شخصیت
ساده ای است؛ اما دلیل نمی شود که آدم های ساده و معمولی هزار
کشمکش، هزار آوا و هزار جزئیات و هزار واکنش با ریشه های پنهان
نداشته باشند که کنش های عادی شان از هزار رنج و کشاکش درونی خبر
می دهد. مگر گلاب آدینه در «مهمان مامان»، با هر حرکت مستأصل سر
و چشم و دست، و هر جمله اش، هزار وجه از چهره درونی اش را آشکار
نمی کرد یا پنهان نمی داشت؟

پس حد ساده بودن کجاست؟ نقطه متعادل اثر هنرمندانه ساده، با اثر
صرفاً سرگرم کننده چیست؟ در نیش و کنایه اجتماعی و معترض؟ یا در
مکاشفه ریز بافت جزئیات چند سویه شخصیت آدم هایی که ظاهر روان
و سلیسی دارند و زخم های ناسورشان، مدام جلوه های حاضر و غایب
متنوعی پدیدار می کند. شما در یک کمدی یا تراژدی، در اثری آبسورد یا
هدفمند، تنها و تنها با مکاشفه فرمی و روایت هوشمندانه این گوهر
پنهان، به آفرینشی ماندگار دست می یابید. آری! مهرجویی روندی از
عامه پسند بودن را طی می کند؛ اما نقطه ای که اثر جذاب مردم پسند را
یکسر جهان تأمل انگیز یک کار هنری وا می نهد و به اثری کامل و
آسان گیر در پرداخت شخصیت انسانی و فردیت وجلوه های جزئی و زنده
بدل می شود، کجاست؟ این پرسش اصلی من از سنتوری است . چرا
علی این قدر سخت و یکسویه است؟

عده ای می پندارند، طبق ذائقه زمانه، دست شستن از تفکر و زبان هنر
آفرینانه نسل پیش و گرایش به سطحی گری پسا مدرنیتی و پا پیولار
موجب شده است که مهرجویی از عناصر سینمای متفکر خود دست
شوید. به نظر من، افزون بر صحت تلاش جدید مهرجویی برای سرگرم
کننده بودن و استفاده از انواع شگردهای عامه پسند، در آثار او همچنان
لایه های ضمنی نقد اجتماعی، روانشناسی، نشانه شناسی و حتی
نمادپردازی وجود دارد. درسنتوری هم هست، در خود سنتور هم هست و
در رابطه سنتور با ویلن و پیانو، و رابطه پیانو با سنتور و پیانو با ویلن و
ویلن با پیانو و ویلن با سنتور و…

ویرانی و خود ویرانگری تدریجی که شکل غایی اش با ویرانی مسکن
سنتوری و بی خانمانی ویران او پیوند می یابد و نیز ساختار فیلم، و در
ساختار گفت و گوی سازها و رابطه ساختار روایت و ساختار موسیقیایی
گفت و گوی سازها…

حال بنا به ذائقه دوران باشد؛ بنا به تغییر زمانه باشد؛ به درک مهرجویی
از سینما ربط بیاید؛ مردم عوض شده باشند و آدم دلش نیاید، با
حرف های پیچیده و شکل آزارشان دهد؛ مردم بی حوصله شده باشند؛
سینما بی رونق شده باشد ونیاز به لودگی و سیاه بازی برای کسب درآمد
داشته باشد و هنرمند به سیاه و حاجی فیروز بدل شده باشد فرهنگ مرده
باشد و نتوانی به همان تلخی و رنجباری بر زبان بیاوری، سلیقه
هالیوودی بر سلیقه اروپایی در فیلمسازی ما چربیده باشد، جوان هایی که
مثل نسل گذشته، دوست دار فرهنگ، فلسفه، جامعه شناسی و مطالعه
جدی نیستند و عطش یک زندگی عشرت جویانه دارند و بنا به وسع شان
می اندیشند، بالاخره کارشان را کرده باشند و نسل پیشین را به سمت
خود کشیده باشند ، یا از هر چه عمق و ژرفا و ریشه و تفکر و فرهنگ و
سنت های ریشه دار و نگرش ایرانی و جزئیات فرش با خانه، متن و
ساخت و پرداخت چند سویه حالت بد شده، باشد و به دنبال چیزی تازه و
سلیقه عمومی و شفاف رفته باشی یا بر عکس در ساختار به یک چیز
چند حافظ وار و سهل و ممتنع و استعماری و اسلوب و توان ساده آفرین
وآفرینش ساده، رسیده باشی.

آقای مهرجویی و خانم محمدی فر، فرایندی از سرگرمی سازی را با
مهمان مامان آغاز کرده اند و به علی سنتوری رسیده اند. اما در مهمان
مامان هیچ چیز مهرجویی گونه نبود که در پشت کمدی، پنهان نشده
باشد و تراژدی مامان را نسازد. در سنتوری هم مهرجویی می کوشد، در
پس این فریب سادگی، همه آن مسایل دشوار یک زندگی ایرانی و
سنت ها، مدرنیسم، چالش فرهنگ خودی و غربی، روانشناسی، درک از
موسیقی و معماری، و جامعه شناسی را… به کار گیرد. سنتوری ادامه
همین تجربه است؛ اما…

این «اما» همان امای تعیین کننده است که موجب می شود، من فیلم
را دوست نداشته باشم. هیچ دوست نداشته باشم!

بسیار کسان به خطا می پندارند، زمانی که تحلیل گری، اثری را
سطحی می داند، به وجوه گوناگون و لایه های ضمنی اثر پی نبرده است،
پس نخست تکلیف مان را با این جنبه های درونی و رابطه درون و
بیرون سنتوری روشن کنیم!

۱. «سنتوری»، همه چیزهای مهرجویی، جز یک چیز را دارد.
«سنتوری» با همه آیین تماشای یک فیلم از مهرجویی به نمایش در
آمد و تمام و کمال، سنت های دیرینه اش اجرا شد. فیلم عیناً به شمایل
آثار مهرجویی است. فیلمش را شمایل شکنی می کنم؛ نخست شرایط
نمایش.

ترس و لرز اینکه نکند فیلم ممنوع شود. فرود مصیبت و خبر عدم
نمایش فیلم در جشنواره، حفظ هیجان تا دقیقه نود و حل مشکل به طور
ناگهانی، ساعت ها سالن مغشوش، پر ازدحام و بی انضباط را تحمل
کردن و فرا رسیدن ساعت تماشای فیلم بر پرده و بالاخره افراد زیادی که
فیلم را دوست داشتند و شور وشوق و شلوغی. من یکی از دوستداران
سینمای مهرجویی از نوجوانی بوده ام. او برای من مهم ترین فیلم ساز
همه دوران نوجوانی، دانشجویی و حتی چهل سالگی ام در ایران بود و جز
دو سه فیلم، با این فضای تماشا، بزرگ شده ام؛ پیر شده ام .

اینها چیزهایی جدا نشدنی از مهرجویی است؛ شبیه دویدن میلیونی
مردم به دنبال کسی است . غالباً ما به دنبال شمایل می دویم و کاری به
جزئیات تغییر و تحول آن نداریم.

۲. حال بنا به ذائقه دوران باشد؛ بنا به تغییر زمانه باشد؛ بنا به درک تازه
مهرجویی از سینما باشد، یا مردم عوض شده باشند و آدم دلش نیاید، با
حرف های پیچیده و مشکل آزارشان دهد یا حرفی تلخ باشد و نتوانی
امروز مثل همه چیزهای دیگر که افرادی دوست دارند عجیب و غریب
حرف بزنند و با هر چیز دیروزی از جمله ژرفا، عمق و تفکر غنی مخالفت
کنند، به ستایش سطحی بودن هنرمند و هنر می پردازند. این هم یک
سوء تفاهم پست مدرنیستی و سطحی ایرانی است. هیچ اثر بزرگ پاپ،
حتی رپ، در دنیا سطحی نیست. اعتراض و تفکر عمیق، همچنان
هست؛ اما مخفی تر و هنرمندانه تر به بافت بسیار درونی تبدیل شده
است. البته مهرجویی، علیرغم آنکه بهلول وار، خود را به آن راه می زند،
غافل از این ضرورت، عمیق بودن، هر اثر مهم نیست؛ وگرنه چه فرقی
است بین یک فیلم ساده لاندوبوزانکا و یک فیلم ساده اوزو!

در یک فرصت خواهم گفت که چقدر نکات جذاب در سنتوری وجود
دارد که هیچ کمتر و کم ارزش تر از سرگرم کنندگی آن نیست.

۳. نقد ژرف ساخت های ایرانی و زندگی ایرانی، سنتور؛ در اینجا تنها
یک ساز نیست، یک شخصیت، نشانه بنیادین است. اینکه در زیر زمین
است. در ناخود آگاه و درون ایرانی ماست و در خانه فاخر تاجر معتبر و
رئیس صنف بلورسازان پنهان است و ارثیه ایرانی منع شده ای است که
علی نوجوان را در خود غرق می کند.

۴. روانشناسی مورد علاقه و همیشگی مهرجویی، اکنون با مسئله
موسیقی ممزوج ، در آن حل، و با آن یکی شده و تارهای روح را به صدا در
می آورد؛ روح فرد و روح اجتماع ایرانی و مسائل ایرانی را. موسیقی
پرسش اصلی فیلم است؛ به حضور و غیاب موسیقی ایرانی، منع در
محدودیت آن و فیلم، غرق سنتور، پیانو و ویلن است.

۵. آدم، موسیقی ها و شخصیت، سازها، عشق مثلثی فیلم، علی، هانیه
و جاوید، و چالش های تراژیک سنتور، ویلن و پیانو و همان ماجرای
همیشگی سنت و مدرنیسم را با هم می سازند. موسیقی ایرانی و ساز
ایرانی و ترکیب و ازدواجش با موسیقی شاد و سرخوش غربی، ازدواج
سنتور و پیانو! اولین گفت و گوی گل شیفته و رادان را در خانه علی بیاد
آوردند. هانیه با شیطنت و در حالی که خود را به آن راه زده، از مشکلات
تغییر پرده ها و رفتن از یک دستگاه به دستگاه دیگر و تغییر اوکتاو
می پرسد؛ چه باید کرد؛ علی به جایی کشیده می شود که بگوید، اگر قرار به
این تغییر باشد، می زنیم توی سرمان !اما این دوران، نشان دوران تجربه
عشق یا توهم یا آزمایش امکان ترکیب این و آن، سنتور و پیانو با هم
است. کارهایی با پیانو و سنتور زده می شود که هر کس هر چه می خواهد
بگوید و مهرجویی هر سعی ای که دارد، به خرج دهد تا بگوید اینها آخر و
عاقبت ندارند؛ اما من آن ترکیب و آن آهنگ ها را دوست دارم.

هرکس که با موسیقی آشنا باشد، می داند که کامکار چه شاهکاری در
کار با آوای موسیقی، برای جاری ساختن گفت و گوی هانیه و علی و
سپس جاوید، در ساختار آوایی و بیان مناسبات آنها به زبان سازهای
ایرانی از یک سو و پیانو و ویلن و ورود یک صدای پرتفوق وغلبه آن،
ویلن جاوید بر سنتور و ارتباط منطقی اش با پیانوی هانیه، تنها ماندن و
اضمحلال سنتور علی و شکستن آن، از خود بروز داده و ظاهر کرده است.

۶. آه آری! مسئله سرشت و ماهیت به سوی خمود و رکود کشاندن
موسیقی ایرانی، چون آن رگ و ریشه سنت های فکری ما قبل مدرن که
بالاخره با مواد مخدر گره می خورد و چون تقدیری چاره ناپذیر، علی را به
نابودی می کشاند و با تصاویر شلختگی و از حال رفتگی و کاهلی، نابودی
و ویرانی و از دست دادن، حس مسئولیت و نشاط همراه است و در برابر
آن قدرت عظیم زندگی و انضباط است و سلامت، کار، جسم سالم،
جسمانیت سر زنده، محترم بودن، درست غذا خوردن، آسودگی روانی و
فقدان اغتشاش که با جاوید و هانیه آمیخته و بالاخره هانیه را از
عشقش، عشق به انحطاط گراییده اش می رهاند و به هم جنس معنوی
نو و سرشار از زندگی و سلامت و نظمش، جاوید، می گرایاند و هر دو با هم
به کانادا می روند؛ در حالی که علی در خط مرگ، در اعماق دره گم شده
است؛ اما البته پدر سر خواهد رسید!

۷. روی دیگر فیلم البته اعتراض و نقد اجتماعی است. روانشناسی و
نگرش ژرف، نماد و نشانه، تراژدی و بحران فردی در آثار مهرجویی،
همیشه با یک نقد اجتماعی مکتب فرانکفورتی در آمیخته که تأثیرات
درک طبقاتی و با همه تقدم زیبایی شناسی در آن موجود است. حالا هم
پدر تاجر، مادر مؤمن و طبقه ممتاز سنتی که نمی دانند، فرزندان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.