پاورپوینت کامل کنکاشی در فلسفه سیاسی علامه محمد تقی جعفری ; فلسفه سیاسی حیات معقول ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کنکاشی در فلسفه سیاسی علامه محمد تقی جعفری ; فلسفه سیاسی حیات معقول ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کنکاشی در فلسفه سیاسی علامه محمد تقی جعفری ; فلسفه سیاسی حیات معقول ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کنکاشی در فلسفه سیاسی علامه محمد تقی جعفری ; فلسفه سیاسی حیات معقول ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۰
فلسفه سیاسی را می توان به مجموعه ای از نظریات منسجم و
هماهنگ، از چیستی و چرایی پدیده های سیاسی و سیاست دانست که
یکسری نتایج خاص تکلیفی دارد فلسفه سیاسی، هم از عمیق ترین
لایه ها و شالوده های دولت و توجیه اخلاقی آن بحث دارد و هم بحث از
اینکه یک جامعه چگونه باید باشد، تا هویت «جامعه سیاسی» بیابد یا
اینکه چرا باید از دولت اطاعت کرد و چگونه باید رابطه دولت و مردم
ترسیم شود تا در عین حال که اقتدار دولت حفظ می شود، حق مردم نیز
ضایع نشود و دولت به استبداد و ظلم رو نیاورد، یا ملاک و معیار جامعه
سیاسی و نظم سیاسی «خوب» یا «بد» چیست و چگونه می توان به نظم
مطلوب دست یافت؟ سیاست مطلوب چیست و چگونه می توان آن را در
جامعه جریان داد؟
لئواشتراوس نیز فلسفه سیاسی را «کوششی به منظور شناخت راستین
ماهیت امور سیاسی و نظم سیاسی درست و مطلوب» می داند؛ یعنی
فلسفه سیاسی حقایق سیاسی را در متن حقایق کلی عالم باز می یابد و
در پی آن، نظم مطلوب را ترسیم می کند و نیز به تجویز هر آن چیزی
برمی آید که دستیابی به نظم مطلوب را ممکن می سازد. اشتراوس،
پرسش اساسی فلسفه سیاسی کلاسیک را بهترین نظم یا نظام سیاسی
می داند که در آن بیشترین توجه به تحقق فضیلت و تخلق به آن است یا
به گونه ای از نظم سیاسی است که انسان ها باید بدان گونه زندگی
کنند. وی به همین دلیل، علاوه بر حقیقت شناسی از سیاست و
پدیده های سیاسی، به تقریر دستورها و صوابدیدها در نیل به یک جامعه
فاضله نیز می پردازد.
علامه جعفری انسان معاصر را دچار یکسری مشکلات و معضلات و
بحرانهای بعضاً لاینحل می داند که اگر با طرحی فلسفی نتوان آن را
نجات داد، دچار عواقب بسیار خطرناکی است؛ اگرچه تاکنون نیز دچار
دردهای بزرگی شده است که هر یک به مصیبتی بزرگ برای زندگی
بشر تبدیل شده اند. وی دردهای بزرگی را که بشر امروز دچار شده، ناشی
از حاکمیت نگرش و تفکر اومانیستی و مادی گرایانه بر زندگی بشر
می داند و آثار آن را بی معنی شدن جهان هستی، نگاه شی ءگونه
انسان محور و انحصار حیات در حیات طبیعی و مادی و رفع
نیازمندی های آن می داند.
لوازم چنین حیاتی نفی دین از حوزه عمومی و محرومیت بشر از
هدایت های آن، جایگزینی مفاهیمی چون اخلاق جهانی، حقوق
جهانی، رواج پوچ گرایی نیهیلیستی در حوزه معرفت شناسی و حاکمیت
سیاست ماکیاولی در حوزه عمومی است؛ در حالی که علامه جعفری با
نگاه حداکثری خود به دین، آن را پاسخ گوی همه سؤالات انسان به انواع
ارتباطات انسان (با خود، همنوع خود، خدا و با طبیعت و هستی) می داند و
این ارتباطات، در نظام و مدیریت معقولی از حیات محقق می شود.
علامه جعفری ضمن نقد و نفی فلسفه های مادی، ضرورت داشتن
نگرش فلسفی با جهت الهی برای حیات و زندگی را واضح و روشن
می داند. به عقیده وی، باید در جامعه تعقل همگانی ایجاد کرد تا همیشه
همه افراد جامعه، از افکار، اعمال و رفتارهای خود پرسش فلسفی داشته
باشند و در عین حال بتوانند بدانها پاسخ معقول بدهند. فلسفه اصلی
ضروری برای زندگی بشر است. فلسفه، یعنی فکر، تأمل، اندیشیدن، و
این امر همه شئون حیات آدمی و اصول زندگی انسان را در بر می گیرد.
فلسفه به این معنی یک پیشرفت و حرکت در عمق و تحول، گردیدن و
شدن است؛ چون به طرح سؤالات اساسی پرداخته و اهتمام به پاسخ آنها
داشته؛ در حالی که علوم تجربی امروزی، حرکت در عرض و سطح
دارند؛ اما فلسفه مبانی اصول عملی هر جامعه را شکل می دهد و با
فرهنگ آن جامعه عجین شده است.
علامه جعفری در نظریه حیات معقول خود، آن را گردیدن، شدن و
حرکت در رسیدن به هدف های والای انسانی می داند که با گذشتن از
حیات طبیعی و حرکت در حیات معقول تا رسیدن به حد کامل آن به
دست می آید. وی امکان دستیابی به چنین حیاتی را با اِعْمال سیاست،
معقول می داند که مجموعاً نظام سیاسی حیات معقول را تشکیل
می دهند.
این مقاله ضمن بیان وجوه مختلف ضرورت فلسفه سیاسی در اسلام
از دیدگاه علامه جعفری، به چیستی نظریه حیات معقول و چیستی
فلسفه سیاسی علامه جعفری می پردازد.
علامه جعفری درباره ضرورت فلسفه سیاسی می گوید: فلسفه های
بشری، اعم از سیاسی و غیرسیاسی، در پاسخ به سؤالات چهارگانه «من
کیستم؟»، «از کجا آمده ام؟»، «برای چه آمده ام؟» و «به کجا می روم؟»
آمده اند و هر یک به میزان توانایی و ادراک معرفتی خود و بسته به نوع
نگرش به هستی (نگرش الحادی یا الهی) و نیز نوع نظام دانایی که در
هر دوره از حیات بشری حاکم بر معرفت ها و دانش ها بوده است،
پاسخ هایی دادند؛ اما همه آنها از درک بشر استنتاج شده اند و ادراکات
بشری متأثر از عوامل درونی و بیرونی هستند؛ اما پاسخی که فلسفه
سیاسی اسلام به سؤالات چهارگانه می دهد، از منبع کامل و یقینی
برخوردار است و کمال دین نیز در پاسخ دهی به این سؤالات است.
این ویژگی او را وامی دارد که مدعی شود، فلسفه سیاسی واقعی فقط در
اسلام منحصر است. نزد وی حواس طبیعی آدمی هیچ گاه راهنما و
هدایت گر انسان به روشنایی «حیات معقول» نیست، زیرا حواس، نه تنها
حیات معقول را درک نمی کنند، بلکه اصلاً توانایی ساختن هیچ نوع
قضیه ای را (چه اخباری و چه انشایی) ندارند و نمی توانند «باید و
نباید»ها، «شاید و نشاید»ها را تشخیص دهد. از طرفی عقل نظری
محض نیز نمی تواند انسان را به تنهایی رهسپار «حیات معقول» کند،
چون در استخدام و چنپره «من تثبیت شده» و اصل «علاقه به ذات» و
«من انسانی» است و نمی تواند به حقیقت برسد. از سوی دیگر، از طریق
راهنمایی اصول و قوانین و آدابی که در میان جامعه تثبیت شده نیز
نمی توان طعم «حیات معقول» را چشید، زیرا اولاً طعم حیات چیزی
نیست که با گفتار، عقاید و کردار دیگران قابل چشیدن باشد، زیرا
توصیف و تقلید در یک حقیقت، نمی تواند آن حقیقت را به عنوان جزئی
از موجودیت آدمی در آورد؛ ثانیاً کسی که از سر گذشت بشری آگاه است و
می داند که این موجود، اغلب تحت تأثیر عوامل بی پایه خیالات و
لذت پرستی ها قرار می گیرد و می داند که این موجود برای حفظ و ادامه
زندگی خود به هرگونه فکر و عمل پستی تن داده، با تحریکاتی بی پایه با
سرنوشت خود بازی می کند، چگونه می توان از گفتار و کردار و
اندیشه های بی اساس مردم جامعه، اگر چه توافق کلی در حیات مطلوب
داشته باشند، انتظار راهنمایی به حقیقت داشت. بنابراین، باید که
راهنمایی، هدایت و رسیدن به حیات معقول و مطلوب را در سایه رهبری
الهی انبیای الهی و امامان معصوم و معارف و امامت آنان یافت.
علامه جعفری اهمیت و ضرورت شناخت را در راستای نظام حیات
معقول می بیند و شناخت صحیح را عنصر اساسی حیات معقول می داند،
زیرا شناخت صحیح، نور و روشنایی است که حیات معقول آدمی را
تفسیر و تبیین می کند و آن را از زندگیِ معمولی نامعقول جدا می کند.
چنین ضرورتی را عقل نیز تشخیص می دهد؛ زیرا که شناخت عالم
هستی و قانونمندی های حاکم بر آن خود کمال است و بلکه از کمالات
عالی نفس است و به هر میزانی که تحصیل شود، مراتب بیشتری از
حیات معقول نصیب انسان می شود و شرع و دین هم تجویز می کند، زیرا
شناخت صحیح تأثیر مستقیمی در نوع اعتقادات حق و حقیقی دارد و به
هر میزان که شناخت انسان از مبداء و معاد و عالم هستی و خالق آن و
عظمت آن بیشتر و کامل تر شود، ایمان انسان قوی تر و کامل تر می گردد.
یک شناخت خوشبینانه از انسان و حیات و هستی داشتن می تواند، در
ایجاد امید به زندگی در میان افراد یک جامعه، در ماهیت سیاستی که
حاکم بر آن جامعه می شود و در نوع رفتارهای اجتماعی افراد بر یکدیگر
و نیز رفتار سیاسی مردم با دولت و دولت با مردم تأثیر به سزایی داشته
باشد. چنان که نگرش بدبینانه فلسفی درباره طبیعت انسان، در طرح
واقعیات عینی و رفتار آدمی و نوع قضاوت از واقعیات اثر می گذارد. کسی
که بدبین به طبیعت آدمی است، مقولاتی چون عدالت، آزادی، تعهد و
دیگر شایسته های مختص انسان را به بازی گرفته و استخدام آنها را در
راه خودخواهی تجویز می کند.
به عقیده علامه جعفری، عقل (نظری و عملی و کلی)، دل، فطرت،
وجدان، وحی، تجربه، تاریخ و عبرت، هر یک منبعی برای معرفت بوده؛
هرچند منبع وحی به انبیای الهی اختصاص دارد. نزد وی عقل نظری و
عملی منبع درک و معرفت اند؛ اما به دلیل وقوع خطا در درک آن برای
تشخیص مصالح و مفاسد واقعی به وحی نیاز دارند. دل نیز از دیگر
منابع شناخت است و هر که موفق به تزکیه نفس بیشتر شود، به ابعاد
بیشتری از حیات معقول دست می یابد. فطرت نیز استعدادی است
که خداوند آن را در درک حق و باطل و حیات معقول نصیب انسان کرده
است. وجدان هم نوعی خودآگاهی و علم حضوری است که به انسان در
درک حالت اعتدال روانی کمک می کند. اما وحی منبع معرفتی است
که به صورت مستقیم از منبع لایزال معرفت اخذ شده و واصل به حقیقت
حیات معقول است. معرفت تجربی نیز راه تصرف انسان در طبیعت
را هموار می سازد. تاریخ انسان را در تفسیر و تحلیل عوامل جزئی و علل
کلی جریانات فکری ـ روانی که نمودهایی بجا گذاشته اند، یاری
می دهد.
علامه جعفری معتقد است که به جز انبیای الهی و امامان معصومین
(علیهم السلام) و حکمای راستین، انسان های معمولی نمی توانند، به
حقایق و معرفت کامل برسند، زیرا به انواع آفات شناخت، نظیر تکبر و
خودمحوری، غرض ورزی، جهل، عدم عمل به علم، مجادله غفلت،
تقلید، وسوسه روانی و تجربه های تعمیمی که در خطر تعمیم های ذوقی
هستند، دچار می شوند؛ اما در نهایت وی شناخت را وسیله ای بسیار
ضروری برای برقرار کردن ارتباط معقول و شایسته با واقعیات می داند تا
ذهن هرچه بهتر و مفیدتر به درک واقعیات برسد.
علامه جعفری عالم هستی را ترکیبی از عالم ماده و معنی می داند که
جملگی آنها دارای حرکت هستند و حرکت آنها از جهت و غایتی
برخوردار است. در این صورت، هر علم و معرفتی، اعم از تجربی و
غیرتجربی و هر عمل و رفتاری، جهت دار است؛ اگرچه در ضمن یک کل
مجموعی باشد. نزد علامه جعفری، عالم هستی عالم استعدادهای
کمالی و عالَمْ شدن و گردیدن به سوی غایتی است که آیه شریفه «انا للّه
و انا الیه راجعون» اشاره دارد و معطوف به شدن و گردیدنی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 