پاورپوینت کامل روحانیت و نهضت نفت ; قسمت دوم و پایانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روحانیت و نهضت نفت ; قسمت دوم و پایانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روحانیت و نهضت نفت ; قسمت دوم و پایانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روحانیت و نهضت نفت ; قسمت دوم و پایانی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

۲ـ۳. تهدید به صدور فتوای جهاد و پیشنهاد تأسیس ارتش واحد اسلامی در برابر
تهدید نظامی انگلیس

دولت انگلستان در نخستین اقدام خود در قبال ملی شدن صنعت نفت
ایران، دولت دکتر مصدق را به مداخله نظامی تهدید کرد و بلافاصله
چتربازان خود را به حال آماده باش درآورد و طی مدت ده روز، چهار هزار
چترباز را به مدیترانه شرقی و طی یک ماه، یک رزم ناو و دو کشتی جنگی
خود را به آب های مجاور ایران (آب های عراق) فرستاد.(۱) علاوه بر این،
در برخی مطبوعات داخلی انگلیس، سخن از اشغال ایران مطرح شد.
آیت الله کاشانی در عکس العمل به این تهدید دو کار کرد:

نخست اینکه متعاقب حضور نیروهای انگلیسی در آب های عراق،
آیت الله کاشانی پیامی مفصل خطاب به مردم عراق ارسال کرد. در این
پیام، وی ضمن گزارشی از روند مبارزات استقلال طلبانه ایران در
راستای ملی کردن صنعت نفت، به سابقه مبارزه خود در کنار ملت عراق
با انگلیس اشاره می کند و از عدم همکاری صحیح آنها با ملت ایران، با
کنایه گلایه می کند:

نیم قرن یا بیشتر، بوم شوم استعمار بر ایران سایه افکنده… از ملت
بزرگوار عراق که در تاریخ جهاد و مبارزه علیه استعمار، صفحات
درخشانی دارد… انتظار بیشتری داشتیم و متوقع بودیم… در چنین موقع
که ایران گریبان دیو استعمار را گرفته و حقوق سیاسی و اقتصادی خود را
از او مطالبه و اخذ می نماید… عراقیان مبارز نیز به روی این دشمن
مشترک ایستاده و پیش از آنکه از ضربت ایران به خود آید، ضربت های
دیگری بر او بزنند… من افتخار دارم که در جهادی که عراقی ها علیه
استعمار آغاز کردند، شریک بوده… آن روزهای درخشانی را که… بر ضد
استثمار مبارزه می کردیم، فراموش نمی کنم. برادران عراقی!… دشمن
می خواهد، همیشه شما را بنده خود کرده و در شرق اسلامی آلت اجرای
مقاصد پلید خود سازد… ملت ایران، اکنون ساعات و دقایق را می شمارد
تا آن روز مبارکی را که ملت عراق سراسر نقاط کشور خود را از وجود
اجنبی و نفوذ آن پاک می کنند، ببیند.

وی در ادامه، به مبنای حقوقی ملی شدن صنعت نفت می پردازد و ملت
عراق را نیز به اقدام برای ملی کردن صنعت نفت تحریک و تحریض
می کند:

منشور ملل متحد تصریح کرده است که هر ملتی در امور داخلی خود و
اعمال حق حاکمیت خویش آزاد بوده و هیچ دولتی نمی تواند، در امور
داخلی دولت دیگری مداخله کند یا از اعمال حق حاکمیت آن جلوگیری
کند. ملت ایران به استناد این اصل و با رأی ثابت و عزم راسخ خود که
هیچ گونه تغییر و عقب نشینی در آن راه ندارد و برای استرداد حقوق
خویش از بیگانگان طفیلی قیام کرده و صنعت نفت را در سراسر کشور
ملی ساخت… ملت عراق هم اگر عزم راسخ خود را به کار بیندازد و فریب
دشمن را نخورد، خواهد توانست، نقشه های پلید مستعمرین را
خنثی کرده…، نفت خود را ملی کند.(۲)

دوم اینکه آیت الله کاشانی، طی بیانیه ای اعلام داشت که در صورت
تهدید نظامی انگلستان به ایران، فتوای جهاد صادر خواهم کرد و از هر
کمکی که هر دولتی به ما بدهد، به شرطی که آن کمک به ضرر ما نباشد،
استقبال می کنیم و مطمئن هستیم که کشورهای هندوستان، پاکستان،
افغانستان و… به ما کمک خواهند کرد.

انتشار این خبر، نام آقای کاشانی را در صدر روزنامه های جهان غرب
قرار داد(۳) و انگلستان را به وحشت انداخت؛ به ویژه اینکه در همان
زمان، آیت الله کاشانی پیشنهاد تشکیل یک «اتحادیه بین المللی
اسلامی» را به کشورهای اسلامی داده بود و از آنها دعوت کرده بود که در
نخستین نشست این اتحادیه در پاییز ۱۳۳۰ در تهران شرکت کنند.

آیت الله کاشانی در خصوص این اتحادیه می گوید: «این سازمان که
اتحادیه اسلامی جهانی است، باید میان دو بلوک شرقی و غربی، قوه
سوم و بی طرفی باشد. تشکیل چنین اتحادیه نیرومندی برای توازن قوا
و حفظ صلح در جهان نیز مفید خواهد بود. اولین کوشش ما در این
کنفرانس یا کنگره، اتحاد نظامی دول مسلمان و تشکیل ارتش واحد
اسلامی خواهد بود. این ارتش، نه تنها قادر به حفظ استقلال دول
اسلامی و دفاع از تمامیت ارضی بلوک مسلمان خواهد بود، بلکه وزنه
سنگینی در صحنه سیاست جهان خواهد شد و بی طرف ماندن یا الحاق
آن به یکی از دو طرف، در صورت وقوع جنگ، اهمیت بسیار زیادی برای
حفظ موازنه قدرت و ایجاد صلح جهانی خواهد داشت. با تحکیم
اتحادیه اسلامی، فرانسه مجبور است ارتش خود را از شمال آفریقا
بیرون ببرد. انگلستان تعدادی از افراد ارتش خود را در هندوستان از
دست خواهد داد و امریکا از پایگاه های هوایی در آفریقا محروم خواهد
شد».

این پیشنهاد که با استقبال بسیاری روبرو شده بود، احتمال کمک
نظامی به ایران را در صورت حمله انگلیس به ایران تقویت می کرد و به
شرایط تحلیل را برای انگلستان سخت تر می کرد. در همان زمان، شارل
فارول، نویسنده معروف فرانسوی در خصوص فتوای جهاد آیت الله
کاشانی، مقاله ای به مضمون ذیل به چاپ رساند:

آیت الله کاشانی پیشوای سیاسی و مذهبی ایران، دنیای غرب را به
جنگ مقدس بر سر نفت تهدید می کند. قدرت او در به راه انداختن
چنین جهاد مقدس، به قدری زیاد است که که حتی ممکن است،
میلیون ها مسلمان شوروی را هم از پشت پرده آهنین به میدان جهاد و
جدال بکشاند. چندی پیش رادیو باکو، طی یک سخن پراکنی گفت که
تنها یک دستور و حکم جهاد از طرف آیت الله کاشانی، برای جنبش سی
میلیون مسلمان شوروی کافی است و دیگر هیچ چیز قادر به جلوگیری از
آنها نخواهد بود… آیت الله کاشانی… امروز به جرأت می توان گفت که پاپ
شیعیان شده است و همان قدر که فرامین پاپ برای کاتولیک ها مطاع
است، دستورات آیت الله کاشانی نیز در میلیون ها شیعه خاورمیانه تأثیر
قطعی دارد».(۴)

انتشار این گونه مقالات، به خوبی نشان می داد که انگلیس تا چه اندازه،
فتوای جهاد آیت الله کاشانی را جدّی گرفته است.

۳ـ۳. حمایت از دولت مصدق به هنگام ناآرامی ها

شرکت نفت انگلیس پس از اینکه همه ترفندهای خود را برای
جلوگیری از ملی شدن صنعت نفت به کار برد، تلاش کرد، تا با ایجاد
آشوب و بلوا، زمینه های ناآرامی و نارضایتی را در میان مردم به وجود آورد
و بدین ترتیب، پشتوانه مردمی نهضت را از بین ببرد. این در حالی بود که
برخی مخالفان داخلی دولت مصدق، از جمله جمعیت فدائیان اسلام نیز
با ارایه طرح هایی، دولت را زیر فشار می گذاشتند و به دلیل عدم
همکاری دولت با آنها، شعار غیراسلامی بودن دولت را مطرح
می کردند؛برای مثال پس از روی کار آمدن دولت مصدق، نواب صفوی
پیشنهاد چهار ماده ای ذیل را توسط شهید مهدی عراقی، نزد مصدق
می فرستد: اجباری شدن نماز جماعت در ادارات و وزارت خانه ها،
اجباری شدن حجاب در سراسر کشور، ممنوع شدن مشروبات الکلی و
اخراج کارمندان زن از ادارجات.(۵) آیت الله کاشانی هرچند به بی اعتنایی
دولت مصدق به اجرای برنامه های مذهبی مورد نظرش اعتراض داشت،
در این شرایط، حق را به دولت مصدق می دهد و در پاسخ به خبرنگاری
که در مورد اجرای طرح های نواب صفوی می پرسد، هوشمندانه بی اینکه
منکر این طرح ها شود، پاسخ می دهد: «فعلاً دفع شر انگلستان مورد نظر
است».(۶)

از دیگر آشوب هایی که برای تضعیف نهضت ملی نفت به راه افتاده
بود، واقعه ۲۳/۴/۱۳۳۰ است که طی آن چند نفر کشته شدند.(۷) ایادی
شرکت نفت انگلیس شایعه کردند که این دولت، دولتی ضد مردمی و
طالب جنگ است. آیت الله کاشانی در دفاع از دولت مصدق و برای
جلوگیری از تفرقه و تشتت، بیانیه ای صادر کرد که د ر آن آمده بود:

در حادثه تأسف انگیز بیست وسوم تیرماه… دست پلید دشمن نامرئی
ما، در کمال وضوح نمایان است. این فاجعه طلیعه و پنجه سیاست
شومی است که دشمنان این مملکت به عنوان آخرالدوا به آن دست
زده اند. هیچ یک از طبقات و جماعات سیاسی این کشور، طالب جنگ،
آن هم جنگ داخلی و برادرکشی نیستند و دشمنان ایران از ایجاد این
واقعه قصد داشتند، دولت را تضعیف و اوضاع را آشفته سازند و در برابر
افکار عمومی عالمیان این آشفتگی را نمایش دهند تا از مقاومت ما در
برابر سیاست شوم استکباری کاسته شود.

من با اطلاع و اعتقاد کامل اعلام می کنم که نه تنها
آقای مصدق السلطنه از این ماجرا بی خبر بوده اند، بلکه بی نهایت از
ریخته شدن خون بی گناهان متأثر و ناراحت شده و تصمیم دارند، با
نهایت جدیت، کیفیت وقوع این حادثه خونین را روشن و محرکین و
عاملین این فاجعه را به مجازات برسانند. من صریحاً اعلام می کنم و
اطمینان دارم که مراتب وطن دوستی کلیه ایرانیان به حدّی است که تمام
طبقات… مسایل و مصالح عالیه وطنی را فوق اختلافات مسکلی
می دانند و مخصوصاً در جهاد علیه استعمار و مبارزه با شرکت سابق
نفت، همه یک دل و یک جهت، آرزومندند که وطنشان از سلطه جابرانه و
نفوذ شیطانی سیاست های استعماری نجات یابد.(۸)

دعوت آقای کاشانی از مردم، برای حضور در تظاهرات میدان
بهارستان (در تاریخ ۱/۳/۱۳۳۰) و سخنرانی ۲۴/۳/۱۳۳۰ نیز
نمونه هایی دیگر، از حمایت وی از دولت مصدق به هنگام آشوب ها و
بلواها است.(۹)

نکته قابل توجه در حمایت آیت الله کاشانی از دولت مصدق این است
که این حمایت در حالی صورت می گیرد که تمام شرایط به گونه ای است
که مقتضی عدم حمایت است. در حقیقت نوعی اختلاف از همان آغاز
روی کار آمدن مصدق، میان وی و آیت الله کاشانی رخ داده است. دلیل
آن هم این بود که مصدق که با حمایت و پشتیبانی آیت الله کاشانی،
نخست وزیر شده بود، در تعیین وزیرانش، نه با آیت الله کاشانی و نه حتی
با دوستان خود در جبهه ملی مشورت نکرد و برخلاف اینکه انتظار
می رفت، وزیرانی به کار گیرد که به ملت و موءمن به نهضت ملی شدن
صنعت نفت متکی باشند، تعداد قابل توجهی از کسانی را برای
وزارتخانه ها استفاده کرد که صدای اعتراض ملیّون و هم مذهبیون را
درآورد. تا جایی که عبدالقادر آزاد که از اعضای جبهه ملی بود، اظهار
داشت: «دکتر مصدق در انتخاب وزیران کابینه خود، به طبقه نوکرهای
انگلیس متوسل شده است تا موضوع خلع ید را به نفع انگلیسی ها تمام
کند».(۱۰) مهم تر اینکه نسبت به امور مذهبی و حکومت دینی
بی توجهی می کرد.(۱۱) مردم از آیت الله کاشانی انتظار داشتند، تا دخالت
کند؛ اما آیت الله کاشانی طی بیانیه ای اعلام کرد:

چون صلاح ملت و مملکت در این موقع باریک، چنین تشخیص شده
که جناب آقای دکتر محمد مصدق در انتخاب همکاران خود کاملاً آزاد
باشند، لذا این جانب از هرگونه توصیه به ایشان، از ابتدا خودداری نموده و
بعداً نیز خواهم نمود، تا در انجام مسئولیتی که به عهده خود گرفته اند،
احساس مانعی نفرمایند.(۱۲)

۴ـ۳. مصاحبه و مذاکره با خبرگزاری های خارجی و دیپلمات های سیاسی.

۵ـ۳. مصاحبه با خبرنگار فرانسوی روزنامه دونیته لیبره: پس از بروز اختلاف
میان آیت الله کاشانی و دکتر مصدق، خبرنگاران خارجی تلاش داشتند،
تا این اختلاف را بزرگ جلوه داده، به این وسیله وفاق ملی را که بر سر
مسئله نفت محقق شده بود، بشکنند. در یکی از مصاحبه هایی که
آیت الله کاشانی با مطبوعات خارجی داشت، خبرنگار فرانسوی روزنامه
دونیته لیبره، از وی در خصوص وجه اختلاف شان با دکتر مصدق سوءال
می کند. آیت الله کاشانی با زرنگی، اولویت مسئله سیاست خارجی
مصدق را مطرح کرده، چنین پاسخ می دهد:

من درباره سیاست خارجی، یعنی مبارزه با استعمار و موضوع نفت،
هیچ گونه اختلافی با نخست وزیر ندارم؛ ولی درباره مسایل داخلی …
اختلافاتی موجود است.(۱۳)

الف. مذاکره با میسیون استوکس رییس هیأت نمایندگی شرکت نفت
انگلیس

پس از تلاش ایران، برای خلع ید از شرکت نفت انگلیس، ترومن
رییس جمهور امریکا، طی نامه ای از مصدق خواست، تا با اعزام میسیون
هریمن به ایران، برای حل بحران میان ایران و انگلیس (طبق برنامه
کمک های فنی اصل چهار ترومن) موافقت کند. در تاریخ ۲۳/۴/۱۳۳۰
ترومن وارد ایران شد و با مصدق، نمایندگان دولت، مجلسین سنا و
شورای ملی، آیت الله کاشانی و… مذاکراتی انجام داد، سپس به لندن
رفت و واسطه ورود هیأتی از شرکت نفت انگلیس به ریاست میسیون
استوکس به ایران شد. استوکس و همراهانش، در تاریخ ۱۲/۵/۱۳۳۰
وارد ایران شدند و در تاریخ ۲۰/۵/۱۳۳۰ با آیت الله کاشانی، در شش
محور ذیل، وارد مذاکره شدند:

۱. تنفر ایرانی ها از سیاست استعماری انگلیس:

آیت الله کاشانی با این پرسش از استوکس، بحث را شروع می کند که
«آیا تصدیق دارید که دولت انگلستان سال هاست که برای تسخیر
سیاسی و اقتصادی کشورهای خاورمیانه یک مکتب استعماری و
استثماری داشته است»؟ و در پاسخ انکارآمیز استوکس می گوید: «اگر
روش سیاسی انگلستان در ایران و سایر کشورهای خاورمیانه، با تجاوز و
تعدی و ظلم توأم نمی بود، نه مردم این قسمت جهان این قدر در فشار
فقر و بدبختی می ماندند و نه دولت و سیاست انگلستان، این قدر مورد
نفرت و کینه مردم خاورمیانه، به خصوص ایرانیان می گردید… در نتیجه
سیاست ظالمانه استعماری ا نگلستان در سال های متمادی، اگر امروز
کسی به سیاست انگلستان اظهار علاقه کند، منفور و مبغوض مردم
خواهد گردید».

آیت الله کاشانی در خصوص عدم محبوبیت، بلکه تنفر ایرانی ها از
انگلیسی ها می گوید: «اغلب دولت های ایران، تحت تأثیر عمال شرکت
نفت جنوب یا نوکر آنها بوده اند… شرکت نفت جنوب، در تمام شئون
مملکت ما… نفوذ و دخالت های ناروا می کردند و یکی از بزرگ ترین علل
قیام و نهضت مردم ایران بر ضد شرکت سابق نفت، همین دخالت های
ناروا و اعمال نفوذ بوده است… برای اینکه بهتر به میزان عدم رضایت
مردم ایران نسبت به سیاست استعماری بریتانیا و عمال شرکت نفت پی
ببرید، یادآوری می کنم که در اوایل جنگ، هنگامی که من در بازداشت
انگلیسی ها بودم و ارتش شما و سایر متفقین در مملکت ما بودند، مردم
ایران مرا به نمایندگی خود انتخاب کردند و اگر سوابق مبارزات من با
سیاست استعماری بریتانیا در نظر گرفته شود، انتخاب من به نمایندگی
مردم تهران، آن هم در چنان وضع و موقع دشواری، در حقیقت،
رفراندومی است برای سنجش میزان عدم رضایت مردم ایران از
سیاست استعماری انگلستان».

آیت الله کاشانی با تفکیک دولت و ملت انگلستان می گوید: «من ابداً
نسبت به مردم انگلستان احساسات غیردوستانه ای ندارم، مخالفت من
تنها با سیاست استعماری انگلستان است». سپس از ارزش معنوی
دوستی ملت ایران برای انگلستان سخن به میان می آورد و می گوید: «به
خبرنگار دیلی اکسپرس گفتم که ارزش معنوی دوستی مردم ایران برای
دولت انگلستان، خیلی بیشتر از آن نفع مادی است که دولت انگلستان
در حمایت از عمال شرکت نفت جنوب احیاناً ممکن است ببرد».

۲. عدم تأثیر تبلیغات کمونیستی در روحیه ضد انگلیسی ایرانیان:

استوکس تنفر ایرانی ها، بلکه شرقی ها از انگلیس را معلول تبلیغات
کمونیستی معرفی می کند. آیت الله کاشانی نیز در پاسخ می گوید: تنفر و
مبارزه ما با انگلیس، تحت تأثیر تبلیغات کمونیسم نیست. «من خود به
خاطر وظیفه دینی و ملی خود، یک عمر با سیاست استعماری بریتانیا
جنگیده ام و ملیّون ایران و طبقات مختلف این کشور و مردم ستمدیده
ممالک اسلامی که با من و همراه من، برای آزادی وطن و هم وطنان، با
سیاست استعماری انگلستان مبارزه کرده اند و می کنند، کوچک ترین اثر
و نشانی از فکر کمونیستی در وجود آنها نمی تواند رخنه کند و رخنه نکرده
است. عقاید مستحکم دینی و ملی ما سدّ بزرگ و استواری در مقابل نفوذ
کمونیسم و افکار کمونیستی است… این شهرت غلط و مغرضانه است که
به وسیله سیاست استعماری شرکت سابق نفت انتشار یافته که موضوع
ملی شدن صنعت نفت ایران، به تحریک روس ها و به وسیله
کمونیست ها بوده است… این موضوع، فقط خواست ملت و مردم
رنج دیده ایران بوده است و حتی عده ای از عناصر چپ نما و توده نما، به
تحریک عمال شرکت نفت، با ملیّون ایران به خیال خود مبارزه کردند و
کارشکنی کردند».

۳. نفی هرگونه عمران و آبادی ایران توسط شرکت نفت انگلیس:

آیت الله کاشانی در پاسخ به ادعای استوکس، درباره عمران و آبادی
شرکت نفت انگلیس در جنوب ایران، می گوید: «البته شرکت نفت چند
ساختمان با وسایل کامل زندگی، برای کارمندان انگلیسی خود در آبادان
ساخته است، نمی دانم شما وضع کارگران ایرانی را که در شرکت سابق
نفت کار می کرده اند دیده اید که در آن صحرای سوزان، در حصیرآباد و
چادرآباد، با چه بدبختی و فلاکتی به سر می برند؟ شما نمی توانید که
عمال طمّاع شرکت سابق نفت می خواسته اند، هرچه ممکن است از
منابع وطن ما بیش تر طمع ببرند و خرابی اوضاع آبادان و عدم عمران آن
قسمت از کشور ما برای عمال شرکت نفت، وسیله ای شده است که
کارگران ایرانی ما، روزی سی چهل ریال کمتر برای شرکت نفت کار
کنند، در صورتی که اگر خوزستان آباد می شد، آن قدر کار برای
زحمت کشان ایران در کشاورزی و دام پروری فراهم می شد که… حاضر
نمی شدند، با این مزد کم و آن وضع رقت بار، برای شرکت نفت جان
بکنند. به علاوه محصول نیشکر و سایر محصولات خوزستان، در صورت
آبادی آن دیار، کشور ما را از بسیاری واردات بی نیاز می کرد. به خاطر دارم
در آن سال ها که راه آهن ایران را می ساختند، یکی از مهندسان آلمانی
که پل بزرگی برای راه آهن ایران می ساخت، نقشه ای داد و پیشنهاد کرد
که دولت ایران موافقت کند، تا سدّ اهواز که از همه جهت باعث آبادی
خوزستان می گردید، بسته شود. به محض اینکه عمال شرکت نفت از
این نقشه مهندس آلمانی مطلع شدند، آن قدر اعمال نفوذ کردند و دست
و پا نمودند، تا آن مهندس آلمانی عوض شد و به جای اویک نفر
انگلیسی را به کار گماردند. آیا این عمل و کارهایی نظیر آن کافی نیست
که شما قبول و اعتراف کنید که شرکت سابق نفت، مخالف آبادی
خوزستان و رفاه و آسایش هم وطنان خوزستانی ما بوده است».

۴. انگلیس؛ عامل خرابی و بدبختی ایرانیان:

آیت الله کاشانی در پاسخ به این شبهه استوکس که عامل بدبختی و
خرابی ایران را مالکان بزرگ معرفی می کند نیز می گوید: «علت خرابی و
بدبختی ایران، تنها مالکان بزرگ هم نیستند، اگر مالکان عمده
اجحافاتی کرده اند، عمال انگلستان پشتیبان آنها بوده اند. در زمان
تزارهای روسیه، یک عده به حمایت روسیه تزاری نسبت به مردم و
حقوق آنها تعدی و اجحاف می کردند و در جنوب هم عده ای دیگر، به
اتکای انگلستان؛ لیکن پس از سقوط حکومت تزارها، اتکای تمام افراد
و اشخاص که بر دوش مردم زحمت کش این مملکت سوار شده و تعدی
می کرده اند، فقط و فقط به انگلستان و سیاست استعماری آن کشور بوده
است… اگر سیاست استعماری انگلستان از خائنین ایران حمایت
نمی کرد، سال ها بود که مردم تمام آنها را نابود کرده بودند… مهم ترین
علت خرابی کشور ما و بدبختی هم وطنان و برادران دینی من این است
که عمران و آبادی مملکت ما مخالف میل [ما و موافق [مصلحت و
منفعت شرکت سابق نفت بوده است».

۵. قانونی بودن ملی شدن صنعت نفت ایران به استناد منشور سازمان ملل:

آیت الله کاشانی بر اساس منشور ملل متحد که حق حاکمیت ملت ها را
محترم شمرده است، استدلال می کند: «برای استقرار حق حاکمیت خود،
ملت ایران حق داشته است که صنایع مملکت خود را ملی کند». وی در
پاسخ به این سوءال استوکس که آیا شما می توانید، یک طرفه قرارداد را لغو
کنید، پاسخ می دهد: «قرارداد ۱۹۳۳، برخلاف میل و رضای مردم ایران
تحمیل شده و کاملاً فورس ماژور بوده و این حقیقت انکارناپذیر را آقای
تقی زاده که عاقد قرارداد بوده است، در مجلس ایران به صراحت اظهار
داشته است و حتی عده ای از رجال انگلستان هم بارها گفته اند که
حکومت آن وقت ایران، دیکتاتوری کامل بوده است؛ یعنی مردم ایران در
زیر فشار دیکتاتوری، به هیچ وجه توانایی اظهار نظر نداشته اند».

۶. عدم امکان تخطی از قانون ملی شدن صنعت نفت: آیت الله کاشانی ملی
شدن صنعت نفت را خواست ملت ایران می داند و می گوید: «من مکرر
در مصاحبه های خود گفته ام که ای کاش ما نفت نمی داشتیم و از
مداخلات استقلال شکنانه استعمارچیان در امان می بودیم. حالا هم که
نفت داریم، طبیعی است که ما نمی خواهیم، سرمایه ملی خود را به هدر
دهیم… قانونی راجع به ملی شدن صنعت نفت، پس از سال ها کوشش و
مبارزه مردم ایران، از مجلس شورای ملی گذشته است که تمام مردم این
کشور، پشتیبان و ناظر اجرای آن هستند و ذره ای انحراف از آن قانون
مقدور و ممکن نیست. همین آقای دکتر مصدق، نخست وزیر که از طرف
من و عموم مردم ایران، صمیمانه حمایت می شود، اگر فی المثل بخواهد
از در نه ماده قانون ملی شدن صنعت نفت است انحراف حاصل کند، نه
تنها پشتیبانی مردم را به کلی از دست خواهد داد، بلکه بسا ممکن است،
گرفتار سرنوشت رزم آرا گردد و حتی خود من هم که پشتیبان و حامی
جدّی دکتر مصدق هستم، اگر از آنچه تا کنون گفته شده است، ذره ای
منحرف شوم، مردم ایران با همه حسن عقیده و محبتی که به من دارند،
به کلی از من روی خواهند گردانید».(۱۴)

ب. مصاحبه با سیون خبرنگار رسمی رادیو نروژ

در تاریخ ۲۵/۵/۱۳۳۰، یعنی پنج روز پس از مذاکره استوکس با
آیت الله کاشانی، وی با آقای سیون، خبرنگار رسمی رادیو نروژ مصاحبه
می کند. در ابتدای مصاحبه، آیت الله کاشانی ضمن یادآوری این مطلب
که «انگلیسی ها خبرنگارانی را به خرج خودِ شرکت سابق نفت برای
مصاحبه می فرستند و پس از مراجعت، مفاد آن را بنا به مصالح سیاسی
خودشان تغییر می دهند»، از سیون می پرسد که «آیا شما طرفدار
انگلستان هستید یا خیر»؟ پس از اینکه سیون ادعای بی طرفی می کند،
مصاحبه را در چهار محور ذیل ادامه می دهند:

۱. دولت مصدق:

سیون با زرنگی خواسته است، تا آیت الله کاشانی را در دام اختلافاتش
با مصدق بیندازد؛ از این رو می پرسد: «نظر آیت الله نسبت به دولت دکتر
مصدق چیست»؟ آیت الله کاشانی هم می گوید: «نظر من حمایت کامل
از این دولت می باشد و به علاوه ۱۸ میلیون مردم ایران… در هر کجا که
باشند، از دولت ملی دکتر مصدق حمایت و پشتیبانی می کنند و امروز
هیچ عاملی قادر نیست که این دولت را از کار برکنار سازد».

۲. تحریم اقتصادی ایران توسط انگلیس:

آیت الله کاشانی در پاسخ به سوءال سیون درباره تحریم اقتصادی ایران
از جانب انگلیس می گوید: «انگلیسی ها اصولاً احتیاج مبرمی به نفت
دارند و مجبور هستند، نسبت به ما طریق مسالمت پیش گیرند، ما هم با
فروش نفت به کشورهای دیگر، جبران فشارهای اقتصادی فعلی را
می نماییم. قرارداد نفت با افغانستان به امضا رسیده… و در آتیه نزدیکی،
دول دیگر برای بستن قراردادهای نفتی آمادگی خود را اعلام خواهند
کرد. من خیلی خوشحال شدم که انگلیسی ها از حمل کالاهای خودشان
به ایران جلوگیری کردند. آنها می خواهند به این وسیله ما را در محاصره
اقتصادی قرار بدهند، در صورتی که تا کنون هرچه جنس به این مملکت
می فرستادند، به وسیله عمال خائن خودشان، به بهای گزاف و
غیرعادلانه، به ما تحمیل می نمودند؛ لذا باعث مسرت است که خودشان
پیش قدم در نفرستادن کالا به این مملکت شده و بدین وسیله ما را
راحت و آسوده کرده اند. هرچه واردات ما کمتر باشد، به نفع ماست. ما
می توانیم جبران آن را با فروش نفت به کشورهای دیگر بنماییم و
ارزهای زیادی جهت رفع نیازمندی های اقتصادی خویش تحصیل
نماییم…؛ ما اکنون حاضر به تحمل همه گونه مشقات اقتصادی و
مشکلات سیاسی از طریق آنها هستیم، زیرا تنها راه تحصیل استقلال
واقعی همین است و بس. ما معتقدیم، اگر چاه های نفت ایران طعمه
حریق شود، از نظر ما بهتر است تا اینکه متحمل مداخلات ناروای
انگلیسی ها در کلیه امور و شئون مملکت بشویم».

۳. قانونی بودن ملی شدن صنعت نفت ایران:

آیت الله کاشانی در خصوص قانونی بودن درخواست ملی شدن صنعت
نفت، علاوه بر تکیه بر منشور سازمان ملل (مشابه استدلالی که در
مذاکره با استوکس بیان کرده بودند)، می گوید: «طبق قرارداد ۱۹۳۳ که
پس از ابطال قرارداد دارسی(۱۵) منعقد گردید، در بند اول از ماده بیستم،
صریحاً نوشته شده است که بعد از ختم معاهده و انقضای مدت یا به هر
نحو دیگر، تمام موءسسات متعلق به ایران است. کلمه به هر نحو دیگر،
امروز اطلاق به ملی شدن می شود. اگر آن معاهده صحیح باشد، تمام
این موءسسات متعلق به ایران است و اگر باطل باشد که ادله کافی بر
بطلان آن داریم، از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۵۰ که ۱۸ سال است، کلیه عواید
شرکت نفت پس از وضع مخارج نیمی از آن متعلق به دولت و ملت ایران
است. اگر عواید سالیانه مورد بحث را حداقل پنجاه میلیون لیره احتساب
کنیم، بدهی شرکت سابق ظرف مدت مزبور، بالغ بر نهصد میلیون لیره
خواهد شد. قطعاً مطالبات و دعاوی انگلیسی ها بابت تأسیسات، ثلث
این مبلغ هم نخواهد شد. بنابراین، اگر قرارداد به قول آنها صحیح باشد،
همه تأسیسات متعلق به ما و اگر باطل باشد، نهصد میلیون طلبکار
خواهیم بود که مازاد آن را پس از کسر مورد ادعای خود، باید بپردازد».

۴. مقایسه میان روس و انگلیس از حیث مداخله در امور ایران:

در پایان مصاحبه، آیت الله کاشانی در مقایسه ای میان روس و انگلیس
می گوید: «در سابق، دولت روس تزاری با انگلیسی ها هم دست بود. در
شمال ایران، روس ها و در جنوب ایران، انگلیسی ها بودند و مظالم
بی شماری، مشترکاً نسبت به ملت رنج دیده ایران می کردند. پس از
جنگ بین الملل اول، یک بار ایران تحت نفوذ سیاسی انگلستان قرار
گرفت و روس ها دست از دخالت در امور ما بازداشتند. بعد از جنگ
بین الملل دوم، انگلیسی ها در دنیا شهرت دادند که روس ها در کار ایران
اخلال می کنند، در صورتی که همه می دانیم که روس ها در امور داخلی ما
مداخله نداشته اند و مکرر در مصاحبه ها گفته ام که از روس ها شاکریم که
کارشکنی برای ما نکرده اند».(۱۶)

۶ـ۳. اعلامیه در حمایت از مصدق پس از استعفای وی و روی کار
آمدن قوام السلطنه

مصدق پس از ملاقاتی که در تاریخ ۲۵/۴/۱۳۳۱ با شاه داشت و طی
آن تقاضای وزارت جنگ را در کنار نخست وزیری، همزمان برای خود
درخواست کرد، به دلیل عدم پذیرش شاه، استعفا می دهد. در تاریخ
۲۸/۴/۱۳۳۱، با اشاره شاه، مجلس شورای ملی بدون حضور نمایندگان
فراکسیون نهضت ملی، به زمامداری احمد قوام(۱۷) رأی تمایل داد و
شاه، فرمان نخست وزیری را با لقب «جناب اشرف»، به نام او صادر کرد.
قوام با دریافت حکم نخست وزیری، اعلامیه ای شدیداللحن با مضمون
ذیل صادر کرد:

«من به همان اندازه که از عوام فریبی [اشاره به مصدق [در امور
سیاسی بیزارم، در مسایل مذهبی نیز از ریا و سالوس منزجرم [اشاره به
آیت الله کاشانی]. کسانی که به بهانه مبارزه با افراطیون سرخ، ارتجاع
سیاه را تقویت نمودند، لطمه شدیدی به آزادی وارد ساخته، زحمات
بانیان مشروطیت را از نیم قرن به این طرف به هدر داده اند. من در عین
احترام به تعالیم مقدسه اسلام، دیانت را از سیاست دور نگاه خواهم
داشت و از نشر خرافات و عقاید قهقرایی جلوگیری خواهم کرد…؛ وای به
حال کسانی که در اقدامات مصلحانه من اخلال نمایند و در راهی که در
پیش دارم، مانع بتراشند یا نظم عمومی را برهم بزنند. این گونه
آشوب گران، با شد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.