پاورپوینت کامل روش شناسی فهم مسئله آزادی در اندیشه سیاسی اسلام ; قسمت دوم و پایانی ۷۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روش شناسی فهم مسئله آزادی در اندیشه سیاسی اسلام ; قسمت دوم و پایانی ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روش شناسی فهم مسئله آزادی در اندیشه سیاسی اسلام ; قسمت دوم و پایانی ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روش شناسی فهم مسئله آزادی در اندیشه سیاسی اسلام ; قسمت دوم و پایانی ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

رویکرد روان شناسانه

طرح مشکل در بعد جامعه شناختی مفهوم آزادی، این مدعا را نیز به
دنبال دارد که مشکل این بخش به نوعی توسط بعد روان شناختی حل
می شود. به این معنا که نهادینه شدن آزادی، می تواند محصول اتخاذ
الگوی خاص روانی و تربیتی، به خصوص تربیت دینی، در جامعه باشد. با
اذعان به تأثیر اساسی و مهم آزادی و با عنایت به مباحث پیش گفته،
بحث در سطح رویکرد روان شناسانه پی گرفته می شود.

به طور کلی از پنج الگو یا تیپ شخصیتی و رفتاری نام برده شده است
که الگوی آزادی در هر کدام از آنها متمایز از دیگری است. طبیعی است
که الگو و مفهوم آزادی در هر یک از این موارد پنج گانه متفاوت و متمایز
از دیگری است که می بایست در انواع تیپ های شخصیتی و روانی لحاظ
شود. این پنج نوع به این قرار است: الگوی بدنی، الگوی اجتماعی ،
الگوی فردی، الگوی عقلی و الگوی قلبی. آزادی از سوی هر کدام از این
الگوها تفسیر خاصی می یابد و هر یک از این الگوها تلقی خاصی از
آزادی در ذهن خود دارند. این الگوها به ترتیب از سطوح پایین شروع
شده و تا بالاترین لایه، که والاترین و عالی ترین مرتبه است، امتداد
می یابد. از این رو در پایین ترین سطح، الگوی بدنی و پس از آن الگوی
اجتماعی قرار دارد و در اوج آن از الگوی قلبی و با نسبتی کم تر از الگوی
عقلی می توان یاد کرد. الگوی فردی، در میانه این الگوها، دیدگاهی
نسبتاً متوسط از آزادی را ارائه می دهند البته با تفاوت هایی در درجه
اهمیت نسبت به سایر الگوها.(۱)

یکی از دلایلی که آزادی در جامعه ما همواره مبهم و نهادینه نشده
باقی مانده این است که تلقی و تفسیر از آزادی در جامعه در پایین ترین
سطح روانی و رفتاری خود، یعنی تیپ بدنی، تداوم داشته است و
متأسفانه به لایه های بالاتر و والاتر روانی، شخصیتی و رفتاری آدمی راه
نیافته است. از این رو ترسیم چهره آزادی، در حوزه عمل و نظر، همواره
متفاوت و مبهم بوده است. در ایران غالباً به دلیل حضور نهادها و
نظام های استبدادی و نیز تکیه و تأکید بر تربیت تنبیهی و مستبدانه،
صرفاً الگوی بدنی و رفتاری مورد توجه قرار گرفته است و از دیگر انواع
الگوهای شخصیتی کم تر اثری یافت می شود. حتی در برخی مواقع،
نخبگان، که می بایست با توجه به جایگاه و منزلت خود در تیپ ها و
الگوهای رفتاری بالاتری نسبت به الگوی بدنی قرار داشته باشند، نیز
آزادی را بیشتر در جنبه های سلبی آن در سطح الگوی رفتاری بدنی
تعریف می کنند.

می توان گفت از آن جا که نهاد و نظام استبدادی در پایین ترین الگوی
روانی، رفتاری و شخصیتی است از این رو صرفاً به این بحث و این سطح
از آزادی توجه شده است و لایه های دیگر، به هر دلیل، مورد توجه قرار
نگرفته است. این وضعیت به مرور و بعضاً ذهن جامعه علمی را نیز به
خود مشغول داشته و کم تر بر الگوی های رفتاری دیگر تأکید و توجه شده
است.

اندیشمندان مسلمان نبایست صرفاً از دید الگو و تیپ شخصیتی و
رفتاری بدنی به آزادی نگاه کنند، بلکه ضمن توجه به این سطح از
آزادی، می بایست ابعاد متعالی و والاتر آزادی را لحاظ و مشاهده کنند.
دیدگاه غالب اندیشمندان مسلمان در باب آزادی، که دارای بعدی فقهی
بوده اند، نشان می دهد آنان نگاهی همه جانبه و متعالی به آزادی ندارند و
برداشت آنان از آزادی صرفاً در دیدگاه تیپ های رفتاری بدنی قابل
تحلیل و تفسیر است و نه همه سطوح و لایه های آزادی در همه انواع
تیپ های رفتاری مورد نظر. از این رو توصیه می شود برای گریز از یک
سویه نگری و خطای در فهم مسئله آزادی به این مفهوم نگاهی همه
جانبه و متعالی داشته باشند و همه سطوح روانی و رفتاری و شخصیتی را
در تعریف خود از آزادی لحاظ و آن گاه حکم صادر کنند.

مایلم اشاره نمایم که در الگوی رفتاری و تربیتی صرفاً استبدادی و
خودکامانه بیش از هر چیز به الگو و تیپ بدنی بها داده می شود. در همین
الگو تنبیه بدنی و نیز هرج و مرج جلوه می کند. آنچه که به گفته برخی از
اندیشمندان مسلمان ساده ترین و البته ضعیف ترین راه حل برای پاک
کردن صورت مسئله است.(۲) الگوی تربیتی خانواده و جامعه ای که دارای
بنیه های قوی علمی و دینی است، از مرحله برداشت آزادی در الگوی
رفتاری بدنی، که در شمار ابتدایی ترین الگو است، عبور کرده و کودک و
فرد را به مراحل تربیتی اجتماعی و فردی و در ادامه عقلی و قلبی هدایت
می کند.

مشکل خانواده ها، نهادها و نظام هایی که از الگوی صرفاً تنبیهی و به
دیگر سخن استبدادی بهره می گیرند این است که در همان مراحل
پایین الگوی تربیتی باقی می مانند و افراد را به رشد درخوری
نمی رسانند. از این رو درک و فهم آزادی در چنین جامعه ای مبهم باقی
می ماند و همواره مبتنی بر الگوی رفتاری بدنی است. در چنین وضعیتی
اگر کسانی از منظر الگوی رفتاری سطح بالاتری با جامعه سخن بگویند،
در جامعه به سطح بدنی، محدود و تفسیر می شود. حتی اگر جامعه از
درک و فهم دیگر لایه ها نیز آگاه باشد، اما باز هم نتیجه مطلوب حاصل
نخواهد شد؛ زیرا افراد با سایر الگوها پرورش نیافته اند. به عبارت دیگر، از
آنجا که شیوه تربیتی مبتنی بر الگوی رفتاری بدنی بوده است و افراد با
دیگر الگوهای تربیتی رشد نکرده اند، از این رو در عمل آمادگی برای
تحقق نقش های مربوط به دیگر حوزه های رفتاری و شخصیتی وجود
ندارد؛ زیرا افراد چنین وضعیتی را تمرین نکرده و برای آنان نهادینه و
ملکه نشده است

خلاف وضعیت فوق هم قابل تصور است؛ زیرا در پاره ای از موارد با
اندیشمندان و نخبگان با زبانی سخن گفته می شود که گویا آنان در
همان سطح الگوی بدنی قرار دارند و از مراحل بالاتر رفتاری و
شخصیتی فارغ هستند. این نوع نگاه همانند نگاه فوق الذکر یک سویه و
یک جانبه است. بدیهی است هنگامی که یک متفکر و اندیشمند و
صاحب نظر در حوزه های اندیشگی و فکری و فرهنگی سخن می گوید
مراد و منظور وی را نبایست به سطح الگوی روانی بدنی تقلیل داد، بلکه
بیش از هر چیز مراد و منظور آنان حوزه هایی فراتر از الگوی فیزیکی و
تیپ بدنی قرار می گیرد و عرصه های دیگری را درمی نوردد. به نظر
می رسد نگاه به آزادی در این بخش نیز در جامعه ما با اعتدال و توازن
همراه نیست و تفسیر از آزادی در جای خود مورد توجه قرار نمی گیرد و
حمل بر شیوه ها و الگوهای ناهمگون می شود.

خانواده و نظام سیاسی و اجتماعی مستبد و تربیت تنبیهی، آدمی را
برای زیستن در الگوی رفتاری بدنی آموزش می دهد و از این رو اگر
روزنه ای باز شود و نسیم آزادی در چنین خانواده و جامعه و نظام
سیاسی ای وزیدن گیرد، به هرج و مرج و تحقق خواسته ها و امیال درونی
تعبیر و تفسیر می شود. که البته آن هم پس از اندکی به دلیل این که
زندگی را با دشواری مواجه می نماید به طور طبیعی به سمت نظم خشن و
استبدادی کشیده می شود و آزادی، به دلیل عدم درک درست از آن، از
جامعه رخت برمی بندد. درک آزادی مطلوب و متعالی که در الگوهای
شخصیتی غیر بدنی یعنی اجتماعی، فردی، عقلی و قلبی مطرح است،
کم تر مورد توجه واقع می شود و آزادی دائماً در معنا و رفتار مبهم می ماند
و کم تر به سمت نهادینگی و دریافت های متعالی و والا حرکت می کند.

بنابراین جامعه در سطوح روانی و رفتاری همواره گرفتار استبداد و یا
هرج و مرج است. تعادل و توازن در چنین جامعه ای دشوار حاصل
می شود. با توجه به مباحث گذشته به نظر می رسد با دریافت این مشکله،
بتوان برای حل آن و حرکت به سمت جامعه مطلوب و متعادل، الگوی
روانی و تربیتی آزادانه را مطرح کرد. بنابراین لازم است خانواده ها،
نهادهای مدنی و نهادهای آموزشی همه در راستای نهادینه کردن آزادی
گام بردارند و به این مشکله و دشواره پایان دهند. البته در این میان
نمی توان از نهاد خانواده غفلت کرد. چه بسا که بسیاری از امور در
خانواده ها نهادینه می شوند، از جمله آزادی و تربیت در سطوح چندگانه
روانی رفتاری و شخصیتی.

رویکرد فقیهانه

افزون بر مباحثی که در مقدمه نوشته حاضر ذکر شد، باید اشاره نمایم
که نگاه فقهی به آزادی، همواره در بحث آزادی در قالب تکالیف انسان،
انتخاب دین و مسئله ارتداد، کتب ضاله، احکام فقهی امر به معروف و
نهی از منکر و … قابل اشاره است. مایلم بحث را با نظرات دو فقیه
صاحب نام و برجسته و تأثیرگذار نهضت مشروطیت پی گیرم که چگونه
رویکرد آنان، به ویژه در بحث انسان شناسی، در فهم و تلقی از آزادی
تأثیر گذاشته است. با نگاهی کوتاه به نوشته های این دو فقیه برجسته
عصر مشروطیت می توان دریافت که فهم این دو در ارتباط با بحث
آزادی با یکدیگر متفاوت است. در واقع شاید بتوان گفت با توجه به
مباحث انسان شناسی و نیز استنباط شرایط و اوضاع و احوال جامعه
ایرانی، رفتار و احکامی متفاوت از این دو فقیه را شاهد هستیم که
دیدگاه های آنان در فهم آزادی را ناهمگون ساخته است.

به نظر می رسد موضوع اساسی در اختلاف و تمایز اندیشه این دو فقیه
بزرگ عصر مشروطیت افزون بر نوع نگاه انسان شناسی و مبانی مورد
توجه خاص هر کدام در این بخش، به دغدغه و مسئله فکری این دو
عالم شیعی نیز مرتبط است. اگر به این پرسش پاسخ داده شود که دغدغه
فکری نائینی و نوری چه بوده است و هریک از چه منظر انسان شناختی
و فقهی درباره مشروطیت و پیرو آن مفهوم آزادی تأمل کرده است،
می توان به پاسخ دست یافت.

نائینی، نظریه پردازی است که با اتخاذ مبانی خاصی، به آزادی و خلع
استبداد می اندیشد. در واقع وی به گونه ای به دنبال تبیین دین و
دموکراسی است و مسئله Problem)) وی پاسخ به این دغدغه در
جهان اسلام و ایران است. اما نوری، با توجه به مبانی متخذه، دیدگاهش
را در راستای برقراری امنیت، ثبات و نظم در گفتمان موجود ارایه می کند
و به گونه ای سعی دارد مسئله را با نفی مفاهیم وارد شده به جامعه، و به
ویژه در انتهای نهضت مشروطیت با انکار آزادی، حل و فصل کند. در
نتیجه نائینی به موافق و نوری به مخالف مشروطیت، و به تبع، آزادی،
شهره می شود.

با نگاهی به مباحث آیت اللَّه نائینی در کتاب «تنبیه الامه و تنزیه
المله»(۳) می توان دریافت که با توجه به نوع نگاه انسان شناسانه وی،
آزادی عنصر اساسی حیات بشری است. وی آزادی را خدادادی و
مرتبه ای از شوءون توحید و از لوازم ایمان به وحدانیت خداوند می داند. از
این رو انبیای الاهی در جهت بسط آزادی آدمیان تلاش کرده اند و رهایی
ملل از استبداد از مقاصد اصلی آنان بوده است. آزادی علاوه بر این که
انسان را از جنبه نباتی و حیوانی خارج می سازد بر شرافت و مجد و
عظمت انسان نیز می افزاید.(۴) هنگامی که شخص به آزادی دست
می یابد، در واقع از رقّیّت و بندگی دیگران رهایی یافته و بنده پاک و
خالص خدا شده است. در این صورت اطاعت از مستبدین، شرک به
خداوند به شمار می رود.(۵)

دعوت به حریت در اندیشه نائینی در ابتدا گرایش به توحید ناب و
خالص و آن گاه گسستن و رستن از بند ظالمان است.(۶)

بنابراین با دریافت دقیق مفهوم آزادی در اندیشه نائینی در می یابیم که
وی اندیشمندی است که به آزادی در پرتو شریعت می نگرد و از این رو از
وضعیت موجود نیز ناراضی است و نسبت به برخی امور انتقاد می کند و
معتقد است برخی جراید، اهل منبر، دوستان نادان و دشمنان دانا بهانه و
دستاویزی برای استبداد فراهم می کنند و به جای این که به مردم درباره
آزادی و حقوقشان آگاهی بدهند آنان را از مقصد اصلی به کلی دور
می کنند.

آزادی در نگاه وی بی بندوباری و ترویج ابتذال نیست، بلکه عنصری
است که برای پیشرفت و توسعه جامعه لازم و ضروری است. از این رو
نائینی برای اثبات

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.