پاورپوینت کامل نظریه انسان شناسی اصاله المعنی ۲۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظریه انسان شناسی اصاله المعنی ۲۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه انسان شناسی اصاله المعنی ۲۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه انسان شناسی اصاله المعنی ۲۸ اسلاید در PowerPoint :

۲

۱. انسان دارای ابعاد جسمانی و اجتماعی و آرمانی است و
انسان شناسی دارای شناسایی در هر سه بعد مذکور خواهد بود. معنا که
هدف و صیرورت انسانی را در متن خود دارد. انسان و تمامی ابعاد آن در
چارچوب صیرورت و هدف، تفسیر و تحلیل می کند. صیرورت از جسم
شروع می شود و به انسان می رسد و در «آدمیت» ختم می شود. که بعد
آسمانی انسان است.

۲. «اصاله المعنی» دارای «تشکیکی» است که بر اساس صیرورت به
سوی هدف می باشد؛ یعنی هر شی ء و هر کس به میزان صیرورت به
سوی معنای مطلق، طبقه بندی می شوند و تشکیک می پذیرند. بشریت
که اشاره به بعد جسمانی انسان است، خود دارای صیرورت است، ولی
نسبت به خود انسان دارای هیچ صیرورتی نیست؛ به همین دلیل دیدگاه
اصاله المعنی نسبت به «جسم» نه مثبت است و نه منفی، مگر در
صیروت به سوی مقصود(ان اکرمکم عند الله اتقاکم).

۳. جسم که خود دارای ارزش صیروتی نسبت به انسان نیست، زمانی
که با اجتماع ترکیب می شود، مثل غریزه که با بعد اجتماعی ترکیب
می شود، غریزه، صیرورت بخش انسان در اجتماع می شود که یک نوع
جسم گرایی اجتماعی را تشدید می کند که صیرورت چندانی نخواهد
داشت، چون غریزه فقط تکرار می آفریند نه جهت. بیشتر صفات انسانی
در این نظام تجلی می کند، مثل گرگ بودن انسان یا جهول و ظلوم و… که
انسان شناسی غربی به آن استوار می شود.

۴. لیبرالیسم غربی که مبنای تحولات غرب است، بر اساس غریزه
اجتماعی بنا و مدرنیسم غربی را شکل داده است. «غریزه جنسی
(فروید)»، «غریزه گرسنگی (مارکس)» و غریزه ارتباطی قدرت (نیچه)»،
غریزه های انسانی ای که بر اساس «خودخواهی انسانی» بنا شده است،
انسان مدرن غربی را شکل داده و نام آن را «خودگرایی» نهاده است. این
انسان نیز تنفرآمیز است، و باید آن را تحمل کرد، چرا که یک واقعیت
است که باید مبنای حقوقی واقع شود و نام حقوق بشر بر آن گذاشته
می شود.

۵. در مقابل جریان «لیبرالیسم» که غریزه را مبنای اجتماعی دانسته و
فجایع اخلاقی و غیر انسانی و جنگ های بسیاری را خلق کرده اند،
جریانی می خواهد اجتماع بر غریزه حاکم شود و نام آن را «جامعه مدنی»
نهاده اند، چون در لیبرالیسم، «حقوق طبیعی» مطرح بود، ولی در این
دیدگاه مدنیت بر طبیعت مقدم می شود که مبنای اجتماعی دارد.
سوسیالیسم ریشه این تفکر است که ریشه در مسیحیت «کاتولیسم»
دارد و کلیسا بر «غریزه» مقدم و تحقیر می شود، چون سازمان در
کاتولیسم و کلیسا بر انسان و غریزه مقدم است.

۶. «آزادی و عدالت» دو مقوله اجتماعی هستند که از دو مبنای مذکور
ریشه گرفته اند. آزادی بر مبنای اول می باشد، یعنی آزادی غریزه انسانی
و عدالت یعنی عدم آزادی غریزه و تابعی از ارزش های عام اجتماعی
بودن، تابعی از سوسیالیسم و مکتب دوم می باشد که این دو مبنای
سیاستگذاری عام اجتماعی و فرهنگی واقع می شود و این سیاستگذاری
بر مبنای تضاد غریزه و اجتماع و یا تضاد قانون و طبیعت می باشد که در
تمامی علوم انسانی غرب و مکاتب فلسفی آنها نمود دارد و مبنای
پیشرفت نیز واقع شده است.

۷. مشکل انسان شناسی غربی این است که بر اساس تضادها بنا
می شود و نمی تواند بر این تضاد غلبه پیدا کند، چون حقیقتی بالاتر از
جامعه و وضعیت آن نمی تواند تصور کند و فقط در قالب غریزه و اجتماع
یا طبیعت و فرهنگ، به انسان نگاه می کند، یعنی تنها در قالب تفسیر
بشر و انسان جسمانی مانده است و نتوانسته است آدمیت را ترسیم کند.
پس همیشه پیشرفت را در قالب حرکت از طبیعت به سوی فرهنگ یا از
غریزه به سوی اجتماع داشته است و پیشرفت را فسادآمیز دانسته است.

۸. در اصاله المعنی، چون مبدأ و مقصد، آدم می باشد و آدم مجمع
اسمای الهی است که به صورت حقیقت ظهور می کند و بر تضادهای
موجود در واقعیت ها، تسلط پیدا می کند. پس خلیفه حقیقت می شود و
مظهر تکمیل واقعیت و مظهر صیرورت کامل که می توان راه پیشرفت را
نشان دهد. پیشرفت را با جامعیت اسما الهی به عنوان یک پیشرفت
جامع، ترسیم می کند. که هم پیشرفت و آبادی است و هم رشد انسانی و
تکامل روحی (و اعمر اللهم به بلادک و احی به عبادک).

۹. آنچه در پیشرفت غربی ما رخ داده، فقط مظهر اسمائی از اسما الهی
است و پیشرفت جامعه اسمائی نبوده است. پس در برخی از ابعاد رشد
کرده اند و در برخی دیگر مانده اند. شاید به همین دلیل بوده است که
اعتراض ملائکه به