پاورپوینت کامل تبیین آیت الله جوادی آملی از وجود سیاست در حوزه حکمت متعالیه ; سیاست حکمت متعالیه ۴۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل تبیین آیت الله جوادی آملی از وجود سیاست در حوزه حکمت متعالیه ; سیاست حکمت متعالیه ۴۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تبیین آیت الله جوادی آملی از وجود سیاست در حوزه حکمت متعالیه ; سیاست حکمت متعالیه ۴۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل تبیین آیت الله جوادی آملی از وجود سیاست در حوزه حکمت متعالیه ; سیاست حکمت متعالیه ۴۲ اسلاید در PowerPoint :
۴
هر حکمتی، مسئله اخلاق، تدبیر منزل، و سیاست کشور را به مثابه
حکمت عملی، همراه خود دارد، زیرا جهان بینی بدون جهان سازی، تنها
سلسله ای از مفاهیم تجریدی و خشک است. قهراً هر جهان بینی یا هر
حکمت، برای خود حکمت عملی خاص، یعنی اخلاق، تدبیر و سیاست
خاص خواهد داشت.
ممکن است مسائل فراوانی در سیاست یا تدبیر منزل پیش آید که
باید بر مبانی اصلی عرضه و از آن استنباط شود. در مباحث حکمت
متعالیه و بررسی این موضوع که آیا حکمت متعالیه دارای فلسفه
سیاسی متعالیه یا فلسفه متعالیه سیاسی یا سیاست متعالیه است، باید از
عناصر محوری بهره گرفت.
رهبران الهی به ما اجازه ایستایی، سکون و جمود نداده اند. اجتهاد به
معنای یادگیری نیست، بلکه مراد این است که فرد، در فلسفه و علوم
مجتهد شود. تحصیل علمِ تقلیدی بر هر فرد مکلفی واجب است و
تحصیل علم تحقیقی و اجتهادی برای افراد مستعد واجب است یا به
نحو عینی یا به نحو کفایی.
در این که چگونه باید مجتهد شد، ما سلسله ای از مواد، مبانی و منابع را
در اختیار داریم و فیلسوف به مبانی حکمت متعالیه استناد می کند؛ همان
مبانی که صدرالمتألهین آن را پروراند. مبانی حکمت متعالیه برگرفته از
وحی الهی، کتاب، سنت و عقل برهانی است. این راه اجتهاد است. آن
روز که حکمت متعالیه سامان پذیرفت، از بسیاری بحث های جزیی
مانند مسائل تدبیر منزل، اخلاق و سیاست سخنی در میان نبود؛ ولی
می توان همه آنها را از مبانی حکمت متعالیه استنباط کرد و به آن مبانی
نیز می توان از طریق منابع دست یافت. بنابراین، نباید توقع داشته
باشیم که حکمت متعالیه مواد ما را تبیین کند. همان گونه که نباید توقع
داشته باشیم که مواد فقهی را در جواهر بیابیم.
حکمت متعالیه، همانند سایر حکمت ها، در شمار علوم انسانی است.
در علوم انسانی، عنصر محوری انسان است و مباحث انسان شناختی،
انسان سازی، فرد و جامعه از جایگاه برجسته ای در آن علوم برخوردار
است. از دیدگاه برخی، انسان شناسی در حد مفهوم «انسان حیوان ناطق
است»، است؛ یعنی انسان موجود زنده ای است که حرف می زند و یکی از
حیوانات است. هنگامی که همکاری به نزاع کشیده شد، به قانون نیاز
می شود و در نتیجه باید سیاستی وجود داشته باشد و کسی عهده دار امور
باشد؛ اما در حکمت متعالیه، بحث آن است که انسان دارای روح و بدن
است. روح، مجرد و ابدی است و انسان مهاجر و مسافر است. مرگ از
پوست به درآمدن است؛ نه پوسیدن. مسافر به راهنما نیازمند است.
انسان با مردن نمی پوسد، بلکه تازه از پوست به در می آید و پس از مرگ،
همه عقاید، اخلاق و اعمالش، یکی پس از دیگری ظهور می کند. او
قانونی می خواهد که مبدأ آفرین و هماهنگ با گذشته و آینده او باشد.
بشر چون مهاجر و مسافر است، باید با مبدأش رابطه داشته باشد و به ره
توشه نیازمند است. او باید اهل عبادت، زهد و عرفان باشد و این امور،
دارای مراتب، مراحل و درجاتی است. این تشکیلات با وحی و نبوت
سامان می یابد. این سیاست متعالیه است. حکمت متعالیه، سیاست
متعالیه دارد، چون انسان متعالی می پروراند. اگر از حکیم متعالی بپرسید
که «الانسان ما هو؟» او پاسخ می دهد که «الانسان حیٌّ متألّه». بنابراین،
سیاست از علوم انسانی است و تا انسان شناخته نشود، سیاست همچنان
ناشناخته باقی خواهد ماند. بر این اساس، شناخت متدانی، سیاست
متدانی و شناخت متعالیه، سیاست متعالیه دارد. شناخت متدانی، انسان
متدانی و شناخت متعالی، انسان متعالی دارد.
ما نه تنها نباید، مواد را از مبانی بخواهیم، بلکه باید مبانی را به صورت
جداگانه از منابع برگیریم. مبانی سرمایه است و باید سرمایه را تنها در راه
سرمایه و نه به عنوان درآمد صرف کنیم. مبانی سرمایه علم است و نباید
توقع داشته باشیم که مبانی، مشکل مواد ما را حل کند و آن را در این راه
هزینه کنیم. چنین کاری نشان می دهد که ما قدرت اجتهاد نداریم. ما
باید مبانی و مواد را تعیین کنیم و با بهره گیری از قدرت اجتهاد، فروع را از
مبانی استخراج کنیم. این کار سیاست است. فلسفه سیاسی در مقایسه
با حکمت متعالیه، از علوم اعتباری و زیر مجموعه آن جهان بینی است.
ما با آن جهان بینی مطلق که حکمت نظری و فلسفه مطلق است،
نمی توانیم مواد سیاسی را انتزاع کنیم، زیرا اولاً فلسفه سیاسی فلسفه ای
مضاف است و ثانیاً خود سیاست فرعی از فروع حکمت عملی است. از
فلسفه مطلق، نه می توانیم فلسفه مضاف برداشت کنیم و نه آن مواد
سیاسی را. هرگز نباید در باب سیاست و فلسفه سیاست که فلسفه ای
مضاف است، از حکمت متعالیه پاسخ بگیریم. شما اگر نه جلد اسفار را به
طور دقیق ورق بزنید، هرگز جوابی نخواهید یافت، چون مقیاس سنجش
آن در حد سلسله جبال است؛ نه امور جزیی. خلاصه اینکه ما به دو دلیل
نمی توانیم، برای تأمین خواسته هایمان به طور مستقیم به سراغ حکمت
متعالیه برویم:
۱. حکمت متعالیه فلسفه ای مطلق و فلسفه سیاسی فلسفه ای مضاف
است و هیچ فلسفه مطلقی، جز در ارائه مبانی، پاسخ گوی نیاز فلسفه های
مضاف نیست.
۲. از میزان عمیق و وسیع حکمت متعالیه، نباید توقع داشت که مواد
جزیی سیاست را تبیین کند، بلکه باید از این ذخیره اساسی، مبانی را
استخراج کنیم. در آن صورت می توانیم، با آن مبانی، مواد سیاست و
امثال آن را بفهمیم.
روش ما روش منطقی می باشد. منطق ارسطویی که بار حکمت مشاء و
تا حدودی حکمت اشراق را بر دوش می کشد، نمی تواند بار سنگین
حکمت متعالیه و سلسله ای از مطالب اساسی را که در آن مطرح است، بر
دوش گیرد. حمل بار حکمت متعالیه به یک منطق متعالی نیاز دارد که در
آن به غیر از انواع چهارگانه حمل اولی، حمل شایع، حمل هوهو و حمل
ذوهو، حمل حقیقت و رقیقت نیز مطرح باشد. بنابراین، به منطق و روش
دیگری غیر از منطق معمولی نیاز است تا بتواند بار حکمت متعالیه را
بردارد و سیاست متعالیه را حل کند. حکمت متعالیه، انسانی تربیت
می کند که خلیفه الله باشد. انسان خلیفه الکریم است و خلیفه الکریم،
کریم است، پس انسان کریم است. کرامت انسان به خلافت او مستند
است و خلافت او در این است که سخن مستخلف عنه را بگوید. کسی که
مردمسالاری را بدون اضافه کردن دینی به کار برد، هوش، خرد، عقل و
رأی مردم را اصل قرار داده است. به تعبیر صدرالمتألهین، انسان خلیفه
الله است در دنیا و آخرت؛ نه برای آباد کردن دنیا، بلکه او بهشت را هم
باید آباد کند. آدم باید بهشت را هم بسازد.
اینکه گفته شده حکمت یا نظری است یا عملی، خود از مسائل حکمت
نظری است. چون «الموجود إما حقیقی و إما اعتباری، و العلم ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 