پاورپوینت کامل قلمرو دین از منظر دین شناسان غربی و اسلامی ; قست سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قلمرو دین از منظر دین شناسان غربی و اسلامی ; قست سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قلمرو دین از منظر دین شناسان غربی و اسلامی ; قست سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قلمرو دین از منظر دین شناسان غربی و اسلامی ; قست سوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۱۷

ب ـ دین و رسالت اجتماعی از منظر آیات و روایات

امّا در حوزه کلان، دین اسلام با توجه به آیات و سیره عملی پیامبر اکرم و
امامان، در قلمرو وسیعتری، به بیان رسالت خود می پردازد. در این حوزه،
اهداف و مقاصد سیاسی و اجتماعی همچون عدالت اجتماعی، مبارزه با
ظلم، مسلح شدن به ابزارهای دفاعی در مقابل دشمن، و تحقق قسط و
عدل را مورد توجه قرار می دهد.

آیاتی که ناظر بر رسالت اجتماعی و سیاسی دین می باشد، عموما
تحت عنوان چرائی بعثت انبیاء آمده است و آن هم یا در قالب نبوت
عامه بیان شده که بر همه انبیاء صادق است و یا در قالب نبوت خاصه
بیان شده است. از این رو قرآن در بعضی از آیات رسالت اجتماعی خود را
در چند محور مورد توجه قرار داده است:

ـ دین و داوری در اختلافات

آیاتی که مقصود از نزول دین، را داوری و رفع اختلافات از جامعه می داند.
در سوره شوری، آمده است: «کانَ النّاسُ اُمَّه واحِدَه فَبَعَثَ اللّه ُ النَّبِیّینَ مُبَشِّرینَ وَ
مُنْذِرینَ وَ اَنْزَلَ مَعَهُمُ الکِتابَ بِالْحَقّ لیَحْکُمَ بَیْنَ النّاسِ فیما اخْتَلَفُوا فیه …»

چنانچه در آیه فوق به آن تصریح دارد، انسان در زندگی ابتدائی و ساده
اجتماعی خود، از اختلاف و نزاعهایی که نظام یک جامعه را به هم بزند
به دور بود، و نیازی به ارسال پیامبر و نبی همراه با شریعت نداشت. لذا در
نظامهای اجتماعی گذشته انبیائی که برای هدایت و سرپرستی امت
واحده مبعوث شده بودند. نیازی به شریعت برای داوری و حکم در
اختلافات نداشتند. بلکه به توصیه اخلاقی و تربیتی، برای اصلاح امت
می پرداختند.

امّا با توسعه جامعه و بوجود آمدن اختلافات و نزاع های اجتماعی، نیاز
به انبیائی که بتواند بر اساس شریعت خود، به حل و فصل، معضلات
اجتماعی بپردازد محسوس شد، و حکایت از این داشت که عقل و فهم
بشر توانائی حل اختلافات را نداشت، طبعا پیامبران با شریعت خود
آمده اند تا یک نظام اجتماعی عاری از اختلافات و کشمکش های جمعی
را تأسیس کنند، تأسیس چنین نظام اجتماعی نمی توانست صرفا برای
تحقق پرستش و توحید در قلمرو فردی و شخصی باشد، بلکه حاکی از
این است که دین در حوزه اجتماعی نیز می خواهد توحید و پرستش را
محقق کند. آیات دیگری نیز در این زمینه آمده است: «إنّا اَنْزَلنا اِلَیْکُ الکتابَ
بالحقِّ لِتَحْکُمَ بینَ الناسِ بما اَراکُ اللّه ، ولا تکُنْ لِلْخَائِنینَ خَصیما».

حکم و داوری ـ که کتاب و شریعت برای آن آمده است ـ، بخش وسیعی
از حوزه اجتماعی را پوشش می دهد در واقع به هر میزان که دامنه
اختلافات و کشمکش های وسیع باشد، نیاز به دین برای ایفای حقوق
اجتماعی نیز بیشتر خواهد شد. عملاً تحقق چنین غایتی یعنی تأمین
حق و حقوق اجتماعی جامعه، نیازمند یک سیستم هماهنگ حکومتی
می باشد. تا غایت و مقصود را محقق کند. البته نبایستی با نگاه تنگ
نظرانه داوری را به بخشی از اختلافات و نزاع های اجتماعی که جنبه
حقوقی دارند فروکاست. اساسا برای حل نزاع های این بخش محدود،
نیازی به این همه انبیاء با آرمان بلند و شرایط عظیم و مبارزات سنگین
در تحقق عینی آن نبود. به هر حال شأن نبوت را نمی توان به شأن
حقوقی تقلیل داد.

ـ دین و عدالت اجتماعی

از دیگر محورهایی که می تواند بیانگر رسالت کلان اجتماعی دین باشد،
این است که دین آمده است تا قسط و عدل را در جامعه اقامه کند، و
تحقق عدالت در هر حوزه ای از جمله مسائلی است که غایت هر حکومت
و دولتی است و کار آمد و عدم کار آمد هر سیستم و نظامی، با این رکن
اساسی مورد سنجش و داوری واقع می شود. در این راستا خداوند در سوره
حدید می فرماید: «لَقَدْ اَرْسَلْنَا رُسُلَنا بالبینات و أنْزَلْنَا مَعَهُمْ الکتابَ و المیزانَ لِیَقُومَ
النّاسُ بِالْقِسطِ، و أَنْزَلْنَا الحدیدَ فیه بأسٌ شدید و مَنافِعُ لِلنّاس…»

آیه فوق هدف از بعثت پیامبران را برانگیختن مردم در جهت برپایی
عدل و قسط می داند که این حکایت از این است که تا مردم خود در اقامه
عدل، برانگیخته نشوند، پیامبران به تنهائی نمی توانند عدالت را برقرار
کنند. از این رو پیامبران با ایجاد یک حرکت اجتماعی برای اقامه عدالت
اجتماعی و تبدیل آن به یک فرهنگ عمومی، می توانند غایت دین را
محقق کنند. از سوی دیگر قیام برای عدالت به رهبری انبیاء طبعا به
برچیدن هر گونه ظلم و جور در هر سطح و مرحله ای می طلبد. حتی اگر
لازم باشد برای رفع موانع تحقق عدالت اجتماعی، از اهرم ها و ابزارهائی
تهدید کننده استفاده شود. از این رو در آیه شریفه نزول آهن (الحدید) و
یا آیه «وَ اعدوا لهم ما استطعتم من قوه» به عنوان ابزار و اهرم قدرت و دفاع، در
این راستا قابل توجیه است.

با اندک مروری بر آیات و روایات می توان گفت که مفاهیم عدل و ظلم
که از حیث میزان و عمق و سطحش از قلمرو وسیعی برخوردار است. از
این روی محدوده رسالت دین نیز با گستره مفاهیم و مصادیق عدل و
ظلم ربط وثیقی دارد. حاصل اینکه عدالت، از جمله ارکانی است که
استقرار دین و توسعه آیین توحیدی به آن گره خورده است که برپائی آن،
دیگر غایات دین را نیز به دنبال دارد.

ـ دین و حکومت و رهبری انبیاء

فرمانروایی و ولایت انبیاء از دیگر محورهایی است که می توان به عنوان
دلیلی برای رسالت اجتماعی دین شمرد. حکومت داری و به عهده
داشتن مُلک عظیم توسط پیامبران طبعا نمی تواند ناشی از یک دینی
باشد که دعوت به تعبد فردی و درونی می کند، باشد. از این رو،
فرمانروایی و ولایت اجتماعی انبیاء حاکی از این است که اساسا انبیاء
خود حرکت تکاملی جامعه توحیدی و آهنگ رشد جامعه ایمانی را
مدیریت و سرپرستی می کردند. قرآن در مورد فرمانروایی حضرت
ابراهیم می فرماید: «… فَقَدْ آتَینا آلَ ابراهیم الکتابَ و الحکمه واتَیناهُمْ مُلْکا
عظیما.»

در مورد حضرت داود می فرماید: «یا داوُد انّا جَعَلْناکَ خَلیفَهً فیِ الارضِ فَاحْکُمْ
بَیْنَ النّاسِ بالحقّ و لا تَتَبِّع الهَوَی فَیُضِلُّکَ عَنْ سَبیلِ اللّه »

در مورد حضرت سلیمان و یوسف نیز آیاتی در این رابطه وارد شده،
فعلاً جهت اختصار از ذکر آن خودداری می کنیم. در مورد ولایت و
حکومت پیامبر اکرم (ص) آیات متعددی وارد شده است، از جمله: «یا اَیُّها
الَّذینَ آمَنوآا أَطِیعُوا اللّه و أَطیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلِی الأَمْرِ مِنْکُمْ فَان تَنازعْتُمْ فیِ شَی ء فَرُدُّوهُ
إِلیَ اللّه و الرَّسُولِ إن کُنْتَمْ تُوْمِنُونَ بِاْللّه و الْیَوْمِ الاَخِرِ ذلِکَ خَیْرٌ و أَحْسَنُ تَأْوِیلاً.»

ـ دین و نفی سلطه کفّار

یکی از آیاتی که بر قلمرو اجتماعی دین دلالت دارد، آیه ای است که
تسلط هر گونه نظام بر آمده کفر را نفی می کند، از این آیه می توان نفی
هر گونه سلطه را اعم از سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی را فهمید.
طبعا با نفی مشروعیت نظام کفر از مفهوم آیه می توان نتیجه گرفت،
دین خود نیازمند یک نظام و سیستم حکومتی و سیاسی و اجتماعی
متناسب با مبانی و مقاصد خود می باشد.

از این رو به هر میزان و مرتبه که سلطه کفّار را در نظام اجتماعی خود
پذیرا باشیم، قلمرو و رسالت دین را تنگ کرده ایم. «و لَنْ یَجْعَلَ اللّه ُ لِلْکافِرینَ
علی المؤمنینَ سبیلاً.»

ـ دین و دعوت به توحید و نفی طاغوت

یکی از مهمترین رسالت های دین، دعوت انبیاء به یگانگی خدا، و نفی
پرستش هر گونه طاغوت می باشد. توحید نیز فقط درحوزه پرستش
فردی و معطوف کردن انسان به توحید در مناسک و اعتقادات فردی
نیست، بلکه توحید در حوزه اجتماعی بیش از هر جائی دیگر صادق
است. از این رو می توان از توحید در حوزه معرفت و اعتقاد، توحید در
مناسک و شعائر دینی، توحید در اجتماع و توحید در گرایشات، سخن
گفت. توحید در امور فوق طبعا هر نوع معبودی جز خدا واحد را طاغوت
می داند. پرستش آن نیز پرستش طاغوت محسوب خواهد شد. «و لقد بَعَثْنا
فیِ کلِّ اُمَّه رسولاً اَنِ اعبُدوا اللّه و اجْتَنبوا الطّاغوت.»

با توجه به آنچه گفته شد، همین مقدار از بحث اجمالی، می تواند
رویکرد مهمترین متن دین اسلام را در بحث گستره شریعت و غایت
دین در حوزه کلان اجتماعی، بیان کند. طبعا آیات زیادی را می توان
مورد تتبع و تفسیر قرار داد که در آن توسعه غایت و شمولیت قلمرو دین،
قابل استنتاج است. امّا در این میان، عدالت گرایی و توحیدگرایی از جمله
غایاتی است که پوشش و شمولش به گونه ای است که قدرت اثبات
شمولیت دین را در همه حوزه ها دارا می باشد. حتی به اعتقاد بعضی از
اندیشمندان دینی، همین اصل توحید و عبودیت خود به تنهایی به
حدی است که اجازه هیچ حکومتی جز ولایت الهی را در درون خود و
جامعه نمی دهد. از این روی جائی بر طرح منطقه الفراعی باقی
نمی گذارد، اگر دینی و دعوتی بیش از همین عبودیت و توحید نداشته
باشد، همین عبودیت نظام ساز است و به ذهنیّت و شخصیت و عاطفه
انسان نظام می بخشد. وقتی انسان، در حوزه وجودش جز او را کنار
می گذارد و از هوس های خود دوری می کند، چگونه می تواند در جامعه
حاکمیت و سلطه هوا و خواسته های مستبدانه انسان محدود و محکوم را
در خود بپذیرد.

دعوت به توحید در همه حوزه ها، به دنبال خود صف آرائی و جبهه
بندی جدیدی در یک جامعه ایجاد می کند، لذا با شکل گیری صفوف و
جامعه توحیدی، مجاهدت و مبارزه و جهاد و قتال، برای حفظ جامعه
ایمانی و توحیدی صورت می گیرد. چنین اموری خود طبیعتا نظام خاص
خود را می طلبد که در آن جایگاه رسول و مؤمنین و اهداف و رسالت
اجتماعی معنای جدیدی پیدا می کند. یکی از دانشمندان غربی با توجه
به آیات قرآن در ارتباط با قلمروی دین می نویسد: «قانون قرآن، ناظر به همه
امور مسلمانان است، اسلام به انسان از نظرگاه فردی و اجتماعی، مادی و معنوی،
می نگرد. ایجاد هماهنگی بین حقوق شخصی و غیر عموم، بین ماده و معنا از دیدگاه
اسلام با به کار بستن دستورات قرآن میسر است.

قوانین اسلام، یک بعدی تدوین نشده و شارع مقدس به تمام جنبه های زندگی انسان،
اعم از مادی و معنوی توجه داشته است. دیانت اسلام مجموعه ای از دستورالعمل و
تکالیفی است که خط مشی هر مسلمان را در امور سیاسی و اقتصادی، فرهنگی و مسایل
اجتماعی دیگر تعیین می کند.»

ج ـ سیره عملی پیامبران و رسالت اجتماعی دین

یکی دیگر از مستندات عینی، می تواند به وضوح و به دور از هر گونه
بحث های نظری، بیان گر غایت اجتماعی و سیاسی دین اسلام باشد،
سیره عملی پیامبر اکرم و امامان معصوم می باشد. در واقع با یک نگاه
کلّی به فراز و نشیب تاریخ زندگی این بزرگواران به عینه مشهود است، که
پیامبر و امامان در متن جامعه و سیاست، با تدبیرها و استراتژی ها و
تاکتیک های خاص، با حکومت مستبد عصر خود، به مبارزه و درگیری
مستقیم پرداخته و یا به شکل مبارزه غیر مستقیم از جان و مال خویش
گذاشته اند. چنین سیره ای از پیامبر اکرم و امامان که موجب شده دین را
در زوایای زندگی اجتماعی و سیاسی جریان دهند در حالی که چنین
امری از یک دین فردی و اخلاقی محض بر نمی آید. «می توانیم از سیره و
رفتار حکومت بیست و سه ساله رسول صبغه حکومت و هویت حکومتی او را کشف
نماییم؛ چون نوع رفتار رسول نه تنها با رفتار صومعه دارها و زاویه ها و عبادتگاهها
هماهنگ نیست، که حتی با نوع رفتار موسی و عیسی هم متفاوت است. چون موسی
می آید تا بنی اسرائیل را با خود ببرد و از بردگی فرعون نجات دهد. در حالیکه رسول از
همان روزهای اول بعثت به تمامی فرمانروایان ایران و روم و حبشه و یمن نامه می نویسد
و آن را به اطاعت و تسلیم می خواند تا سالم بمانند و در امان باشند. و این تعرض به این
حکومت بازان و این قرار داد که اسلام بیاور تا در امان بمانی و سلامت باشی، به سطح
برتر و جایگاه مسلط و حکومتی رسول دلالت دارد. نوع برخورد رسول و سطح دعوت
رسول، مردم و امیین و سادات و کبرا و کسری از حکام را زیر پوشش دارد.»

رسول با آنها دعوی دارد و دعوت دارد، دعوتی که با بشارت و انذار و
تهدید به هلاک و نابودی همراه است. بعد از بیان رسالت دین از منظر
متون دینی، اینک به رویکردهایی که غایت دین را از منظر فلسفی،
عرفانی و کلامی مورد تحلیل قرار داده اند می پردازیم؛ در این راستا نیز
رویکردهای فوق را با توجه به دو دوره تاریخی است، مورد بحث قرار
می دهیم.

۲ـ۲ـ رویکرد برون دینی در رسالت دین

الف ـ رسالت دین از منظر اندیشه ها و تفکرات متقدمین (کلاسیک)

قبل از بیان نظریه های متقدمین در مورد رسالت دین، یادآور می شویم
که تفکیک نگرش ها و نظریه های برون دینی به معاصر و متقدم از آن
روی قابل توجه است که اساسا نوع مواجهه هر دو جریان با مسأله اهداف
و غایات دین، با توجه به بستر تاریخی خود به یک شکل و نوع نمی باشد،
زیرا در عصری که متقدمین به تحلیل دین و اهداف آن می پرداخته اند،
با پدیده ای به نام مدرنیته و مدرنیسم مواجه نبوده اند و تحلیل عقلی و
کلامی که از دین ارائه می کردند ناشی از اقتضاء و فضای فکری حاکم بر
فرهنگ سلطه گر نبوده است. امّا دین پژوهان معاصر در تحلیل دین و
ارائه نظریه خود اساسا با دغدغه و حل نسبت دین و آموزه های آن با
انگاره های مدرن وارد بحث عمیق دین پژوهی شده اند. به میزان
تأثیرپذیری از فضای مدرن، می توان عمق و سطح تحلیل دین پژوهان
در نظریه های دین بویژه در مساله رسالت را شاهد بود. به همین روی اگر
در بعضی طبعا از آراء اندیشمندان کلاسیک به نوعی به رویکرد
دنیاگرایانه اشعار دارد، نبایستی با رویکرد سکولاریستی که در میان
روشنفکران سکولار طرح می گردد یکسان گرفت.

اینک بحث خود را با توجه به آراء و اندیشه های متقدمین پی
می گیریم. در اندیشه های کلاسیک، رسالت دین از چند زوایه مورد بحث
قرار گرفته است و از این رو اندیشه های متقدمین در بحث قلمرو دین در
قالب و شکلهای زیر طرح شده است.

۱. بررسی قلمرو دین در قالب فلسفه بعثت انبیاء.

۲. بررسی قلمرو دین در قالب فواید و ثمرات بعثت.

۳. بررسی قلمرو دین در قالب ضرورت و تعریف نبوت.

ـ رویکرد دنیاگرایانه

این رویکرد از سوی بعضی فلاسفه همچون فارابی و ابن سینا ارائه شده
است، این نظریه با تحلیل فلسفی و عقلی از فلسفه بعثت انبیاء، عدالت
اجتماعی، را مهمترین عامل و دلیل بعثت انبیاء و رسالت دین می دانند.
به این بیان که انسان اجتماعی خلق شده است و حیات اجتماعی انسان
طبعا بدون نظم و نظام نمی تواند دوام زیادی پیدا کند، این نظم و نظام
اجتماعی نیازمند قانونی است که بتواند حقوق اجتماعی افراد جامعه را
تأمین کند، و روابط و مناسبات اجتماعی را عادلانه محقق کند، چنین
قانونی نیز از جانب بشر معمولی مقدور نیست، زیرا بر مصالح و سعادت
حقیقی انسان اشراف ندارد. پس بایستی چنین قانونی یک شریعت
وحیانی و آسمانی باشد که آفریدگار حکیم آن را برای بشر برگزیده خود
نازل کرده زیرا افراد و انسانهای معمولی ظرفیت و توان لازم در مواجهه با
حقیقت وحی و ابلاغ آن نداشتند. از این رو در این امر مهم پیامبرانی
معصوم با دارا بودن ظرفیت توان لازم، واسطه شده اند تا وحی آسمانی و
شریعت الهی را گرفته، و آن را در جامعه پیاده کنند، از این رو انبیاء برای
برقراری عدالت اجتماعی مبعوث شده اند. با وجود عدالت اجتماعی است
که مدینه فاضله، شکل می گیرد و مناسبات اجتماعی جامعه، تنظیم
می گردد.

هر چند تقریری که هر یک از این دو شخصیت در غایت بعثت ارائه
می کنند، اجمالاً متفاوت می باشد امّا جوهره نظریه شان به یک امر بر
می گردد. فارابی نیز برای تبیین ضرورت نبی، اینگونه سخن آغاز
می کند، که هدف از آفرینش، رسیدن انسان به سعادت می باشد و آن نیز
بدون شناسایی راه و مفهوم سعادت ممکن نیست، پس نیاز به راهنما و
مرشد دارد تا هم به درستی سعادت و مقدمات عملی را به آنها بشناساند
و هم محرک عمل بدانها باشد. افراد خاصی هستند که توانایی ارشاد و
ریاست فائقه بر دیگران را دارند و چنین شخصی ریاست علی الاطلاق
دارد. در حقیقت در نزد قدما پادشاه نامیده می شود و این همان شخصی
است که مورد وحی الهی واقع می شود، زیرا چنین انسانی به مرتبه ای از
کمال رسیده که بین وحی و عقل فعال واسطه ای نمانده است. یعنی با
پیوند چنین انسانی به عقل فعال است که این موهبت الهی و وحی برای
وی نازل می شود. این شخص جز نبی نمی تواند کس دیگر باشد، و از این
رو نبی آمده، تا با زدودن بدیها و زشتیهای که در میان ملت ها و مدینه ها،
افراد جامعه وجود دارد، بزدایید تا بشر را به سعادت حقیقی برساند.
وی وظایف نبی را به عنوان یک سیاستمدار و پادشاه مدینه فاضله خود
چنین تصریح می کند: «کار سیاستمدار مدینه که پادشاهی آن است، این است که
نظام مدینه ها را بدان سان نماید که اجزاء و دسته ها و اعضاء مدینه با نظام خاصی به
یکدیگر پیوسته گردند و آن چنان سازگاری و ترتیب بین آنها برقرار کند که همه جمعا
جهت زدودن بدیها و حصول خوبیها به یکدیگر کمک و معاونت نمایند…»
تقریری که نقل شد یکی از تقریرهایی است که ایشان در ضرورت و
غایت بعثت بیان کرده اند. در واقع در تحلیل وی، سعادت خواهی انسان،
مدنی بالطبع بودن، نیازمندی به عدل و تمسک به قانون برای تحقق
عدل، ضرورت بودن شخصی که، توانایی ارشاد و هدایت را داشته باشد و
این در صورتی محقق می گردد که توان شناخت صلاح معاد و معاش
(سعادت) را داشته باشد و به درجه ای از معرفت و کمال رسیده باشد تا
راهنمائی و ارشاد جامعه را، به عهده بگیرد. این شخص کسی جز نبی
نمی تواند باشد. نبی نیز برای تحقق چنین رسالتی به عبارتی برای
رسیدن به مدینه فاضله، نیازمند معرفی از سوی خداست، پس نیازمند
وحی الهی است.

ابن سینا نیز در یکی از تقریرهای خود در ارتباط با غایت بعثت انبیاء،
آن را در الهیات الشفاء این گونه تحلیل می کند: «اِنه من المعلوم اِن الانسان
یفارق سائر الحیوانات بانه لایحس معیشه لوانفرد وحده شخصا واحدا یتولی تدبیر امره
من غیر شریک یعاونه علی ضروریات حاجاته؛ فاذ کان هذا ظاهرا فلابد فی الوجود
الانسان و بقائه من مشارکته ولا تتم المشارکه الا بمعامله کما لابد فی ذلک مِن سائر الاسبات
التی تکون له و لابد فی المعامله مِن سنه و عدلِ. و لابد للسنهِ و العدلِ من سان و معدّل، و
لابد من أن یکون هذا بحیث یجوز ان یخاطب الناس و یلزمهم السنه و لابد مِن ان یکون
هذا انسانا و لا یجوز أن یترک الناس و آراءهم فی ذلک فیختلفون و یری کل منهم ماله
عدلاً و ما علیه ظلما.»

آنچه از بیان دو فیلسوف در رابطه با رسالت انبیاء و غایت دین می توان
فهمید، این است که دین و رسول آمده است، بشر را در حوزه حیات
دنیوی و معیشت آن به سعادت برساند. از این رو، توجه شان در غایت
دین معطوف به تحقق عدالت اجتماعی می باشد، تا از این رهگذر جامعه
را، از ظلم و جور اجتماعی رهائی دهند. به همین سبب نیز این رویکرد
عقلی، از منظر منتقدان یک روی آورد سکولاریستی تلقی شده که
نسبت به دین، یک نگاه ابزار انگارانه دارند. از این رو غایت و سعادت
اخروی را در بعثت انبیاء و نزول دین لحاظ نکرده است، حتی چنین
رویکردی در نهایت و با توجه لوازم منطقی آن، به اعتقاد ابن خلدون
استغناء ایده و تلقی از نبی را در مخاطب القا می کند، زیرا اساسا با تحلیل
کارکردی و ابزاری از آن، با تحقق هر گونه مکانیسمی که تأمین کننده
نیازهای فوق باشد، استغناء حاصل می گردد. ابن خلدون ضمن بیان
چگونگی استدلال فیلسوفان در اثبات نبوت و غایت آن، می نویسد:
«حکما نمی توانند با برهان اثبات کنند، زیرا تحقق موجودیت و زندگی بشر به آمدن
پیامبران هم ممکن است. این امر به وسیله مقرراتی است که حاکم بین خویش یا به نیروی
عصبیّتی که به قدرت آن بشر را مقهور می سازد، بر مردم فرض می کند و آنان را به پیروی
از طریقه خود وا می دارد.»

استاد مطهری در نقد تصور ابن سینا از غایت بعثت انبیا می نویسد:
«آنچه از بیان شیخ (الرئیس ابو علی سینا) استفاده می شود، این است که دعوت به معرفه
اللّه و تذکار حق و قیامت و حتی تشریع عبادات همه به منظور تأمین زندگی عادلانه
اجتماعی است. ظاهر عبارت در این فصل چنین می رساند که اگر لزوم زندگی عادلانه
اجتماعی نمی بود، بعثت رسل و انزال کتب نبود.»

هر چند اتهام رویکرد سکولاریستی و ابزار گرایانه به دو فیلسوف شهیر،
بعید به نظر می آید، امّا از این نوع تحلیل، ذهن مخاطب، ناخود آگاه به
این مسأله معطوف می شود. در عین حال تحلیل عمیق و رفع ابهام از
نگرش آنها مجال دیگر را می طلبد.

در رویکرد مذکور می توان نظریه بعضی از متکلمین برجسته را شاهد
بود که در بیان غایت بعثت انبیاء، همانند حکما با طرح نیاز اجتماعی، به
عدل و سنت، برای حفظ و تکامل نظام جامعه و تشکیل مدینه فاضله،
نیازمندی به «سانّ و معدّل» را اثبات می کند. خواجه طوسی دانشمند و
سیاستمدار شیعی در ضمن ادله دیگری که برای تبیین ضرورت و غایت
آن ارائه می کند. روش حکمایی همچون فارابی و ابن سینا را در بیان
فلسفه بعثت بکار می گیرد. از این رو در کتاب اخلاق ناصری به روش
فاراب

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.