پاورپوینت کامل جریان شناسی دانش ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جریان شناسی دانش ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جریان شناسی دانش ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل جریان شناسی دانش ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۳

۱ .از نظر تاریخی و روشی مهم ترین تقسیم بندی مکاتب دانشی، این
است که آیا انسان در میان جهان ایستاده است و نظاره گر جهان و سپس
تولید معرفت است یا آنکه خارج از جهان و دور از آن، دانش خود را تولید
می کند؛ به عبارت دیگر، جهان بر انسان محاط است و دانش تولید
می شود یا انسان بر جهان محاط است و از این راه دانش تولید می شود.

۲. رنسانس اروپائی، انسان را بر جهان محاط می داند. اومانیسم از بعد
شناختی، به معنای تولید معرفت براساس انسانی بر جهان محاط که
قدرت احاطه و اداره جهان نیز از احاطه انسان بر جهان، به دست می آید
که ما از آن به سکولاریسم یاد می کنیم؛ یعنی انسان با علوم تجربی بر
همه جهان احاطه می یابد و آن را به استخدام خود در می آورد. چون
جهان در مقابل انسان مرده ای بی تحرک بیش نیست که از آن با ابژه یاد
می کنند(کانت) و اومانیسم معرفتی از آن تشکیل می شود.

۳. ریشه اومانیسم معرفتی(انسان محاط برجهان) به یونان باستان باز
می گردد که خدا را به صورت صفات انسانی خلق کرد (رب النوع) و از این
طریق برای تسلط معرفتی بر جهان تلاش می کند؛ یعنی صفات انسانی
محاط بر جهان. از اینجا به لوگوس(Logos) می رسند و براساس آن
لاژیک (Logic) یا منطق به وجود می آید، پس براساس آن، شناسایی
شکل می گیرد؛ مثل شناخت شناسی (اپیستومولوژی) یا وجودشناسی و
(اُنتولوژی).

۴. وجودشناسی و معرفت شناسی دو بنیاد شناختی فلسفه غرب، از
قرون قدیم(یونان، قرون وسطی و در دوران مسیحیت) و جدید (اروپا و
آمریکا) را تشکیل می دهد، چون شناخت در پس هر علم واقع می شود
((Logy؛ مانند sociology یا Psychologyو…؛ یعنی شناخت از بیرون،
توسط انسان و برای تسلط بر جامعه، روان انسان و…. بنابراین معرفت
ابزاری و از خود بیگانه ساز، انسانی را به وجود می آورد که در تمامی غرب
قدیم تا جدید، بیگانگی از خود، جامعه، طبیعت، انسان های دیگر و…
وجود دارد.

۵. عرفان شرقی، جهان را بر انسان محاط می داند و از این طریق
دانش را تولید می کند، پس انسان در این جهان محاط بر خود، دارای
یک تعامل است. وجود محاط بر انسان (پارسانیا، حمید) که هدایت گر به
وجود مطلق، یعنی خدای متعال است؛ با انسانی در یک تعامل دو طرفه
است (من عرف نفسه فقد عرف ربه)، پس به جای بحث علت و معلول،
بحث حقیقت و تجلی مطرح می شود (دعای سمات) که اصالت به وجود
نیز به همین منوال است و کثرت را به وحدت باز می گرداند و انسان را از
بیگانگی نجات می دهد.

۶. وقتی عرفان شرقی وارد غرب (آلمان) می شود، به نهضت رمانتیسم
تبدیل می شود که ضد رنسانس و عقل گرایی یونانی و طبیعت گرایی و
عرفان گرایی است. این ضد جریان بر غرب مسلط می شود و کوچه بن
بست تمدن غربی را تشکیل می دهد که اوج آن گوته است که تحت تأثیر
حافظ شیرازی است که خیال هندی را با عرفان اسلامی آمیخته است و
غزل هایی اعجازی خلق می کند.

۷. نهضت رمانتیسم که با فلسفه عرفان مسیحی، مثل هگل در
می آمیزد و ایدئالیسم فلسفی را تولید می کند. آنها این تعامل انسانی و
خدا را به روش دیالکتیک تبدیل می کنند که ضدیت با فلسفه کانتی
استعلایی که براساس علت و معلول است، می پردازنند و سعی می کنند،
با منطق دیالکتیکی به جنگ بیگانگی انسانی در جهان غرب جدید
بروند که ناکام می مانند و