پاورپوینت کامل نگاهی به پیوند قدرت و اخلاقی در فلسفه سیاسی فارابی ; قدرت و فضیلت ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به پیوند قدرت و اخلاقی در فلسفه سیاسی فارابی ; قدرت و فضیلت ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به پیوند قدرت و اخلاقی در فلسفه سیاسی فارابی ; قدرت و فضیلت ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به پیوند قدرت و اخلاقی در فلسفه سیاسی فارابی ; قدرت و فضیلت ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
۲۴
مقدمه:
قدرت از زمره دال های انتزاعی است. مدلول دال های انتزاعی پیوسته
مورد گفت وگو و اختلاف نظر است. منشأ و ریشه اختلاف ممکن است
اختلاف منظر باشد، یا… به هر حال مفاهیمی؛ چون «قدرت»، «عدالت»،
«آزادی» و «حاکمیّت» از دال های بسیار قدیمی عرصه سیاست هستند
و هم چون خودِ «سیاست» تاکنون چهره آنها به طور کامل مکشوف نشده
است. مثلاً بسیاری از افراد امروزه با شنیدن مفهوم قدرت به یاد این
جمله «لرد اکتن» می افتند که «قدرت موجب فساد می شود و قدرت
مطلق موجب فساد مطلق»، اما آیا این مسئله به شکلی شانه خالی
کردن از مسئولیت خطیر فهم قدرت و پیچیدگی آن نیست؟
قدرت از مقولاتی است که به ناچار در حیات سیاسی و اجتماعی انسانها
وجود دارد و به خودی خود نه شرّ شیطانی است و نه به تنهایی باعث شرّ
انسانی می شود. گفت وگو درباره قدرت بسیار است، اما بحثی که نگارنده
در این مقاله در پی ارائه آن است، مسئله پیوند اخلاق و قدرت است. در
تاریخ اندیشه سیاسی «ماکیاولی» نامی آشنا است و در زبان اصطلاحات
سیاسی واژه ای بدنام تر از «ماکیاولیسم» وجود ندارد. ماکیاولی،
نیرنگ بازی و فریب را در بازی قدرت اصلی ضروری و ناگزیر می شمارد و
قائل به این است که زمامدار سیاسی برای آن که همیشه در مسند قدرت
بماند، باید اصول و موازین اخلاقی را کنار بگذارد و فریب و حیله را در
پیش گیرد. اما آیا به راستی هرجا که نامی از قدرت به میان آید، نباید
اثری از اصول اخلاقی باشد؟ آیا اصول اخلاقی با قدرت بیگانه است؟ آیا
نمی توان جامعه ای به وجود آورد که در حین دارا بودن موازین اخلاقی،
دارای قدرت باشد؟
رابطه قدرت و اخلاق در نظام سیاسی فاضله
فارابی بر اساس غایت و هدف نظام سیاسی، نظام های سیاسی را به دو
نوع تقسیم می کند: ۱. نظام سیاسی فاضله؛ ۲. نظام سیاسی غیرفاضله.
غایت قدرت در نظام سیاسی فاضله، سعادت حقیقی است و در نظام
سیاسی غیرفاضله سعادت ظنّی و دینداری.
از نظر فارابی، حکومت دولت فاضله، حکومتی است که بتواند افعال،
سنن و ملکات ارادی را در کشور، ملت و حتّی خود دولت متمکّن، مستقر
و نهادینه سازد، که انسان و جامعه بتواند در پرتو آنها به سعادت حقیقی،
هم در حیات دنیوی و هم به تبع آن در حیات اخروی نایل شود، لذا چنین
حکومت، نظام سیاسی دولتی که بتواند چنین امر خطیری را انجام دهد،
نظام سیاسی فاضله می گویند؛ که نظامی است تکاملی و اعتدالی. به
کشورها و ملت هایی که تابع چنین حکومتی باشند، کشور و ملّت فاضله
می گویند. فارابی در تعریف مدینه فاضله می گوید: مدینه ای که در آن به
وسیله اجتماع ـ برای نیل به اشیایی که بوسیله آنها به سعادت حقیقی
نائل می گردند ـ قصد تعاون شود، آن مدینه، مدینه فاضله است… و آن
اجتماعی که بوسیله آن برای نیل به سعادت، تعاون می شود، اجتماع
فاضل است.
در این تعریف نکاتی وجود دارد که ماهیت و ویژگی های مدینه فاضله
را روشن می سازد که عبارتند از: ۱. اجتماع مدنی وسیله ای است جهت
رسیدن به سعادت، لذا طبق نظر فارابی، مدینه فاضله راه همواری است
برای این که تک تک افراد با طیّ آن به سعادت حقیقی برسند و این راه،
یگانه راه ممکن برای رسیدن به کمال و سعادت است. فارابی سعادت را
کمال مطلوب سیاسی و راه رسیدن به رشد و توسعه سیاسی می داند.
فارابی معتقد است که رأی جمعی و قصد همگانیِ شهروندان، شرط
حصول سعادت است؛ به اصلاح طلبی یک مصلح و گروهی از
خیراندیشان.
۲. حصول سعادت، تعاون و یاری رساندن به یکدیگر است، لذا فارابی،
مسئولیت جمعی و عملی ساکنان را ـ در بهبود اوضاع مادی و رفاهی در
نیل به غایات مدینه ـ شرط لازم می داند.
سرنوشت ساکنان مدینه فاضله به هم مرتبط است. در شهر آرمانی
فارابی، ممکن نیست که یکی سعید و دیگری شقی باشد، یا همه اهل
مدینه سعادتمند هستند و یا همه در نکبت و شقاوت اسیرند. با ذکر این
مورد مشخص می گردد که در مدینه فاضله و اجتماع موفق مدنی ممکن
نیست که گروهی در رفاه و نیکبختی به سر برند و اکثریتی برهنه، بینوا و
تیره روز شوند، لذا فارابی چنین مدنیتی را مردود می داند و معتقد است که
سعادت یک کل است که هریک از اجزاء جامعه مدنی دارنده سهمی
مساوی از آن است. بنابراین فضل «چنین جامعه ای نتیجه کوشش
جمعی است. فارابی درباره رهبری و سیاست فاضله می گوید: در این
مدینه، رهبری حکومت می کند که «افضل» انسانها است و سیاست او
نیز «سیاست فاضله» است که تنها در فضای همین مدینه امکان تحقّق
می یابد:
«سیاست فاضل آن است که سیاستمدار به وسیله آن به نوعی از
فضیلت نایل گردد که جز آن، به هیچ وسیله دیگری نیل به چنین
فضیلتی ممکن نیست.»
در مدینه فاضله فارابی، تحول درونی جای اصلاحات بیرونی، قرار
می گیرد لذا عقل انسان برای پذیرش حقایق، نیازمند استدلال و قلبش
خواهان ایجاب و اقناع است. فارابی غلبه را به هر وسیله ای، چه زور و چه
ریا دشمن شرافت و کرامت انسان و چاره ای ناکارساز برای مدنیّت
می داند. آن چه شهروندان این شهرِ آرمانی را از دیگر شهرها متمایز
می کند، معرفت نظری به اصول آسمانی و تقیّد عملی به فضایل و مکارم
اخلاق است. فارابی اجزاء مدینه را بر حسب نوع کار و ارزش خدمتی که
به مدینه می کنند طبقه بندی می نماید.
فلسفه وجودی مدینه فاضله، رساندن انسانها به سعادت است و هدف
غایی ریاست در مدینه، تسهیل راه های تحصیل سعادتِ اهل آن است،
لذا ادراک جامع از فلسفه مدنی فارابی، منوط به شناخت سعادت در نظام
فکری اوست. فارابی سعادت را اینگونه تعریف می کند: «سعادت رسیدن
نفس انسان به کمال وجود، است، به جایی که دیگری برای قوام خود
نیازمند مادّه نباشد و آن رسیدن به جمله اشیاء؛ سعادت، خیر مطلوب به
ذات است و ورای آن چیز دیگری نیست که ممکن گردد، انسان بر بزرگتر
از آن دست یابد.
بر اساس این تعریفِ فارابی «سعادت» نوعی شدن، تحرک و صعود از
مرتبه احتیاج به ماده، به مرتبه مفارقتِ از ماده و رسیدن به کمال وجودی
انسان و بقاء در آن حال است. به نظر فارابی سعادت، عین خیر، غایت و
اعظم اشیایی است که یک انسان می تواند به آن نایل شود. راه تحصیل
سعادت نیز از نظر فارابی، انجام اعمال ارادی نیک و تقیّد به افعال
فضیلت مند و خودداری از شرّ، رذیلت و شقاوت است و سعادت نتیجه کار
نیک و خودداری از هوای نفس است.
فارابی معتقد است که تفاوت ماهوی مدینه فاضله با غیرفاضله، در
معرفت و ایمان اجزاء آن به زنجیره ای از اصول آسمانی و تقیّد عملی
آنان به اخلاق و فضایل انسانی بعد از این علم است. علم، اصل وجود
موجودات و حافظ نظم عالم و کاینات و اساس نظم و مدینه فاضله
است.
بنابراین به وضوح مشاهده شد که بین اخلاق و ریاست مدینه، اخلاق و
شیوه کار و اطاعت مردم، اخلاق و طبقه بندی جامعه، اخلاق و غایت
جامعه، نوعی رابطه منسجم و گسست ناپذیر وجود دارد و می شود چنین
نتیجه گرفت که در اندیشه فارابی «اخلاق و سیاست» دو رکن جدایی
ناپذیرند. این نکته را می توان در خصوص حاکمیت بر مدینه، به وضوح
مشاهده کرد در جایی که او شایستگی ریاست بر اهل مدینه را در انسانی
می یابد که با کسب تمامی فضایل اخلاقی به کمال و الهیّت نایل آمده و
«انسان الهی» شده است.
اکنون مطالبی از فارابی را در این زمینه ذکر می کنیم:
فارابی در «احصاء العلوم» قایل به گسست علم اخلاق از علم مدنی
نیست و آنها را در کنار یکدیگر ذکر کرده است. از نظر فارابی، غایت علم
اخلاق، نیل به سعادت است و راه رسیدن به سعادت، تحقّق خیر و
فضیلت در جامعه و راه تحقق خیر، رواج افعال و سنن فاضل در شهرها
است و حتی علم مدنی از نظر فارابی برتر از علم اخلاق می شود، چون
تحقّق سیاست های فاضله در پرتو حکومت های فاضله است فارابی
می گوید:
«راه ایجاد فضیلت در وجود انسان آن است که افعال و سنن فاضله،
پیوسته در شهرها و میان امت ها رایج و شایع باشد. مشترکاً آنها را به کار
بندند و این کار امکان پذیر نیست، مگر به وسیله حکومتی که در پرتو آن
این احوا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 