پاورپوینت کامل (درآمدی بر روش شناسی فهم اندیشه سیاسی امام خمینی) انسجام در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ۷۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل (درآمدی بر روش شناسی فهم اندیشه سیاسی امام خمینی) انسجام در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل (درآمدی بر روش شناسی فهم اندیشه سیاسی امام خمینی) انسجام در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل (درآمدی بر روش شناسی فهم اندیشه سیاسی امام خمینی) انسجام در اندیشه سیاسی امام خمینی(ره) ۷۷ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

۱. اهمیت و جایگاه روش

شاید نخستین پرسش مطرح برای خواننده این نوشته آن است که
اساسا «روش» به چه کاری می آید و نقش آن در حادث شدن پدیده فهم
چیست؟ آیا می توان بدون روش ، اندیشه ای را فهمید؟ یا هر فهمی تنها
ذیل به کارگیری روش خاصی ، اتفاق می افتد؟

گذشته از این مفسری که در آغاز باید تمام اطلاعات و داده های
موجود ، مثلا درباره اندیشه سیاسی امام خمینی(س) را گردآوری کند ،
همواره از خود می پرسد که چگونه می توان مستقل از آن فقید و در غیاب
او، اندیشه هایش را به گونه ای توضیح داد که بر چارچوب های علمی
استوار باشد؟ پاسخ به این پرسش مستلزم اتخاذ یک روش است. در
واقع روش می کوشد، الگویی برای ورود به عالم متفکر، به منظور توضیح
و تفسیر افکار او، طراحی کند. گرچه برخی معتقدند که هر اندیشمندی،
عالمی غیرقابل کشف، تجربه ناپذیر و منحصر به فرد دارد که قابل
دسترسی نیست؛ اما اغلب معتقدند که اندیشه ها قیاس پذیر و کشف
شدنی اند و می توان به عالم ذهنی مؤلف یا متفکر راه یافت و مراد و
مقصود نیمه پنهان او را کشف کرد؛ تحلیل های گراماتیکال متن، به
همراه روانکاوی شخصی و اجتماعی متفکر، ما را به عالم ذهنی او
هدایت می کند و بدین طریق با اندیشه های اصیل او آشنا می سازد.

در مقابل برخی دیگر روش ها، ما را قانع می سازند که دستیابی به
مقصود متفکر امکان پذیر نیست و ما تنها می توانیم فهم خویش را به
متن او نسبت دهیم. اندیشه تا زمانی که به نگارش درنیامده، قائم به
نفس متفکر است؛ اما همین که به رشته تحریر درآید یا اینکه بر لب
جاری شود، استقلال می یابد و رابط و نسبت خود را با مؤلفش قطع
می کند و داوری درباره خود را به طور آزادانه در اختیار مفسران می گذارد.

معمولاً اندیشه ها، نشانه هایی با خود به همراه دارند که از طریق آنها
می توان آن اندیشه ها را خواند. اندیشه ها ـ چنان که بعدا توضیح خواهیم
داد ـ دارای انسجام و نظم منطقی اند که از نقطه ای آغاز و به نقطه ای
فرجام می یابند. وجود این نشانه ها و مسیر ورود و خروج یک سیستم
فکری، به ما اجازه می دهد که با به کارگیری روش، آن اندیشه را مورد
شناسایی قرار دهیم و به آن معرفت پیدا کنیم. نکته مهم آن که ما در به
کارگیری روش با روش واحدی روبرو نیستیم؛ به ویژه در علوم انسانی، ما
با وضعیت متکثری از روش ها مواجه ایم که باید موضع خود را با توجه به
نوع اپیستمه ای (نظام دانایی) که در آن به سر می بریم، مشخص کنیم. از
این رو، مسئله روش در علوم انسانی، به طور اعم و در اندیشه سیاسی
امام خمینی، از چه روشی استفاده کنیم، پرسشی است که تا کنون کمتر
مورد بحث قرار گرفته است. برخی بر به کارگیری روش خاصی تأکید
می کنند و برخی دیگر به علت پیچیدگی اندیشه و عمل سیاسی چنین
متفکرانی، علاقمند به کارگیری همه روش های موجود در حوزه اندیشه
سیاسی هستند، چرا که هر یک جنبه ای از اندیشه و عمل سیاسی آن
فقید را روشن می کنند و ما نباید خود را از مزایای روش های گوناگون
محروم کنیم و در چارچوب یک روش انحصاری محبوس شویم. هر چه
قلمرو شناخت وسیع تر باشد، تصویر نهایی کامل تر و مفصل تر خواهد
شد. برای شناخت اندیشه و شخصیت امام خمینی، باید تمام وجوه
روانی، اجتماعی، تاریخی، عرفانی و مذهبی را در نظر گرفت و نوعی
کثرت گرایی روشی را در پیش گرفت.

از میان مباحث روش شناختی که طی سال های اخیر، مورد توجه
ضمنی اندیشمندان و مورد مناقشه احزاب و جناح های سیاسی متمایل
به اندیشه سیاسی آن فقید بوده، می توان به وجود نشان های دوگانه در
اندیشه حضرت امام اشاره کرد که هر کس یا هر گروهی، به راحتی
می تواند اندیشه و عمل سیاسی خود را به نشانه ای از آن اندیشه مستند و
روایتی کاملاً متناقض با تفسیر دیگر ارائه کند؛ از تفسیرهای
اقتدارگرایانه گرفته تا تفسیرهای کاملاً دموکراتیک و غربی، از
استنادهای مکرر به عمل سیاسی آن حضرت در دوران حکومت داری تا
تفسیرهای کاملاً شخصی، جملگی این توهم را بر می انگیزاند که نکند
اندیشه آن فقید، دچار تعارضی ذاتی است که مانع از فهم درست ما و
موجب بروز مشکلاتی در نظام برآمده از آن اندیشه شده است.

آیا می توان به روشی دست یافت که دوگانگی در آن اندیشه را غیر ذاتی
و به حاشیه راند و به ما در فهم منطقی و منسجم آن اندیشه یاری برساند
یا حداقل با به کارگیری مکانیسمی، تناقضات و دوگانگی عارض شده بر
متن اندیشه سیاسی آن فقید را حل و فصل نماید؟ پاسخ به این پرسش
رسالت این نوشته است.

۲ . بررسی دو رهیافت نسبت به وجود دوگانگی در اندیشه سیاسی امام خمینی(س)

الف . رهیافت نخست

برخی صرف نظر از اینکه آیا ناسازگاری یا انسجام یک اندیشه ریشه
ذاتی دارد یا در پرتو تلقی ما از آن اندیشه رخ می دهد، دوگانگی و
ناسازگاری را ویژگی درونی اندیشه سیاسی امام خمینی می دانند. از نظر
اینان، اندیشه سیاسی آن فقید، واجد خصائصی است که ناسازگاری را
بخشی از ذات خود کرده است و ما در لباس یک مفسر، در مقام تبیین آن
اندیشه، تنها می توانیم این ناسازگاری ها را روایت کنیم و به ایضاح آنها
بپردازیم؛ نه این که در صدد حل آنها برآییم. در واقع، این اندیشه با
چنین دوگانگی هایی، به آن فقید منتسب است. روایتی از این اندیشه که
فاقد چنین خصلتی نباشد، برخاسته از علقه های روایت گر است که
می کوشد، فراتر از ایضاح، به حل آن دو گانگی ها بپردازد؛ اما این که
چگونه این دوگانگی ها در ساحت چنین اندیشه ای رخ داده است، دو
تبیین وجود دارد که در ذیل به بیان اجمالی آنها می پردازیم:

۱ . تبیین یکم : از دیدگاه برخی طرفداران این نظریه، اندیشه
سیاسی امام خمینی، اندیشه ای غیر بنیادگرایانه است که می کوشد،
درونمایه سنت را در کالبد نهادهای عصر مدرن احیا کند. غیر
بنیادگرایانه، از این رو که او گرچه به گذشته آرمانی اسلام اصیل باز
می گردد، اما علاقه ای به انتقال مهندسی اجتماعی و سیاسی آن عصر به
وضع کنونی ندارد؛ در حالی که جریان بنیادگرایی، علاوه بر اینکه به
گذشته آرمانی باز می گردد، در همان موقعیت تاریخی می ماند و در عصر
جدید تنها حضوری جسمانی دارد. به همین دلیل، دوران کنونی را عصر
آلودگی بشریت و نماد غضب و قهر الهی می داند و با آن سر ستیز دارد. در
حالی که امام خمینی بر خلاف بنیادگرایی سنی، خلافت را نهادی
ارتجاعی می انگارد و از تقسیم بندی اسلاف خود، مبنی بر تقسیم جهان
به دارالاسلام و دارالکفر و تأکید بر هویت امت، دست کشیده، با پذیرش
مرزهای ملی، گام بلندی به سمت دولت ـ ملت بر می دارد. از این رو،
علاقه امام خمینی به گذشته و نماندن او در وضع تاریخی مدینه و کوفه،
به اندیشه او، خصلتی غیر بنیادگرایانه یا اصلاح طلبانه می بخشد و او را
از جریان عمومی اسلام سیاسی در جهان اهل سنت متمایز می سازد.

گرچه احیای درونمایه گذشته و دمیدن روح سلف به کالبد عصر جدید،
سعی ای مشکور است؛ اما هرگز این دمیدن ها، به معنی پایانی بر
مشکلات روحی و روانی یک قرن و اندی تاریخ معاصر ما محسوب
نمی شود، بلکه به عکس، به مشکلات کنونی ما، تعمیق بیشتری
می بخشد. از نظر آنان، امام خمینی بدون فراهم کردن مقدمات نظری،
برای تجدید ساختار جدید، دست به نوعی شالوده شکنی
Deconstruction زده است؛ یعنی بدون خروج از سنت، سنت شکنی
کرده و بدون ورود به مدرنیته، بسیاری مفاهیم مدرن را پذیرفته است. او
بر خلاف عده ای متفکران، برای حل مشکلات تاریخی و کنونی ما، نه
علاقه ای به دور زدن سنت دارد؛ نه همانند سنت گرایان متصلب، مقهور
قداست سنت می شود. سنت برای او تا حدی تعصب انگیز است که
رویش هویت ما بر آن تکیه زده باشد و کلیت آن، تصلبی ندارد.

بالاخره این که، مدرنیته نیز برای امام خمینی، یک ضرورت و الزام در
عمل است که چاره ای جز پذیرش آن نیست؛ با این همه، او دل نگران
تبعات مدرنیته و یورش آن بر تکیه گاه سنت است و نمی تواند کلیت آن را
یک جا بپذیرد. بدین ترتیب امام خمینی روایت خاصی از تجدد پدید
می آورد که دیگران از آن به «خمینیسم» تعبیر می کنند.

۲. تبیین دوم : برخی دیگر، در تبیین این دوگانگی ها، معتقدند که دلیل
ناسازگاری های موجود در این اندیشه این است که اساسا بخش های
پذیرفته شده مدرن، در آن جنبه اصالتی ندارد و نگاه آن فقید به این
بخش ها، آلی و مقصود بالعرض است. آلی شدن بخش مهمی از اندیشه،
در کنار اصالت بخشیدن به بخش های دیگر، به معنی در خطر قرار
گرفتن بخش نخست است؛ تأمل در پاسخ این که چرا این بخش، جزئی
از کلیت اندیشه آن فقید شده است، گروهی را وا داشته تا به تأویلات
متعددی دست یازند؛ برخی آن را بر تقیه خوفیه یا تقیه مداراتی حمل
می کنند و برخی آن قدر بر غیریت این بخش از کلیت اندیشه اسلامی
امام خمینی تأکید می ورزند که نسبت دادن عناصر مدرنی چون
دموکراسی و پذیرش احزاب سیاسی در نظام ولایی را، نوعی شرک به
حساب می آورند.

گذشته از این که چنین تأویلاتی معتبر است یا خیر، آنچه در تبیین
دوم اهمیت می یابد، تهدیدی است که همواره علیه بخش آلی اندیشه
آن فقید وجود دارد و ما را در مقام تفسیر این اندیشه، با مشکل مواجه
می سازد؛ به گونه ای که روشن نمی شود که این بخش، چه جایگاهی در
نظام فکری امام دارد و تا کی در چنین نظامی ماندگار می شود. احتمالاً
محدوده ماندگاری آن به کارآمدی اش در تحقق بخش سنتی آن اندیشه
وابسته است و به محض حدوث یک مشکل یا بروز نشانه ای از
بی کفایتی، به اصطلاح دور زده می شود؛ مانند آنچه در تمایل به تأسیس
مجمع تشخیص مصلحت نظام رخ داد که نشان دور زدگی نهادهای
مدرن بود.

در نقد این دیدگاه، اجمالاً باید گفت که اساسا وجود و حتی معنای
ناسازگاری، در پرتو تلقی ما از اندیشه روشن می شود و از خصائص
عمومی و ذاتی یک اندیشه ـ به معنی یک سیستم فکری ـ به حساب
نمی آید.

چنان که بعدا توضیح خواهیم داد، اندیشه واجد ویژگی های متعددی، از
جمله عدم تعارض یا انسجام است. این که یک مفسر، اندیشه ای را
متعارض می فهمد، دلیلی بر ذاتی شدن تعارض در آن اندیشه نمی شود؛
از این رو، ناسازگاری خصیصه ای است که در ناحیه تفسیر و فهم ما از
یک اندیشه رخ می دهد؛ برای مثال اسکینر معتقد است که هر
اندیشه ای، پاسخی به شرایط خاص تاریخی است و نمی توان پاسخی را
از زمینه تاریخی اش منفک کرد و به گونه ای انتزاعی مورد مطالعه قرار
داد. از این رو، پاسخ ها منوط به هم و مرتبط به هم نیستند، تا با در کنار
هم قرار دادنشان، به ناسازگاری و دوگانگی رسید. غفلت از زمینه هر
پاسخ، تناقض را به سرشت اندیشه می کشاند و ما را از دستیابی به روح
کلی یک اندیشه محروم می سازد؛ البته در مواردی که مثلاً امام خمینی،
در یک شرایط زمانی، دو پاسخ متناقض داده باشد، بررسی این موارد در
صلاحیت حوزه منطق است که چگونه می توان متناقضین را حل کرد؛ نه
در صلاحیت اندیشه سیاسی. وظیفه اندیشه سیاسی آن است که اگر به
پرسشی خاص، دو گونه پاسخ داده شود، سنجیدن آن دو پاسخ، باید با در
نظر گرفتن شرایط طرح پرسش باشد و نباید به شکل تجریدی آن دو
پاسخ را با هم مقایسه کرد.

علاوه بر این، وجود احتمالی برخی دوگانگی ها در ساحت یک اندیشه،
شاید مزیتی به حساب آید. در واقع، در پاره ای مواقع، وجود چنین
ناسازگاری هایی در اندیشه سیاسی امام خمینی، بسیار ارزشمند است و
می تواند همانند پلی، ما را به مفاهیم آینده پیوند دهد؛ به ویژه آن که
بخش های جدید اندیشه آن فقید که در چالش با دنیای جدید و الزامات
عمل شکل گرفته، می تواند در بسیاری موارد راه گشا باشد.

ب. رهیافت دوم :

برخی دیگر، در مقابل تحلیل گرایان که شناخت شخصیت ها را به
اوضاع اجتماعی تاریخی و روانی ارجاع می دهند و بالتبع، هویت مستقل
انسان را نادیده گرفته، آن را به شناخت اوضاع تقلیل می دهند، برای
یک اندیشه، شش ویژگی ذیل را بیان می کنند:

یکم. اندیشه دارای اصالت است؛ یعنی برخلاف تحلیل گرایانی چون
مارکس که اندیشه را بازتاب نیروهای مادی می دانند، می توان از درون
نظام عمومی اندیشه، معنای نهفته در ذهن متفکر را استخراج و به طور
مستقل آن را مطالعه کرد.

دوم. اندیشه دارای انسجام ( Coherence) است و اجزا و عناصر آن،
کلیت و روح یک تفکر را

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.