پاورپوینت کامل تجلی هدایت و عدالت در امامت ۹۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تجلی هدایت و عدالت در امامت ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تجلی هدایت و عدالت در امامت ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تجلی هدایت و عدالت در امامت ۹۴ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

سخنرانی منتشر نشده از آیت الله شهید بهشتی

موضوع بحث هدایت و عدالت در نوبت و نقش انبیا و پیامبران است:
«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط و انزلنا
الحدید فیه بعث شدید و منافع للناس و لیعلم الله من ینصره و رسله بالغیب»؛ ما
رسولانمان را، پیامبرانمان را با بینات، با چیزهایی که روشن و
روشنگراست، فرستادیم، تا راه را برای شما روشن کند و با آنها کتاب و
میزان فرستادیم، کتاب، نوشته ای که بماند و خوانده شود و قرآن مجموعه
خواندنی باشد و میزان، وسیله سنجش معیار، چیزی که با آن بشود حق را
از باطل تشخیص داد و ارزش ها را اندازه گیری کرد، تا مردم قسم و
تفهیم صحیح آنچه خداوند برای بهروزی انسان ها آفریده است را به
وجود آورند و بر پا دارند. آهن فرستادیم که با آن می شود، برخوردهای
سخت به وجود آورد؛ وسیله ای برای برخوردهای قهرمانانه قهرآلود باشد.
رای مردم سودها دارد و همه اینها، برای آن است که معلوم شود، چه
کسانی هستند که خدا و پیامبرانش را، براساس ایمان به وحی و غیب،
یاری می کنند. آیات فراوانی در زمینه بعثت انبیا هست؛ اما این یک آیه،
به تنهایی موضوع بحث را با روشنی بیان کرده است .

ما پیامبرانمان را با بینات فرستادیم. پیامبر که می آید، نقش اولش این
است که روشنگر است و هدایت می کند نشان می دهد، اندیشه ها را
هدایت می کند؛ پرسش ها را پاسخ می دهد؛ ابهام زدایی می کند؛ بیان
می کند آن نقطه های تاریک و مبهم که به صورت عقده ها و گره ها مانع
آن می شود که توی انسان بیندیشی؛ سالم انتخاب کنی و سالم تصمیم
بگیری و آگاهانه تصمیم بگیری؛ این نقطه های کور را برای تو
می گشاییم و این مواضع مبهم را برای تو روشن می کنیم.

بیّن، یعنی روشن و آشکار و خدا با پیغمبران می فرستد چیزهایی را که
به این روشنی و روشن گری کمک می کند، هر پیغمبری که می آید، با
خودش ابزار روشنگری برای آن مردم، در آن زمان و در آن مکان
می آورد. «بینات» می تواند معجزات انبیا باشد؛ می تواند کلمات انبیا
باشد؛ می تواند عمل انبیا باشد. انبیا و ائمه اینها حجج خدا هستند.
بارالها خودت را به من بشناسان! صحبتت را به من بشناسان! نییت را به
من بشناسان که اگر به من نشناسانی، من حجت و دلیل قاطع تو را
نشناسم. انبیا حجت خدا هستند؛ آیت خدا هستند؛ نشانه خدا هستند؛ با
اندیشه هایشان، با تعالیم شان و با عمل، سنت و شیوه زندگیشان و آنچه
به نام سیره و سنت برای ما مانده است. انبیا با بینات می آیند، با
چیزهایی می آیند که وقتی بر آدم، عرضه می کنند، دل آدم جان آدم و مغز
آدم روشن می شود، و با انبیا کتاب می فرستیم و میزان؛ نه تنهابینات
وسیله هدایت هستند؛ کتابی را هم که خداوند می فرستد، برای هدایت
می فرستد؛ میزانی را هم که می فرستد، ابزار هدایت است که می فرستد.

مسؤولیت پیامبران

انسان در انتخاب راه زندگی و پیمودن راه زندگی، به هدایت، راهنمایی
و رهبری احتیاج فراوان دارد. هدایت دو مرحله دارد: یکی مرحله
راهنمایی و نشان دادن راه و دیگری مرحله رهبری؛ یعنی رهرو را با خود
در صراط مستقیم بردن .معلم به انسان می آموزد؛ مربی انسان را در
مسیر می برد؛ مرشد می آموزد؛ به انسان راه را نشان می دهد، اما پیر راه،
انسان را با خود در راه می برد و به همراه خود به سوی آنچه هست
می کشاند. و در زندگی اجتماعی رهبر، راه های سعادتمند زیستن را
ترسیم می کند و انگیزه های به راه افتادن در این راه را در انسان
برمی انگیزد و اوج می دهد تا انسان ها بدانند، راه سعادتمند زیستن
چیست و در این راه بیفتند و حرکت کنند. انبیا هم نبی اند و هادی، هم
امام اند و رهبر. البته معمولا درباره انبیا گفته می شود که انبیا سه دسته اند؛
یک دسته آنهایی که وحی می گیرند تا خود راه را بیابند و بروند، بی آنکه
مسئول رساندن پیام وحی به دیگران باشند. این به عنوان یک تقسیم
گفته می شود. گاهی هم اصرار می شود که ما از این گونه انبیا در تاریخ
داشته ایم. در فرق میان نبی و رسول، عده ای از صاحب نظران همین
طور گفته اند و می گویند: رسول کسی است که پیام را می گیرد تا ببرد به
دیگران برساند؛ ولی نبی یعنی آدمی که خودش خبر می شود. نبی از نبأ
است؛ یعنی کسی که خبر می گیرد و رسول، یعنی کسی که رسالت دارد و
پیام را به دیگران باید برساند.

جایگاه امامت

نمی خواهم فعلا وارد این بحث پیچیده شوم؛ اما اجمالا عرض می کنم
که با زحمت می توان اثبات کرد که بر صراط وحی و نبوت، ما نبی ای
داشته باشیم که هیچ مسئولیت رسالت نداشته باشد. فکر می کنم نتوانیم
از نظر تاریخی، به راستی یک چنین انبیایی را شناسایی کنیم؛ ولی به
هر حال، نبی و رسول حداکثر کارشان این است که پیام خدا را بگیرند و به
مردم برسانند؛ ولی امام کارش بیش از این است؛ امام کسی است که
جلوی مردم حرکت می کند و به مردم می گوید: با من بیایید، نه اینکه
اینجا می نشیند و راه را به مردم نشان بدهد و بگوید بروید. امام معمولا
می گوید: به همراه من بیایید، نه اینکه «بروید»؛ یعنی من اینجا هستم
آن هم راه، شما بروید. این معمولا در شأن امام نیست؛ امام کسی است
که در جلوی رهروان خود، راه را می پیماید و به راستی امامت، حد اعلا و
شکل متعالی هدایت است.

انبیا از این نظر، صحیح است که دو گونه بوده اند: برخی انبیایی که
توفیق امامت را پیدا کردند و گروهی که نتوانستند، رهروانی را به وجود
بیاورند تا دنبال آنها حرکت کنند.انبیایی بوده اند که نهضت های گرمشان
در دل های سرد زمانشان اثر چندانی نگذاشته است. اینها صرفاً راه را
نشان داده اند؛ اما حرکت کردن و پیشاپیش دیگران حرکت کردن؛ یعنی
رهروانی ساخته شوند و به دنبال رهبر به حرکت درآیند. در انبیا نقش
امامت مهم است. قرآن از ابراهیم خلیل نقل می کند که بار الها! من را
برای این مردم، امام و رهبر قرار ده، و خداوند می گوید: آری ای ابراهیم!
ما تو را امام قرار می دهیم، و ابراهیم بعد می گوید: خداوندا از ذریه و نسل
من هم می توانند امام باشند، آن وقت پاسخ این است که اگر انسان هایی
درست و حسابی باشند، اگر اهل ستم و تجاوز نباشند، اگر خود ساخته
باشند و خودشان را بسازند، بله؛ آنها هم می توانند، امام و رهبر باشند.

امام و مردم

امام و رهبر، در منطق اسلام و منطق قرآن، خود پیشاپیش جمعیت
حرکت می کند؛ امام جماعت به نماز می ایستد، کجا؟ در پیشاپیش
نمازگزاران و نمازگزاران هر کلمه ای، هرسخنی، هر آیه ای، هر ذکری و
هر حرکتی و هر کاری و هر عملی از اعمال نماز را به همراه او به جا
می آورند و امام کسی است که در عین آنکه پیشاپیش مردم حرکت
می کند، در عین حال در جمع مردم حرکت می کند. انسان هم پیشاپیش
مردم حرکت کند، هم در جمع مردم حرکت کند، چطور، آنجا که پای ره
گشودن، خطر به جان خریدن، سد شکستن است، جلو می افتد و وقتی که
همه به حرکت می آیند و می بیند که سیل خروشان رهروان به سوی
آرمان پویا شده و با قدرت و توان بالا و آلایش، می تواند سدها را بشکند،
دیگر آنجا اصراری نیست جلو باشد، دیگر آنجا در جمع است، فردی از
جمع و پیغمبر درمیان یارانش، چگونه در یک حلقه، و با یارانش
می نشست، چگونه در وسط یک جمع حرکت می کرد، اگر کسی او را با
سیما نمی شناخت، از جای نشستن و از جای حرکت کردنش،
نمی توانست بشناسد؛ یکی بود از همه، این است آن جلوه زیبای امامت
که باید به وجود آوریم.

برادران و خواهران! حرفهایی که تا دو سال قبل می زدیم، نسیه بود، از
یک سال و نیم به این طرف، باید نقد، از نقد سخن بگوییم. آن روز
می گفتیم: باید چنین بشود، تا چنین نتیجه ای به دست آید. امروز
می گوییم: چنین شده است، نتایج مطلوب تا چقدر به دست آمده است؟
امروز، روزی است که سخن ما و عمل ما و آنچه می گوییم و آنچه
می کنیم، باید تحقق آن آرمان باشد .من می پذیرم، شما هم بپذیرید که
این آرمان متعالی، یک روزه و یک ماهه و یک ساله تحقق پیدا نمی کند.
زمان لازم دارد، ما نمی توانیم یک جریان سازنده را در یک آن، به وجود
آوریم. اگر جریان هست، خود به خود زمان می خواهد؛ ولی این زمان،
باید هر قدر کوتاه تر و حرکت باید، هر قدر نافذتر و سازنده تر باشد،
سرعت و شتاب در حرکت سازنده نظام اسلامی ضرورت دارد.

من با صراحت می گویم، در این شانزده ماهه و در کاری که الان داریم،
نقص بسیار است، هیچ هم نمی خواهم بگویم، هیچ یک از ما، هیچ گونه
کوتاهی و تقصیر نداشته است؛ ولی با صداقت و شجاعت و صراحت
می گویم که جهت حرکت را گم نکرده ایم، به سوی آنچه می طلبیدیم،
تلاش کرده ایم و حرکت کرده ایم. آیا شتاب مطلوب را حرکت داشته یا نه،
جای سؤال است. باید این جواب را جمع بندی های نه ما، جمع
بندی های شما و جمع بندی های نقادانه بی غرض، اما آگاه و تیزبین و
آشنا به سختی ها و دشواری های حرکت نشان دهد؛ اما آنچه در آن تردید
ندارم، این است که جمع و خط اصلی حرکت را گم نکرده ایم و بار الها از
تو می خواهیم که ما را همچنان هدایت کنی و از توفیق هدایت بهره مند
داری که این صراط مستقیمت را در میان صراط ها و سبیل ها و راه های
انحرافی گم نکنیم.

انبیا امامانی هستند که هم پیشاپیش جمع حرکت می کنند و هم در
جمع حرکت می کنند و همه کسانی که در نظام جمهوری اسلامی، به
شکلی از اشکال، در نقش امامت ظاهر می شوند، باید در جمع بمانند و در
جمع حرکت کنند؛ هیچ کس حق ندارد، در هیچ مقام، در هیچ سمت و به
هیچ عنوان، از جامعه جدا شود.یک اصل عالی در امامت هست.

این را برایتان بیان کنم. وقتی صحبت امامت و رهبری می شود،
مسائلی را پیش می کشند، مواضعی را مطرح می کنند، امامت و امامی را
ترسیم می کنند و آرزو می کنند که گویی آن امام، در فاصله زیاد و خیلی
خیلی جلوتر از امت قرار گرفته، و با سرعت و شتابی بیش از امت هم
حرکت می کند. خوب یک چنین امامی و یک چنین امتی، وقتی با هم
حرکت کنند، روز به روز فاصله امام و امت بیشتر می شود تا جایی که یک
روزی امت اصلا امامش را نمی بیند تا از امامت او بهره مند بشود. امام از
نظر بینش، از نظرمنش و رفتار، می تواند صدها برابر از امت، خود ساخته
تر و متکامل تر باشد؛ ولی از نظر جایی که قرار می گیرد، حق ندارد، موضع
او و قرارگاه او، آن قدر از امت جلوتر باشد که میان او و امت یک فاصله
پرنشدنی همواره وجود داشته باشد، زیرا چنین امامی، خود به خود نقشی
در راهبری امت نخواهد داشت. امام باید فاصله پیشتازیش، در مقام
عینیت با امت، آن قدر باشد که امت او را با تمام ویژگی ها، بتواند ببیند و
به او اقتدا کند: «الا و ان لکل مأموم امام یقتدی به». باید امام در حالی
باشد که مأموم بتواند به او اقتدا کند؛ بتواند به او برسد. این است که مولا
در همان سخن می فرماید: امام شما چنین و چنان است، من می دانم
شما این جور نمی توانید باشید: «و لکن اعینونی بورع و الاجتهاد».
کسانی که فکر می کنند، افراد یا گروه هایی می توانند در بخش امامت
جامعه قرار بگیرند که آن قدر، پیشتاز و پیشگام و پیشرو باشند که اصلا
ملت موضع آنها را نمی تواند بشناسد و بیابد و درک کند، اینها معلوم
می شود، اگر واقعاً هم آن قدر پیشتاز و پیشگام و پیشرو هستند، معلوم
می شود که اصلا امامت را آن طور که باید، درک نکرده اند.

پیامبران در عین آنکه در نزدیک ترین مقام و منزلت به کمال مطلق
هستی و خدای متعال قرار دارند، آن قدر مردمی هستند و آن قدر در برابر
مردم جلوه عادی دارند که مردم، روز به روز آنها را بیشتر از خودشان و با
خودشان می یابند، زبانشان زبان مردم است، اندیشه ها و تصوراتشان،
اندیشه ها و تصوراتی مردمی است.بخش عمل و رفتارشان عمل و
رفتاری است که با مردم است و مردم آن را به خوبی می یابند و می بینند؛
او می تواند الگو و اسوه باشد: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوّه».

انبیا در بعد هدایت، هم هادی هستند و راه را نشان می دهند و هم امام
هستند و راهبرند و مردم را به دنبال خویش می کشانند و می برند. با زور و
تحمیل که نمی شود کسی را هدایت کرد و نمی شود بر مردم امامت کرد،
بلکه کشش و جاذبه ای دارند که آن کشش و جاذبه این انسان ها به همراه
آنها می کشاند، پیغمبر اسوه است؛ اما اسوه یک مغناطیس نیرومند که
می تواند، براده ها را به همراه خود بکشاند و حتی به آنها خاصیت
مغناطیسی بدهد. در مقام هدایت و امامت و در مقام عدالت، البته طبیعی
است که این بحث ها جای گسترش و تفسیر دارد؛ ولی قرار است بحثی
کوتاه، با یک جمع بندی روشن داشته باشم.

عدالت در منطق پیامبران

اما در مقام عدالت، انبیا پیام آوران عدل و قسط هستند. از مردم
می خواهند: «کونوا قوامین بالقسط»؛ باید شما کسانی باشید که بر پا دارید،
قسط و عدل را، سر پا نگه دارید، همه جور قسط و عدل را، عدل اخلاقی و
عدل فرهنگی که زیربنا هستند، به وجود آورید. قلبت باید و قلبم باید
معتدل باشد، تا بتوانم مدعی باشم که در راه انبیا هستم. اخلاق و
معیارها، باید معیارهای صحیح و سالم الهی و انسانی باشد تا بتوانم
بگویم: در راه انبیا هستم. آنهایی که دائماً دروغ می گویند، دروغ های
تاکتیکی، دائماً دروغ می بندند و تهمت می زنند، دروغ بستن و تهمت
زدن تاکتیکی و دائماً تزویر دارند و جهل و تزویرهای تاکتیکی، اینها از
راه عدل انبیا منحرف اند. انبیا بر پا دارندگان عدل هستند و عدل در
درجه اول، عدل خود انسان است. عدل اخلاق، عدل فرهنگ، عدل
معرفت، عدل ایمان، عدل در عمل مهم است، انبیا عادل سازند؛
انسان های عادل می سازند و به دنبال آن و در طی آن و به عنوان نتیجه
آن و به عنوان عاملی که با این عدل اخلاقی تأثیر و تأثر و عمل و عکس
العمل و سازندگی و خودساختگی متقابل دارد و کار دهی و کارپذیری
متقابل دارد، عدل اجتماعی، در همه ابعادش، عدل سیاسی و عدل
اقتصادی است، در جامعه ای که انبیا می سازند، عدل اخلاقی و معنوی،
از عدل اقتصادی و عدل اجتماعی و سیاسی، نمی تواند جدا باشد
وبالعکس.

جمهوری اسلامی و عدالت خواهی

جمهوری اسلامی ما، مادام که موفق به ایجاد عدل اقتصادی و عدل
سیاسی و اجتماعی نشود، این بعد از رسالت انبیا را تحقق نداده است. ما
باید به سوی عدل اقتصادی و عدل اجتماعی و عدل سیاسی جلو برویم.
باید به جایی برسیم که در جامعه، ضعیفی در زیر فشار قوی ای قرار نگیرد
و اگر خدایی نکرده، قرار گرفت، به سرعت از زیر فشار رهانیده
شود.مسئولیت همه ما در ایجاد عدل، عدل اجتماعی و عدل اقتصادی،
بسیار سنگین و تحقق بخشیدن به آن، بسیار دشوار است؛ اما شدنی
است. تلاش کنیم، تحقق پیدا خواهد کرد.

ما پیامبران را فرستادیم با «بینات» و با آنها کتاب و میزا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.