پاورپوینت کامل مکتب تفکیک و اعتبار تاویل;قسمت اول ۹۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مکتب تفکیک و اعتبار تاویل;قسمت اول ۹۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مکتب تفکیک و اعتبار تاویل;قسمت اول ۹۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مکتب تفکیک و اعتبار تاویل;قسمت اول ۹۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۰

مقدمه

چند سالی است که «مکتب تفکیک» به صورت جدی در محافل علمی و
فرهنگی کشور مطرح شده و انتقادهایی را نسبت به فلسفه اسلامی دامن زده است بی شک
می توان گفت: مهم ترین مسئله ای که مورد نقد و انتقاد مکتب تفکیک قرار گرفته،
مسئله «تأویل» است، و اصولا واژه «تفکیک» در برابر «تأویل» انتخاب شده، و اشاره
به لزوم جدا سازی سه اصل مهم؛ یعنی راه و روش معرفتی قرآن، عرفان و برهان و
پرهیز از تأویل متون دینی با استفاده از مطالب فلسفی و عرفانی دارد. از این رو
در این مقاله بر آنیم تا نظر تفکیکیان را در این زمینه مطرح نموده و سپس به نقد
و بررسی آن بپردازیم.

به جهت پرهیز از خلط مباحث با یکدیگر و سهولت بررسی آنها،
کلمات، آرا و نظریه های اصحاب تفکیک در باب «تأویل» را در قالب چند گفتار عرضه
کرده، و به نقد و بررسی آنها خواهیم پرداخت.

گفتار اول: معنای تأویل

تفکیکیان در آثار خود، تفسیری روشن، کامل و مشخصی از
«تأویل» ارائه نداده اند، اما در کلمات ایشان معمولاً «تأویل» به معنای «حمل
لفظ بر معنایی که از ظاهر آن به دست نمی آید» به کار می رود، و در نتیجه از
مصادیق «تفسیر به رأی» و «تحریف معنوی» شمرده می شود.

نقد و بررسی

از آنجا که بیان معانی و اصطلاحات مختلف واژه مورد بحث در
هر زمینه ای از اهمیت خاصی برخوردار است و عدم تفکیک میان آنها انسان را به دام
مغالطات مختلفی گرفتار می سازد، لازم است پیش از هر بحث و سخنی، معانی مختلف
تأویل را مورد توجه قرار دهیم.

به دلیل آنکه این واژه در چند جای قرآن کریم به کار رفته
است، مفسران درباره آن سخن بسیار گفته و درباره معنای «تأویل» نظرات مختلفی
ارائه کرده اند، که به مهم ترین و رایج ترین آنها اشاره می کنیم:

۱. تأویل، مرادف با تفسیر است و به معنای «مراد متکلم و
گوینده از کلام» به کار می رود.

۲. تأویل، یعنی «معنایی از لفظ که مخالف با ظاهر آن است».

۳. تأویل، یعنی «معنایی از لفظ که گرچه از ظاهر لفظ به دست
نمی آید، ولی با معنای ظاهری نیز منافاتی نداشته و قابل جمع است».

۴. تأویل از سنخ معنا نیست، بلکه امری عینی است که اعتماد
کلام بر آن است، مثل مصلحت و مفسده اوامر و نواهی، یا حوادث گذشته و آینده در
اخبار.

۵. تأویل، یعنی «توجیه متشابه، اعم از اینکه متشابه یک لفظ باشد و یا یک عمل».
بر اساس این اصطلاح تنها آیات متشابه قرآن دارای تأویل اند.

توجه به معانی فوق برای پیگیری صحیح مباحث بعدی ضروری است.

نکته دیگری که تذکر آن در اینجا لازم به نظر می رسد این است
که تأویل قرآن لزوما از مصادیق «تفسیر به رأی» یا «تحریف معنوی» محسوب نمی شود؛
زیرا بر اساس اصطلاح اول، تأویل مرادف با تفسیر است(اعم از اینکه تفسیر درست و
قاعده مند باشد، یا تفسیر به رأی) و بر اساس اصطلاح چهارم اصلاً از مقوله تفسیر
محسوب نمی شود و تنها بر اساس اصطلاح دوم و سوم و پنجم است که ممکن است در
مواردی، گونه ای از تفسیر به رأی با تحریف معنوی محسوب شود.

گفتار دوم: علم به تأویل قرآن، مخصوص معصومین(ع) است

تفکیکیان می پذیرند که قرآن دارای تأویل هایی است که این
تأویل ها و معانی باطنی، از راه ظاهر لفظ به دست نمی آید؛ ولی در کلمات برخی از
ایشان آمده است که اولاً: دسترسی به این معانی، مخصوص معصومین(ع) ـ که همان
راسخان در علم اند ـ می باشد.

ثانیا: تأویل های بیان شده در کلمات معصومین(ع) هم منافاتی با ظواهر الفاظ قرآن
ندارد و با آن قابل جمع است.

مرحوم شیخ مجتبی قزوینی در این زمینه می گوید: شکی نیست که تأویل ظواهر و نصوص
قرآن مجید و اخبار شریفه، مخالف با حکم عقل و صریح آیات و روایات است، و این
مطلب منافات ندارد با اخباری که دلالت دارد بر اینکه قرآن، دارای اسرار و بطون
زیادی است که مختص به خواص می باشد. و همه کس تحمل حمل آن را ندارد ؛ زیرا
نفرموده اند که اسرار علوم، نزد فلاسفه و عرفا می باشد. و هر جا که تفسیر یا
تأویل ضرورت داشته باشد، باید از بیان مجاری وحی اخذ نمود. تأویل و توجیه اصول
همگانی دستورهای عمومی انبیاء و أوصیاء که ضامن سعادت بشر است، عقلا و نقلاً
حرام و ظلم به گوینده می باشد.

نقد و بررسی

خلط میان معانی مختلف تأویل و احکام هر یک در سخنان فوق،
واضح و آشکار است، لذا جهت بررسی دقیق تر مطالب، ابتدا خلاصه ای از سخنان فوق
را مطرح نموده، سپس به بررسی آنها خواهیم پرداخت.

۱. قرآن دارای معانی باطنی (تأویل هایی) است که دسترسی به
این معانی، مخصوص معصومین بوده و دیگران را بدان راهی نیست از این رو تأویل های
بیان شده در کلمات معصومین(ع) هم منافاتی با معانی ظاهری آنها ندارد.

۲. تأویل ظواهر قرآن و نصوص قرآن مجید و روایات، توسط غیر
معصومین(ع) مخالف با حکم عقل و صریح آیات و روایات است و ظلم به گوینده محسوب
می شود.

۳. گر چه اخبار دلالت دارد بر این که قرآن دارای بطونی است
که مخصوص خواص است، اما این روایات دلالت ندارد بر اینکه آن اسرار، نزد فلاسفه
و عرفاست (پس آنان حق تأویل قرآن را ندارند).

۴. تفسیر و تأویل قرآن را تنها باید از معصومین(ع) فرا
گرفت.

در جمله اول، تأویل به معنای سوم آن مد نظر است، لذا در این
زمینه باید گفت: گر چه معصومین (ع) به تمام و کمال از تأویل قرآن باخبرند و
مصداق کامل «الراسخون فی العلم» و «المطهّرون» محسوب می شوند؛ اما هیچ دلیلی
وجود ندارد بر اینکه دیگران نتوانند به مراتبی از علم به تأویل قرآن دست پیدا
کنند. علمای امت نیز به مقدار بهره مند بودن از علم و دانش و همچنین طهارت و
پاکیزگی روحی می توانند از تأویل قرآن بهره مند شوند، لذا از ابن عباس نقل شده
که فرمود: من از راسخان در علم هستم.

درباره جمله دوم نیز باید گفت: اگر منظور شما از تأویل، بیان معانی باطنی قرآن
است که از ظاهر لفظ به دست نمی آید و البته با آن منافاتی هم ندارد، نه تنها
تأویل نمودن قرآن و ارجاع ظاهر به باطن، مخالف حکم عقل و صریح آیات و روایات
نیست، بلکه لازمه بهره گیری درست از قرآن کریم است. به چه دلیل امت اسلام باید
به ظواهر آیات قانع شوند و خود را از درک معانی باطنی قرآن محروم کنند؟ نه تنها
روایات، امت را از سعی و تلاش برای درک معانی باطنی قرآن باز نمی دارند، بلکه
آنان را به این کار تشویق نیز نموده اند. در برخی روایات آمده است که قرآن
دارای عبارات، اشارات، لطایف و حقایقی است که عبارات آن نصیب عوام، اشارات آن
نصیب خواص، لطایف آن بهره اولیا و حقایق آن از آن انبیاست.

پاسخ جمله سوم این است که گر چه در روایات نیامده که اسرار قرآن نزد فلاسفه و
عرفاست؛ در روایتی هم نیامده که فلاسفه و عرفا از فهم معانی باطنی و اسرار قرآن
محرومند. پس به چه دلیل فلاسفه و عرفا را از بیان معانی باطنی قرآن منع
می کنید؟

در جمله چهارم گفتند که تفسیر و تأویل قرآن را باید از
معصومین(ع) فرا گرفت، لذا ما درباره تفسیر عرض می کنیم که گرچه برای تبیین
جزئیات احکام و اخبار قرآن، مراجعه به روایات لازم است، اما چنین نیست که اگر
روایتی وجود نداشت، تفسیر قرآن ناممکن شود. بنابراین خطوط کلی قرآن را باید از
خود قرآن فرا گرفت و آن را ملاک صحت و سقم روایات قرار داد و اگر بنا باشد در
فهم معنای همه آیات قرآن محتاج روایات باشیم، آنگاه روایاتی که به عرضه اخبار
بر قرآن توصیه می کند، چه جایگاهی می تواند داشته باشد؟

بنابراین درباره تأویل و معنای باطنی قرآن حقیقت مطلب آن
است که بگوییم: گر چه افراد عادی نیز حق دارند معانی را به صورت احتمالی یا
قطعی به عنوان تأویل به قرآن نسبت دهند (در صورتی که منافاتی با ظاهر آن نداشته
باشد) ولکن تنها بیان معصومین(ع) در این زمینه حجت است و تأویل های غیر
معصومین(ع) برای دیگران هیچ حجیتی ندارد.

گفتار سوم: نهی از تأویل در آیات و روایات

تفکیکیان، تأویل را نوعی مخالفت با کتاب و سنت دانسته، و به
برخی از آیات و روایات، به عنوان ادله نفی تأویل اشاره می کنند که عبارتند از:

۱. آیاتی که از تحریف قرآن نهی می کند

به نظر آقای حکیمی، از آنجا که تأویل؛ یعنی لفظ را به
معنایی خلاف ظاهر آن حمل کردن، در واقع نوعی تحریف است، به حکم کریمه
«لایحرّفون الکلم عن مواضعه» و نیز آیات دیگر، قرآن کریم آن را به سختی و به
شدت نکوهیده است.

۲. روایاتی که تفسیر و تأویل قرآن، بدون مراجعه به اهل بیت(ع) نهی کرده است

تفکیکیان، این دسته از روایات را نیز نافی تأویل دانسته و
از آنها در نفی تأویل استفاده می کنند. از جمله آنها روایت امام حسن عسکری(ع)
از رسول خدا(ص) است که فرمود: «آیا می دانید چه کسی به قرآن آویخته، و این
فضیلت و شرافت عظیم را برای خود رقم زده است؟ او کسی است که قرآن و تأویل آن را
از ما اخذ کند، و یا از کسی که واسطه و نماینده ماست که از ما فراگرفته و نقل
نماید، نه آن کسی که از رأی و فکر جدال و قیاس کنندگان اخذ کند».

همچنین روایت رسول خدا(ص) که فرمود: «کسی که قرآن را به رأی خود تفسیر کند،
افترا و دروغ بر خداوند بسته است».

و نیز روایت امام محمد باقر(ع) که فرمود: «در قرآن ضرب المثل هایی است که
خداوند برای مردم زده است و خداوند پیامبرش و ما را با قرآن مورد خطاب قرار
داده است، پس غیر از ما کسی علم قرآن را نمی داند».

و این روایت که «هر کس قرآن را به رأی خود تفسیر کند، پس جایگاه خود را از آتش
آماده کند».

و درباره معنای «تفسیر به رأی» در مقدمه تفسیر الصافی اشاره می کنند که مرحوم
فیض معتقد است: مراد از تفسیر به رأیی که نهی شده، آن است که شخصی در امری رأیی
دارد و قرآن را با رأی خود تطبیق می کند، تا آنچه را به هوس خویش پسندیده،
تأیید نماید. یا آنکه در تفسیر قرآن، بدون مراجعه به اهل او سرعت کند.

۳. روایاتی که بر عرضه آرا و افکار بر قرآن دستور می دهد

آقای حکیمی، از جمله ادله نفی تأویل، این کلام امیر
المؤمنین(ع) در نهج البلاغه را می داند که آن حضرت در مورد قرآن می فرماید:
«اتّهموا علیه آرائکم؛ در برابر قرآن رأی ها (و افکار و مفاهیم و نظریه های)
خود را متهم شمارید».

به نظر آقای حکیمی، از این سخن امیر المؤمنین می توان استفاده کرد، که در صورت
مخالفت علوم بشری با ظاهر قرآن، باید این علوم را به خطا بودن متهم کرد و در
آنها تردید نمود، نه اینکه به استناد آنها، به تأویل قرآن و حمل آیات بر معنایی
خلاف ظاهر آنها دست یازید.

ایشان در جایی دیگر به کلامی دیگر از امیر المؤمنین(ع) اشاره می کند که آن حضرت
درباره یکی از کارهای حضرت مهدی(ع) پس از ظهور فرموده است: «یعطف الرأی علی
القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرأی؛ رأیها را تابع قرآن قرار می دهد، آن زمان
که قرآن را تابع رأی ها قرار داده باشند».

نقد و بررسی

منظور تفکیکیان از تأویل در این سخنان، ممکن است یکی از
احتمال های ذیل باشد:

۱. مطلق تفسیر، به قرینه اینکه مرحوم قزوینی در عبارتی که
از ایشان گذشت، تفسیر را در کنار تأویل نهاد و گویا از هر دو، یک معنا را اراده
نمود.

۲. معنایی مخالف با ظاهر آیه را به آن نسبت دادن، به این
صورت که الفاظ قرآن را حمل بر معانی اصطلاحی و مستحدث کنند.

۳. معنایی مخالف با ظاهر آیه را به آن نسبت دادن، به جهت
اینکه ظاهر آن، مخالف با ادله ظنی عقلی یا علمی است، مثل نظریه های علوم تجربی
و مسائل ظنی فلسفی.

۴. معنایی مخالف با ظاهر آیه را به آن نسبت دادن، به جهت
اینکه ظاهر آن، مخالف با ادلّه قطعی عقلی می باشد، همچون ظاهر آیه «و جاء ربک و
الملک صفّا صفّا».

۵. استفاده باطنی از قرآن ؛ یعنی علاوه بر قبول معنای ظاهری آن، معنایی را به
عنوان باطن قرآن به آن نسبت دادن.

۶. آیات متشابه قرآن را معنا کردن و تفسیر درست آن را مشخص
کردن.

به نظر ما ادله مذکور تنها تأویل به معنای دوم و سوم را نفی
می کند و معانی دیگر تأویل به هیچ وجه مشمول ادله مذکور نمی شود؛ چون اولاً هیچ
کدام از اینها مصداق تحریف قرآن محسوب نمی شوند.

ثانیا هیچ کدام از آنها تفسیر به رأی محسوب نمی شوند؛ زیرا
تفسیر به رأی آن است که انسان بخواهد رأی و نظر خود را بدون در نظر گرفتن قواعد
تفسیر بر قرآن تحمیل کند، یا آنکه الفاظ و واژگان قرآن را حمل بر معانی غیر
عرفی و معنای اصطلاحی مستحدث کند، یا رأی و نظر خود را مدلول مجموع آیه بداند
با وجود اینکه از ظاهر آن چنین معنایی فهمیده نمی شود.

و اما روایاتی که به عرضه افکار و آرا بر قرآن دستور
می دهد، نمی خواهد بگوید که از براهین مسلم عقلی و علمی به جهت مخالفت با ظاهر
قرآن دست بردارید. آری، انسان در چنین مواردی شایسته است که نظریه علمی و عقلی
خود را متهم کند و مورد بازبینی مجدد قرار دهد و اگر باز هم بر خلاف ظاهر قرآن
قطع پیدا کرد در اینجا باید آیه قرآن را بر اساس آن نظریه قطعی معنا کند و ظاهر
عبارت حضرت هم جز این نبود؛ زیرا فرمودند: «در برابر قرآن افکار و آرای خود را
متهم کنید» و نفرمود دست از آرا و افکار مخالف ظاهر قرآن بردارید.

گفتار چهارم: راهیابی تأویل به فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه

در کلمات تفکیکیان، پیروان حکمت متعالیه، به ویژه شخص
ملاصدرا متهم به استفاده از عنصر تأویل اند. به نظر ایشان، فلاسفه و عرفای
مسلمان، پیشاپیش، به رأی و نظریه ای از راه اقامه برهان و یا کشف و شهود معتقد
می شوند، و سپس آیات و روایات را به هر قیمتی که شده، بر معنای مورد نظر خود
حمل می کنند.

مرحوم میرزا جواد تهرانی در این زمینه می گوید: «همچنین در
مقام استفاده مطلب از کتاب و حدیث (چنانکه اشاره شد)، به نظر می رسد که آنان،
مطالب را از مآخذ دیگر گرفته و آنها را مسلم و مفروض الثبوت انگاشته اند، پس به
فحص در آیات و روایات پرداخته، به منظور اینکه از گوشه و کنار آنها عباراتی به
دست آورند که بر مراد مسلم مرکوز در ذهن، منطبق یابند، و یا توجیه نموده و
تطبیق دهند و در این رویّه مطالعه، قهرا بسیار می شود که از عبارات و کلمات،
برخلاف واقع و به نفع مقصود، معانی در نظر انسان جلوه می کند و او را از واقع و
حقیقت مراد متکلم دور می سازد.

جناب آقای سیدان نیز معتقدند که نوعا فلاسفه اسلامی، ابتدا مسائل را از دیدگاه
عقلی بررسی می کنند، و مطالبی را بر اساس مقدماتی اختلافی و غیر واضح می پذیرند
و سپس از آنجا که منتسب به شرع هستند، از روی ناچاری نگاهی به مدارک شرعی
می افکنند، و چون در بسیاری از اوقات نتیجه آن دو را یکی نمی بینند، دست به
تأویل و توجیه متون شرعی می گشایند، و بیشتر به دنبال متشابهاتی هستند تا رأی و
نظر خود را با آن تأیید کنند.

آقای حکیمی نیز در جایی می نویسد: برای ساختن فلسفه های امتزاجی ـ همچون حکمت
متعالیه ـ دست یازیدن به تأویل، و حمل کلمات دیگران بر خلاف ظاهر آن، امری
ضروری و حیاتی است و ملاصدرا نیز فراوان به این کار دست یازیده است.

هم ایشان پس از تحقیقات بیشتر، ملاصدرا را از اتهام تأویل آیات و روایات مبرّا
داشته و او را نیز به واقع تفکیکی می یابد! و چنین می نویسد: «باری من دوست
داشتم که مقام این فیلسوف اسلامی، در هم نشکند، و این سرمایه فرهنگی و فکری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.