پاورپوینت کامل مبانی معرفت شناختی مکتب تفکیک ۷۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مبانی معرفت شناختی مکتب تفکیک ۷۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مبانی معرفت شناختی مکتب تفکیک ۷۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مبانی معرفت شناختی مکتب تفکیک ۷۲ اسلاید در PowerPoint :
۱۳
درباره مکتب تفکیک از زوایای گوناگون می توان سخن گفت. اما
مهم این است که دریابیم این مکتب بر کدام بنیاد فکری و معرفتی تکیه کرده است.
از این رو نگاهی گذرا به مبانی معرفتی مکتب تفکیک، روشن کننده بسیاری از
حقیقت ها خواهد بود. واقعیت این است که بر آوردن مبانی معرفتی تفکیکیان کاری
دشوار نیست؛ زیرا علیرغم اختلاف آنان در چگونگی حجیت عقل، به ناچار همه از
روش شناسی ویژه ای برای بیان عقاید خود بهره می برند. نیای فکری تفکیکیان مرحوم
میرزا مهدی اصفهانی است که کتاب او تحت عنوان ابواب الهدی سند مهمّی برای تحلیل
اندیشه آنان به شمار می آید.
میرزا مهدی اصفهانی بر آن است که محصول اندیشه فلسفی و
عرفانی ـ که البته به زعم او یونانی و لاجرم ضد دینی است ـ از اصل و ریشه
نادرست و ناکارآمد است و بهره ای از حقیقت ندارد. «نتیجه قواعد یونانی، ضد قرآن
است و قرآن برای ابطال این قواعد آمده است. روایات نیز در شرح این ابطال بسیار
سخن گفته اند».(۱)
البته این مدعا که علم و فلسفه جغرافیا دارد و هر دانشی که
در مرزهای خودی نروید و رشد نکند، بی گمان از سرزمین غیر خودی بر آمده و ناگزیر
به کار گمراه ساختن ما می آید، در اندیشه های شرقی؛ به ویژه در مکاتب سلفی و
بنیاد گرای اسلامی، نمونه و سابقه فراوان دارد. بسیاری از اشاعره، سلفیّون،
وهابیون و اهل سنت مسلمان که کار دانش را به نوعی ظاهر گرایی تقلیدی و فارغ از
اجتهاد و تعقل فرو می کاهند، از این سخنان بسیار گفته و می گویند.
حقیقت بسیار روشن این است که علم مرز نمی شناسد و فلسفه
بدون جغرافیا زنده است. افزون بر این، مکتب تفکیک این اشکال را هم دارد که در
تحلیل تاریخی مسائل فلسفه و عرفان و سیر تاریخی آنها نیز دچار ساده گرایی و گژ
اندیشی است. از این رو نهضت ترجمه آثار یونانی را کار مخالفان دین دانستن و آن
را دکّانی در برابر معارف اهل بیت پنداشتن، نظریه ای منحط در تحلیل تاریخ فلسفه
است. مگر می توان پرسش های فلسفی و عرفانی را به عصر و نسلی منحصر کرد و آن را
توطئه افراد دانست؟ پرسش در همه جا می روید و از قضا در تمدن اسلامی نیز بیش از
هر جای دیگر روییده و پاسخ یافته است.
مثالی عرض کنم: سقراط یونانی در دو هزار و چهارصد سال پیش،
به روایت افلاطون، به شیوه ای فیلسوفانه در صدد بر آمده تا معنای زندگی، فضیلت
اخلاقی، بنیادهای فلسفی حیات بشری، مرگ، زیبایی، و مواردی از این دست را واکاوی
نموده و از این پرسمان های دشوار رمز گشایی کند. کتاب فایدون از مجموعه آثار
افلاطون نمونه ای از این اندیشه هاست. سقراط در واپسین لحظه های زندگی خود برای
شاگردانش توضیح می دهد که روح جاودانه است. مرکز نوعی دریچه به جهانی بهتر و
شادتر است. رنج زندگی با مرگ پایان می یابد. فیلسوف علی القاعده مشتاق مرگ است
و جهان پس از مرگ برای صاحبان فضیلت و فکر، جهانی برتر و زیباتر از عالمی است
که در آن زندگی می کنیم. همانطور که ملاحظه می کنید این اندیشه ها که نمود عقل
فعال و ذهن خلاق مردی هفتاد ساله است با رنگی به شدت دینی و الهی، حقایقی معنوی
را در باب مهم ترین حادثه زندگی انسان، یعنی مرگ، بیان می کند. خواننده و
پژوهنده منصف با مطالعه دقیق این افکار به خوبی با اندیشه ها و نگره های دینی و
معنوی آشنا می شود و سقراط بزرگ را حکیمی الهی و ایمانی می یابد. بیهوده نیست
که فیلسوفان ما مثلا سقراط را «امامنا» خوانده اند و ارسطو را در رتبه پیامبری
نشانده اند.
کدام عقل آزاد اندیش است که اندیشه های تابنده سقراط در ردّ
سوفسطاییان و نمایاندن حقیقت مرگ را به زندگی ستیزان، محصول کفر و رذیلت و
طغیان و تباهی بداند؟ آیا خردی که به زنگار آلوده نیست ـ در ورای همین عقل
انسانی ـ با همه ضعف ها و قوت ها، معیار دیگری برای خطا یابی معارف بشری
می یابد؟
آیا عقلی که در قرآن و روایات بر آن تأکید شده، چیزی جز
همین عقل عاقبت اندیش بشری است؟ آیا خرد در سرزمین دیگری غیر از جهان خاک حجیّت
دارد؟ آیا خداوند عقل را در تعارض با احکام حقیقی و همواره صادق قرار داده و
رسوایی احکام آن را به جهان دیگر موکول کرده است؟
روش مکتب تفکیک نوعی اخباری گری، به آب شسته است که در پشت
دفاع ظاهری از عقل و دین، آب به آسیاب بی دینی و عقل گریزی می ریزد و با آن که
پروای خلوص دین را در سر می پروراند، بشر را بی سلاح عقل به جنگ سوفسطاییان و
خرد گریزان می فرستد. این مکتب هیچ گاه روشن نمی کند که اگر چراغ عقل در کار
نباشد، آدمیان از کجا و با چه نوری وحی را در یابند و آن را اثبات کنند. برای
آن تبلیغ کنند، آن را به دیگران بشناسانند و بباورانند و حجیت آن را آشکار
گردانند.
درست است که میرزا در آغاز کتاب خود با اخباری گیری مخالفت
می کند و آن را اندیشه ای باطل می شمارد، اما در همان کتاب نیز ریشه عقل و منطق
و حتی «قیاس» و «برهان» منطقی و فلسفی را نیز می خشکاند و می سوزاند و «اول من
قاس ابلیس» را شامل قیاسات منطقی نیز می داند.
به طور مثال کسی که کتاب توحید صدوق (ره) را خوانده باشد،
از بی شمار استدلال های فلسفی و ژرف و خردآموز معارف دینی به حیرت می افتد. درک
این معارف با کدام ابزار میسر است؟ آیا خداوند متعال به انسان جز این خرد،
ابزار دیگری برای فهم داده است؟ آن ابزار کجاست و در دست کیست؟
از آفت های مکتب تفکیک می توان به خصوصی کردن فهم دینی، به
تاراج دادن عقل سنجیده و نادیده گرفتن دریای معارف ژرف و عقلانی دینی، اشاره
کرد که این همه جایی برای دینداری بودن در جهان جدید باقی نمی گذارد و حقانیت
دین و معارف آن را اثبات نمی کند؟ حقیقت این است که بشر بی پای عقل در همه
وادی های هستی و از جمله در دریافت و شناخت وحی و عترت می لنگد.
روش شناسی اجتماعی شیعه در طول تاریخ با نگره مکتب تفکیک به
عقل و خردورزی اسلامی منافات آشکار دارد. همه فقیهان، اصولیان، متکلمان و
متألهان شیعی در طی سده ها و سال ها، چنان دستاوردی از فکر و فرهنگ و فلسفه و
برهان و استدلال فراهم آورده اند که بی مدد آنها نگاه کردن به دین ناقص و ابتر
خواهد بود.
آیا برای شناخت حقیقت معنویت دینی و شمار انبوه معارف آن،
خرد صدر المتألهین و فیض کاشانی و خواجه طوسی کارسازتر است یا خرد گریزی میرزا
مهدی اصفهانی؟ کسی که کتاب «ابواب الهدی» را بخواند، از مغالطات کثیر و ادعاهای
بی دلیل و بی منطق در آن شگفت زده می شود.
تفکیکیان از چاپ و نشر اندیشه های خود نیز تن زده اند و جز
یکی دو تن از آنان، باقی به جدل و جدال سخن گفته و کوشیده اند تا آب را از
سرچشمه گل آلود کنند و ذهن نسل نو را با ادعای خلوص معرفت، توجه به آموزه های
ناب قرآنی و حدیثی، از خواندن و فهم متون فلسفی و عرفانی باز دارند و آن را
یونانی زده و بیگانه معرفی کنند.
مکتب تفکیک می کوشد به جای عقل فلسفی و منطقی، ابزار دیگری
را بنشاند و آن فطرت است. اما این کار را بدون هیچ گونه بحث عقلانی و بسیار
شبیه به پاره ای از مفروضات تعبدی انجام می دهد. جای پرسش های بسیار است که
فطرت مطابق با کتاب و سنت و نیز طبع خداجوی مشترک در میان آدمیان چه رابطه ای
با خرد دارد و نیز چگونه می تواند به نوعی منطق گفت و گو بدل شود. داستان ثبوت
همواره با ماجرای اثبات متفاوت است. چگونه می تواند ابزار کشف را به جای ابزار
بیان به کار برد. جالب توجه این است که رنگ و بوی مباحث فطرت در اندیشه مکتب
تفکیک، شباهت بسیار زیادی به سخنان عرفا دارد، که کوشیده اند در عرفان نظری،
کشف خویش را به جامه برهان و دلیل در آورده و با «کشف تام محمدی» بسنجند.
در میان مباحث مکتب تفکیک و اصحاب آن به نوعی نص گرایی بی
منطق و معاند با تفسیر و تأویل عقلانی بر می خوریم که معلوم نیست از کجا دامن
گیر اندیشه آنان شده است؛ هر چند می توان دلایل روان شناختی زیادی نیز برای آن
آورد. یکی از این دلایل ادعای حقانیت «عقل خودی» و بطلان «عقل دیگری» است. از
تفکیکیان می پرسیم: شما چگونه به اثبات دعاوی خود می پردازید؟ آیا از عقل
روشنگر جمعی و معتقد به گفت و گو بهره می برید یا بر کشف تکیه می کنید و یا به
فطرت متوسل می شوید؟ معیار شناخت صحت و سقم مبانی فکری تفکیک چیست؟ کتا بو سنت
با چه ابزاری فهمیده می شوند؟ آیا فهم بشری از معانی و دلایل کتاب و سنت
می تواند متفاوت باشد؟ تنوع روش های اجتهادی فقه و اصول شیعه را چگونه تحلیل
می کنید؟ هیچ کدام از این پرسش ها در نگره تفکیکی، پاسخ در خور نمی یابند.
مکتب تفکیک هماهنگی روش شناختی و ساختاری نیز ندارد. در
بررسی اندیشه های کسانی که گاه عمر خویش را صرف مخالفت و بلکه مبارزه با
نوشته ها و مکاتب عرفانی و فلسفی کرده اند، و در گیر و دار بحث های خطر خیز،
سخنان و مبانی فکری بسیاری از آنان دیده می شود، که تنها با خط زدن نام صاحب
اندیشه و ضمیمه کردن آن با آیه یا روایتی، بحثی صرفا دینی قلمداد می شود و زنگ
فلسفی یا عرفانی آن گرفته می شود. این خطای روش شناختی، دست مدعیان را باز
می کند و کار آنان را به چشم بندی فکری شبیه تر می سازد. وقتی متفکری قیاس و
برهان را انکار و رد کند، چگونه می تواند خود برهانی عقلی بر مدعایی اقامه کند
و صحت و سقم آن مدعا را به حوزه باور دیگران بکشاند؟ عقل نیز دست مخالفان خود
را می بندد و درست آن گاه که به کار کلید بودن می آید تا قفلی را بگشاید، خود
قفلی می شود و کار را بسته تر و دشوارتر می کند. آری: «قفل گر، گه قفل سازد گه
کلید».
نکته مهم دیگر در باب روش شناسی مکتب تفکیک این است که
اصحاب آن نگره و دیدگاه، خود را به عنوان اصلی از اصول و معارف دینی معرفی
می کنند و آن را وحیانی می شمارند. این خطا ناظر به نوعی مغالطه روش شناختی
است، که سخن خود را به حجیت وحیانی متصف کنیم و درست در جایی که معرفت بشری
کارافزا و سخنگوست، از اتکای به وحی و کتاب و سنت سخن بگوییم و نوعی مرجعیت و
وثاقت غیر قابل خدشه برای سخن خود بتراشیم و در صدد اسکات خصم بر آییم. به این
ادعا بنگرید: «واقعیت جریان تفکیک امری است مساوی با خود اسلام و ظهور آن، یعنی
قرآن و حدیث، کتاب و سنت، معارف قرآن و تعالیم اهل بیت(ع)…».(۲)
کلیت مدعای اصحاب تفکیک در قالب قیاسی منطقی چنین ترسیم
می شود: ۱. فلسفه فکر، یونانی است؛ هر فکر یونانی ضد دین است؛ پس فلسفه ضد دین
است.
۲. عرفان غیر دین است؛ هر فکر غیر دینی ضد دین است؛ پس
عرفان ضد دین است. با نگاهی سطحی به مقدمات این دو قیاس به خوبی آشکار می شود
که آنها نادرست اند و در اندیشه مکتب تفکیک هیچ گونه تلاشی برای اثبات صحت آنها
انجام نمی گیرد.
بنابراین سخن نخست این است که فلسفه ، یونانی نیست. فلسفه ؛
یعنی خردورزی و خرد کیشی، که انواع گوناگون دارد: ایرانی، اسلامی، مسیحی، شرقی،
غربی و…. ما ایرانیان پیش از یونانیان فلسفه داشتیم، همراه با آن فلسفه
داشتیم و پس از آن نیز فلسفه داریم و اکنون نیز می توانیم فلسفه داشته باشیم.
این قصه در شرق و غرب جهان و در مکتب های هندی و چینی و… نیز صادق است.
دوم اینکه هر فک
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 