پاورپوینت کامل از سرگیری روابط ایران و مصر؛ آسیب ها و فرصت های پیش روی ۹۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل از سرگیری روابط ایران و مصر؛ آسیب ها و فرصت های پیش روی ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از سرگیری روابط ایران و مصر؛ آسیب ها و فرصت های پیش روی ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل از سرگیری روابط ایران و مصر؛ آسیب ها و فرصت های پیش روی ۹۵ اسلاید در PowerPoint :

۴

مقدمه

تقویت وحدت ملی و انسجام اسلامی از اهداف راهبردی نظام
جمهوری اسلامی ایران است و آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدانشان همواره تلاش
می کنند با اتخاذ سیاست تفرقه افکنی میان قطب های جهان اسلام، زمینه های شکاف و
دو دستگی میان امت اسلامی را فراهم کنند؛ به طوری که مقام معظم رهبری با آگاهی
از سناریوهای تهدیدزا، بارها بر لزوم هوشیاری مسئولین و حاکمان اسلامی در برابر
فتنه های دشمنان تأکید فرموده اند. در این راستا جمهوری اسلامی ایران دیپلماسی
فعالی را در برابر کشورهای تأثیرگذار جهان عرب آغاز نموده به طوری که در حاشیه
پنجمین «اجلاس بین المجالس)(۱) کشورهای عضو «سازمان کنفرانس اسلامی»،(۲) ریاست
مجلس شورای اسلامی و مشاور مقام معظم رهبری با رئیس جمهور مصر – حسنی مبارک –
دیدار و گفتگو کردند که خود می تواند نقطه عطفی در چشم انداز روابط دو کشور
محسوب شود.

به عنوان مثال جمهوری اسلامی ایران و مصر می توانند با
هم اندیشی و اتخاذ راهبرد مشترک، نقش مهمی را در حل و فصل اختلافات میان فتح و
حماس و جهت گیری سلاح مقاومت به سمت رژیم اسرائیل ایفا کنند و همچنین راهبرد
مشترکی را در محکومیت زرادخانه های اسرائیل اتخاذ نمایند.

مبارزه با سیاست های دولت آمریکا برای انزوای منطقه ای
ایران، تشدید بحران در سرزمین های اشغالی، حساسیت موضوع هسته ای و تداوم
فشارهای آمریکا برای صدور قطعنامه های بعدی در شورای امنیت باعث شده جمهوری
اسلامی ایران تأکید بیشتری بر تنش زدایی و همکاری های منطقه ای به خصوص با
کشورهای اسلامی منطقه داشته باشد. در همین راستا ابراز علاقه محمود احمدی نژاد
در نشست شورای همکاری خلیج فارس برای برقراری مجدد ارتباط با مصر و افزایش
مناسبات فرهنگی ، اقتصادی و سیاسی میان دو کشور نویدبخش فصل جدیدی از روابط
میان دو کشور است که در تاریخ خود شاهد تحولات وسیع و گسترده ای بوده است.

ایران و مصر به عنوان دو قدرت منطقه ای و تأثیرگذار جهان
اسلام، می توانند با گسترش همکاری، منافع مشترک متعددی را از قبال این روابط
پیگیری نمایند که تحقق این هدف مستلزم شناخت زمینه های متعدد واگرایی و همگرایی
در روابط دو کشور و راه کارهای پیش روی برای بهبود شرایط است. به همین منظور در
این نوشتار ضمن بررسی مختصر پیشینه تاریخی روابط دو کشور ایران و مصر تا زمان
حاضر، به مهم ترین آسیب ها و فرصت های پیش روی دو کشور برای عادی سازی روابط
پرداخته می شود تا در نهایت بتواند مبنای پیشنهاد راه کارهایی قرار گیرد.

تاریخچه روابط سیاسی ایران و مصر

تأسیس اولین سفارت ایران و مصر مربوط به سال ۱۳۰۰ش می شود.
در مجموع، روابط تهران و قاهره از ۱۳۰۰ که سفارت ایران در مصر دایر شد تا ۱۳۳۱
که حکومت سلطنتی در این کشور منقرض گردید، دو ویژگی اصلی داشت: اول، همکاری
مثبت دولتی و مناسبات صمیمی در سطح حکومتی و دوم، مبارزه مشترک با اسلام خواهی
مردم، به طوری که یکی از اصول بنیادین حکومت های رضاخان در ایران، آتاتورک در
ترکیه، امان الله خان در افغانستان و خاندان فوءاد و فاروق در مصر اسلام زدایی
بود. همه بر طبل جدایی دین از سیاست می کوبیدند و اسلام درباری، سازشکاری و
بی تحرکی را ترویج می کردند. تبلیغ بی حجابی، رواج بی دینی، سرکوب روحانیون و
اسلام شناسان، رواج مفاسد اخلاقی، بها دادن به چهره های فرنگ رفته و تلاش برای
کمرنگ ساختن مظاهر اسلامی، ویژگی این کشورها طی سه دهه اول قرن جاری شمسی بود.

یکی از دلایلی که به طور موقت به تحکیم روابط تهران و قاهره
انجامید، ازدواج محمد رضا پهلوی ولیعهد وقت ایران با فوزیه دختر ملک فوءاد و
خواهر ملک فاروق پادشاه مصر در اسفند ۱۳۱۷ بود. این ازدواج که دو سال و نیم قبل
از سقوط رضاخان و تبعید او به آفریقای جنوبی صورت گرفت، تنها ۱۰ سال دوام آورد
و در ۱۳۲۷ به متارکه انجامید و روابط دو دولت مصر و ایران را به سردی کشاند.

در پی سقوط ملک فاروق در تابستان ۱۳۳۱ ش. و به قدرت رسیدن
نظامیان چپ گرا از جمله ژنرال محمد نجیب و جمال عبدالناصر، روابط تهران و قاهره
تیره شد. حکومت ایران دولت هم پیمان خود را در مصر از دست داده و دولت دیگری در
ضدیت با نظام سلطنتی و انگیزه های سوسیالیستی و چپ گرایانه به قدرت رسید. حکومت
جدید مصر با مخالفین شاه از جمله مصدق، روابطی محرمانه برقرار کرد و از مبارزات
ملی شدن صنعت نفت ایران حمایت می کرد.(۳) به همین دلیل، سفر محمد مصدق نخست
وزیر وقت ایران به قاهره با استقبال جمال عبدالناصر و دیگر مقامات مصری رو به
رو شد، اما کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت شاه روند بهبود مناسبات دو کشور را
متوقف کرد.

انعقاد پیمان بغداد در سال ۱۹۵۴ و نقش فعال ایران در آن، یک
رویداد بسیار مهمی بود که متغیرهای سیاسی منطقه خاورمیانه را دگرگون کرد و
روابط ایران و مصر را به حالت رقابت و رویارویی درآورد.(۴) این پیمان، زائیده
جریان دو قطبی شدن جهان و قرار گرفتن این پیمان در بلوک مخالف جبهه شرق، یعنی
اتحاد شوروی و متحدان آن بود. به عبارت دیگر، شاه سابق ایران تلاش داشت از طریق
پیمان بغداد در برابر اتحاد شوروی بایستد، در حالی که مصری ها معتقد بودند دشمن
اصلی آنها اسرائیل است و تمام دسته بندی های کشورهای مسلمان باید در برابر آن
قرار گیرد. تحلیل مصری ها این بود که پیمان بغداد برای انحراف مبارزات اعراب و
مسلمانان علیه اسرائیل پا به عرصه وجود گذاشته است و به همین دلیل، اختلاف
دیدگاه آنها با شاه ایران به تنفر از وی مبدل شد. از نظر دیپلماسی نیز مصری ها
استدلال می کردند که ایران با ورود به این پیمان، بی طرفی خود را که نشأت گرفته
از سیاست «موازنه منفی» اتخاذ شده بعد از دوره مصدق بود، نقض کرده است.

بدبینی جمال عبدالناصر نسبت به شاه، جای گرفتن دو رژیم در
دو بلوک سیاسی متفاوت شرق و غرب اختلاف ناصر با رژیم صهیونیستی، هم پیمانی شاه
با صهیونیست ها و عوامل دیگر به دوری تدریجی تهران و قاهره انجامید. اتحاد
جماهیر شوروی و سایر دولت های کمونیستی به تدریج با مصر متحد شدند. در مقابل
آمریکا، انگلیس، اسرائیل و سایر رژیم های غرب گرا نیز با شاه متحد شدند. تحت
تأثیر این تحولات، دهه ۳۰ شمسی، دهه روابط تیره ایران و مصر بود.

در تابستان ۱۳۳۹ش. جمال عبدالناصر در پی نطق شدیداللحنی
علیه حکومت شاه، دستور قطع رابطه سیاسی با تهران را به دلیل هم پیمانی شاه با
اشغالگران صهیونیست صادر کرد.

جمال عبدالناصر در نطق خود شاه را هم دست صهیونیست ها نامید
و این همدستی را مغایر با آرمان کشورهای عربی و اسلامی تلقی کرد. متعاقب این
اقدام ناصر، شیخ شلتوت رئیس دانشگاه الازهر نیز طی تلگرامی به شاه(۵) مرداد
۱۳۳۹ اقدام وی را در شناسایی سیاسی رژیم صهیونیستی و ایجاد رابطه سیاسی با این
رژیم، خیانت به مسلمین نامید و از وی انتقاد کرد. شاه نیز پنج روز بعد در پاسخ
به تلگرام رئیس الازهر اعلام کرد شناسایی اسرائیل توسط ایران، ده سال قبل صورت
گرفته و اکنون اتفاق تازه ای نیفتاده است.

روابط مصر با تهران دو سال قطع بود. شهریور ۱۳۴۹، یک ماه
پیش از مرگ ناصر و هنگامی که سادات در دوره بیماری منجر به فوت ناصر زمام امور
را به دست گرفته بود، رابطه دو کشور مجدداً برقرار شد. با این حال اقدام ناصر
نه تنها در جهان اسلام بلکه در بین روشنفکران، تحصیل کردگان و محافل مطبوعاتی و
سیاسی مصر نیز یک اقدام منطقی و ستودنی تلقی شد. از نظر افکار عمومی مصر و سایر
ملت های مسلمان، هم پیمانی شاه با اسرائیل در شرایطی که خاورمیانه در آتش
تجاوزات رژیم صهیونیستی می سوخت، یک خیانت نابخشودنی به جهان اسلام بود.

در ۲۳ مرداد ۱۳۳۹، اتحادیه عرب با اعمال نفوذ جمال
عبدالناصر، نام خلیج فارس را به نام جعلی «خلیج عربی» تغییر داد و کنفرانس
حقوق دانان عرب نیز در ۱۳۴۲ش. تحت نفوذ ناصر، برای نخستین بار از خوزستان ایران
با نام جعلی «عربستان» یاد کردند. این اقدامات که با پوشش «پان عربیسم» تبلیغ
می شد، از سویی شکاف بیشتر بین شاه و سایر رژیم های عرب را در پی داشت و از سوی
دیگر به حمایت بیش از پیش آمریکا و رژیم صهیونیستی از شاه انجامید.

شکست جمال عبدالناصر و دیگر دولت های هم پیمان از رژیم
صهیونیستی در جنگ ۶روزه (۱۳۴۶ش.) آسیب بزرگی به تفکر ناصریسم در منطقه وارد
آورد. ناصر پس از این جنگ، در انزوا قرار گرفت. در زمان ناصر اخوان المسلمین به
حاشیه رانده شد. از جمله رهبر آن «عمر تلمسانی» در اوایل حکومت ناصر به زندان
افتاد و تا زمان مرگش ۱۷ سال در زندان ماند؛ سید قطب متفکر بزرگ اسلامی مصر، به
دار آویخته شد و اقدامات خشن دیگری علیه مسلمانان مبارز و اندیشمند مصری به
وقوع پیوست.

با مرگ ناصر در شهریور ۱۳۴۹، معاون وی انورسادات، قدرت را
در دست گرفت. این تحولات سبب شد تا شاه ایران مناسبات از دست رفته خود در دوران
ناصر را با نزدیک شدن به سادات جبران کند. انگیزه های چندی نیز در این تصمیم به
شاه کمک می کرد. در واقع از آخرین روزهای حیات ناصر کسی بر کرسی زمامداری مصر
تکیه زده بود که مانند شاه ایران مشتاق رابطه با اسرائیل بود؛ هرچند که در آن
دوره به اقتضای شرایط سیاسی جرأت علنی ساختن این اشتیاق را نداشت. در پی مرگ
عبدالناصر، به دستور شاه، هویدا نخست وزیر وقت ایران در مراسم تشییع جنازه ناصر
در قاهره شرکت کرد و زمینه توسعه روابط آتی را فراهم آورد. سادات نیز در پاییز
۱۳۵۰ش. به تهران آمد و شرایط سیاسی برای از سرگیری همکاری ها و مناسبات دو کشور
مهیا شد. اقدام سادات در اخراج مستشاران روسی از مصر ۱۳۵۱ ش. و رویکرد وی به
آمریکا نیز سبب تحکیم هرچه بیشتر روابط دو دولت شد.

مرگ ناصر و به قدرت رسیدن سادات باعث شد تا دولت مصر در جنگ
رمضان (۱۳۵۲ش.) علیرغم خشم و کینه ضد صهیونیستی مردم و بسیاری از نیروهای
مسلمان ارتش مصر تمایلی به ادامه آن نداشته باشد. بر این اساس این جنگ بلافاصله
با اعلام آتش بس سازمان ملل و پذیرش آن از سوی سادات و در حالی که تمامی صحرای
سینا در اشغال صهیونیست ها بود، خاتمه یافت.

چهار سال پس از جنگ رمضان، هنگامی که سادات در پاییز ۱۳۵۴ش.
در ناباوری ملت های مسلمان به اسرائیل سفر کرد، شاه ایران بعد از کارتر دومین
رئیس کشوری بود که این سفر را مورد حمایت قرار داد. شاه از مشوقان سادات در این
سفر و در تلاش های قاهره برای صلح با صهیونیست ها بود. سفر سادات به بیت المقدس
که یک سال بعد صورت گرفت و همچنین پیمان کمپ دیوید که متعاقب آن در آمریکا
منعقد شد، از ابتدای شکل گیری تا مراحل نهایی آن، مورد حمایت شاه قرار داشت. به
همین دلیل بود که پس از امضای این پیمان، حسنی مبارک از سوی سادات برای ارائه
گزارشی به شاه ایران وارد تهران شد.

روابط ایران و مصر پس از پیروزی انقلاب اسلامی

سفر سادات به بیت المقدس و سپس انعقاد پیمان کمپ دیوید
مقارن با وقوع انقلاب اسلامی ایران بود. از این رو با پیروزی انقلاب، روابط
تهران با قاهره در اعتراض به انعقاد این معاهده قطع شد.

انقلاب اسلامی، انقلابی ضد صهیونیستی و ضد آمریکایی بود و
طبعاً نمی توانست رابطه مثبتی با حکومت سادات که سرسپرده صهیونیست ها شده بود
داشته باشد. جمهوری اسلامی ایران دو ماه پس از پیروزی انقلاب و نه سال پس از
بازگشایی مجدد مناسبات تهران و قاهره، روابط خود را با مصر به دستور امام خمینی
(ره) قطع کرد.

گرچه در دستورالعمل حضرت امام به وزیر خارجه وقت برای قطع
رابطه با مصر، تنها به پیمان کمپ دیوید اشاره شده ولی تا آن زمان رژیم سادات
خصومت های دیگری نیز با جمهوری اسلامی ایران داشته است. از جمله این خصومت ها
می توان به پذیرایی سادات از شاه ایران در کشاکش انقلاب و خودداری از تحویل وی،
دشمنی و ستیزه جویی با انقلاب اسلامی ایران و واگذاری پایگاه نظامی به آمریکا
برای استفاده از آن در حمله به خاک ایران، اشاره کرد.

علاوه بر این، سادات تبلیغ بسیاری در مصر علیه انقلاب
اسلامی و امام خمینی(ره) به راه انداخته بود. وی در مصر به جان کسانی افتاده
بود که با پیروزی انقلاب اسلامی ایران جانی دوباره یافته بودند و با تظاهرات
خود در خیابان های قاهره و دیگر شهرهای عمده مصر، حمایت خود را از انقلاب
اسلامی ابراز می کردند. با این حال امام خمینی(ره) در حکم خود مبنی بر قطع
رابطه با قاهره به هیچ یک از این دشمنی ها اشاره نکرد و تنها پیمان کمپ دیوید
را که خیانتی به کل جهان اسلام بود، مورد اشاره قرار داد.

آغاز جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ و حمایت حکومت مصر از
صدام حسین و فرستادن سربازان مصری به جبهه های جنگ بر ضد ایران، عامل دیگری
برای عمیق تر شدن اختلافات میان ایران و مصر شد.(۵) جنگ ایران و عراق که در پی
بلند پروازی های صدام حسین بروز کرد، در میان طراحان دیپلماسی مصر به عنوان سپر
دفاعی جهان عرب در برابر توسعه انقلاب ایران تعبیر شد و مصری ها که بعد از
امضای قرارداد صلح با اسرائیل خود را مطرود جهان عرب یافته بودند، تلاش خود را
به کار بردند تا از جنگ ایران و عراق وسیله ای برای بازگشت خود به صف بندی جدید
اعراب بر ضد «ایران انقلابی» بسازند. این سیاست مصر بعد از مدتی کارساز شد و
کشور امارات متحده عربی نخستین کشوری بود که تحریم مصر را شکست و به دنبال آن
دیگر کشورهای عربی، یکی بعد از دیگری روابط خود را با این کشور از سر گرفتند.

حادثه ترور انور سادات در سال ۱۹۸۱ تبعاتی برای روابط ایران
و مصر به وجود آورد که اگرچه موانع ظاهری و جانبی را بر سر راه از سرگیری روابط
میان دو کشور قرارداد، اما به نظر می رسد این موانع جانبی و تشریفاتی تا به
امروز به قوت خود باقی مانده و اجازه نداده است دو کشور آن طور که مایل هستند
روابط دیپلماتیک خود را از سر بگیرند. عامل حادثه ترور انور سادات یک افسر
اسلام گرای ارتش مصر به نام «خالد اسلامبولی» بود که بعد از انجام حادثه ترور،
دستگیر و به مرگ محکوم شد. انقلابیون ایران برای پاس داشت یاد وی و تجلیل از
اقدام شجاعانه او، یکی از خیابان های تهران را به نام وی نام گذاری کردند. نام
این خیابان هم اکنون نیز به عنوان یکی از بزرگ ترین موانع از سرگیری روابط دو
کشور تلقی می شود.

با روی کار آمدن محمد خاتمی در انتخابات خرداد ۱۳۷۶، روابط
دو کشور به سمت بهبود حرکت کرد و شخصیت های مختلف فرهنگی، علمی، دینی و سیاسی
دو کشور روابط خود را گسترش دادند تا بتواند زمینه ساز روابط سیاسی مجدد دو
کشور شود. در همین دوره دولت مصر از درخواست ایران برای پیوستن به «گروه ۱۵»
حمایت کرد و در جلسه ای که در خرداد ماه ۱۳۷۹ در قاهره منعقد شد، درخواست ایران
علیرغم مخالفت کشورهای آمریکای

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.