پاورپوینت کامل دو راهی حمت و شریعت ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دو راهی حمت و شریعت ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دو راهی حمت و شریعت ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دو راهی حمت و شریعت ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
۲۴
اشاره
کتاب «دام اندیشه سیاسی در ایران» تألیف سید محمد ناصر
تقوی* در پی نقد ادعای کسانی است که گفته اند اندیشه سیاسی در اسلام و ایران،
رو به زوال نهاده است. هم چنین ضمن ارزیابی برخی مدعیات کلی و جزئی نظریه
مذکور، به تبارشناسی نظری آن پرداخته و بهره مندی های مستقیم و غیر مستقیم روش
شناختی و محتوای صاحب این دیدگاه را از دیگر نظریه ها برای نخستین مرتبه مورد
توجه قرار داده است. محمل اصلی ارزیابی این اثر بر کتاب زوال اندیشه سیاسی در
ایران و نظریه ای که در آن تبیین شده است، قرار دارد. از نظر سید جواد
طباطبائی، اندیشه تاریخی در ایران دوره گذار که منحنی زوال اندیشه را دنبال
کرده است، لاجرم، نتوانسته راه طرح و تدوین نظریه انحطاط تمدن و فرهنگ ایرانی
را هموار کند؛ از این رو تأمل در تاریخ ایران را تنها و تنها به طرح در نظریه
«انحطاط تاریخی» و «زوال اندیشه» مشروط می داند.
البته موءلف دوام اندیشه سیاسی در ایران تأکید می کند که
این نوشته نه درصدد نقد نظریه های زوال است و نه دیدگاه دکتر طباطبائی را
مترادف و همسان با نظریه های زوال قرار داده است، بلکه تلاش شده تا عناصر و
موءلفه هایی را که ایشان برای طرح نظریه اش در تطبیق بر مصداق ایران به عاریت
گرفته، به مناسبت، بازشناسی و ریشه یابی شود؛ در یونان محوری وایتهد و سایر
یونان دوست ها، در سنت شرق شناسی مستشرقان، در رویه منور الفکری ایرانی ، در
دیدگاههای روشن فکران جهان عرب و مواردی از این قبیل.
مدعیات دکتر طباطبائی در دیدگاه زوال، پاره ها و گزاره های
مختلفی دارد که در این اثر، اصلی ترین موارد آن، گزینش و دسته بندی شده است. در
یک نگاه کلی اصلی ترین مدعای طباطبائی این است که در دوره اسلامی به دلیل
اختلاط و امتزاج فلسفه یونانی با مبانی دینی، اندیشه سیاسی، و در یک نگاه کلی
تر، اندیشه فلسفی، راه انحطاط را پیموده و در نهایت، اندیشه سیاسی در اسلام و
ایران، به شام گاه زوال و امتناع رسیده است. طبیعی است که برای خروج از این
معضل میبایست سره فلسفه یونانی را از ناسره مبانی دینی جدا کرد و قامت خدنگ
حکمت را از کمند شریعت رهانید و بر «ارتباط نسنجیده میان عقل و نقل» پایان داد.
دکتر طباطبائی، تاریخ اندیشه سیاسی اسلام و ایران را در
حاشیه اندیشه سیاسی غرب می نشاند و بر این اساس برای اندیشه سیاسی، سه دوره
ترسیم می کند: اول: سپیده دم زایش اندیشه سیاسی در یونان باستان؛ دوم: نیمروز
اندیشه سیاسی و آغاز ورود فلسفه یونان به جهان اسلام در سده های سه و چهار؛
سوم: شام گاه زوال اندیشه سیاسی پس از سده پنجم تا به امروز. ایشان دوره دوم را
به این دلیل «نیمروز» می نامند که اندیشوران ایران و اسلام به تحشیه و ترجمه و
تعلیق متون یونانی، مشغول بوده واز آن سپیده دم دوره نخست، ارتزاق می کردند. به
عقیده دکتر طباطبائی، اتفاقی که پس از این نیمروز، رخ می دهد پیروزی گام به گام
شریعت بر عقلانیت و حکمت و در نتیجه، فرا رسیدن شام گاه اندیشه فلسفی است. این
سیر قهقرایی و انحطاطی از سده پنجم تا عصر ملاصدرا ادامه می یابد و با ظهور
ملاصدرا و غلبه کامل شرع بر عقل، به زوال وامتناع کامل می رسد.
نقطه کانونی دوام اندیشه سیاسی در ایران، دیدگاه زوال
اندیشه و مدعیات کلی و جزئی در این باب است، اما از ره گذر این ارزیابی، ضمن
تأمل در چگونگی تعامل اندیشوران مسلمان و اندیشورزان غرب، با پرداختن به
تبارشناسی نظری دیدگاه زوال اندیشه، بهره مندی های مستقیم و غیر مستقیم روش
شناختی و محتوایی صاحب این دیدگاه از دیگر نظریه ها مورد توجه قرار گرفته است.
موءلف، در پیش گفتار کتاب خود به طور خلاصه، اصلی ترین مدعیات دیدگاه زوال
اندیشه سیاسی در اسلام و ایران را به دو دسته مدعیات کلی: در مورد یونان و در
مورد ایران و هم چنین مدعیات جزئی که در مورد فیلسوفان اسلامی از قبیل: فارابی،
مسکویه، عامری، خواجه نصیر، جلال الدین دوانی و ملاصدرا است، تقسیم می نماید.
مقدمه
اندیشه و تأمل کردن درباره وضعیتی که درآن به سر می بریم،
همواره موجب گشوده شدن افق های روشن، پیش روی اندیشوران می گردد. در سده های
گذشته و به ویژه در سده اخیر، پژوهشگران بسیاری، وضعیت کشور، ملت، فرهنگ و
اندیشه های آن را مورد نقد و ارزیابی خود قرار داده اند. هر چند، این تأملات و
نقدهای آنها به سبب اختلاف در کیفیت و مکانیسم نقدها و تأملات و اختلاف در
بازشناسی ضعف ها و قوت ها به میزان یکسانی توفیق نیافته است؛ اما این اتفاق،
یعنی نقد و تأمل در وضعیت گذشته و حال، اتفاق مبارکی است که نویدبخش آینده روشن
و پویاست.
در میان این پژوهشگران، همت و دغدغه دکتر طباطبائی، ستودنی
است. وی که با نگارش مقالات متعدد درباره تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، کار خود
را آغاز کرده بود، سر انجام با نگارش کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران، دیدگاه
خود را مطرح نمود. البته اهمیت دیدگاه زوال اندیشه در نوشته های وی به این دلیل
است که در تمامی آثار او این دیدگاه، به عنوان چهارچوب نظری و اصل موضوع ثابت
در نظر گرفته شده است.
نویسنده دوام اندیشه سیاسی در ایران، صرف داشتن دغدغه برای
چنین مواردی را کافی نمی داند، بلکه شناخت و تشخیص مطمئن را شرط درمان می داند.
بنابراین به دلیل مخالفت با نویسنده کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران، یعنی
دکتر طباطبائی در چرایی و چاره جویی با وی به مخالفت بر می خیزد. در نتیجه، اثر
حاضر به ارزیابی تحلیلی نظریه زوال اندیشه سیاسی می پردازد که هدف آن، ارزیابی
و نقد دیدگاه ها در عرصه تاریخ اندیشه سیاسی اسلام و گامی در جهت فراهم ساختن
زمینه های لازم برای هویت شناسی به شمار می رود.
نظریه های انحطاط و عقب ماندگی
نویسنده در فصل اول، قبل از پرداختن به پیشینه و مبانی نظری
دیدگاه زوال اندیشه سیاسی در اسلام و ایران، اشاره ای گذرا به دیگر نظریه های
مشابه می کند؛ نظریه هایی که صاحبان آن، هر یک از پنجره ذهن خود به موضوعات
انحطاط، زوال، سیر تحولات اجتماعی و نسبت اندیشه ها و فلسفه شرق و غرب، مخصوصاً
یونان و ایران پرداخته اند. البته ملاک انتخاب و ذکر این نظریه ها داشتن وجهی
اساسی از تقرب و تشابه به موضوعات این بحث و بستر پژوهش است. این نظریه ها
عبارتند از:
۱. دیدگاه های جامعه شناختی و اصحاب «نظریه چرخشی»: که در
نظریه ها و آرای جامعه شناسی در تاریخ اندیشه، دیدگاه های متفاوتی راجع به تطور
و تغییر اجتماعی ارائه شده است. که در این جا این نظریات در سه دسته بندی کلی،
جای می گیرد که عبارتند از: الف) نظریه متروک قائل به پس رفت و سیر قهقرایی
جوامع؛ ب) نظریه تکامل؛ ج) نظریه چرخشی یا دورانی که دانشمندانی هم چون:
جیووانی ویکو، پیتریم سوروکین، ویلفردوپاره تو، اسوالد اشپنگلر از طرف داران
این نظریه هستند.
۲. نظریه سیاسی – تاریخی: ماکیاولی؛ اگر چه ماکیاولی در
مباحث خود، مستقیماً به انحطاط و زوال سیاسی نپرداخته است، لکن از آن جا که
توصیه ها و تجویزهای بسیاری برای حفظ ثبات دولت و زمامدار، عنوان نموده است؛ به
راحتی می توان فقدان این شرایط را نزدیک شدن و فرو غلتیدن در ورطه انحطاط و
زوال سیاسی دانست.
۳. نظریه سیاسی – جامعه شناختی: ابن خلدون؛ وی منضبط ترین و
مفصل ترین بحث ها را درباره مسئله انحطاط و زوال جوامع، اعم از دولت ها و
تمدن ها ارائه داده است.
۴. تطهیر و تعمیر فکر: محمد اقبال لاهوری؛ وی شرایط فعلی
کشورهای اسلامی و وضعیت مسلمانان را شرایط ضعف و انحطاط داند و برای رهایی از
این فتور و انحطاط پیشنهادهایی را مطرح می کند. از قبیل: اولویت تقلید بر
اجتهاد در زمان انحطاط، توجه به داشته های خود، تاکید بر وحدت و دوری از تفرقه،
نقد غرب به جای تقلید از غرب.
۵. نظریه های معاصران ایرانی؛ که درباره مسئله زوال و
انحطاط یا حواشی این بحث، یعنی مراوده یونان و اسلام / ایران یا احیای تفکر
دینی و رهایی از انحطاط از دیدگاه اندیشوران معاصر ایرانی به بحث پردازد. این
افراد عبارتند از: الف) مرتضی مطهری؛ که در تطبیق فلسفه یونان با فلسفه اسلامی،
علل انحطاط مسلمین و احیای تفکر دینی، دارای دیدگاه و نظر است. ب) حمید عنایت؛
که در بسیاری از آثار خود، به شکل پراکنده از چگونگی ارتباط و تعامل علوم
اسلامی و علوم یونانی و هم چنین مسئله انحطاط مسلمانان، سخن گفته است. ج) سید
حسین نصر؛ که در نوشته های خود، فلسفه اسلامی و فیلسوفان مسلمان را در نسبت با
فلسفه یونان، از زوایای مختلف مورد توجه قرار داده است. د) رضا داوری؛ که در
نوشته های خود به مقایسه و نسبت سنجی میان فلسفه اسلامی و فلسفه یونان مبادرت
نموده است. وی در این نسبت سنجی، مخالف دو نگاه افراطی و تفریطی است.
۶. دیگر نظریه ها؛ علاوه بر نظریه هایی که ذکر شد، دیگر
نویسندگان درباره مسئله انحطاط، چگونگی سیر تحولات و دگرگونی های تاریخی، نوع
رابطه و تعامل فلسفه یونان و فلسفه اسلامی و به تبع آن، عوامل انحطاط و ضعف
مسلمانان، مطالبی نگاشته اند. افرادی از قبیل: گیبون و توین بی.
تبارشناسی نظری دیدگاه زوال اندیشه سیاسی
در فصل دوم کتاب، نویسنده با نگاهی مستقل، به پیشینه نظری و
مبانی نظریه زوال در یک بررسی تبارشناسی می پردازد. هم چنین، سنت های فکری،
مکتب های پژوهشی و دیدگاه های کلی نگرش به تاریخ- که علی الاصول، پایه ها و
عقبه های شکل دهنده و سازنده نظریه زوال اندیشه سیاسی در اسلام و ایران است- در
این فصل مورد توجه قرار گرفته است. آن گاه نویسنده، از میان این بسترهای فکری،
چهار زمینه و نسبت فکری را که از لحاظ مبنانی، سابقه تاریخی و تنظیم نوع نگرش
به نوعی متکای وجوهی از نظریه زوال می باشند را انتخاب کرده است که عبارتند از:
الف) تکامل گرایی خطی و سنت ایده آلیسم آلمانی؛ که مولود
اندیشه اوایل سده نوزدهم و زمان پس از انقلاب فرانسه و انقلاب صنعتی باشد.
ب) تفکر «پایدیایی» و «هلنیستی”؛ که نمایان گر نوعی شیفتگی،
مجذوبیت و علاقه مندی شدید به یونان وتمدن یونانی است که پس از فرو خفتن شکوه
دوره هلنی، اتفاق افتاده است.
ج) سنت شرق شناسی (استشراق): که یک متد پژوهشی و معرفتی است
که در آن، غرب به عنوان «فاعل شناسا» و شرق به عنوان «موضوع مورد شناسایی» قرار
می گیرد.
د) سنت منور الفکری ایرانی؛ که بحث از آن، یکی از مباحث
بسیار مهم تاریخ سده اخیر ایران است. در یک بررسی کلی می توان مهم ترین عناصر
این گفتمان را در چهار موءلفه اساسی، تبیین کرد که عبارتند از: ۱. روحیه
متعصبانه ضد عربی؛ ۲. باستان گرایی و احیای افراطی ارزش های ایران باستان؛ ۳.
غرب گرایی و شیفتگی در مقابل ارزش های غربی؛ ۴. ضدیت با مذهب، دین و مظاهر و
نهادهای آن.
در پایان این فصل، نویسنده به بحث منور الفکران متأخر
پرداخته و می گوید که برای نسل های متأخر روشن فکران، شاخصه و موءلفه دیگری را
به عنوان سنت ستایش و بعضاً بت سازی از روشن فکران اولیه یا روشن فکران متقدم
می توان در نظر گرفت. و شاهد برای این سنت را ناظم الاسلام کرمانی، نویسنده
تاریخ بیداری ایرانیان ذکر می کند که شاگرد میرزا آقاخان کرمانی است و از او
ستایش می کند.
نقد مدعیات کلی نظریه زوال اندیشه سیاسی
نویسنده در فصل سوم، به بررسی مدعیات اصلی نظریه زوال
اندیشه سیاسی در اسلام و ایران می پردازد. و با نگاهی گذرا به برخی نقدهای مطرح
شده در باب نظریه زوال، به نقد مدعیات کلی اقدام می نماید، سپس در فصل بعدی به
نقد مدعیات جزئی مطرح شده در ضمن این دیدگاه، پرداخته و آن گاه نقد وبررسی خود
را بر اساس وضعیت حاکم بر اندیشه سیاسی و روند آن در ایران و اسلام، متمرکز
می سازد. در واقع، متن اصلی مورد ارزیابی که در آن اهم محورهای دیدگاه زوال،
عنوان شده، کتاب زوال اندیشه سیاسی در ایران است.
۱. یونان
در این جا دکتر طباطبائی سه ادعا مطرح می کند: اولاً تاریخ
فلسفه، چیزی جز، بسط فلسفه یونان نیست و اندیشه عقلانی را نخستین بار، یونانیان
تأسیس کردند؛ ثانیاً زایش اندیشه عقلانی ، مساوی با جدایی دریافت های دینی است
و افلاطون و ارسطو، الهی نیستند؛ ثالثاً افلاطون و ارسطو، آن چیزی نیستند که
فیلسوفان اسلامی گفته اند. نویسنده(تقوی) در ارزیابی این ادعاها می گوید: نمونه
کاملی از این نگرش و یونان دوستی جواد طباطبایی در ادعای فوق(ادعای اول وی) موج
می زند. این عینک هلنیستی در نگاه به موضوعات و موارد مختلف در کتاب او به چشم
نویسنده بوده و نمونه های آن فراوان است. اما در باب ادعای دوم طباطبائی، تقوی
معتقد است که او توجه نکرده که علم، ماهیت افزایشی و انباشتی دارد و فلسفه و
اندیشه عقلانی نیز. همه و از جمله یونانیان، از معارف و علوم و حکمت های پیش از
خود بهره جسته اند و در یک خلأ اندیشه ای بدون سابقه، متولد نشده اند!
بنابراین، ادعای انحصار تاریخ فلسفه در بسط فلسفه یونانی، بی پایه است.
تقوی در ارزیابی بر این باور است که طباطبائی در موارد
مختلف، «ادیان» و « اسطوره ها» را در کنار هم قرار داده و حتی در بعضی
عبارت هایش، اشتراک مفهومی این دو واژه در نظر او جلوه بیشتری دارد. نویسنده با
بیان نسبت میان عقل و شرع، می گوید این تذبذب و تناقض و اضطراب در ادعا، در
موارد و مدعیات جزئی دیگر در کتاب زوال اندیشه سیاسی به وفور وجود دارد.
طباطبائی در تلاش وافر خود در پروژه غیر الهی کردن افلاطون و ارسطو، به
نمونه هایی استناد می کند که فقط بر استنتاج ضعیف وی دلالت دارند و لا غیر.
۲. ایران
طباطبائی در اینجا هفت ادعا مطرح کرده است:
۱. دوران اسلامی ایران ، دوران بی خویشتنی است.
۲. بن بست خلافت و لزوم تقلید از الگوی شاهنشاهی.
۳. امت واحده، عربی تباری است.
۴. شعر و عرفان، شالوده نااستواری دارند و این هر دو در
انحطاط ایران، سهم بسیار داشته اند.
۵. ناتوانی مسلمانان در تأمل در مفهوم مصلحت عمومی.
۶.زوال محتوم اندیشه سیاسی در اسلام و ایران.
۷. انحطاط ادبی ایران. آن گاه نویسنده کتاب(تقوی) در نقد
این ادعاها برآمده و می گوید طباطبائی براساس سیره و سنت منور الفکری ایرانی در
تعظیم ایران باستان و بالتبع در عربی ستیزی، آهنگ تکراری آنان را ساز می کند.
وی ، سخت مسحور نوشته های زرین کوب و ریچارد فرای است.
هم چنین، قضاوت طباطبائی در مورد خلافت اسلامی، اگر چه ممکن
است در برخی قسمت ها از نظر تاریخی ، صحیح باشد، اما دو خصوصیت ضد عربی و گرایش
افراطی به ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 