پاورپوینت کامل جایگاه روش شناسی کوئنتین اسکینر ۶۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جایگاه روش شناسی کوئنتین اسکینر ۶۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جایگاه روش شناسی کوئنتین اسکینر ۶۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جایگاه روش شناسی کوئنتین اسکینر ۶۶ اسلاید در PowerPoint :

۲۵

یکی از روش های با اهمیت در فهم اندیشه سیاسی، روشی است که
کوئنتین اسکینر در انجام پژوهش های خود بکار برده است. وی، اندیشمند تاریخ
گرایی است که به دنبال مشاهده نقایصی در مطالعات تاریخی در صدد اصلاح این
مطالعات بر آمده است. برای اسکینر نمی توان جایگاه مشخصی در میان مکاتب فکری
مختلف یافت، در واقع او از مشرب های فکری مختلف سیراب شده است. به طوری که حتی
در نگاه اول شاید نتوان دیدگاه بدیع و تازه ای را در او یافت، اما چینش این
اندیشه ها توسط او و کاربرد خاصی که برای آنها داشته، به نوشته های او صورت در
خور توجهی داده است. وی به نحو جالبی از روش های هرمنوتیکی و زبانی بهره برده
است. در این نوشته تلاش می شود به مکاتب و نظریاتی که تأثیر بیشتری در طرح روش
خاص اسکینر داشته اند اشاره هایی صورت پذیرد تا جایگاه اندیشگی روش وی روشن تر
و اشاره مختصری نیز به روش وی گردد.

هرمنوتیک به عنوان روشی در بررسی نظریات علوم انسانی، در
مقابل اندیشه های پوزیتیویستی ارائه شدند. این دانش که در ابتدا در واکنش به بی
مهری کلیسا نسبت به تفکر علمی و تحت تأثیر عقل گرایی مطرح در عصر روشنگری و
تشتت و هرج و مرج و شکاکیت پس از انقلاب فرانسه پدید آمد، پس از چندی جریان
غالب این عصر گردیده و به دنبال آن تحقیقات علمی و مبتنی بر تحلیل های آماری و
میدانی در علوم انسانی رواج گسترده ای یافتند. در این زمینه تلاش می شد تا
پدیده های اخلاقی و انسانی به دور از تأملات فلسفی و انتزاعی مطالعه شود. برای
این کار دورکیم اصطلاح «شیئ» را برای وقایع اجتماعی به کار برد زیرا از نظر او
این پدیده ها تنها در صورتی قابل مطالعه اند که به صورت تصاویر محسوس و مفاهیم
سطحی در آیند و هر نوع پیش فرض و شناختی خارج از راه تجربه و مشاهده کنار
گذاشته شود. اما مهم ترین جریانی که در مقابل آن ایستاد، جریان تفسیرگرایی بود.
در این روش، بر فهم مطلب و اهمیت معنا در درک امور بشری تأکید می شود.

هرمنوتیک در آغاز به معنای نظریه تفسیر بود و به موازات آن،
به نظریه تفسیر متون دینی مبدل گشت و تنها در دوره مدرن صورت علمی به خود گرفته
است. این تحول در هرمنوتیک، پس از ظهور فلسفه استعلایی کانت رخ داده است. به
اعتقاد کانت حتی اگر چنانچه پوزیتیویست ها می گویند، حواس، تنها راه ممکن شناخت
باشد، باز هم مشکل این است که حواس، ناب نیست، بلکه محدودیت دارد و آنچه را در
بیرون است به درون منتقل نمی کند، بلکه تابع محدودیت های ذهن هست. او برای ذهن
بشر، مقولات دوازده گانه ای را در نظر می گیرد و معتقد است این مقولات ذهن ما
را فیلتر گذاری می کنند. کانت نشان می دهد که در یک فرآیند، عین و ذهن هر کدام
سهم خودشان را دارند، یعنی تحولی در ذهن و دیدگاه به وجود می آید. کانت، هم سهم
فاعل شناسا را به رسمیت می شناسد و هم موضوع شناخت را. در اینجا توجه به صاحب
اثر اهمیت می یابد. اکنون ذهن انسان است که نظم خود را به بیرون منتقل می کند و
قواعدی را به بیرون تحمیل می کند. همچنین مسئله هدف مطرح است و این که بدون
شناخت هدف، نمی توان اثر را شناخت.

در اینجا مسئله قصد و هدف به دو اعتبار پیش می آید: اولا،
هدف موءلف چیست؟ ثانیا، این هدف را در اثر، چگونه می توان تشخیص داد. پس باید
وارد دنیای موءلف شد. از این رو اصحاب هرمنوتیک در اوایل دوران مدرن اغلب موءلف
محور بودند.

در ارتباط با اندیشه، سه نوع هرمنوتیک وجود دارد: یکم،
دیلتایی؛ دوم،هایدگری گادامری و سوم، هرمنوتیک انتقادی هابرماس. این سه نوع گاه
با عناوین هرمنوتیک روشی، فلسفی و انتقادی هم بیان می شود. در هرمنوتیک دیلتایی
به موءلف توجه می شود. بحث شلایر ماخر و دیلتای، فهم متون بوده است. اسکینر از
این روش ها بهره زیادی برد.

شلایر ماخر، دو شیوه را برای تفسیر و دریافت معنا مطرح
می کند: شیوه دستوری و شیوه روانی. شیوه دستوری به قلمرو زبان و شیوه روانی به
قلمرو اندیشه مرتبط است. این دو شیوه مکمل یکدیگرند. از آنجا که هر کلامی خود
را در زبان نشان می دهد برای فهم کلام گوینده، نخست باید سخن او را در زمینه
زبان دریافت کنیم. از این رو می بایست در ابتدا با قواعد و ساختارهای دستور
زبانی که گوینده به آن زبان سخن گفته آشنا بود، سپس سخن او را در میان دیگر
اندیشه هایش قرار دهیم و آن را درک کنیم. برای این کار لازم است تا در زندگی و
افکار موءلف و در شرایط اجتماعی و تاریخی زندگی او تحقیق کنیم.

«دیلتای» که از هرمنوتیک، به عنوان یک روش سخن می گوید،
مدعی است هنر و وظیفه هرمنوتیک، صرفاً پرداختن به متون نیست؛ بلکه هرگونه تجلی
وجود (مثل یک ساختمان، یا یک قرار داد، یا یک شورش اجتماعی) می تواند موضوع
مطالعه هرمنوتیک باشد. به اعتقاد او رفتار، گفتار و مکتوبات آدمیان حاکی از
حیات ذهنی و درونی آنها است و علوم انسانی باید به دنبال اصول راهیابی به حیات
درونی انسان های خالق این افعال و آثار باشد و این امر تابع اصول، قواعد و روش
عام و مشترکی است که وظیفه هرمنوتیک تنظیم و تنقیح این اصول و قواعد است.
«دیلتای» ملاک اصلی معنا را نیت موءلف می داند و معتقد است مفسر باید خود را به
عنصر موءلف نزدیک کند. در واقع، هرمنوتیک، با «دیلتای» حوزه وسیعی پیدا کرد. به
گونه ای که نوعی انشعاب در هرمنوتیک به وجود آمد.

هرمنوتیک هایدگری به هرمنوتیک فلسفی نیز مشهور است. از این
دیدگاه، حقیقت چیزی نیست که به تملک کسی درآید و اساساً میان ذهن و عین یا
سوبژه و ابژه دوگانگی وجود ندارد. انسان نمی تواند بیرون از زبان باشد؛ زبان
مقدم بر او است. از طرفی انسان نمی تواند متصور قبل از بودن خودش باشد؛ زیرا در
دل فرهنگ و شرایط تاریخی و زبان رشد کرده است و آنچه از قبل بوده است به هویت
او شکل داده است.

در اصطلاحات هرمنوتیکی دو عنصر سنت و زبان مهم تلقی
می شوند. زبان واسطه فهمیدن است؛ زیرا سرشت سنت را روشن می کند و از طرفی هرچه
از سنت به ما می رسد، سرشتی زبانی دارد. اسکینر نیز به مباحث تفسیری و زبانی
توجه داشته است و می توان رگه هایی از مباحث زبانی ویتگنشتاین، کاربرد شناسی
عام هابر ماس و تبارشناسی میشل فوکو را در آثار او دید. در واقع بحث های زبان
که در نیمه های قرن بیستم در آرای هرمنوتیکی ها به ویژه در آرای گادامر جدی
تلقی می شدند تا حد زیادی متأثر از ویتگنشتاین بوده است.

ویتگنشتاین پس از طرح نظریه تصویری زبان خود که با
انتقاداتی از جمله از سوی خود او مواجه گشت، نظریه کاربردی زبان را مطرح نمود.
این نظریه بیان می دارد که تنها در کاربرد است که گزاره معنا دارد. زبان کلیت
واحدی ندارد، بلکه ما با بازی های زبانی متعددی مواجهیم و تنها وقتی قواعد هر
بازی را بیاموزیم می توانیم آن را بفهمیم. به اعتقاد ویتگنشتاین ما در این
هنگام درون یک اتاق بصری قرار می گیریم. وقتی بازی های زبانی تغییر کنند،
مفاهیم نیز تغییر می کنند و همراه مفاهیم و معانی الفاظ نیز تغییر می نمایند.
فهم قاعده نیز در طی بازی و با مشارکت در فهم آشکار می گردد و از قبل فهمی وجود
ندارد. در واقع ما آن گونه می اندیشیم و فکر می کنیم که قواعد بازی به ما اجازه
دهد.

از نظر ویتگنشتاین، زبان، چون ابزار یا آلتی است که
می تواند برای مقاصد بی شماری استفاده شود، در نتیجه هر تلاشی به قصد تعیین
چگونگی کارکرد زبان به کمک تنظیم تعداد اندکی از قواعد، همانند آن است که گفته
شود ابزاری نظیر پیچ گوشتی به خوبی می تواند در باز کردن درِ قوطی ها یا چفت
کردن پنجره ها هم به کار رود. زبان نهادی بشری است که مقید به قواعدی خارجی
نیست، بلکه صرفاً تابع قواعدی است که آدمیان درست یا نادرست می شمارند. این
موضوع به نوبه خود مسئله ای نیست که نظریه های پیشینی به آن بپردازند.

بنابراین، از نظر ویتگنشتاین برای فهم هر سنتی باید با بازی
زبانی خاص آن و با قواعد آن بازی آشنا شد و شرط این کار شرکت در بازی و مشارکت
در فهم است و به سبب تفاوت های موجود میان بازی های زبانی مختلف و شکل های
گوناگون زندگی، اندیشمند برای بررسی جامعه مورد نظر خود، می بایست در آن شرایط
خاص حل شود تا بتواند با قرار گرفتن در متن، به کنکاشی بپردازد که منتج به
احکام صادق شود.

اسکینر افزون بر توجه به غایت موءلف، به وقایع سیاسی –
اجتماعی موجود نیز توجه می کند. بدین جهت است که مباحث تاریخی او در کنار مباحث
اندیشگی اش قابل توجه می باشد. این مباحث عمدتاً مشابه کارهای اسپریگنز است که
به منطق درونی نظریات علاقمند است و درک پویایی تاریخی مفاهیم و سرشت و ریشه
منطقی آنها را ضروری شمرد. وی بر این باور است که تمام نظریه پردازان سیاسی
کارشان را از مشاهده بی نظمی در زندگی سیاسی آغاز می کنند. نارضایتی آنان از
وضع موجود باعث می شود جامعه را دچار نوعی بحران ببینند. پس از این مشاهده است
که در صدد فهم علل بحران بر می آیند و راه حل هایی ارائه می دهند. راه حل آنان
نیز با تصویر نمودن جامعه ای ایده ال و مطلوب توأم است.

مباحث اسکینر با نوشته های فوکو در باب تبارشناسی،
مشابهت هایی دارد. تبارشناسی فوکو در پی نقدهایی که بر روش دیرینه شناسی او
وارد شد ارائه گردید. دیرینه شناسی سعی داشت با تعلیق عنصر معنا و ماهیت برای
اشیا به پژوهش در حوزه علوم انسانی بپردازد. این مسئله مشکلات زیادی پدید
می آورد و عملاً فوکو را گرفتار همان محدودیت هایی نمود که سعی داشت از آنها
بگریزد.

در تبار شناسی نیز، فوکو قائل به وجود معنا و ماهیتی برای
اشیا نبوده و همه چیز را قابل تعبیر می داند. مفروض انسان شناسانه تبارشناسی
این است که انسان هیچ طبیعت ثابت و لایتغیری ندارد. از این رو، موضوع آن
رخدادهای پراکنده ای است که محصول روابط قدرت می باشد. وی می کوشد تاریخ این
تعابیر را کشف کند و نشان دهد و از تحمیل ساختارهای فرا تاریخی بر آنها خودداری
کند. تبارشناسی تحلیلی در مورد پیدایش علوم انسانی است که رابطه آن را با
پیدایش تکنولوژی های قدرت بررسی می کند. عنصر قدرت عاملی تعیین کننده در گفتمان
است و فوکو سعی می کند روند پیدایش و گسترش تکنیک های قدرت را که به سوی تک تک
افراد جهت گیری شده در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.