پاورپوینت کامل رویکرد نگاه به شرق در روابط خارجی ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رویکرد نگاه به شرق در روابط خارجی ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رویکرد نگاه به شرق در روابط خارجی ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رویکرد نگاه به شرق در روابط خارجی ایران ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۹
مقدمه
ایران به عنوان یک کشور بزرگ آسیایی، با توجه به موقعیت
ژئوپولتیک خود ناگزیر به داشتن روابط مناسب با کشورها و قدرت های آسیایی است.
با نگاهی گذرا به تاریخ روابط ایران با کشورهای آسیایی می توان دریافت که
همواره روابط با این کشورها در ابعاد مختلف و در سطح مناسبی برقرار بوده است،
هر چند که در مقاطعی با توجه به شرایط و تحولات سیاسی منطقه، این روابط فراز و
نشیب هایی نیز داشته است. در این رابطه می توان جاده ابریشم را از جمله نمادهای
این همکاری، به ویژه در بعد اقتصادی دانست. بر این اساس سیاست نگاه به شرق به
عنوان رویکردی ویژه در روابط خارجی ایران، سیاست جدیدی نیست و سابقه ای طولانی
دارد.
برخی تحولات ژئواستراتژیک موجب شد تا بسیاری از کشورهای
جهان به بازنگری اساسی در سیاست خارجی خویش رهنمون شوند. این امر برای قدرت های
بزرگ و منطقه ای که دارای منافع جهانی و یا منطقه ای بودند از اهمیت بیشتری
برخوردار بود. در این راستا آسیا و منطقه پیرامونی ایران متأثر از تحولات اخیر
بوده و از این مسئله مستثنا نمی باشند.
آسیا پتانسیل های انسانی و مادی فراوانی دارد که زمینه ظهور
قدرت های اقتصادی جدید را در این قاره فراهم کرده است.در این رابطه می توان به
کشورهای جنوب شرقی آسیا به ویژه به لحاظ رشد اقتصادی که اقتصاد جهانی را تحت
الشعاع خود قرار داده است، یا هند که توانسته جهش قابل توجهی در زمینه توسعه
اقتصادی از خود به نمایش بگذارد، یا روسیه که ضمن دارا بودن پتانسیل های
گوناگون سیاسی، اقتصادی و بین المللی، به لحاظ منابع عظیم انرژی اهمیت فراوانی
دارد، اشاره کرد. البته در حال حاضر روسیه دومین صادر کننده نفت در جهان که
دارای ذخایر عظیم گاز نیز می باشد. قدرت اقتصادی رو به افزایش قدرت های آسیایی
نظیر چین، هند و روسیه موجب شده است تا این کشورها در عرصه های سیاسی و امنیتی
نیز از اهمیت بسزایی برخوردار شوند.
اهمیت رویکرد سیاست نگاه به شرق، در واقع باز تعریف
رویکردهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای در
شرایطی است که تحولات عمده ای در چهار سوی مرزهای آن جریان دارد. سیاست خارجی
با رویکرد تنش زدایی و یا گفت و گوی تمدن ها در دو دوره هشت ساله ریاست جمهوری
آقایان هاشمی رفسنجانی و خاتمی، هر یک کارکردهای خویش را داشته اند و تا حدودی
به انتظارات مورد نظر، با توجه به اهداف هر یک از این دولت ها در عرصه
بین المللی پاسخ داده اند. لیکن در سال های اخیر با توجه به اینکه مذاکرات
ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلیس و پس از آن کشورها ۱+۵ در
مورد برنامه هسته ای ایران به نتایج مطلوب نرسیده، گرایش قابل ملاحظه ای در
دولت آقای احمدی نژاد برای بازنگری در رویکردهای سیاست خارجی و برقراری ارتباط
نزدیک تر با کشورهای شرقی تحت عنوان سیاست نگاه به شرق ملاحظه شد.
در همین رابطه، موقعیت و توانمندی های ایران، به ویژه در
زمینه انرژی، امنیت انرژی و ترانزیت، زمینه های مناسبی برای همکاری ایران با
کشورهای شرقی را فراهم آورده است.
با این وصف ایران به عنوان پل ارتباطی، از شمال به جنوب و
از غرب به شرق مطرح بوده و در چار چوب رویکرد عملگرایانه به سیاست نگاه به شرق،
می تواند به تقویت و تعمیق مناسبات دو جانبه با کشورهای شرق پرداخته و پیوندها
و اتصالات دراز مدتی را که تأمین کننده منافع طرفین باشد برقرار سازد، تقویت
مناسبات ایران با کشورهای شرقی و آسیایی تحت عنوان همکاری های منطقه ای به دلیل
برقراری روابط همه جانبه و گسترده با چین، هند و روسیه و تعمیق همکاری های
اقتصادی با کشورهای آسیایی در زمینه انرژی و ترانزیت قابل اهمیت می باشد. با
این حال باید توجه داشت که سیاست نگاه به شرق، در واقع به جهت ایجاد توازن در
برابر غرب و گسترش همکاری ها با شرق، مدنظر قرار گرفته است. با این حال، سیاست
نگاه به شرق به معنای جایگزینی با غرب نمی تواند تأمین کننده منافع ایران باشد.
تاریخچه پیدایش سیاست نگاه به شرق
سیاست شرق یا نگاه به شرق، برای اولین بار توسط ویلی برانت،
صدر اعظم آلمان غربی، در اوایل دهه ۱۹۷۰ و در توصیف سیاست عادی سازی روابط با
شوروی و بلوک شرق به کار برده شده است. در این سیاست به جای توجه صرف و انحصاری
به غرب، به ضرورت روابط نزدیکتر با همسایگان شرقی آلمان تاکید گردید. سیاست
نگاه به شرق که از زمان کمزاد آدنائر، اولین صدر اعظم جمهوری فدرال آلمان، مد
نظر قرار گرفته بود، در واقع سیاستی برای تغییر وضعیتی بود که آلمان را به دو
پاره تقسیم کرده بود، که این سیاست نهایتاً به اتحاد دو آلمان انجامید.
در آمریکا نیز سیاست نگاه به شرق یکی از سیاست های مهم دولت
نیکسون تلقی می شد. این سیاست که ابتدا برای حل و فصل جنگ ویتنام مطرح شد،
سرانجام تنش زدایی و بهبود مناسبات آمریکا با چین و شوروی را به دنبال داشت.
همچنین با این سیاست دولت نیکسون موفق گردید تا حدودی به زدودن تصویر ناخوشایند
حضور نظامی آمریکا در آسیا بپردازد. سیاست مزبور با استقبال چین که انقلاب
فرهنگی در آن کشور به تازگی به پایان رسیده بود، روبرو شد و زمینه برای آغاز
مذاکرات میان آمریکا و چین با دعوت چین از تیم پینگ پنگ آمریکا فراهم شد، که در
نهایت با سفر نیکسون به چین در سال ۱۹۷۲، سیاست نگاه به شرق آمریکا به ثمر
نشست.
در راستای اتخاذ سیاست نگاه به شرق، شاهد آن هستیم که هند
در نظر دارد تا روابط استراتژیک و اقتصادی گسترده ای با کشورهای پویای آسیای
جنوب شرقی برقرار نماید. یا اینکه عربستان سعودی در چار چوب سیاست نگاه به شرق
در صدد است تا شرکای تازه ای در کشورهای آسیایی بیابد تا از این طریق بتواند از
روابط انحصاری و اتکای صرف به غرب رهایی یابد و در این فرایند شاهد حضور برخی
شرکت های بزرگ عربستانی، به ویژه آرامکو در کشورهای آسیایی هستیم که بخشی از
مراودات تجاری خود را به آسیا منتقل کرده اند.
هر چند موارد ذکر شده حاکی از آن است که سیاست نگاه به شرق
با در نظر گرفتن نیازها و واقعیات محیطی هر یک از کشورها تعریف شده است، اما
وجه مشترک در سیاست های مزبور بر اهمیت یافتن شرق تاکید دارد.
رویکردهای سیاست خارجی ایران
رویکرد نگاه به غرب
یکی از دیدگاه ها در سیاست خارجی ایران همواره مربوط به
گروهی است که تعامل با غرب را مهم ترین محور سیاست خارجی ایران تلقی می کنند.
به طور کلی این گروه معتقدند که با توجه به عوامل مختلف، از جمله شرایط
ژئوپولتیک ایران، امکانات و توانمندی های غرب، این دو به طور بالقوه متحد
استراتژیک یکدیگر محسوب می شوند. از این دیدگاه، تعامل با کشورهای غیر غربی، از
جمله در شرق فقط می تواند به عنوان تابعی از رویکرد اصلی سیاست خارجی ایران به
غرب تلقی گردد؛ زیرا رابطه با شرق جدا از رابطه با غرب فاقد پویایی لازم برای
تبدیل شدن به یک رابطه معنا دار و راهبردی است. به رغم غربگرایان، رابطه با شرق
تنها می تواند به عنوان مکمل سیاست خارجی ایران باشد، اما نمی تواند جایگزینی
برای غرب در روابط ایران تلقی شود. در این رویکرد شرق در برابر غرب یا در واقع
شرق بر ضد غرب بی معنا است. در این دیدگاه که بیشتر متعلق به دوران پیش از
انقلاب اسلامی در ایران است، به کشورهای غربی، به ویژه آمریکا توجهی خاص
می شود. در واقع، در آن زمان که ایران متحد استراتژیک آمریکا به شمار می رفت،
تحت تأثیر سیاست مزبور قرار داشت. از دیدگاه غربگرایان، کشورهای شرق و به طور
اخص کشورهای منطقه خاورمیانه تحت تاثیر مستقیم سیاست های کشورهای غربی، به ویژه
آمریکا قرار دارند و لذا چنین نتیجه گیری می شود که ریشه اصلی اصطکاک ها و
مشکلات منطقه ای ایران در قاعده مند نبودن روابط ایران با غرب است؛ زیرا که
منبع اصلی قدرت در سطح جهانی نزد غرب می باشد و این طور استدلال می شود که
ایران به شدت به بخش انرژی در درآمدهای ملی خود وابسته است. حتی در خصوص کشاکش
کنونی میان ایران و غرب برخی از صاحب نظران ایرانی آن را جدی تلقی نکرده و
معتقدند که مشکلات کنونی ایران با غرب جنبه ماهوی ندارد، بلکه این مشکلات ناشی
از آن است که هنوز درک صحیحی از فرهنگ غرب حاصل نگردیده و لذا نوعی تصویر غلط
در اذهان به وجود آمده که بیشتر آنها ریشه های تاریخی دارد. از این دیدگاه باید
تمامی کشورهای جهان بر اساس منافع ملی ارتباط برقرار نموده طرفداران سیاست نگاه
به غرب، درباره مسئله اسرائیل و حمایت های بی دریغ غرب و به ویژه آمریکا از آن
عقیده دارند که ایران برای تضعیف اسرائیل باید به ابزارهای سیاسی متوسل شود و
بهترین گزینه در این باره گسترش روابط با غرب است، به ویژه که کشورهای اروپایی
انتقاد اساسی به اسرائیل دارند.
رویکرد نه شرقی ـ نه غربی
با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یکی از شعارهای محوری در
بعد سیاست خارجی شعار نه شرقی نه غربی بوده است. این شعار، به ویژه در دوران
انقلاب از آن جهت اهمیت داشت که بر تغییر وضعیت ایران از وابستگی کامل به غرب
تا استقلال همه جانبه تأکید می کرد.
شعار نه شرقی ـ نه غربی در واقع نفی دو ایدئولوژی حاکم بر
جهان؛ یعنی سرمایه داری و کمونیسم بود. پیروزی انقلاب اسلامی در فضای جنگ سرد و
نظام دوقطبی رخ داد و در این قالب سیاست نه شرقی ـ نه غربی، سیاست های متعارف
دولت های منطقه را که در اتحاد با یکی از دو ابرقدرت بودند را نفی نمود. با این
حال و به رغم تحوّلاتی که طی دو دهه اخیر در عرصه نظام بین الملل رخ داده،
عدّه ای در ایران همچنان بر این سیاست تاکید دارند.
برخی در توجیه سیاست نه شرقی ـ نه غربی معتقدند که اساسا
مفهوم متحد استراتژیک در دنیا تغییر یافته و مانند گذشته نیست. آنان بر این
اعتقادند که هیچ کشوری متّحد استراتژیک یک کشور دیگری به شمار نمی رود. از جمله
در اتحادیه اروپا که بسیاری از مرزها برداشته شده، بازهم کشورها در بسیاری از
مسائل با یکدیگر اختلاف دارند. همانطور که در جنگ علیه عراق بین انگلیس و
اسپانیا از یک طرف و فرانسه و آلمان از طرف دیگر اختلاف جدی وجود داشت، در حالی
که این کشورها متحد یکدیگر به شمار می روند، لذا باید تعریف جدیدی از متحّد
استراتژیک به عمل آید.
این دسته بر این عقیده اند که نداشتن متحد استراتژیک، منحصر
به ایران نیست و مهم ترین مسئله برای ایران دارا بودن پشتوانه مردمی است، نه
داشتن متحدی استراتژیک.
عده ای دیگر معتقدند: تحلیل سیاست نه شرقی ـ نه غربی، به
معنای حفظ منافع عالی کشور در بحران ها است و با سیاست انزوا فاصله و تفاوت
دارد و بر این اساس سیاست نه شرقی ـ نه غربی به معنای عدم رابطه با شرق و غرب
نبوده، بلکه به معنای حفظ موازنه در سیاست خارجی در تعامل با قدرت های رقیب
می باشد، صرف نظر از اینکه قطب های درگیر با یکدیگر ـ آمریکا و شوروی و یا هند
و پاکستان ـ باشند، منافع ملّی کشور ایجاب می کند که درگیر رقابت های میان آنان
نشویم. بنابراین سیاست نه شرقی ـ نه غربی، محدود به موقعیّت زمانی خاصی نبوده و
در تمامی بحران ها و منازعات بین المللی می تواند منافع ایران را تضمین نماید.
در حالی که بسیاری از کارشناسان همچنان بر سیاست نه شرقی ـ
نه غربی تأکید دارند، گروهی معتقدند که نمی توان نام یک هویت التقاطی را نه
شرقی ـ نه غربی گذاشت؛ زیرا با وجود آنکه برخی معتقدند که گرایش های فرهنگی،
تاریخی، ساختارهای اجتماعی، صنعتی و آموزشی ایران غربی است، و ناسیونالیسم
ایران هم ریشه در تمدّن ترقی خواهانه غربی دارد، اما برای ایجاد توازن، باید
ساختار نظامی ـ امنیتی ایران شرقی شود. این دسته از کارشناسان معتقدند که
کشورهایی؛ همچون ایران باید حداکثر تعاملات را با تمامی قدرت های جهانی داشته
باشند، ولی به هیچ کدام از آنها نباید وابسته شوند و هیچ یک را نباید بابت
دیگری هزینه کنند. از این دیدگاه ایران نیز یکی از بازیگران عرصه جهانی است و
باید در تعامل با تمام قطب های جهانی، به قدرت دست یابد.
بنابراین این عده تاکید دارند که نمی توان اقتصاد را از
طریق غرب جلو برد و ارتش را از طریق شرق تقویت نمود.
رویکرد نگاه به شرق
طرفداران سیاست نگاه به شرق معتقدند: گرایش ایران به شرق و
اتحاد با کشورهای قدرتمند آسیایی می تواند منافع ملّی ایران را تأمین و مسئله
فقدان متّحد استراتژیک برای ایران را حل نماید. در این خصوص اغلب به چین و
روسیه اشاره می شود، که طی سال های گذشته نشان داده اند که مایل به گسترش روابط
اقتصادی خود با ایران هستند، هر چند که کشورهای مزبور به لحاظ هزینه های بالای
همکاری استراتژیک با ایران رغبت چندانی به همکاری در این زمینه ندارند. در واقع
آنها تعامل استراتژیک با غرب و همبستگی اقتصادی با کشورهای منطقه را دنبال
می کنند. بر این اساس، چین و روسیه در عرصه بین المللی الگوهای جدیدی از
گرایش های موازنه گرایی و تعامل با بازیگران منطقه ای را ارائه می کنند. در
واقع سیاست این کشورها فاقد ماهیت جدال آفرین با آمریکا است و آنها در تلاشند
تا موقعیّت خود را در سیاست و اقتصاد بین المللی تثبیت نمایند. در چنین شرایطی
برخی معتقدند که اگر ایران، چین و روسیه بتوانند رهیافت مشترکی را در مورد
امنیت بین المللی و همچنین امنیت منطقه ای سازماندهی کنند، در آن صورت
زمینه های همکاری سازنده و موثرتر بین این سه کشور در سطح بین المللی فراهم
خواهد شد؛ زیرا چینی ها و روس ها رسالت تاریخی خود را ایفای نقش بین المللی و
مقابله با یکجانبه گرایی امپریالیستی قرار داده اند و از این رو، جهت گیری
سیاست خارجی ایران ـ در چارچوب الگوی تعامل، می تواند در نهادینه سازی روابط
متقابل، نقش موثری ایفا کند. بر این اساس حتی برخی از مقامات ایرانی معتقدند که
چین و روسیه به خاطر نفوذ استراتژیک شان می توانند نقش مهمّی در تعامل سازنده
ایران بازی کنند، به ویژه اینکه این دو کشور گرایش زیادی به ایجاد موازنه در
نظام بین الملل دارند. به اعتقاد آنها، با وجود آنکه چین و روسیه در عملکردهای
بین المللی خود با محدودیت هایی روبرو هستند، اما مقامات این دو کشور باید از
منافع اقتصادی و استراتژیکی که در همکاری با ایران به دست خواهند آورد، آگاه
شوند.
در رویکردی دیگر و با نگرشی خوشبینانه درباره همکاری های
استراتژیک ایران، چین و روسیه گفته می شود که اگر همکاری های امنیتی و
بین المللی میان این کشورها هماهنگ شود و طیف گسترده ای از کشورهای دیگر از
آنها حمایت کنند، می توان شاهد گسترش تعامل و همگرایی منطقه ای بود. در این
رویکرد، یکی از الزامات تعامل سازنده در سیاست خارجی ایران، گسترش طیف کشورهای
همکاری کننده عنوان شده است. اما تحقق چنین هدفی منوط به تعدیل تدریجی
مطلوبیت های استراتژیک ایران دانسته شده تا بتواند طیف وسیعی از واحدهای سیاسی
را با یکدیگر هماهنگ نماید.
بر این اساس، روسیه و چین از قابلیت های مؤثری برای چنین
همکاری ای تلقی شده اند. هر چند که قابلیت های آنان همچنان تحت فشار آمریکا
می باشد. در این میان برای کاهش تهدیدها و فشارهای آمریکا نیز گفته می شود که
باید الگویی را به کار گرفت که دارای انتظارات اوّلیه محدودی باشد، اما اهدافی،
از جمله موازنه سازی بین المللی و چند جانبه گرایی استراتژیک در سطوح منطقه ای
و بین المللی را سازماندهی نماید. چنین روندی به عنوان بستر همکاری متقابل
ایران، روسیه و چین در سطح دوجانبه و چند جانبه محسوب شده است. علاوه بر این،
گفته می شود که در این صورت الزامات تعامل سازنده در حوزه های اقتصادی نیز
می تواند متبلور گردد، از جمله اینکه چین دارای قابلیت های فنی و تجاری مناسبی
در سطح منطقه است و گسترش پیمان شانگهای را می توان به عنوان اقدامی سازمان
یافته در جهت حداکثر سازی همکاری های مشترک و متقابل دانست.
از سوی دیگر، در رویکردی راهبردی جهت همکاری با کشورهای
شرقی، برخی معتقدند که باید انتظارات از این سیاست را به دو دسته انتظارات
استراتژیک و غیر استراتژیک تفکیک نمود؛ زیرا قدرت های آسیایی با اروپا و آمریکا
دارای تعامل فعال هستند. از این رو قدرت های آسیایی به برقراری پیوندهای
استراتژیک با ایران، که به لحاظ مخالفتش با سیاست های آمریکا وضعیّت خاصی در
عرصه بین المللی دارد، چندان راغب نیستند. در واقع ایران بر اساس دیدگاه خاصّی
که دارد، نمی تواند انتظار داشته باشد که به پیوندهای استراتژیک با کشورهای
قدرتمند آسیایی؛ همانند چین، روسیه و هند نایل گردد، هر چند که ایران از
پتانسیل بالایی برای تعامل با کشورهای آسیایی در حوزه های غیر استراتژیک، به
ویژه اقتصادی برخودار است، از جمله در حوزه اقتصادی مهم ترین زمینه همکاری
ایران با آسیا، نیاز رو به افزایش انرژی در این قاره است، که ایران از مزیت های
فراوانی در این زمینه جهت تعامل با کشورهای آسیایی برخوردار است، که خارج از
حوزه کنترل آمریکا می باشد. بنابراین ایران می تواند به عنوان اصلی ترین منبع
انرژی برای کشورهای بزرگی، همچون چین و هند درآید.
بر اساس چنین دیدگاهی نباید در توجه به سیاست نگاه به شرق
راه افراط و تفریط را پیمود، بلکه باید با کنار گذاشتن عواملی که نمی توان در
آن توفیق یافت بر پتانسیل های همکاری با آسیا، به ویژه در مسائل اقتصادی و یا
حتی فرهنگی توجه کرد. لذا سیاست نگاه به شرق در این تعریف یک سیاست اقتصاد محور
خواهد بود، که در اینجا بر تجربه موفق دیگران تأکید می شود. بنابراین بزرگترین
اتحادیه در آسیا؛ یعنی آ.سه.آن در ابتدا در زمینه های اقتصادی فعالیت خود را
آغاز نمود و بعدها مسائل امنیتی و سیاسی را نیز مورد توجه قرار داد، لذا چنین
استدلال می شود که هر طرحی برای همکاری ایران با ملل آسیایی و شرقی و در چارچوب
سیاست نگاه به شرق، زمانی از امکان موفقیت بیشتر برخوردار خواهد بود که مبتنی
بر همکاری های اقتصادی و تجاری و پرهیز از به چالش کشیدن قدرت های بزرگ باشد.
از این رو برخی صاحب نظران با نقد سیاست نگاه به شرقِ دولت
احمدی نژاد، آن را رویکرد مناسبی نمی دانند، زیرا کشورهایی، همچون هند و چین به
هیچ وجه مایل به رودر رویی با آمریکا نیستند و حتی روسیه که در سیاست نگاه به
شرق توجه خاصی به آن دارد، در واقع به دنبال منافع خویش است و فقط با کارت
ایران بازی می کند. بر این اساس تنها در جایی می توان به سیاست نگاه به شرق
تمایل یافت که ایران به صورت محدود مسائل اقتصادی و فرهنگی را مدّ نظر قرار
دهد.
در سیاست نگاه به شرق ایران، همچنین می توان دیدگاه هایی را
مشاهده کرد که در آن اتحاد با کشورهای آسیایی بر محور ضدّیت با آمریکا مورد
توجه است که از جمله می توان به طرح اتحاد میان ایران، هند و پاکستان و یا میان
ایران، هند، چین و روسیه اشاره نمود. طرفداران چنین سیاست هایی معتقدند: ایران
باید بکوشد تا با اینجا اتحادی از کشورهای قدرتمند در شرق، آثار سیاست
تهدیدآمیز آمریکا را در قبال خویش زایل سازد.
مقامات و مسئولان دولت نهم با تاکید بر سیاست نگاه به شرق
به عنوان رویکرد اصلی سیاست خارجی ایران، معتقدند که این سیاست در واقع سیاست
تنش زدایی با رویکردی جدید است که حول محور تعامل سازنده دور می زند. در این
دیدگاه، تعامل سازنده در سیاست خارجی حتّی مرحله ای پیش رفته تر از سیاست تنش
زدایی می باشد، که نیازمند پویایی، تاثیرگذاری و جهت دار بودن بر اساس شناخت
دقیق معادلات سیاسی است. برخی از مقامات ایرانی اظهار می دارند که سیاست جدید،
این فرصت را به ایران می دهد که در صحنه روابط بین الملل در جایگاه مدّعی قرار
گیرد و بر این اساس اتهامات مطرح شده علیه جمهوری اسلامی ایران، به تعاملی
فعّال و سازنده با کشورهای دیگر تبدیل می شود. بنابراین چنین سیاستی باعث خواهد
شد تا ایران ارتباط خود را با دیگر کشورها، به خصوص کشورهای منطقه افزایش داده
و در صحنه ها و جوامع بین المللی حضوری فعّال و سازنده داشته باشد. از طرف دیگر
اولویت سیاست جد
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 