پاورپوینت کامل تأملی بر اندیشه های «هیرونوموس» مترجم انجیل و مبلغ رهبانیت مسیحی در قرن چهارم میلادی; رهبانیت افراطی ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تأملی بر اندیشه های «هیرونوموس» مترجم انجیل و مبلغ رهبانیت مسیحی در قرن چهارم میلادی; رهبانیت افراطی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تأملی بر اندیشه های «هیرونوموس» مترجم انجیل و مبلغ رهبانیت مسیحی در قرن چهارم میلادی; رهبانیت افراطی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تأملی بر اندیشه های «هیرونوموس» مترجم انجیل و مبلغ رهبانیت مسیحی در قرن چهارم میلادی; رهبانیت افراطی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

منزلت «هیرونوموس» در اندیشه قرون وسطی

فرهنگ و تمدن غربی در هر دوره ای از ادوار تاریخ، ابتدا در
باورها و اندیشه های افرادی تبیین شده است. اگر تاحدودی می توانیم فرهنگ و تمدن
آتنی را، با شناخت اندیشه های سقراط، افلاطون و ارسطو بشناسیم، فرهنگ و تمدن
دوران تجدید حیات غرب را در اندیشه های شخصیت هایی چون ماکیاولی، داوینچی،
لوتر، کالون، ولتر، روسو، دکارت، کانت و… متجلی می بینیم.

برای آشنایی با فرهنگ و تمدن غربی در دوران قرون وسطی نیز
می توانیم به اندیشه های آباء کلیسا و متکلمان مسیحی مراجعه کنیم. یکی از
برجسته ترین جلوه های کیش مسیحیت، «زهد، رهبانیت، پارسایی» و «افراط در
دنیاگریزی» و بی اعتنایی به دنیای مادی است. شاید بتوان در میان نخستین متکلمان
مسیحی، هیرونوموس را به دلیل اصرار بر این امور، شخصیتی برجسته یافت؛ از این رو
آشنایی با آراء و اندیشه های وی می تواند ما را در آشنا شدن با فرهنگ دوران
قرون وسطی یاری کند.

اگرچه منزلت «هیرونوموس» به پای «آوگوستینوس» نمی رسد ولی
همانند وی یکی از بزرگترین متکلمان مسیحی قرن چهارم شناخته می شود. از میان
متکلمان نخستین مسیحی، هشت تن به عنوان «مجتهدان کلیسا» متمایز می شوند؛ از این
میان هریک در یکی از جلوه های فرهنگ و اندیشه های مسیحی، جایگاه برجسته ای
دارند. چهارتن از اینان شرقی و چهارتن غربی بودند؛ «آتاناسیوس»، «باسیلیوس»،
«گرگوریوس نازیانزوسی» و «یوحنای زرین دهن»، در شرق؛ «آمبروسیوس»، «هیرونوموس»،
«آوگوستینوس»، و «گرگوریوس کبیر» در غرب.

اندیشه مسیحی تا حدود زیادی مدیون ایشان است و در این بین،
هیرونوموس در تحکیم و بسط اخلاق مبتنی بر زهد و پارسایی مقام رفیعی دارد. به
ویژه تأکید هیرونوموس بر تقوای جنسی و در اوج آن تجرد و عدم ازدواج و هشدارهای
وی نسبت به بی اخلاقی هایی که در آغاز قدرت یافتن کلیسای رم در میان کشیشان رخ
می داد، قابل توجه است. از این رو شاید بتوان وی را در جلوه های پارسایانه،
صاحب منزلتی چون آگوستینوس در جلوه های نظام سیاسی – اجتماعی دانست. اگر
اندیشه های اگوستینوس در سپهر جامعه و سیاست حرف اول را می زند می توان گفت
هیرونوموس نیز در سپهر اخلاق و پاک دامنی، اختر تابناک پارسایان مسیحی است.

ذکر این مقدمه را ضروری می دانم که مطالعه در خصوص
هیرونوموس، به دلیل فقر منابع متعدد، دشوار و دسترسی به همه آرای وی مشکل است؛
صاحب این نوشتار به همین دلیل نمی تواند مدعی جامعیت در تبیین اندیشه های این
متفکر مسیحی باشد. اما بر آن است تا با معرفی اجمالی وی، جلوه هایی از روند
شکل گیری سامانه تفکر زاهدانانه کیش مسیحی، را نمایان سازد.

کلیسا و پارسایی در زمانه هیرونوموس

هیرونوموس Hieronymus)) در قرن چهارم و اوائل قرن پنجم یعنی
زمانه ای می زیست که کلیسا آماده کسب اقتدار فزاینده در غرب می شد.

برای آشنائی با سیر اقتداریابی کلیسا، به طور اجمالی به
تبیین روند رشد و سازماندهی آن می پردازیم. مومنان مسیحی در آغاز همانند
شهروندان یونان و روم، برای تشریک مساعی در محفلی جمع می شدند. این محفل نام
خود را از همان محافل شهروندان رومی می گرفت و «اکلزیا» خوانده می شد. اکلزیا
یا محفل مومنان مسیحی، ابتدا در سازماندهی و جلالت، بسیار ساده و تنها یک کانون
اجتماعی بود.

از نظر سازمانی، هر اکلزیا در آغاز یک یا چند پرسبوتروس(شیخ
یا کشیش) برای رهبری خود برگزیده بود، همچنین یک یا چند تن «قاری»، «دستیار
کشیش»، «معین شماس»، و «شماس» برای یاری به کشیش داشت. اما پس از آنکه مومنان و
اعضای آن افزون شدند و امور دینی مفصل تر شد، جماعات دینداران، «کشیشی مدبر» را
برگزیدند تا بر کارهای اکلزیا، نظارت کند و آنها را هماهنگ سازد. این شخص را
اپیسکوپوس(ناظر، یا اسقف) نامیدند.

چون تعداد اسقفان هم افزوده شد، کار آنان نیز به سرپرستی و
هماهنگی نیاز یافت؛ بدین جهت، در قرن چهارم، کسانی به عنوان اسقف اعظم، مطران،
یا «نخستْ کشیش» برگزیده شدند تا بر اسقفان و کلیساهای ناحیه، نظارت کنند. در
مرحله ای دیگر در قسطنطنیه، انطاکیه، اورشلیم، اسکندریه، و رم، صاحب منصبانی
عالیرتبه تر از اینان به نام «بطرک» برگزیده شدند که بر تمام امور روحانی،
ریاست داشتند. اسقفان و اسقفان اعظم، بنا به فرمان بطرک یا امپراتور اجتماع
می کردند و سینود یا شورا تشکیل می دادند. شورا اگر فقط نماینده یکی از ایالات
بود، شورای ناحیه ای، و اگر فقط از اسقفان امپراتوری شرق یا غرب متشکل بود،
شورای کل، و اگر از هر دو بود، «شورای عام» خوانده می شد؛ اگر فرمانهای آن برای
کلیه عیسویان جهان لازم الاجرا بود، جامع نامیده می شد. اتحادی که گهگاه از این
راه حاصل می شد موجب گردید که کلیسا، لقب کاتولیک یا «جهانی» بگیرد.

همزمان با فربه تر شدن این سازماندهی، جلالت و شکوه کلیساها
نیز افزون می شد و مقررات و آدابی نیز برای آنان تدوین می گردید. اما بیم آن
می رفت که این مقررات جلوه ظاهری به خود بگیرد و روح و معنویت کلیسا، گرفتار
آسیب های اخلاقی گردد. به همین منظور تأکید بر زهد و پارسایی نیز از سوی برخی
متکلمان مسیحی و گاه سختگیری بر آن، همزمان با فربه شدن سازمان و جلالت کلیسا
نمایان می شد. تاجایی که ازدواج به عنوان یکی از آسیب های احتمالی که ممکن است
زهد و پارسایی کشیشان را تهدید کند مورد چون و چرا قرار گرفت.

در سه قرن اول مسیحیت، تجرد برای کشیشان اجباری نبود. کشیش
می توانست زنی را که قبل از نیل به مقام روحانی گرفته بود نگاه دارد؛ تنها پس
از ورود به حلقه قدس، نمی بایست ازدواج کند؛ و هر مردی که دو زن گرفته بود، یا
بیوه یا مطلقه ای را به همسری برگزیده بود، یا زنی غیر شرعی اختیار کرده بود،
حق نداشت به سلک کشیشان درآید.

اما این محدودیت مانعی جدی برای بولهوسی های احتمالی نبود؛
بولهوسی هایی که در زمانه آلوده به فساد و بی بندوباری مشرکان، ممکن بود در
میان کشیشان نیز بروز کند. بنابراین، برخی از موءمنان غیرتمند مسیحی، با استناد
به عبارتی در یکی از رساله های «پولس حواری»، چنین استنتاج کردند که «هر گونه
رابطه جنسی میان زن و مرد گناه است»؛ از این رو ازدواج را تقبیح کردند و کشیش
متأهل را فردی، نفرت انگیز دانستند.

در حدود ۳۶۲.م شورای ناحیه ای «گنگرا» این نظریه را بدعت
اعلام کرد،(۱) اما کلیسا بر تجرد کشیشان تأکید می کرد. برخی اقدامات کشیشان
صاحب خانواده نیز توصیه بیشتر کلیسا بر تجرد را موجب می شد. کشیشان متاهل گاه
برای تامین مایحتاج زن و فرزند خود به املاک، اموال و هدایایی که مومنان به
کلیسا اعطا می کردند دست اندازی می کردند. در نهایت در سال ۳۸۶، شورایی از
کشیشان روم، تجرد کامل کشیشان را توصیه کرد؛ و یک سال بعد، «پاپ سیریکیوس»
فرمان داد تا هر کشیشی که ازدواج بکند یا زندگی با زن خود را ادامه دهد خلع
لباس شود. معتبرترین روحانیان زمان «قدیس هیرونوموس»، «قدیس آمبروسیوس»، و
«قدیس آوگوستینوس» از این فرمان حمایت کردند. در نتیجه مساله «نفی ازدواج
کشیشان»؛ نه تنها تحکیم، بلکه اجرایی شد. در این میان برخی نه تنها ازدواج
کشیشان را نفی می کردند بلکه تجرد را به عنوان یک ارزش در میان آحاد مومنان
مسیحی تبلیغ می کردند.

زندگی هیرونوموس

«قدیس هیرونوموس» در حدود سال ۳۴۰ میلادی در «ستریدو»،
نزدیک «آکویلیا)(۲)، به دنیا آمد. والدینش اهل «دالماسی)(۳) بودند؛ پدر و مادرش
به آینده او امیدواری بسیاری داشتند بنابراین برای او نام «ائوسبیوس هیرونوموس
سوفرونیوس» یعنی؛ «خردمندگرامی و قدسی نام» را انتخاب کردند.

وی تحصیلات خود را در «تریر)(۴) و «رم» فراگرفت و همزمان با
مطالعه متون دینی و اخلاقی، چنان در مطالعه آثار لاتینی دوره شرک، اصرار
می ورزید که بعدها از این مطالعات احساس گناه می کرد.

وی یک مسیحی جدی و پرحرارت توصیف شده است که در جوانی برای
تعمیق فعالیت دینی، همراه با جمعی از دوستان زاهدش، از جمله «روفینوس» یک
«سازمان اخوت زاهدانه» در آکویلیا، تاسیس کرد؛ او در تبلیغ و نشر کمالات نفسانی
در میان جامعه چنان سختکوش بود که اسقف اش او را سرزنش می کرد. به زعم اسقف،
همه آدمیان به طور طبیعی توان دستیابی به کمالات متعالی را ندارند. اما او این
پند اسقف را با پرخاش پاسخ داد و وی را «نادان»، «وحشی»، «شریر»، «همپایه و
لایق دنیاطلبانی که رهبرشان بود»، و «ناخدای ناشی کشتی پر از دیوانگان» خواند!

هیرونوموس و یاران مخلص اش، آکویلیا و اسقفش را به حال خود
رها کردند و به خاور مدیترانه رفتند تا کمال جویی مسیحی را تبلیغ کنند. آنان در
سال ۳۷۴.م به بیابان «خالکیس» در حوالی «انطاکیه»، رسیدند و به صومعه ای وارد
شدند. اما اقلیم آن دیار با آنان سر ناسازگاری داشت و موجب بیماری ایشان شد.
هیرونوموس نیز تا آستانه مرگ رفت و دوتن از همراهانش مردند، اما او در عزم خویش
برای ماندن در این سرزمین راسخ ماند. آن صومعه را ترک کرد و به دیری در بیابانی
دیگر رفت، او کتابخانه خویش را هم با خود برده بود، در آنجا، گاه به مطالعه
آثار «ویرژیل» و «سیسرون» می پرداخت. اما همچنان بیم داشت که مطالعه متون
مشرکان وی را منحرف کند.

هیرونوموس در سال ۳۷۹ .م به انطاکیه بازگشت و به کسوت کشیشی
درآمد. در ۳۸۲ در رم به دبیری «پاپ داماسوس» برگزیده شد و از طرف او مأموریت
یافت که عهد جدید را به صورت بهتری به لاتینی ترجمه کند.

در سال ۳۸۴ «پاپ داماسوس» درگذشت، پاپ بعدی دبیری وی را
تجدید نکرد. در ۳۸۵، هیرونوموس، رم را برای همیشه ترک کرد و دوباره به شرق
مدیترانه هجرت کرد و در «بیت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.