پاورپوینت کامل کاتولیک و نفی مدنیته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کاتولیک و نفی مدنیته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کاتولیک و نفی مدنیته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کاتولیک و نفی مدنیته ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۵

برای شروع بحث حاضر، مطالب در سه بخش خلاصه می شود: ۱.
مقدمه ای در باب نحوه شکل گیری کلیسای کاتولیک؛ ۲. عوامل مدرنیته و پیدایش
مدرنیته؛ ۳. واکنش هایی که کلیسای کاتولیک به ویژه پاپ ها، به جریان فکری جدید
داشته اند. در بخش سوم، واکنش ده نفر از پاپ ها از ابتدای دوره جدید تاکنون به
فرآیند مدرنیته و دوره جدید ارائه می شود.

مباحث هم عمدتا مبتنی بر دیدگاه های پروفسور هانس کونگ است
که بنده، پایان نامه دکترا و بسیاری از کارهای خود را بر مبنای آرا و دیدگاه
ایشان نوشته ام. وی متولد ۱۹۲۸ و یک کاتولیک است، کشیش، مشاور پاپ و بنیان گذار
شورای دوم واتیکان در سال ۶۲ بوده و به تعبیر خود ایشان، دقیقا در جریان تاریخ
کلیسا بوده و در حال حاضر از منتقدان جدی کلیسا می باشد؛ به همین جهت از کلیسا
اخراج و مرتد شناخته شده است.

بسیاری از آثار ایشان، در حوزه های مختلف ادیان نوشته شده
است؛ از جمله کتاب هفتصد صفحه ای که در سال ۲۰۰۵ راجع به اسلام منتشر شده است.
این کتاب به صورت پارادایمی، صدر اسلام تا دوره مدرنیته، را بررسی می کند،
البته بیشتر از منابع اهل تسنن استفاده می کند؛ با توجه به این که معمولاً منبع
اصلی غربی ها در تحقیقات خود، تحقیقات در حوزه اهل سنت است، اما می تواند مفید
باشد. بنده، کتاب ایشان، تاریخ مختصری از کاتولیک که کتابی دویست صفحه ای است،
را ترجمه کرده ام. رئوس انتقادهای ایشان از کلیسای کاتولیک در این کتاب آورده
شده، ولی به صورت مفصل تر در کتاب هفتصد صفحه ای مسیحیت، ماهیت و تاریخ که
ترجمه هم ندارد، آمده است و این کتاب برای مقایسه، بسیار مفید است.

ایشان، ادیان را به صورت پارادایمی بحث می کند و آن را به
مقاطع تاریخی خاصی تقسیم می کند، مثلاً در مورد مسیحت، دوره صدر، قرون اولیه تا
قرن سوم و چهارم را یک پارادایم می گیرد و بعد از آن پارادایم قرون وسطی،
پارادایم نهضت اصلاح و در آخر پارادایم مدرنیته که در این چهار، پنج پارادایم،
کل تاریخ مسیحیت با همه فراز و نشیب ها آورده می شود. حال درباره پیدایش کلیسای
کاتولیک یا به تعبیری روحانیت کاتولیک، این تاریخ، تاریخ تبدیل یک امر ساده
بشری به یک امر بسیار پیچیده مقدس است و این تعبیر را، هانس کونگ هم به کار
می برد.

در مسیحیت شخصی به نام عیسی که یک یهودی است، در حدود سی
سالگی، مدعی اصلاح دین یهود می شود و اصلاً ادعای آوردن دین جدیدی نمی کند، دو
سه سالی تبلیغ می کند تا این که دچار مشکلاتی با حاکمان روحانیت یهود می شود و
در آخر به صلیب کشیده می شود، خیلی ساده نه کتابی نوشته و نه می خواسته کار
خاصی انجام بدهد، فقط قصد او تبلیغ بوده تا جامعه یهود، دست از این اعمال
غیردینی خود بردارند و اصلاح شوند. قضیه این جاست که کم کم این امر ساده بشری
به یک نهاد پیچیده تبدیل و منجر به تشکیل کلیسای کاتولیک، روحانیت، پاپ و
تشکیلاتی که سابقه دو هزار ساله دارد، می شود.

جامعه شناسان دین معمولاً راجع به همه ادیان این نظر را
دارند که همه ادیان از یک جایی با ادعای یک شخصی شروع می شود و بعد افراد
ذی نفع تشکیلاتی درست می کنند و مثلاً اسم آن را روحانیت در فرهنگ غربی
می گذارند، اصلاً واژه روحانیت، واژه غربی است و اگر هم ما به کار می بریم
به نظر می آید متأثر از آن جا می باشد. مسیحیت بعد از دو سه قرن که تحت فشار و
ظلم حاکمان مختلف بود و حتی بعضی از آنها اعدام شدند، بالاخره در سال ۳۱۲ و ۳۱۳
توسط کنستانتین امپراتور روم شرقی، مسیحیت به عنوان دین رسمی اعلام گردید و
روحانیت و کلیسا و پاپ جان گرفتند؛ به هر حال نحوه پیدایش این نهاد بسیار
تشکیلاتی و به صورت سلسله مراتبی که از بالا تا پایین شروع می شود و هر کدام
برای خود نظم و انضباط خاصی دارد، به وجود می آید؛ بنابراین برای مقایسه باید
به این نکته توجه داشت، اما بحث اصلی در مورد پارادایم مدرنیته است، درباره
این که تفکر مدرن و مدرنیته از کجا شروع شد، دیدگاه های مختلفی وجود دارد، اما
تقریبا همه قبول دارند که در قرن هفدهم در غرب اتفاقاتی در حوزه تفکر فلسفی رخ
داد و تفکری به نام تفکر مدرن یا مدرنیته پیدا شد و غالبا بنیان گذار این تفکر
و اندیشه را هم فیلسوف معروف فرانسوی، رنه دکارت می دانند که ایشان با تحولاتی
که در اندیشه غربی ها ایجاد کرد، موجب پیدایش اندیشه جدید شد.

مهم ترین شاخصه های تفکر مدرن به تعبیر کونگ در چهار انقلاب
پیش رفته است: ۱. انقلاب عقلی یا فلسفی که منجر به پیدایش عقل گرایی جدید شد؛
عقل گرایی که از قرن هفدهم به بعد هر چه جلوتر می آییم، بارزتر می شود و به
جایی می رسد که فقط علم جدید، تفکر دو دوتا چهارتا، عقل جزئی یا عقل حسابگر
معیار و ملاک فهم می شود و در اندیشه غربی غیر از این دیگر نمی توان چیزی را
به عنوان درک و فهم معتبر دانست و در آخر به پوزیتیویسم می رسد که آنها معتقدند
هر چیزی که بتوان با آزمایشات و عقل جزیی در آزمایشگاه ثابت کرد، معنا دارد و
غیر از آن بی معناست که این نهایت تفکر مدرن و عقل گرایی جدید است که می گویند
در این دوره جدید انسان جدیدی متولد شده که با انسان دوره قرون وسطی و انسان
دوره قدیم خیلی فرق دارد، از جمله این که می گویند انسان جدید یک ویژگی خیلی
مشخص دارد و آن عبارت است از تعبد گریزی و استدلال طلبی. دیگر نمی توان به
انسان جدید گفت که این الف، ب است؛ به خاطر اینکه پاپ یا کتاب مقدس گفته است؛
بلکه از شما استدلال می طلبد که به چه دلیل؟ و این تحول خیلی مهمی در حوزه تفکر
و اندیشه است که پی آمدهای زیادی دارد. ۲. حوزه فرهنگی؛ در این تفکر غربیان،
ایده جدیدی به نام ایده پیشرفت پیدا شد که در همه حوزه ها چه در حوزه زیستی و
چه در حوزه های دیگر، انسان جدید به دنبال پیشرفت و تکامل بوده و انسان معتقد
است که با عقل فردی خود می تواند همه حوزه های زندگی را سرو سامان بدهد و هیچ
نیازی به منابع و مراجعی غیر از عقل ندارد و این سیر تا رسیدن به سعادت واقعی
که در همین دنیا تحقق پیدا خواهد کرد، ادامه پیدا می کند. ۳. انقلاب بعدی که
باز پی آمد همین تفکر است، انقلاب سیاسی است که پی آمد آن، مفاهیمی است مثل
ملت، حقوق بشر و دموکراسی که همه آنها پی آمدهای تفکر جدید است؛ ۴. انقلاب
تکنولوژی و صنعت هم مربوط به پیشرفت در حوزه های مختلف صنعتی است. با این وصف
حالا یک نهاد پیچیده مقدس به نام کلیسای کاتولیک یا روحانیت کاتولیک با این
ایده ها و تفکرات مواجه است که خوب طبعا از همان ابتدا دچار چالش و مشکل خواهد
شد.

حال به آن ده مورد واکنش که پاپ علیه جریان مدرنیته داشته
است یکی یکی اشاره خواهم کرد، قبل از آن باید به طور کلی به این نکته اشاره شود
که معمولاً حربه هایی که کلیسای کاتولیک در مقابل فرآیند مدرنیته استفاده
می کرد، تکراری بود و در آن خیلی نوآوری نبود، به طور مثال ارتداد، تاکسی،
عالمی، الهی دانی و هر کسی کاری در حوزه های مختلف مرتبط با کلیسا می کرد،
سریعا محکوم به این می شد که از کلیسا خارج شده و مرتد است؛ هم چنان تا زمانی
که کلیسا قدرت داشت، برخورد فیزیکی هم می کرد از قبیل اعدام، سانسور، نفی و
تکفیر و اینها حربه هایی است که معمولاً کاتولیک در زمان های مختلف تا به امروز
برای نفی مدرنیته و سکولاریسم استفاده می کرده است.

از سال ۱۷۹۷، اواخر قرن هیجدهم، یکی از پاپ ها به نام
پاپیوس ششم (اولین کسی که به صورت فتوا و رسما در مقابل جریان مدرنیته
می ایستد)، البته این امر مربوط به بعد از انقلاب فرانسه و برخوردهایی که در
فرانسه با کلیسای کاتولیک شده است، واژه سکولار هم از آن جا شروع شد؛ یعنی
زمانی که انقلاب فرانسه پیروز شد، انقلابیون دست به مصادره اموال کلیسا زدند و
تحت عنوان واژه سکولار خواستند که اصول کلیسا به دولت منتقل شود؛ بنابراین
برخورد کلیسای کاتولیک و پاپ با این انقلاب که از پی آمدهای تفکر جدید بود،
شروع شد و کم کم این تقابل به برخوردهای شدیدتر انجامید. درباره نتیجه این تفکر
جدید که همان اعلامیه حقوق بشر پس از انقلاب فرانسه است، در فتوایی اعلامیه
حقوق بشر را به عنوان فلسفه مشمئز کننده حقوق بشر یاد می کند و این اعلامیه،
تمام نهادهای مدنی و نهادهای عرفی پس از انقلاب را محکوم می کند؛ هم چنین منکر
آزادی انتخاب دین، آزادی عقیده، آزادی مطبوعات، برابری انسانها و تمام مفاهیمی
که در دوره جدید پیدا شده بود، می شود و خواستار بازگشت به همان دوره پیش از
مدرن و تفکر پیش مدرن می شود. اولین مرحله این واکنش با این شخص شروع می شود.

پس از او جانشین آن، شخصی دیگری به نام پاپیوس نهم بود که
در فتوایی، هشتاد خطای دوره جدید و مدرنیته را بر می شمارد که باید مدرنیست ها
از این خطاها توبه کنند و در طی دعوتی از همه کاتولیک ها می خواهد که از همه
آثار دوره جدید مثل طبیعت گرایی، سوسیالیسم، کمونیسم و تحقیقات جدیدی که درباره
کتاب مقدس انجام می گرفت، بیزاری جویند و به همان وحدتی که پیش از آن بین کلیسا
و دولت برقرار بود، بازگردند و بعد از آن همین شخص در سال ۱۸۶۱ شورای اول
واتیکان را برپا می کند، در این شورا بزرگان کاتولیک و روحانیون سراسر کلیسا
جمع می شوند و مصوباتی در شورا آورده می شود، از جمله مصوباتی که در راستای نفی
همه پی آمدهای مدرنیته است؛ هم چنین در شورای اول واتیکان طرح خطاناپذیری پاپ
چه در حوزه دینی و چه در حوزه غیردینی مطرح می شود که پاپ به عنوان جانشین خدا
روی زمین و معصوم است؛ هم چنین اصلاً نمی تواند مرتکب خطا بشود که این ایده در
کلیسای کاتولیک، حربه بسیار کارآمدی در دوره های بعدی می شود که اکثر پاپ ها تا
به امروز به آن معتقد هستند (هانس کونگ در کل، این ایده را یک امر جعلی
می داند).

پس از پاپیوس نهم، لئو سیزدهم به روی کار می آید که به
تعبیر هانس کونگ با پاپ های قبلی تفاوت اساسی دارد و ایشان سعی می کند به نوعی
با اقتضائات دوره جدید کنار بیاید و به یک صورتی مدرنیته را درک کند؛ در نتیجه
در سل ۱۸۷۹ در فتوایی همه کاتولیک ها را به فهم دوره جدید دعوت می کند، اما این
دعوت به همراه توصیه به مطالعه فلسفه توماس آکویناس که از بزرگسال دوره قرون
وسطی است، می باشد و در مسیحیت کتاب ها و آثار ایشان خیلی مهم است و از او
تحت عنوان قدیس یاد می شود؛ توماس در دوره قرون وسطی مدعی جمع میان عقل و وحی
بوده است؛ بنابراین در این دوره، پاپ کاتولیک ها را به مطالعه فلسفه توماس
دستور می دهد که حاصل آن، پیدایش مکتبی به نام مکتب نئوتومایسی است که از
نمایندگان برجسته این مکتب اقیل جیون، کاپلستون، و امثال اینها هستند، اما به
تعبیر کونگ این فتوا و دعوت حاصلی ندارد؛ چون مدعیان مکتب نئوتومیسم از قبیل
کاپلستون و ژیلسون، همان حرف های توماس را تکرار می کنند و طرحی نو نیاوردند ؛
بنابراین تحول عمده ای در حوزه الهیات کاتولیک و در برخورد کاتولیک ها با
مدرنیته و آن تحولی که اصلاح طلبان و مدرنیست ها در حوزه الهیات کاتولیک
خواستار آن بودند، پیش نیامد و شاهد آن هم این است که پس از ایشان، پاپیوس دهم
در سال ۱۹۰۳ تا ۱۹۱۴ به پاپ های پیش از لئو سیزدهم بر می گردد و مدرنیته را
محکوم می کند و معتقد می شود که هر نوع سازش میان آیین و تعالیم کاتولیکی و
تفکر جدید امکان ندارد و این دو، دو حوزه کاملاً متمایز هستند؛ یعنی در واقع
مدرنیته، انحرافی است که در فکر بشر پیش آمده و تنها راه آن این است که توبه
کنند و به همان تفکر پیشین باز گردند؛ یعنی باز همان حربه های نفی، ارتداد و
محکومیت الهی دانان تکرار می شود.

پاپ بعدی، بندیکت پانزدهم از ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۲ هم زمان با شروع
ایام جنگ جهانی اول است که مهم ترین کار ایشان این بود که تلاش های زیادی انجام
می دهد برای این که بین طرف های درگیر در جنگ جهانی صلح برقرار کند، منتها هیچ
توفیقی در این امر پیدا نمی کند و باز کلیسای کاتولیک راه خود را مجزا و منفک
از جریانات تفکر جدید ادامه می دهد.

پاپ بعدی، پاپیوس یازدهم است از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۹، ایشان کاملاً
با تکیه بر آراء پیشینیان خود در اداره کلیسا یک روش کاملاً مستبدانه یا
دیکتاتور مآب می گیرد و خود را یک حاکم دینی و غیردینی مطلق می داند که همه
باید از او اطاعت کنند، قاعده ای ایشان مطرح می کند در باب این که مسیحی واقعی
کسی است که از پاپ و اسقف های منصوب به او تبعیت کند و اگر کسی این قاعده را
رعایت نکند، از حوزه مسیحی بودن خارج می شود و مسیحی نبودن هم مساوی با کفر و
خروج از دین است.

پاپ بعدی، پاپیوس دوازدهم از ۱۹۳۹ تا ۱۹۵۸ مصادف با جنگ
جهانی دوم است، ایشان هم پیمان حزب نازی و مؤید هیتلر می شود، افکار و اعمال
هیتلر را به رسمیت می شناسد؛ هم چنین کلیسای کاتولیک در کنار هیتلر و کسانی که
جنگ جهانی دوم را شروع کردند و ادامه دادند، قرار می گیرد و جالب این است که
بعد از پایان جنگ هم دست از این تأیید بر نمی دارد، بلکه به تکفیر کسانی که به
نوعی از تفکر جدید خارج هستند مثل کمونیست ها و مدرنیست ها می پردازد و در هیچ
فتوایی از کاری که راجع به حزب نازی و هیتلر انجام داده، اظهار پشیمانی
نمی کند.

پاپ بعدی، پاپ ژان بیست وسوم؛ یعنی شورای دوم واتیکان از
۱۹۵۸ تا ۱۹۶۳ است که به تعبیر هانس کونگ، پاپ انقلابی و واقعی، ایشان بوده است.
چون کونگ در همین دوره کشیش و مشاوره ژان بیست وسوم است و با مشورت های ایشان،
این شورا تشکیل می شود. از ۱۹۶۳ تا ۱۹۶۵ شورای دوم واتیکان تشکیل می شود و به
تعبیر کونگ بارقه هایی از انقلابی که قرار است در کلیسا پیدا شود و کلیسا
بتواند خود را با دوره جدید تطبیق بدهد، در همین شورا و توسط همین پاپ است.

از اقدامات مهم شورای دوم واتیکان در حوزه عبادی، ۱. اصلاح
آیین های عبادی است که در دوره های قدیم یک سری کاتولیک ها موظف بودند به یک
نحو خاصی دعا بخوانند، ایشان گفت لازم نیست و هر طور که خواستید می توانید دعا
بخوانید و عبادت کنید؛ ۲. طرح ایده وحدت کلیساها از جمله کلیسای پروتستان،
کلیسای شرق و کلیساهای غرب بود و در این طرح می خواست مسیحیت را به نوعی به هم
نزدیک و یک پارچه کند؛ ۳. مهم ترین کار او بحث در باب آزادی انتخاب دین بود، با
توجه به این که در مسیحیت سنتی و کلاسیک، کسی نمی تواند دین خود را تغییر ندهد
و از دینی به دین دیگر برود که در این صورت مرتد است، اما ایشان در شورای
واتیکان تصویب کرد هر کسی می تواند هر دینی را که می خواهد انتخاب کند و تغییر
دین جرم نیست و گناه محسوب نمی شود. ۴. اعتراف به اشتباهات گذشته آیین کاتولیک
بود؛ چون پاپ های قبلی با اعتقاد به خطاناپذیری پاپ ها، قبول نمی کردند که
پاپ های قبلی اشتباه هم کرده اند، اما در شورای دوم واتیکان تصویب شد که خیلی
فتواهای نادرستی از آنها صادر شده بوده است. ۵. به رسمیت شناختن دیگر ادیان است
که کونگ هم خیلی روی آن تأکید می کند؛ چون تا آن زمان تنها دین واقعی، مسیحیت
است و هیچ دینی به رسمیت شناخته نمی شود، اما در شورای دوم واتیکان تصویب شد که
دیگر ادیان هم راه نجات هستند؛ به خصوص این که اسم اسلام را آورد. و این خیلی
به پیدایش پلورالیسم دینی و تکثرگرایی دینی کمک کرد که از مباحث پردامنه دوره
جدید بود، اما متأسفانه عمر ژان بیست وسوم دوامی نمی آورد و ایشان همان سال
تشکیل شورا؛ یعنی ۱۹۶۳ از دنیا می رود و تلاش های او فقط روی کاغذ و مصوبه
می ماند و پاپ بعدی هیچ اقدام عملی در راستای کارهای او انجام نمی دهد.

پاپ بعدی، پل ششم از ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۸ است که ایشان کل مصوبات
شورای واتیکان را نفی می کند و هیچ توجهی به اصلاحات ساختار کلیسا در آن شورا
انجام نمی گیرد و باز ایده خطاناپذیری پاپ تکرار می شود.

پاپ بعدی، ژان پل دوم معروف از ۱۹۷۸ تا ۲۰۰۵ است که از نظر
کونگ، ژان پل دوم ادامه دهنده همان راه اسلاف خویش است و هیچ پیشرفت مهمی در
ساختار اصلاح کلیسا صورت نمی گیرد. ژان پل دوم هم به نکوهش مدرنیته و آثار
مدرنیته می پردازد و گفت وگوی ادیان را که کسانی مثل کونگ و دیگران آن را دنبال
می کردند متوقف می کند و به تعبیر کونگ، ژان پل دوم نه تنها زخم های کلیسا را
التیام نبخشید، بلکه بر آن نمک هم پاشید و در زمان همین پاپ است که کونگ محکوم
به مرتد بودن و از دانشکده الهیات دانشگاه کاتولیک اخراج می شود؛ هم چنین از
مقام کشیشی خود خلع می شود و دیگر از او به عنوان الهی دان کاتولیک یاد
نمی کردند.

پاپ امروزی، آقای راتینگر بندیکت شانزدهم است که اتفاقا هم
درس آقای کونگ در آلمان و سابقا رفیق ایشان بوده است، ولی بعد از این که ایشان
پاپ می شود، کونگ نقدهایی از او می کند که بعدها این نقدها شدیدتر می شود و
کونگ می گوید در زمان ایشان نمی توان انتظار هیچ تحول مهمی در حوزه الهیات و
کلیسای کاتولیک داشت؛ چون ایشان هم بر همان باورهای پیش مدرن معتقد است. حال
حاصل این محکومیت ها و نادیده گرفتن اقتضائات دوره مدرن و کنار نیآمدن با تفکر
جدید چه می تواند باشد؟ آیا کلیسا تقویت و ماندگار شد یا به تعبیر کونگ مدرنیته
ماند، اما آن چه که روشن است این که کلیسا به عنوان یک نهاد بسیار محدود در
حوزه های مختلف که فقط کسانی که به آن جا می روند دعایی می خوانند، باقی مانده
است؛ یعنی کلیسا در حوزه های مهم اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حوزه هایی که به
جامعه و اجتماع مربوط می شود، هیچ نقش مهم و تأثیرگذاری ندارد.

امروز اداره جامعه و دنیا در دست سیاست مداران و
مدرنیست هاست نه کاتولیک ها. مدرنیته مورد احترام است؛ چون کسی کاری به کاری
کسی ندارد، اما امروزه بیشتر بحث مسیحیت، الهیاتی است که به آن دین گفته می شود
و بیشتر در حوزه پروتستان ها برجستگی دارد، از دین فقط یک اعتقاد به خدا مانده
و تمام امور شخصی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با تکیه بر اندیشه مدرن و عقل بشری
اداره می شود؛ یعنی فرآیند سکولاریزایشن که از زمان انقلاب فرانسه به بعد آغاز
شد و هم چنان ادامه دارد. حال دیگر برای کلیسا چیزی باقی نمانده که بخواهد به
آن برسد و امروزه مکتب ها و ادیان گوناگونی در غرب تحت عنوان ادیان جدید پیدا
شده اند که از دلایل آن ۱. انزوای کلیسای کاتولیک؛ ۲.دل زدگی مردم از دین
به طور کلی و مسیحیت به طور خاص می باشد، هر کس برای خود یک دین جدید درست کرده
و کسی کاری به این که پاپ و کلیسا چه راهی را در پیش گرفتند، ندارد

در خاتمه، پیش بینی هانس کونگ نسبت به آینده کلیسا، ایشان
بحث را با این سؤال مطرح می کند: آیا گورباچفی کاتولیک در میان کاردینالهای
کلیسا پیدا خواهد شد که بتواند کاستریکا را پیش ببرد و تحولی انقلابی در کلیسای
کاتولیک رخ دهد؛ یعنی منتظر پیدا شدن یک گورباچف کاتولیک است تا کلیسای کاتولیک
را از این وضعیت اسف بار نجات دهد و ناامید

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.