پاورپوینت کامل لبنان و اسلام گرایان سنی(قسمت دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل لبنان و اسلام گرایان سنی(قسمت دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل لبنان و اسلام گرایان سنی(قسمت دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل لبنان و اسلام گرایان سنی(قسمت دوم و پایانی) ۸۳ اسلاید در PowerPoint :
۲۴
جنبش های سلفی
جریان اصلی سلفی گری در لبنان
از زمان تأسیس جریان اصلی سلفی گری توسط شیخ «سالم الشهال» در سال ۱۹۴۶ در طرابلس با تأسیس گروه جوانان محمد، این جنبش معروف به «الحرکه السلفیه» به جنبشی متشکل از پنجاه سازمان تبدیل شده که همگی به عنوان انجمن خیریه یا مدرسه مذهبی فعالیت می کنند و اکثراً در شمال لبنان متمرکز شده اند که گاه در بیروت و صیدا نیز شعبه دارند. الشهال نماد معنوی جنبش باقیمانده و دو پسر او رهبری «جمعیه الهدایه و الاحسان» را در دست دارند. همانند دیگر انجمن های سازنده جنبش سلفی، جمعیت مذکور یک جنبش سلفی الهام گرفته از القاعده است که اولویت زیادی برای فعالیت های مرتبط با مدارس مذهبی قائل است و اعضای جنبش با تأکید بر کار خیریه و اجتماعی به آموزش قرآن و حدیث می پردازند. جمعیت مذکور دیدگاهی متناقض درباره دولت لبنان و دیدی محافظه کارانه در زمینه سیاست و جامعه دارد. برخی از دیگر گروه های سلفی «جمعیه الهدایه و الاحسان» را غیر قانونی می دانند. به طور کلی سازمان های اصلی سلفی گری همگی مدعی هستند که بدون استفاده از زور و خشونت خواهان اصلاحات می باشند و با کاربرد خشونت به عنوان ابزار تغییر سیاسی و اجتماعی مخالف هستند.
در دهه ۱۹۸۰ تریپولی خیزش نفوذ سلفی گری را تجربه کرد. این خیزش با اشغال شهر تریپولی در سال ۱۹۸۴ توسط «حرکت التوحید» و به رهبری «شیخ سعید شعبان» پایان یافت. تلاش آنها برای اسلامی کردن تریپولی بعد از حمله سنگین نیروهای سوری با شکست روبه رو و به سلطه شعبان در سال ۱۹۸۵ پایان داده شد. در این حین دیگر گروه های سلفی توجه خود را به جنگ با اسرائیل معطوف کرده بودند. جنبش الشهال همزمان با جنگ داخلی لبنان شاخه ای نظامی به نام «هسته های ارتش اسلام» تأسیس کرد که عمر کوتاهی داشت و جنبش از بلندپروازی های نظامی خود دست کشید. در سال ۱۹۹۰ جنبش به واسطه جمعیه الهدایه و الاحسان به کار خود ادامه داد و اصلاح جامعه، ساخت مساجد و مدرسه ها برای آموزش قرآن و کمک به مردم نیازمند و محتاج را اهداف خود اعلام نمود.
در سال ۱۹۹۶ دولت لبنان انجمن مذکور را متهم به ترویج تنفر مذهبی ازطریق مطالب درسی و آموزشی کرد و آن را منحل ساخت. پسر بزرگ الشهال به نام «داعی الاسلام الشهال» که رهبری جنبش را در دست داشت تصمیم گرفت که سازمان خیریه دیگری به نام «موقوفه احیای اسلام» یا «الاحیأ الاسلامی» و با تمرکز بر کار اجتماعی تأسیس نماید. او در سال ۲۰۰۶ انجمن دیگری را به نام «موءسسه زادالاخره» تأسیس کرد. این سازمان ها در کنار دیگر انجمن ها و موءسسات آموزشی و مذهبی سلفی، بستر اصلی پیشبرد برنامه ها، توسعه پایگاه اجتماعی و بسیج سرمایه سیاسی سلفی های لبنان هستند هرچند که ماهیت و عملکرد سیاسی ندارند. سلفی ها همواره از عرصه سیاسی لبنان دور نگه داشته شده اند. هرچند بعد از ترور حریری تغییری چشمگیر در این زمینه به وجود آمده و سازمان های سلفی مختلف نیروهای خود را که اکثر آنها ساکن مناطق محروم شمال هستند برای شرکت در انتخابات بسیج نموده اند.
رشد جریان سلفی گری در لبنان تا حد زیادی به خاطر تغییر پایگاه مذهبی اهل سنت این کشور از الازهر مصر به عربستان سعودی می باشد. بااین حال واعظان لبنانی که تحصیلات خود را در مصر گذرانده اند همچنان در دستگاه مذهبی اهل سنت لبنان حضور دارند. تحصیل این واعظان در مصر اغلب به دوره ناصر بازمی گردد که بورس های تحصیلی زیادی در اختیار لبنانی ها گذاشته می شد. حال آنکه بعد از روی کار آمدن سادات این کمک ها قطع شد و عربستان به محل جدید آموزش واعظان لبنانی تبدیل گردید. بدین شکل وهابیت به درون لبنان راه یافت و رفته رفته دارالفتوایی در لبنان شکل گرفت که بسیاری آن را مسئول خیزش اسلام گرایان افراطی در این کشور می دانند.
ترور حریری و عقب نشینی نیروهای سوری از لبنان در آوریل ۲۰۰۵ دو عامل اصلی افزایش قدرت چشمگیر سلفی ها هستند که سال ها توسط نیروهای مذکور سرکوب می شدند. آنها نه تنها به رسم خود مبنی بر عدم مشارکت در انتخابات پایان دادند و «حسن الشهال» یک شخصیت سلفی معروف در شمال لبنان برای عضویت در پارلمان نامزد گردید، بلکه نیروهای خود را برای تقویت المستقبل بسیج نمودند. سلفی ها متأثر از مرگ حریری و به خاطر نفرت عمیق از سوریه، طرفداران خود را تشویق به رأی دادن به فهرست سعد حریری نمودند که در آن حتی نفراتی از «حزب نیروهای لبنانی» (القوات اللبنانیه) حزب مسیحی افراطی به رهبری سمیر جعجع حضور داشتند. مهم ترین نتیجه انتخابات این بود که حسن الشهال به پارلمان راه نیافت (سلفی ها حریری را به او ترجیح دادند) و فهرست حریری ۲۸ کرسی شمال را از آن خود نمود. سلفی ها از این راه توانسته اند در زمان بروز تنش های سیاسی و فرقه ای دایره نفوذ خود را گسترش دهند.
در حال حاضر یکی از شخصیت های مهم سلفی گری در شمال لبنان یعنی داعی الاسلام الشهال، جنبش سلفی را چهره ناب اسلام می نامد. او به گفته خودش برنامه یا دیدگاهی سیاسی برای لبنان ندارد و تنها به دنبال گسترش دعوت در جامعه است. داعی الاسلام هدف خود را ازطریق مدارس مذهبی، سازمان های خیریه، موءسسات مذهبی و یک رادیو دنبال می کند که تحت هیچ گونه نظارت دولتی قرار ندارند. حتی مدارس مذهبی آنها توسط «دارالفتوا» کنترل نمی گردد.
اگرچه سلفی های سنتی نظیر داعی الاسلام دوست دارند که نشان دهند علاقه ای به سیاست ندارند اما سخنان آنان با واقعیت همخوانی ندارد. آنها همانند دیگران بسیار درگیر سیاست هستند و به همین خاطر از قطبی شدن فضای سیاسی لبنان در چند سال گذشته در امان نمانده اند. این سلفی ها آشکارا به حمایت از جریان ۱۴ مارس پرداخته و در قلب تنش های فزاینده ای طایفه ای و مذهبی بین شیعه و سنی در لبنان جای گرفته اند.
سلفی های اصلاح طلب
پیکره انجمن هایی که سازنده جنبش سلفی در شمال لبنان هستند، یکپارچه نیست و گروه های سلفی متفاوتی در این جنبش حضور دارند. درحالی که شخصیت های سلفی چون الشهال سعی دارند که منکر وجود انشعاب در جنبش سلفی گری شوند اما به نظر می رسد که نوعی جنبش سلفی اصلاح طلب درحال ظهور است که هنور در مراحل آغازین می باشد. این جنبش، متشکل از کارشناسان و واعظان جوان، اعلام کرده که دیدگاه های سنتی سلفی گری درباره دو موضوع مهم را قبول ندارد: رویکرد آنان درقبال شیعه و حزب الله و روابط با المستقبل.
«شیخ محمد الخدر» یکی از این شخصیت های اصلاح طلب سلفی است. او مدیر سازمانی به نام «مجمع اسلامی لبنان برای گفت وگو و دعوت» است. شیخ محمد منتقد جدی وضعیت کنونی جنبش اسلام گرای لبنان می باشد و تلاش می کند تا زمینه مشترکی را برای رسیدن به یک دیدگاه و برنامه اسلامی مشترک پیدا کند. او جنبش های اسلام گرای اهل سنت لبنان را بازیچه دست نیروهای سکولار یا آنهایی که اهدافشان با واقعیت بسیار متفاوت است می داند و معتقد است که سلفی گری سنتی اگرچه پیروانی در بین جوانان دارد اما نتوانسته به عنوان یک جنبش اسلامی دیدگاهی شفاف برای تغییر اجتماعی و سیاسی ارائه دهد و آن را هدایت نماید.
شیخ محمد مروج نوعی سلفی گری است که جامعه چند مذهبی ای چون جامعه لبنان آن را می پذیرد. چالش جدی فراروی شیخ محمد و دیگر سلفی های اصلاح طلب تغییر درک و دیدگاه های پیروانشان است که دچار جمود مذهبی می باشند. به گفته او اگرچه سلفی گری تفاوت های اعتقادی با شیعه دارد اما علمای سلفی شیعیان را مرتد نخوانده اند. شیخ محمد بزرگ ترین تهدید فراروی لبنان را هژمونی آمریکا و اسرائیل می داند که در تلاش برای تغییر هویت و فرهنگ منطقه هستند. او خود را در جبهه مشترک با حزب الله برمی شمارد اما از ترس سلفی های سنتی حاضر به اعلام آشکار این مطلب نیست.
جریان المستقبل و سلفی ها: ازدواج منافع
اتحاد سیاسی بخش های بزرگی از جنبش سلفی گری با نیروهای تحت حمایت غرب ۱۴ مارس اگرچه تعجب آور است اما در چارچوب وابستگی های فرقه ای و به خصوص روابط با جریان المستقبل سعد حریری قابل درک می باشد. اول اینکه اکثریت اهل سنت لبنان سعد حریری را جانشین پدرش می دانند. سلفی ها علی رغم عدم توافق با سعد بر سر مسائل کلیدی که به شکل خصوصی اعلام داشته اند خواهان برهم خوردن سلسله مراتب سنی به خاطر مقابله با او نیستند. دوم اینکه هم سلفی ها و هم حریری ادعا دارند که بنا به دلایل خود در برابر دشمن مشترکی به نام حزب الله قرار دارند. درحالی که حریری آشکارا رابطه خود با سلفی ها را اعلام نکرده اما هرگز متحدان خود را از استفاده ابزاری از گفتمان فرقه ای برای بسیج اهل سنت به بهانه دفاع از سنت برحذر نداشته و حتی خود زمانی که دیگر راه ها به نتیجه نینجامیده به استفاده از چنین ابزاری دست زده است.
البته برخی از حامیان المستقبل با چنین دیدگاهی موافق نیستند و اتحاد با سلفی ها را برخلاف برنامه سیاسی خود می دانند. این افراد مخالفت خود را با حزب الله را نه به خاطر دلایل مذهبی و طایفه ای بلکه به خاطر متحدان منطقه ای آن عنوان می کنند. درحالی که جریان المستقبل در ظاهر تلاش می کند تا فاصله خود را با سلفی ها حفظ نماید اما نمایندگان پارلمانی وابسته به آن در شمال همواره در صدد هستند تا با جنبش سلفی ارتباط نزدیکی داشته باشند چراکه معتقدند جریان سلفی به خاطر پایگاه اجتماعی گسترده می تواند در خدمت منافع المستقبل در زمان انتخابات یا افزایش تنش های سیاسی باشد. نمونه های زیادی از استفاده ابزاری المستقبل از دیدگاه ضدشیعی مفتی های سلفی برای بسیج اهل سنت در طول مناقشه سیاسی با حزب الله وجود دارد که موءید نظر فوق می باشد.
با این وجود اتحاد المستقبل با جنبش سلفی چندان بدون مشکل نبوده است. درگیری ارتش لبنان با فتح الاسلام و این واقعیت که سه شخصیت برجسته اهل سنت یعنی فواد سینیوره، سعد حریری و مفتی رشید قبانی از این درگیری و پایان دادن به عمر گروهی که دیگر سلفی ها آن را همکار خود می دانستند حمایت کردند، نارضایتی و تنش هایی بین آنها ایجاد کرد. برخی از سلفی ها بر این باورند که آنها آلت دست المستقبل شده اند. آنها از دو واقعه به عنوان دلیل گفته های خود نام می برند. واقعه اول به زمانی برمی گردد که سلفی ها به دعوت دارالفتوا در اعتراض به کاریکاتورهای موهن یک روزنامه دانمارکی به خیابان ها ریختند و ضمن آتش زدن سفارت این کشور به چندین کلیسا در اشرفیه، محله مسیحی نشین حومه بیروت، حمله نمودند. نیروهای امنیتی برای سرکوب این شورش ها وارد عمل شدند و بسیاری از تظاهرکنندگان را که اغلب سلفی بودند دستگیر نمودند. سلفی ها در این واقعه به خوبی احساس کردند که توسط حریری و دارالفتوا تنها گذاشته شدند و اقدامی برای آزادسازی آنها صورت نگرفت. واقعه دوم نیز به زمانی بازمی گردد که سلفی های جوان در حمایت از المستقبل و علیه حزب الله و جنبش امل به خیابان ها ریختند و ارتش برای سرکوب آنها وارد کار شد. در این واقعه نیز بسیاری از سلفی ها بازداشت شدند اما باز حریری برای آزاد کردن آنها علیرغم اینکه افراد دستگیر شده به تحریک اعضای المستقبل و به بهانه تنش بین شیعه و سنی به خیابان ها کشانده شده بودند اقدامی نکرد. چنین وقایعی به این باور فزاینده در بین سلفی ها انجامیده که حریری به خوبی از حقوق اهل سنت لبنان دفاع نمی کند.
حمایت مالی از سلفی ها یکی از بحث انگیزترین مسائل کنونی لبنانی است. طبق چندین گزارش منتشر شده، حریری بارها از سلفی ها برای جلب وفاداری آنها حمایت مالی نموده و می نماید. برخی حتی بر این باورند که حمایت های مالی مذکور با انگیزه های فرقه ای و با هدف ایجاد یک ارتش سنی برای مقابله با حزب الله در صورت بروز یک درگیری احتمالی صورت می گیرد. رهبران سلفی همواره دریافت کمک ازسوی حریری را رد می کنند و تأکید می ورزند که منابع مالی آنها ازسوی طرفدارانشان و انجمن های خیریه خلیج فارس تأمین می شود تا سازمان های دولتی. به عنوان مثال الشهال با چندین انجمن خیریه در عربستان سعودی مرتبط می باشد.
سلفی های الهام گرفته از القاعده
گروه های افراطی سنی لبنان ازنظر لجستیک و منابع مالی از القاعده مستقل می باشند. این گروه ها یک پدیده نوظهور نیستند و از چهارده سال پیش تا به امروز در قالب گروه های کوچک مستقل وجود داشته اند. این گروه ها انگیزه های متفاوتی دارند. برخی از آنها از بی عدالتی موجود علیه مسلمانان در سراسر دنیا در رنجند و برخی دیگر به دلایل سیاسی دست به عملیات می زنند. حمله به کاروان اسقف ها در شمال لبنان در اعتراض به قتل عام مسلمانان در بوسنی توسط نیروهای صرب را می توان نشأت گرفته از انگیزه اول و ترور شیخ نزار الحلبی در سال ۱۹۹۵ توسط عصبه الانصار الاسلامیه به خاطر این باور که الاحباش از سوریه برای ترور رهبران سنی کمک دریافت می کند را نشأت گرفته
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 