پاورپوینت کامل در جستجوی ابعاد نتیجه گروانه اخلاق اسلامی ; اخلاق پیامد گرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل در جستجوی ابعاد نتیجه گروانه اخلاق اسلامی ; اخلاق پیامد گرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در جستجوی ابعاد نتیجه گروانه اخلاق اسلامی ; اخلاق پیامد گرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل در جستجوی ابعاد نتیجه گروانه اخلاق اسلامی ; اخلاق پیامد گرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

اخلاق اسلامی به صورت دانشی سنتی که محصول تلاش و اندیشه عالمان و اساتید اخلاق است، سرمایه گرانبهایی است که آثار اخلاق اسلامی را از گوهرهای تابناکی انباشته کرده است. اما با همه این برخورداری ها، میراث اخلاق اسلامی کاستی هایی دارد که مطالعه و بررسی آنها ضرورت تحول دانش اخلاق را نمایان کرده، مسیر رشد و تکامل این دانش را نشان می دهد. این کاستی ها را در ابعاد مختلفی نظیر روش شناسی، ساختار و از جمله مبانی فلسفه اخلاق Ethicsمی توان دنبال کرد.

در مبانی فلسفه اخلاقی نیز نحیف بودن مباحث فرا اخلاقی (Mta Ethics) در سه حوزه معناشناسی (Semantic)، معرفت شناسی (Epistemologi) و هستی شناسی (Ontologi) اخلاق بسیار آزار دهنده است. البته می توان گفت که این ها مباحثی نوپدید در اندیشه بشری است و در گذشته مسائلی از این دست برای دانشمندان اخلاق مطرح نبوده، که به آن پاسخ دهند. اما بخش دیگر فلسفه اخلاق که به اخلاق هنجاری (Normativ Ethics) معروف است، با اینکه در منابع دینی ما به طور جدی ابعاد آن مطرح بوده، در اندیشه علمای اخلاق مورد اهتمام قرار نگرفته است.

در اخلاق هنجاری نظریاتی برای دفاع از ارزش های اخلاقی وجود دارد نظیر پیامدگروی یا نتیجه گروی _(Consequentialism)به نام غایت گروی (Teleologisim) نیز خوانده می شود._که بر پیامد ارزش های اخلاقی تأکید کرده و الزام و ارزش رفتارها و صفات اخلاقی را در آنجا می جوید. یا نظریات وظیفه گروانه Deontologism)) که قائل به ارزش و الزام درونی اعمال و رفتار اخلاقی است. نظریات فضیلت گرایانه () هم ارزش رفتارهای اخلاقی را از تأثیری که در رابطه با فضایل و شکل گیری منش و شخصیت اخلاقی دارند دنبال می کند.

صد البته که این نظریات و مباحثات نیز در گستره فلسفه اخلاق مسائل تازه ای است که خرده گیری از میراث اخلاقی مسلمین به خاطر فقدان آن ها منصفانه نیست. اما مشکل اینجاست که بدون ورود به این مباحث در منابع دینی به ویژه قرآن و روایات رویکرد پیامدگروانه بطور برجسته ای مطرح شده و ارزش ها و ضد ارزش های اخلاقی از موضع نتایجی که به بار می آورند و نه صرفاً خود اعمال مورد ارزش گذاری و الزام سنجی قرار گرفته اند. اما در میراث اخلاقی و اندیشه دانشمندان اخلاق شناس مسلمان این رویکرد به محاق رفته و جدی تلقی نشده است. این معضل آسیب های سختی را به تربیت اخلاقی در قلمرو فردی و اجتماعی و حتی در رابطه با خداوند به دنبال داشته و نیز آسیب های جبران ناپذیری به جوامع مسلمین و فرهنگ و تمدن اسلامی وارد کرده است.

رویکرد عمده اخلاق نگاران تاریخ اندیشه اخلاقی مسلمین به سمت وظیفه گروی میل کرده و از پیامدگروی روگردانده است؛ با اینکه رویکرد پیامدگروی از جذابیت بیشتری برخوردار بوده، اخلاق را با نتایجی ملموس، کام بخش، سازنده و در متن زندگی ارائه می دهد. در نتیجه حذف جنبه های پیامدگروانه اخلاق اسلامی، به معنای ندیده گرفتن ابعاد مهمی از تعالیم اخلاقی اسلام است. امروزه اما توجه به شرایط مخاطبی که در بحران اضطراب و افسردگی تمدن مادی، با رشد علم گرایی، افزایش سطح فهم ناسوتی و ضعف روحیه تعبد بسر می برد، استفاده از ظرفیت های مناسب تری را اقتضا می کند، که در منابع دینی وجود دارد.

در منابع دینی (قرآن، سنت و عقل) به روشنی پیامدهای مثبت اخلاقی زیستن، نظیر آرامش، خلاقیت ، شادمانی، افزایش ثروت (وسعت رزق) (رک، مظاهری سیف ، اخلاق دارایی) و موفقیت (مظاهری سیف، اخلاق موفقیت) تبیین شده است. اما در کتاب های اخلاق معمولاً باید و نبایدها و بیان وظایف اخلاقی نقش محوری یافته، نقطه عزیمت مباحث و مرکز ثقل مطالب بر پیامدهای مثبت و نتایج ملموس استوار نیست. و مباحثی از این دست که می تواند ساختار این دانش را متحول سازد، به طور بسیار نحیف و محدود ذیل عنوان «آثار» برخی از رذایل و فضایل توضیح داده می شود.

کارآمدترین و علمی ترین شیوه برای بازسازی علم اخلاق این است که به منابع اصیل دین بازگشته و با رویکرد پیامدگروانه به بازفهمی و بازنویسی اخلاق اسلامی همت گماریم. در این صورت هم دانش اخلاق به طور کارآمدتری بازسازی می شود و هم فرایند تربیت اخلاقی توفیقات بیشتری خواهد یافت. نیز فراتر از این ها می توانیم در راستای تحقق اسلام کاملی که مدعی تأمین سعادت دنیا و آخرت است، حرکتی اجتماعی را بر اساس کامیابی و ارتقاء کیفیت زندگی این جهانی به سامان آوریم و بدین سان توانایی اسلام را برای مدیریت و بهبود زندگی در این جهان و تأمین سعادت دنیوی و تحقق تمدن متعالی اسلام نشان دهیم.

مسئله اصلی پژوهش حاضر این است: «کاستی ها و کژی های بخش اخلاق در گفتمان سنتی معرفت دینی چیست؟» پاسخ پیش نهادی این است که ضعف رویکرد پیامدگروی در مبانی هنجارشناختی یکی از ضعف های اساسی در گفتمان سنتی اخلاق اسلامی است.

نتیجه گروی

از منظر پیامدگروانه ارزش اخلاقی اعمال، اشخاص یا ویژگی های منش وابسته به ارزش غیر اخلاقی چیزی است که به وجود می آورند. (فرانکنا.ص۴۵) با بررسی و ارزیابی پیامدها و نتایج اعمال و ملکات می توان ارزش اخلاقی آنها را تعیین کرد. انسان برای زندگی خود اهداف و آرمانهایی دارد که این آرزوها به زندگی او معنا می بخشد. و سرچشمه جوشان ارزش های دیگر زندگی می شود. بنابراین پیامدهای مطلوب در نظریات گوناگون پیامدگروی، هدف زندگی اند. (پالمر ص۱۹۱.)

از موضع پیامدگرایی «هنجارهای اخلاقی قواعد موقتی ای هستند که می گویند چگونه نتایج خوب را افزایش دهیم.» (هری. جی. گنسلر ص۲۸۳.) اعمال، نیات و منش مردمان تا هنگامی که می تواند نتایج مطلوب را در دسترس قرار دهد و اهداف زندگی را محقق سازد، محمولات مثبت اخلاقی نظیر درست، خوب و باید را بر می تابد. در غیر این صورت اگر در رسیدن به نتایج مطلوب و اهداف دلخواه اثر معکوس داشته باشد، محمولات منفی اخلاقی همچون، نادرست، بد و نباید را می پذیرد. و اگر هیچ تأثیری در این اهداف و نتایج نداشته باشد اساساً از حیطه ارزش گذاری اخلاقی خارج بوده، غیر اخلاقی (و نه ضد اخلاقی) تلقی می شود. پس از منظر نتیجه گروی ارزش های اخلاقی مطلق نیستند و مشروط و وابسته به نتایج و پیامدهایی هستند که به دنبال دارند.

در پیامدگروی نظریه های عمده ای وجود دارد که خودگروی و سودگرایی مهمترین آنهاست. خودگروی مبتنی بر این است که هر کس باید به گونه ای عمل کند که که نفع شخصی خود را تأمین کند. (پالمرص۸۲) البته در صورتی که او اصل تعمیم پذیری را در این باره روا داند، این یک مبنای اخلاقی خواهد بود. (فرانکنا.ص۵۳غ۵۲) اصل تعمیم پذیری در خودگرایی اخلاقی این طور اعمال می شود که این کار را از سوی دیگران نیز روا بداند. زیرا در غیر این صورت او یک خود خواه ضد اخلاق است. که می تواند خیلی خطرناک باشد.

مهمترین مبنای خودگروی اخلاقی، خود گروی روانشناختی است. خودگروی روانشناختی می گوید: ما همگی چنان ساخته شده ایم که همواره به دنبال سود یا رفاه خود مان هستیم. (فرانکنا.ص۵۷) بنابراین نمی توان اساساً به انسان توصیه کرد که به غیر از نفع شخصی اش کاری انجام دهد زیرا با ساختار روانی او تعارض دارد. کلارک در مورد رفتارهای فداکارانه و دیگرگروانه انسان معتقد است چون از عمل به سود دیگران لذت برده ایم این کار را انجام می دهیم. (فرانکنا.ص۶۱) البته این سخن به نوعی اذعان به دیگرگروی و رد خودگروی روانشناختی است.

بسیاری از خودگرایان اخلاقی بدون تکیه بر خودگرایی روانشناختی مدعای خود را دنبال می کنند. توماس هابز در تعریف خیر و شر با تز خودگروانه می نویسد: «خیر و شر اسم هایی اند که بر خواهش ها و امور تنفر انگیز ما دلالت می کنند.» (پالمر ص۸۳) پس ما باید کاری کنیم که به نفع خودماست زیرا اگر چنین کنیم بیشترین خیر عمومی حاصل می شود. (پالمر.ص۸۲) زیرا جمع اعتقاد به ارزشمند بودن حداکثرسازی خیر شخصی با تعمیم چنین اصلی بر عموم مردم در واقع به معنای اعتقاد به حداکثر سازی خیر عمومی است، از این رو شاید بتوان گفت که چنین کسانی در حقیقت به سودگرایی عام یا فایده باوری معتقد شده اند.

سودگرایی عام یا فایده باوری نظریه مقبول تر در رویکرد پیامدگروانه است زیرا مبنی بر این است که باید خیر عمومی را به حداکثر رساند نه خیر شخصی را گاهی اوقات که میان خیر شخصی و خیر جمعی تعارض پیش بیاید در اینجا راه خود گرا با فایده گرا جدا می شود. زیرا خودگرا بر اساس نظریه پذیرفته شده اش باید نفع و خیر شخصی را ترجیح دهد ولی فایده گرا سود عام را مقدم می داند. البته اگر کسی به طور جدی بر این باور باشد که نفع شخصی هیچگاه در تعارض با خیر عمومی قرار نمی گیرد و خودگرایی اخلاقی بدون هیچ تعارضی تعمیم پذیر است، در این صورت همانطور که گفته شد او با سودگرایی مشکلی ندارد.

جرمی بنتام مبنای انسان شناختی سودگرایی را چنین بیان می کند که: «طبیعت، بشر را تحت سیطره دو ارباب مطلق، رنج و لذت قرار داده است. فقط به دلیل آنهاست که آن چه را باید انجام دهیم، خاطر نشان می کنیم و آن چه را می خواهیم انجام دهیم تعیین می کنیم. از سویی، معیار درستی و نادرستی و از سوی دیگر، سلسله علل و معالیل به سیطره آنها متصل اند. …اصل سود این انقیاد را شناخته و آن را مبنای آن نظامی می انگارد که هدفش پروردن ساختار لذت به کمک عقل و قانون است.(Bentham P12) (پالمر، ص۱۳۴ و ۱۳۳)

انسان خواهان لذت بیشتر و رنج کمتر است و این را برای همه انسان ها می خواهد بدون تردید لذت و شادکامی دو نفر پیامد مطلوب تری است نسبت کامیابی یک نفر، اگر چه این یک نفر من باشم. هم از این رو سودگرایی فداکاری را توصیه می کند اگر چه تا سرحد جان باختن باشد. (پالمر،ص ۱۳۳)

سودگرا یک نیاز اساسی دارد و آن اینکه چطور دریابد که حداکثر سود چیست و کجاست. به همین جهت معیارهایی برای محاسبه لذت ارائه شده است: شدت، مدت، قطعیت، نزدیکی، بارآوری، خلوص، گستردگی. (Ibid.p38-39) البته جان استوارت میل به عنوان مرد دوم سودگرایی شاخص های کیفی را برای محاسبه سود و لذت پیش نهاد کرده و مثلاً لذت های روح را برتر و گرامی تر از لذت های جسمانی می داند. (لارنس سی بکر، ص۱۴۸) البته بنتام هم تنها به لذت های مادی و جسمانی توجه نداشت بلکه او نیز مانند اسلاف اپیکوری خود لذت های غیر جسمانی را ارج می نهاد و سود و فایده ارزش آفرین را درگستره تمام لذت های ممکن برای بشر ملاحظه می کرد.

هم سودگرایی و هم خودگرایی ماهیتاً نتیجه گرایانه اند، زیرا هر کدام بر حسب نتایج یا آثار یک عمل، درباره اخلاقی بودن آن قضاوت می کند. و نیز به ارزش مطلق و ذاتی افعال اخلاقی معتقد نیستند. البته «کاربرد مستقیم فایده باوری برای دست یابی به قواعد اخلاقی هم مفید است. اگر مثلاً موارد خاص دزدی را وارسی کنیم در می یابیم که دزدی معمولاً پیامدهای بدی دارد. پس قاعده موقتی دزدی نکن سودمند است، مگر آن که بدانیم که دزدی در مورد خاصی بیشترین پیامدهای خوب را دارد.» (گنسلر، ص ۲۵۷) پس قواعد به طور موقت و استثناپذیر مقبول فایده گروی و سایر نظریات نتیجه گراست.

وظیفه گرایی

وظیفه گرایی بر عکس نتیجه گرایی ارزش اعمال اخلاقی را درونی و مطلق می داند. به اعتقاد آنها «در خود عمل وجوه خاص ارزشی وجود دارد. که بدون ملاحظه نتیجه غیر اخلاقی آن واجد اهمیت است.» (فرانکنا، ص۴۷ و ۴۶) کانت مرد اول وظیفه گرایی قلم غیر اخلاقی بودن را برداشته و به روی تمام نظریات نتیجه گروانه می کشد و آنها را به چوب مصلحت اندیشی می راند. از منظر وظیفه گرایان اگر سود و زیان عملی را محاسبه کنید و کاری راکه فایده بیشتری دارد، انجام دهید، مصلحت اندیشانه عمل کرده اید؛ نه اخلاقی . فعل اخلاقی را باید شناخت و برای خودش آن را انجام داد. برای دست یابی به ارزش درونی عمل اخلاقی است که الزامی آن را اثبات می شود.

اگر بنای ارزش و الزام اعمال اخلاقی بر پیامدهای آن نهاده شود آنگاه جنایت کاری که ندانسته کار خوبی انجام می دهد، و به قصد شرّ کاری نیک از او سر می زند، باید درستکار شناخته شود. زیرا عمل او پیامد مطلوبی داشته است. پس هرکاری که به نتایج خوب بینجامد مطلقاً خوب نیست، ارزش اخلاقی اعمال به نیات است. نیت خوب مطلقاً خوب است و کارهای خوب ارزش خود را نه از پیامدها بلکه از نیت خوبی که همانا قصد انجام فعل خوب و عمل به وظیفه اخلاقی است کسب می کند. «محال است در جهان یا حتی در خارج از آن چیزی را در اصل خوب مطلق دانست، مگر اراده خوب. (Kant .Immanuel.p.59)

اراده خوب به دلیل نتایج و آثارش و به علت امکان تحقق غایتی مطلوب، خوب نیست. ((Ibid.p.60 مثال کانت برای توضیح این مطلب چنین است: «یقیقاً مطابق وظیفه است که فروشنده از گران فروشی به خریدار ناآزموده بپرهیزد و به هنگام رونق بازار نیز کاسب زیرک گران فروشی نکند و نرخ کالایش برای همه ثابت باشد، چنان که جنس را به کودک به همان بهایی بفروشد که به بزرگ ترها می فروشد. بدین گونه کاسب به همه افراد از روی درست کاری خدمت می کند. ولی برای آن که باور کنیم کاسب این رفتار را از سر وظیفه و اصول درست کاری پیش گرفته است یا نه، اینها کافی نیست. سود و صرفه خود او در خور این رفتار بوده است. در اینجا نمی توان تصور کرد که کاسب میلی بی واسطه و مستقیم به صرف خریداران داشته است. به نحوی که گویی از روی مهر و محبت هیچ خریداری را بر دیگران ترجیح نداده است. پس کار در این جا نه از روی وظیفه و نه میلی بی واسطه و مستقیم، بلکه فقط از نظری خودپرستانه برخاسته است.(Ibidp.63)

سخن کانت این است که وظیفه اخلاقی هر چه باشد، دنبال سود و نفع خود رفتن نیست. نفی توجه به پیامدهای عمل و تأکید بر انگیزه خوب و اراده نیک در مقام اراده و تصمیم ابهامی و پرسشی ایجاد می کند که به وسیله دومین قانون کانت پاسخ داده می شود. پرسش این است که اراده نیک به چه اعمالی تعلق می گیرد؟ چگونه تشخیص دهیم که فعل الف وظیفه است؟ این مسئله با قانون دوم کانت حل می شود و آن امر مطلق است. «من باید همیشه به شیوه ای عمل کنم که بتوانم هم چنین اراده کنم که راه و روش من یک قانون عام شود». (Ibid.p.76)

با قاعده امر مطلق وظیفه اخلاقی شناخته می شود و با قانون اراده نیک ارزش اخلاقی آن عمل تأمین می گردد. فقط وقتی عملی ارزش اخلاقی دارد که از سر وظیفه انجام شود. مصلحت اندیشی و عادت ارزش اخلاقی عمل را از بین می برند. زیرا هر دو موجب بی توجهی به ارزش درونی عمل و شکل گیری اراده نیک در عامل می شوند.

در جوّ اندیشه های دینی نظریه هایی که به مبانی وظیفه گروی نزدیک است پدید آمده که در جهان اسلام اشعریون نمونه بارز آن هستند در دنیای مسیحیت نظریه امر الاهی ارائه شده است. اشعریون و طرفداران امر الاهی باور دارند که خوبی و بدی اعمال با عقل و برآورد پیامدهای مطلوب و نامطلوب تعیین نمی گردد، بلکه امر الاهی خوب را خوب و بد را بد می کند. بنابراین ارزش اعمال با امر خداوند در خود آن اعمال پدید می آید. البته آنها از وجدان اخلاقی که وظیفه گرایان بر آن تأکید دارند نیز می گذرند و می گویند که اگر خدا بخواهد حتی دروغ را خوب و راستی را بد کند، امر امر اوست. و اگر اراده کند که متقیان به دوزخ و گناهکاران به فردوس وارد شوند، همین داوری و فرمان نیک و پلیدی اعمال را تأمین و تعیین می کند. پس چون او به راستی و پرهیزکاری امر کرده، اینها نیک است و پیامدهای آن مجالی برای جولان اندیشه و تعیین ارزش اخلاقی افعال ندارد.

درنگی در نسبت وظیفه گروی و پیامدگروی

دو نظریه وظیفه گروی و نتیجه گروی در بخش عمده ای از مدعای خود هم پوشانی و تطابق دارند و با دو بیان یک مطلب را بازگو می کنند. آنچه براستی مورد اختلاف آنهاست تنها بخشی از مدعای آنها را در برمی گیرد. تکیه گاه نتیجه گروی که نتایج و پیامدهای اعمال است، چیزی نیست که وظیفه گروی بدون توجه به آن بتواند وجاهت خود را حفظ کند. از نظر کانت «غایات فرعی و اولیه ای که اخلاق ما را ملزم به طلب یا داشتن آن می کند، کمال خودمان و سعادت دیگران است.» (بروس اونی.ص۲۳۶.) البته کانت این غایات و پیامدها را غایات اخلاقی که ارزش ذاتی دارند و نیت خیر به آنها تعلق می گیرد، معرفی می کند. غایاتی که اخلاق ما را ملزم به دست یابی به آنها می کند. اما نتیجه گراها غایات را بیرون از حریم اخلاق و منبع زایش ارزش اخلاقی تلقی کنند. به هر روی پذیرش غایات اخلاقی و الزامی بودن آنها از منظر اخلاق وظیفه گروانه، وظیفه گرایی را به نوعی موضع گیری غایت نگرانه و پیامدگروانه مایل می کند. و این کاملاً منطقی است زیرا انسان موجودی اندیشمند و هدفدار است که با اختیار خود دست به گزینش اهداف می زند و راه های دست یابی به آن مقاصد را می یابد و می پوید. البته کانت می کوشد تا این نتیجه گروی را با مبانی وظیفه گروانه خود سازگار سازد و به شیوه خود وظیفه خواستن یا داشتن این نتایج را اثبات می کند.

«این که کمال طبیعی یک وظیفه و بنابراین یک غایت فی نفسه است و این که پرورش قدرت هایمان حتی فارغ از نفعی که به بار می آورد بنیادش امر (اخلاقی) بدون قید و شرط است… را می توان بدین صورت اثبات کرد. قدرت تعیین یک غایت هر غایتی از مختصات انسان (در برابر حیوان) است. از این رو، غایت انسانیت در شخص خودمان با این اراده عقلانی و بنابراین با این وظیفه گره خورده است که خودمان را از راه فرهنگ عموماً و از راه فراهم آوردن یا ایجاد کردن قدرت تحقق بخشیدن به همه غایات ممکن ]خصوصاً [، شایسته انسانیت سازیم، تا آنجا که این قدرت در خود انسان یافت شدنی است.» (اونی.ص۲۳۸.) پس از موضع وظیفه گروانه نتایج و پیامدهای اخلاقی را دست کم هنگامی که رنگ و بوی مادیت نداشته باشد می توانیم به عنوان غایات و نتایجی که دست یابی به آنها وظیفه است، معرفی کرد. «چنان عمل کنید که همشه انسانیت را، خواه در شخص خودتان یا در هر شخص دیگری، هرگز نه به عنوان وسیله ای صرف، بلکه همیشه و در عین حال هم چون غایتی تلقی کنید.» (اونی.ص۱۰۸)

بنابراین با مفاهیم عامی نظیر «انسانیت»، «سعادت جمعی» و «کمال خود» می توان نتایج اخلاقی را با بیان وظیفه گروانه به عنوان تکالیف اخلاقی معرفی کرد که در این جا تفاوت نتیجه گروی و وظیفه گروی به یک نزاع زبانی فرو کاهیده می شود. نتیجه گرای این غایات را دارای ارزشی غیر اخلاقی و از جنس معنا و هدف زندگی می داند که ارزش های اخلاقی به اعتبار آن ایجاد می شوند. اما وظیفه گرا برای این غایات ارزش اخلاقی قائل است چنانکه برای اعمال اخلاقی ارزش ذاتی اخلاقی منظور می کنند. بنابراین در سطح غایات انسانی و به بیان دیگر نتایج معنوی از هر دو موضع نتیجه گروی و غایت گروی ارزشی تعریف می شود و در رابطه با اخلاق پذیرفته می شوند. تنها یک مجال حقیقتاً مورد مناقشه است و آن هم سعادت و کامیابی های دنیوی است که در مثال فروشنده منصف اما خودخواه کانت بیان شد. سود و نفع دنیوی در سودگرایی تا جایی که خیرهای عالی تر و لذت های برتر تباه نگردد، می تواند منشأ زایش ارزش اخلاقی قلمداد شود، و این چیزی است که کانت حاضر به پذیرش آن نبوده، بیرون از قلمرو اخلاق و متعلق به حوزه مصلحت اندیشی می داند. به هر روی برخی از نتایج و غایات می توانند به حدی از ارزش ذاتی برخوردار بوده و اعمالی که دست یابی به آنها را میسر می سازند، وظیفه اخلاقی شناخته شوند.

از سوی دیگر پیامدگراها نیز چندان قواعد عملی و وظایف اخلاقی را بی ارزش نمی دانند اگر چه موضع شان امکان نسبیت گرایی عملی بسیاری را دارد و ادعا می کنند: «باید کاری را انجام داد که بیشترین پیامدهای خوب را به بار می آورد. خود این مسئله که چه نوع کاری انجام می دهیم فی نفسه اهمیتی ندارد.» (گنسلر ص۲۵۲.) اما آنها نیز روابط حقیقی را که بین اعمال خاص با نتایج ویژه شان وجود دارد، انکار نمی کنند. در فایده گرایی بهتر است که از عمل نگری فاصله بگیریم و با نزدیک شدن به وظیفه گرایی قواعدی را به طور موقت بپذیریم. زیرا مثلاً در یک فروشگاه نمی توانیم در مواجه با هر کالایی در مورد خریدن یا دزدیدن آن با معیار فایده تصمیم بگیریم. پس بهتر است که قاعده دزدی نکنید را در نظر داشته باشیم و بر اساس آن عمل کنیم. از موضع پیامدگروانه می توان چنین استدلال کرد که روابط برخی از اعمال با نتایج مطلوب یا نامطلوبی که معمولاً به دنبال دارند ارزش اخلاقی ثابتی برای آن اعمال شناخته می شود. حال وظیفه گرا این ارزش را درون عمل می بیند و نتیجه گرا ارزش این عمل را تسری یافته و جاری شده از پیامدهای آن می پندارد. اما به هر ترتیب عمل الف که همیشه یا معمولاً پیامد ناپسند ب را در پی دارد، ذاتاً نوعی ارزش منفی اخلاقی را در

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.