پاورپوینت کامل زبان، ایدئولوژی و جهانی شدن ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل زبان، ایدئولوژی و جهانی شدن ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل زبان، ایدئولوژی و جهانی شدن ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل زبان، ایدئولوژی و جهانی شدن ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
۲۶
ارتباط میان زبان، ایدئولوژی در بستر واقعیتی تحت عنوان جهانی شدن می تواند یک ارتباط دو سویه تلقی گردد؛ به این معنا که زبان ابزاری برای حاکمیت ایدئولوژی و ایدئولوژی خود ابزاری برای تداوم و نهادینه شدن جهانی شدن به کار می رود. البته رسانه ها و زبان از ابزارهای مهم جهانی شدن به شمار می روند، که سرعت جهانی شدن با وجود رسانه هایی؛ مانند ماهواره، اینترنت، هنر، سینما و… تشدید یافته و زبان به عنوان عاملی برای تسهیل ارتباطات در محیط جهانی شدن نقش بسیار حساسی را در نزدیک کردن فرهنگ ها و انسان ها به یکدیگر ایفا می کند.
بنابراین زبان از این منظر، ابزار انتقال فرهنگ بوده و فرهنگ وارداتی از این طریق به مردمان فرهنگ میزبان سرایت و انتقال می یابد. شاید یک سؤال بسیار اساسی در این قضیه چگونگی حفظ میراث ادبی و فرهنگ ملّی باشد، که تا چه اندازه و تا چه مدت می توان از خلوص و ناب بودن آن در مقابل امواج وارداتی فرهنگ ها محافظت کرد؟ و زبان در این فرایند چه کارکردی را می تواند برعهده بگیرد؟
زبان منبعث از فرهنگ جامعه است، لذا می بایست طبیعی باشد، چرا که زبان ساختگی و مصنوعی محکوم به فناست. بنابراین اگر زبان حالت جهانی بیابد؛ یعنی جهانی شود، آیا جنبه مکانیکی آن بر سایر جنبه های آن غلبه پیدا نمی کند؟ این سؤال را به صورت دیگر نیز می توان مطرح کرد: آیا زبان وسیله ارتباطی است، و یا اینکه خود زبان اصلِ شکل دهنده ارتباط است؟ ارتباط زبان و هویّت چگونه است؟ لذا این که نگاه ما به زبان در شرایط جهانی شدن چگونه باشد، خود می تواند ایدئولوژی و عقیده ما را نسبت به واقعیتی تحت عنوان جهانی شدن بازتاب دهد. با این حال، آیا واقعاً باید نگران جهانی شدن زبان باشیم یا نه؟ آیا زبان به خودی خود قادر است راه اصلی خود را پیدا نموده و در مسیر طبیعی خود امتداد یابد یا در اثر ایدئولوژی های حاکم که وضعیت و زوایای قدرت در عصر حاضر دستخوش تغییر ماهیت و کارکرد می گردد؟
ایدئولوژی را آن گونه که «وداک» از منظر تحلیل گفتمان انتقادی کالبد شکافی می کند، ابزار ایجاد و حفظ روابط نابرابر قدرت در جامعه است و این کار به کمک زبان صورت می گیرد. در واقع ایدئولوژی با وساطت زبان و نهادهای اجتماعی به جریان می افتد.
البته «فرکلاف» نیز ایدئولوژی را عاملی تعیین کننده در جوامع می داند؛ چرا که اعمال قدرت در جوامع مدرن، به طور روزافزونی از طریق ایدئولوژی، به ویژه از طریق کارکردهای ایدئولوژیک زبان صورت می پذیرد.
همین مباحث و نیز «سؤال از سرنوشت زبان در شرایط جهانی شدن» آغازگر یک نشست علمی در دانشگاه تربیت مدرس بود که چندی پیش با سخنرانی دکتر «کیوان زاهدی» استاد زبان شناسی دانشگاه شهید بهشتی برگزار شد. وی با یادآوری این نکته که ما درباره جهانی سازی و جهانی شدن، دچار سوء تعبیرهایی شده ایم، گفت: پرسش از این که ما باید به جهانی سازی بپیوندیم یا نه؟ پرسش غلطی است، چون ما چه بخواهیم و چه نخواهیم در آن قرار داریم. بنابراین ما نمی خواهیم جلوی جهانی سازی را بگیریم، بلکه می خواهیم ببینیم که جایگاه ما در این پروسه کجاست و نقش ما چیست؟
زمانی که هانتینگتون بحث جنگ تمدن ها را مطرح کرد، در آن طرح و بحث کاملاً جدی بود، لذا یکی از سوء تفاهم هایی که در همان زمان، در ایران ایجاد شد، این بود که ما در مقابل آن گفت و گوی تمدن ها را مطرح کردیم. این مشکلی را حل نمی کند، چون غرب اصلاً به دنبال گفت و گو نیست [اشتباهی هم که شده این است که گفتمان و گفت و گو یکی گرفته شده است]. لزومی ندارد که گفتمان، کلامی باشد، زیرا گفتمان ممکن است تصویری و رسانه ای باشد و در واقع ممکن است از انواع و اقسام ابزارها استفاده شود. امروزه کسی دیگر گفتمان انتقادی کلام را به کار نمی برد، بلکه از مطالعات انتقادی ارتباطات (Critical Communication studies) استفاده می شود؛ چون گفتمان فقط کلامی نیست. به عنوان مثال اگر روی اسکناس های دلار امریکا را نگاه کنید، عبارت «نظم نوین جهانی» (New World Order) را می بینید. یعنی این ها قبل از این که واژه را به کار ببرند، آن را در متن اسکناس های خود داشته اند. بنابراین بحث و کارهای آنها بسیار برنامه ریزی شده است، البته برنامه ریزی غرب متعلق به اکنون نیست و به طور خاص برمی گردد به سیصد سال قبل، زمانی که می خواستند خلافت عثمانی را به عنوان مرکزیت جهان اسلام از بین ببرند.
از یک طرف، جهان امروز، جهانی است که در حال قطبی شدگی است. شوروی را از بین می برند و از درون آن چندین کشور بیرون می آید، یا در حوزه بالکان به همین ترتیب. در عراق به دنبال تجزیه این کشور و در برنامه صد سال شان به دنبال تجزیه ایران هم هستند. اولین قدم در این برنامه ریزی آن است که در افراد متفکر شک ایجاد کنند و در انجام این کار طوری عمل می کنند که ما به دنبال گفت و گو هستیم. در حالی که اصلاً به دنبال گفت و گو نیستند، بلکه به دنبال هژمونی صرف هستند و این به یک بحث بسیار قدیمی بر می گردد که ما در تعامل بسیار رو در رو و در مقابل دنیای یونان (تمدن غرب را با یونان می شناسیم) قرار داریم.
دکتر زاهدی دو نمونه از گفتمان تصویری غرب در برابر ایران را فیلم «اسکندر» ساخته «اُلیواستون» که به درخواست دانشگاه های امریکایی ساخته و فیلم متأخر «سیصد» یاد می کند، که هم دارای نحو است و هم دارای واژگان. در فیلم اسکندر مرکز ایران بابل است و در فیلم ۳۰۰ کشته شدن ۳۰۰ سرباز یونانی به دست یک میلیون جنگجوی هخامنشی به تصویر کشیده می شود و چهره خشایار شاه به طور کاملاً مخدوش نشان داده نشده است. وی در جهت تبیین دیدگاه کلان جنگ به عنوان دیدگاهی که در گذشته درگیر آن بودیم و هم اکنون نیز درگیر آن هستیم و در آینده نیز درگیر آن خواهیم بود، به تمایز جنگ سخت و جنگ نرم پرداخته و با ذکر این مطلب که ما حدود پنجاه و چند سال است که به طور نظام مند دچار جنگ نرم هستیم، بیان داشت:
وقتی تئوری های جنگ سخت بررسی می شود، تئوری عمده ای که در سده نوزده یا قرن نوزده تا اوایل ۱۹۸۰ مطرح بود، براساس نظریه «کِلازووتیس» شکل گرفته است که قائل به تفکیک سه گانه بود: ۱.دولت؛ ۲. ملت؛ ۳. ارتش (به منظور ایجاد تعادل و پیش گیری از اقتدار کامل یک طرفه).
در بحث، یک فرضیه وجود دارد تحت این عنوان که «جنگ ادامه سیاست است با ابزار سخت افزاری». سیاست قصد کشتن ندارد. قصد امحاء و از بین بردن قومیّتی را دارد، اما جنگ اساساً بحث، از بین بردن موجودیت است. آن چه که «کرفلد» به عنوان منتقد کلازووتیس – (۱۹۹۸، ۲۰۰۱، ۲۰۰۴) در کتابی که با عنوان ترجمه شده«بازاندیشی مفهوم جنگ» – انجام داده این بود، که جنگ هایی که ما در آینده خواهیم داشت، جنگ هایی کم شدت است و جنگ های کم شدت؛ جنگ هایی هستند که قوای متعارف را جای همدیگر قرار نمی دهیم و افراد مطرح اند (حتی در سطح قوم و ایجاد درگیری های محلی)، نمونه بارز آن در افغانستان، عراق و صربستان دیده می شود. حدود ۲ تا ۳ سال پیش برای ایران هم چنین چیزی برنامه ریزی شده بود. (در سیستان و بلوچستان و کردستان و خوزستان).
در تقسیم بندی دومَ کرفلد انگیزه، جنگ نیست، انگیزه های قومی و مذهبی است؛ یعنی به جای جنگ های متعارف جنگ های کم شدت، ولی دارای انگیزه های قومی و مذهبی داریم. روی مذهب تأکید می کنند چون دسته دیگری از جنگ ها، جنگ های موجودیتی است. به این معنی که اصلاً نمی خواهیم که وجود داشته باشند؛ یعنی موجودیت قومی را از بین ببرند؛ مثل صرب ها یا کاری که هیتلر کرد.
جنگ های کنونی، جنگ های موجودیتی نیست، بلکه جنگ های قومیّتی است، بدین معنی که گفته می شود: تو به عنوان یک ایرانی وجود داشته باش، اما در غرب حلّ شو، هویت و تفکر ایرانی نداشته باش، مثل ما فکر کن، یک شهروند درجه دو باش.
بنابراین در دیدگاه جدید، جنگ ها دیگر از نوع قرار گرفتن در مقابل نیروهای هم عرض و جنگ متعارف نیست.
وی «جنگ نرم» را این گونه تعریف می کند: بهره گیری از هر گونه ابزار غیرسخت افزاری جهت ایجاد تغییر در مجموعه ای از افراد (گروه، اجتماع) به منظور تأمین منافع خود.
نکته ای که در اینجا باید به آن اشاره کرد این است که در امنیت ملّی محدوده وجود دارد و هر کس اجازه اظهارنظر ندارد. در جوامع امریکایی، استرالیایی، کانادایی و انگلیسی امکان ندارد که همه مردم از هر طبقه ای درگیر مسائل سیاسی شوند، برخلاف جامعه ما که به تعداد ایرانی ها، متفکر سیاسی داریم. اتفاقاً آنها خواهان این وضعیت هستند، چون این موضوع خود از ابزار جنگ نرم است، به دلیل این که به تعداد افرادی که شک کنند، به همان اندازه دولت تضعیف می شود.
تمام تفکر در حوزه جنگ نرم معطوف به ایدئولوژی است. ایدئولوژی در جهان غرب یک بار منفی دارد، آن گونه که برای ما نیز در حوزه آکادمیک بار منفی دارد، اما در حوزه اسلامی چنین نیست. چون ایدئولوژی در این حوزه به معنی مجموعه ای از بایدها و نبایدها برای عملکردهاست، در مقابل جهان بینی که نوع نگرش ما نسبت به دنیا را شکل می دهد. که البته این بایدها و نبایدها ثابت نیست چون فقه پویاست) از آخرین تغییرات در این حوزه برابری دیه زن و مرد است. [در ژاپن زنان میزان ساعت کار مشخصی دارند و حقوق آنها از مردان کمتر است، چون گفته می شود وظیفه اصلی زن در خانه است، مگر این که مرد کار نکند و قبول کند که در خانه بنشیند و زن به جای او کار کند، اما تا به حال از نظر حقوقی هیچ اعتراضی به ژاپن نشده است. به ژاپن جزیره خطرناک گفته می شود، چون به دنبال کار خودشان هستند و بالاخره در مقابل غرب طغیان خواهند کرد].
بحث بعدی این نشست درباره ابعاد سه گانه ایدئولوژی بود، که ایدئولوژی دارای ۳ بعد است: ۱. شناختی؛ (که خیلی اهمیت دارد. حوزه درکی است و تفاوت ها، تفاوت های فردی است).
۲. اجتماعی؛ (که ایجاد همبستگی می کند، چون افرادی که ایدئولوژی یکسان ندارند با هم همبستگی ندارند. ایدئولوژی قومی برای همین است، چون وقتی ایدئولوژی قومی حاکم است، همبستگی زیاد می شود، به همین دلیل به دنبال متلاشی کردن آن بود).
۳. گفتمانی؛ (که هم در حوزه شناختی به کار می رود و هم در حوزه اجتماعی).
بیشتر زبانشناسان علاقه مندند که این سه بعد را هم سطح نشان دهند، اما این سه بعد هم سطح نیستند. دیدگاه گفتمانی، دیدگاه ابزاری است؛ یعنی جدای از دو حوزه سابق نیست و در هر دو حوزه شناختی و اجتماعی به کار می رود (نه ابزاری در مفهوم منفی آن).
بخش اصلی تشکیل دهنده ایدئولوژی، شناختی و اجتماعی است، البته ابزار قرار گرفتن در یک مجموعه ایدئولوژیک چه به لحاظ درک و چه به لحاظ تول
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 