پاورپوینت کامل نقدی بر «جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب» ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نقدی بر «جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب» ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقدی بر «جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب» ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نقدی بر «جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب» ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۳
مقدمه
کتاب جریان شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران در شهریور ۱۳۷۹ توسط معاونت فرهنگی اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی پیشنهاد شده و پس از تصویب، از سوی دبیرخانه مذکور، مرکز جهاد دانشگاهی به عنوان مجری طرح و مهندس سید مصطفی میرسلیم به عنوان ناظر طرح تعیین می شود. کتاب مذکور در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات مرکز بازشناسی اسلام و ایران (انتشارات باز) چاپ و منتشر شده است.(۱)
این کتاب، از این حیث که در زمره معدود کتاب هایی است که به بحث جریان شناسی فرهنگی پس از انقلاب اسلامی پرداخته است، مورد تقدیر و سپاس است. نوع کسانی که به مباحث جریان شناسی معاصر می پردازند، از ورود به ساحت هایی که بازیگران آن ساحت ها هنوز زنده هستند و هرگونه قضاوت درباره آنها پیامدهای خاص خود را به وجود می آورد، ابا می کنند. با این حساب، باید تحقیق آقای میرسلیم و همکاران محقق وی را قدر دانست و مغتنم شمرد که پذیرفته است تا درباره کسانی صحبت به میان آورد که بسیاری از آنها بالفعل از صاحب منصبان و مسئولان می باشند.
با وجود همه زحماتی که نویسندگان محترم تحمل کرده اند، کتاب همچون هر کتاب دیگری که راه نرفته را باز می کند دارای ابهامات و اشکالات فراوانی است. این نوشتار در صدد است تا به برخی از مهم ترین آنها اشاره کند.
اشکالات ساختاری
نویسندگان محترم کتاب، جریانات فرهنگی پس از انقلاب اسلامی را در چهار دسته عرف گرایی، بومی گرایی، سنت گرایی و دین گرایی تقسیم کرده اند.(ص ۳۶) این تقسیم بندی از جهات متعددی ناقص و بلکه اشتباه می باشد:
۱. مقسم این تقسیم به روشنی مشخص نیست که چه چیزی و از چه جهاتی به این دسته های چهارگانه تقسیم شده است. نمی توان به طور مبهم و کلی گفت که اعداد به چند دسته تقسیم می شوند: اعداد اول، اعداد زوج، اعداد مثبت و اعداد سه رقمی! اگرچه، اول بودن، زوج بودن، مثبت بودن و سه رقمی بودن، به درستی می توانند نعت و صفت اعداد قرار بگیرند، اما علاوه بر این، صحیح بودن، منفی بودن، مجذور بودن، چهاررقمی بودن و… نیز می توانند همچنان به عنوان صفات این اعداد شمرده شوند. باید ملاک داد و مشخص کرد که از چه زاویه و از چه حیثی اعداد به چنین جدولی تقسیم می شوند. در خصوص جدول کتاب نیز همین مطلب صادق است، نویسندگان محترم، بدون ارایه هرگونه ملاک، جهت و حتی بیان رویکردشان، عناوین چهارگانه فوق را به صورت قسیم یکدیگر ذکر کرده اند.
۲. در تقسیم مذکور، برخی موءلفه های کلیدی، مهم و کلان که خود حاوی مفاهیم فرهنگی هستند، مورد غفلت قرارگرفته است به گونه ای که یا اساساً بدان ها اشاره نشده و یا کاملاً در حاشیه و سایه بیان شده اند. از جمله این کلید واژه های مهم می توان از واژه هایی چون غرب، دفاع مقدس، مهدویت و… نام برد. به طور حتم، اگر عنصر غرب یا دفاع مقدس یا مهدویت در مقسم تقسیم مذکور قرار می گرفت (بدین معنا که جریان های فرهنگی را از حیث قرب و بُعد یا نوع نگاه شان به غرب، دفاع مقدس و مهدویت مورد ارزیابی و تحلیل قرار می داد)، یا در متن تقسیم مذکور مورد توجه اکید قرار می گرفت، نتایج و حتی سیر بحث نویسندگان محترم تغییر جدّی می یافت.
۳. گو این که، نویسندگان محترم در تحلیلی که بسیار ساده انگارانه می نماید بر این باور بوده اند که جریان های فرهنگی متعدد و متکثر در یک کشور، از جمله ایرانِ عصر انقلاب اسلامی را که بنا به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی ، جریان های فرهنگی آن منطقاً باید پیچیده باشد، می توان با یک تقسیم بندی تبیین و ترسیم کرد. به نظر می رسد، راه بهتر و دقیق تر این باشد که جریان های فرهنگی، چند دفعه و هر دفعه از زوایای مختلف و با مقسم های متفاوت دسته بندی شوند. بسیاری از پدیده های فرهنگی چندوجهی اند و نمی توان به سادگی آنها را در یک حیث خلاصه کرد. می توان از پدیده های فرهنگی ای نام برد که در عین عرفی بودنش، قدسی و دینی نیز باشد۱ (البته با دو رویکرد متفاوت)، همچنان که می توان پدیده های فرهنگی را نام برد که در عین واقع گرا بودنش، آرمان گرایانه نیز باشد. پرواضح است که قرائت پدیده های فرهنگی تنها از یک حیث، تقلیل و تنزیلی از ماهیت آن پدیده است و راه را برای فهم حقیقی ماهیت و جایگاه آن پدیده سخت دشوار می کند.
۴. فقدان اولویت بندی و رتبه بندیِ سهمِ جریان ها و افراد در فرهنگ پس از انقلاب، یکی دیگر از ضعف های جدّی این کتاب است. پرداختن به برخی جریان های فرعی و خُرد به ویژه در عرض و کنار جریان های محوری و حتی بدون معرفی معیار و ملاکی برای تمایز میان جریان های محوری و فرعی امکان پی گیری خط محوری فرهنگی را از مخاطب و خواننده سلب می کند. این امر باعث می شود تا توزیع حساسیت به طور مساوی نسبت به جریان ها صورت گیرد که کاملاً متفاوت از واقعیت تاریخی جریان های فرهنگی می باشد.
۵. در این تقسیم، مشاهدات کم دسته بندی شده اند و به همین علت، نمی توانند همه آن چه را که حتی خود نویسندگان بدان ها در متن کتاب اشاره کرده اند، پوشش دهد. از این رو بایسته بود که نویسندگان محترم یا از بالا (مقسم ها) و یا از پایین (قسیم ها)، تقسیم خود را ادامه می دادند تا جایی که می توانستند همه موارد فرهنگی را به شفافی در دل آن جای داد. شاید یکی از علت هایی که بسیاری از جریانات فرهنگی از دید نویسندگان محترم مغفول واقع شده اند، همین مجمل بودن تقسیم بوده است که به نوبه خود باعث شلوغ شدن متن شده است.
اشکالات روشی
۱. به نظر می رسد نویسندگان محترم کتاب، به هنگام نگارش آن از عنوان اصلی طرح خود غفلت کرده و تحت شرایط زمانه که مقارن با دولت های دوم خرداد بوده و در آن توسعه سیاسی اولویت داشته است به شکلی کاملاً واضح و روشن و در عین حال، غیرمنطقی به درون جریان های سیاسی لغزیده اند. به همین علت بیش تر به جریان هایی پرداخته اند که دارای ارگان مطبوعاتی بوده اند. این امر باعث شده تا نقطه عطف هایی که نویسندگان به اصطلاح به عنوان سرفصل های فرهنگی کتاب خود در نظر گرفته اند، به جای اینکه نقطه عطف هایی فرهنگی باشند، سیاسی هستند. به عنوان مثال؛ اگر نویسندگان محترم به رویکرد فرهنگی خود در جریان شناسی فرهنگی پای بند بودند، علی القاعده باید سرفصل های مهم کتاب آنها عناوینی چون انقلاب فرهنگی، شروع جنگ، پایان جنگ، رحلت حضرت امام (ره)، شکل گیری حلقه کیان، روی کار آمدن روزنامه های زنجیره ای، ظهور ناشران جدید و فعال و دارای رویکرد جدید (از جمله: طرح نو، گام نو، مرکز، نقش ونگار، فرزان روز، نی، ققنوس و…) و… می بود. اما نویسندگان محترم، مثلاً دهه اخیر را با سرفصل «دوم خرداد» چیزی که در آن بیش از هر امر دیگر، سیاست و امور سیاسی پررنگ است تا فرهنگ و امور فرهنگی کدگذاری کرده اند. یا مثلاً به هنگام توضیح این مطلب که «مطهری… نیمه شب چهارشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ پس از آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، دستگیر و بعد از اندکی در ۲۶ تیر همان سال آزاد شده است»، بلافاصله در پاورقی آورده می شود که «او از بدو تحصیلات خود در قم به همراه هم مباحثه نزدیکش، حسین علی منتظری، با دل بستگی خاصی در درس های امام شرکت می جست». این مطلب کاملاً نشان می دهد که نویسندگان محترم کتاب به دنبال مطرح کردن چه اشخاص و چه فکرهایی بوده اند! آیا به راستی، شهید مطهری فقط با شخص نام برده هم مباحث بوده و فقط به همراه وی به درس حضرت امام حاضر می شده است؟! ذکر این مطالب به معنای امکان تفکیک مطلق میان پدیده های فرهنگی و سیاسی نمی باشد، بلکه این پدیده ها از جوانب مختلف درهم تنیده اند. نویسندگان محترم برای این که گرفتار این گونه محظورات نشوند، بهتر بود ابتدا لایه های متفاوت جریان های فرهنگی را شناسایی و از هم تفکیک می کردند (مثلاً لایه فلسفی فرهنگ، لایه سیاسی فرهنگ، لایه عملی فرهنگ و…) و سپس جریان ها، افراد و مصادیق هر لایه را به طور مجزا و مستقل مورد بررسی قرار می دادند.
۲. اساساً از آنجا که رویکرد نویسندگان محترم به امور فرهنگی، از پایگاه جریان های سیاسی بوده است به عبارت دیگر؛ از آن جا که نویسندگان محترم امور فرهنگی را در متن امور سیاسی جستجو کرده اند جدا از این که این امر باعث شده تا اولویت و ضریب حساسیت جریان های فرهنگی تابع متغیری از اولویت و ضریب حساسیت جریان های سیاسی شود، مهم تر این که باعث شده تا بسیاری از جریان های فرهنگی که اساساً فقط صبغه فرهنگی دارند و یا کم تر با جریان های سیاسی گره خورده اند، اساساً مورد مطالعه و تحقیق شان قرار نگیرد. برخی جریانات فرهنگی مرتبط با حوزه علمیه که تماماً در کتاب مذکور مورد غفلت قرار گرفته اند، عبارتند از:
الف) موج حفظ قرآن که از دو دهه قبل در کشور ما راه افتاده و باعث تأسیس دار القرآن های متعدد شده است و تا کنون منجر به تربیت و پرورش صدها حافظ کل قرآن در میان نوجوانان عمدتاً زیر پانزده سال شده است، یکی از مهم ترین جریانات فرهنگی است که در جریان شناسی فرهنگی پس از انقلاب اسلامی نمی توان آن را نادیده گرفت. همچنان که نمی توان از صدها جلسه تلویزیونی تفسیر قرآن آقای قرائتی که کم ترین اشاره در کتاب مذکور بدان نشده است چشم پوشید.
ب) جریان هیأت های مذهبی حداقل در دو دهه اخیر انقلاب اسلامی بسیار پرفعالیت و دارای آثار و نتایج فرهنگی پرباری بوده و حتی موجب شکل گیری ادبیات فرهنگی خاصی به ویژه در حوزه نظم و نثر مداحی، همچنان که موجب تغییر در سبک های شعری مداحی، ظهور شاعران مذهبی پرشور و با فعالیتی چون مرحوم آقاسی، چایچی(حسان) و… شده است.
ج) مسجد مقدس جمکران، موءسسه فرهنگی موعود، موءسسه فرهنگی انتظار و… نشریاتی چون موعود، موعود جوان، انتظار، خورشید مکه و کنگره هایی در موضوعات مربوط به مهدویت در انتشار فرهنگ مهدویت و انتظار در جامعه بسیار موءثر بوده اند. تلاش این موءسسات و نشریات باعث شده تا در سال های اخیر، مسجد مقدس جمکران در زمره یکی از مهم ترین مراکز دینی فرهنگی کشور ما قرار گیرد به گونه ای که هر هفته در شب های چهارشنبه به ویژه در ایام تابستان و نیز در ایام خاص از جمله نیمه شعبان، پانزده خرداد و… بیش ترین سهم زایر را حتی نسبت به حرم امام رضا(ع) داشته باشد.
د) جامعه وعاظ کشور به نوبه خود در ایجاد یک فرهنگ دینی خاص در جامعه بسیار موءثر بوده است. مجموعه سخنرانی های آیات عظام حایری شیرازی، مجتهدی و… و نیز سخنرانی های حجج اسلام پناهیان، صدیقی، دانشمند، راشد یزدی، حسینی (اخلاق در خانواده)، فاطمی نیا، قرائتی، انصاریان و… ادبیات و فضای فرهنگی ویژه ای را ایجاد کرده است که نوعاً به طور مستقیم با جریان های سیاسی در ارتباط نبوده اند و به همین علت هم از نظر نویسندگان محترم مغفول واقع شده است.
ه) فرهنگستان علوم اسلامی در قم یکی از موءسسات فکری فرهنگی است که به رغم امکانات و نیروی انسانی اندک، با دو دهه تلاش فکری پژوهشی توانسته است ده ها جلد کتاب و جزوه که ادعا می شود مبتنی بر نوعی فلسفه تأسیسی و جدیدی به نام «فلسفه نظام ولایت» که از قدرمتیقن های دینی استنباط شده است، به تراث فکری جامعه ما بیفزاید. این مرکز علمی در عرصه فرهنگی با واژگان تأسیسی زیاد و مهمی حاضر شده و موج عظیمی را به ویژه در مراکز علمی و در میان طلاب و دانشجویان ایجاد کرده است.
و) جریان موسوعه نویسی دینی که از ابتدای انقلاب ابتدا به صورت فردی و سپس به صورت کار تشکیلاتی و موءسساتی پی گیری شده تلاش خجسته و میمونی بوده که در گسترش فرهنگ دینی به مراتب از بسیاری از دیگر فعالیت های فرهنگی موءثرتر بوده است. ثمره این جریان، فراهم شدن مجموعه نفیسی از موسوعه های فقهی(موسوعه فقه شیعه و موسوعه فقه اهل سنت) و روایی (موسوعه امام علی، موسوعه امام حسین، موسوعه امام رضا، موسوعه امام مهدی، مسند امام علی، مسند فاطمه، مسند الباقر، مسند الصادق، مسند الرضا علیهم السلام و…) شده است که در کتاب خانه های عمومی و اختصاصی در اختیار محققین علوم آل احمد (ص) قرار گرفته است.
ز) جریان تخصص گرایی دینی که از دو دهه قبل در حوزه های علمیه صورت گرفته را باید یک جهش فرهنگی نامید. بر اساس نظام آموزشی قبلی حوزه های علمیه، همه طلاب دینی باید یک سیر خطی آموزشی را طی می کردند و قابلیت های بیرون از خط آموزشی تماماً مبتنی بر علایق مطالعاتی فردی حاصل می شد. پرسش ها، نیازها و انتظارات جدید دینی جامعه، متولیان حوزه های علمیه را بر آن داشت تا مراکزی تخصصی و غیرمتداخل و معطوف به اهداف خاص، متمایز و در عین حال، متناسب با نیازهای دینی جامعه و حتی حکومت دینی تأسیس کنند. ثمره این تلاش خجسته، تأسیس مراکز تخصصی تبلیغ، تفسیر، کلام، مذاهب اسلامی، ادیان، مهدویت و… شده است که در تخصصی کردن فرهنگ علمیِ دینی تأثیر ویژه ای داشته است.
ح) جریان موءسسه امام خمینی در قم حداقل از اوایل دهه هفتاد شمسی یکی از جریانات تأثیرگذار بر حوزه فرهنگ اسلامی می باشد. نویسندگان محترم، ابتدا این جریان را به شخص حضرت آیت الله مصباح یزدی و سپس وی را به سخنرانی های پیش از خطبه های نماز جمعه شان در تهران تقلیل داده اند. هرچند در رأس این جریان، حضرت آیت الله مصباح یزدی قرار دارد، اما این امر بدین معنا نیست که تمام جریان را بتوان با توضیحی درباره شخص ایشان و اندیشه های وی معرفی کرد. این جریان بالغ بر چند هزار دانش پژوه در ۱۴ رشته علوم انسانی تربیت کرده که بسیاری از این ها با کسب مدرک دکترا و به دنبال آن تحصیل مناصب فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی به همراه تألیف و نشر کتاب های متعدد، شرکت در میزگردهای علمی در دانشگاه ها و صداوسیما و… موفق به راه اندازی موجی از نگرش فکری فرهنگی خاص شده اند که به رغم ارتباط آن با نقطه کانونی خود یعنی اندیشه های حضرت آیت الله مصباح یزدی، دارای طیفی از دیدگاه هایی هستند که اگرچه به حدّ تضاد نمی رسند، اما حداقل، متفاوت اند.
به نظر می رسد، نویسندگان محترم، به دلیل دور بودن از فضای دینی به معنای خاص، اساساً به جریان ها و موءسسات فرهنگی دینی اساساً اشاره نکرده و یا حداقل آنها را در حاشیه جریان فرهنگی کشور دیده اند. بلکه می توان ادعا کرد که نویسندگان محترم، علاوه بر جریان های فرهنگی حوزوی، برخی دیگر از جریان های فرهنگی دینی و غیر حوزوی را که از قضاء بسیار هم در عرصه فرهنگ کشور به صورت گسترده، فعال و موءثر عمل کرده است نیز مورد غفلت قرار داده اند. از نمونه برجسته این گونه جریان ها می توان به جریان فردیدیان و جریان شهید آوینی نام برد. بر آشنایان به عرصه فرهنگ پوشیده نیست که از همان ابتدای انقلاب تا کنون یکی از جریان های مهمی که در نهادینه کردن فرهنگ ضد غرب در عرصه فرهنگی کشور ما موءثر بوده است، جریانی است که معروف به نحله فردیدیان هستند که چهره شاخص آنها دکتر رضا داوری اردکانی می باشد که به نظر می رسد به رغم این که شاگرد مرحوم سید احمد فردید بوده، از افق فکری وی فراتر اندیشیده و از نظرگاه غربی اندیشه وی فاصله گرفته و هرچه بیش تر بومی تر شده است. در کنار این نحله، جریان شهید آوینی نیز اگرچه دیرتر، اما هم سو و گسترده تر (اگرچه نه لزوماً عمیق تر) از آن به نقد تفکر غرب پرداخته است. تعداد قابل ملاحظه ای از طلاب و دانش جویان جوان با مطالعه مکرر کتاب های این دو جریان به ویژه کتاب های دکتر داوری، مرحوم دکتر مددپور و شهید آوینی به نوعی خودآگاهی فرهنگی رسیده و در برابر جبهه فرهنگی منتسب به غرب، صف آرایی کرده اند.
۳. نویسندگان محترم از نقش فرهنگی طیف وسیعی از جامعه کشور ما یعنی نقش زنان غفلت کرده اند. کتاب به گونه ای نوشته شده است که خواننده آن گمان می کند که انگار جامعه ایرانی از اساس یک جامعه کاملاً مردانه و بدون زن است. شاید چنین رویکردی به مسائل فرهنگی نتیجه مستقیم این مسئله باشد که نویسندگان محترم کتاب، مسائل فرهنگی را در دل مسائل سیاسی پی گرفته اند و از آن جا که نوعاً در جامعه ایرانی زنان اگرچه در سطوح میانی و پایین سیاست جامعه به طور گسترده حضور دارند، ولی چون در سطوح بالای سیاسی از جمله در پست های وزارت، استانداری، نمایندگی مجلس، دبیرکلی احزاب سیاسی و… کم تر حضور دارند، این رویکرد به مسائل فرهنگی باعث شده تا کم تر از آنها رد پایی دیده شود.
۴. با اندک تأمل و بلکه حتی تورق کتاب مذکور به روشنی درمی یابیم که نویسندگان محترم در مقام گزارش جریان ها دست به گزینشی غیرکارشناسانه زده اند و در این گزینش ها دو شیوه غیرعلمی و حتی غیرمنصفانه به کار گرفته اند: نخست این که گزارش و توصیف برخی موءسسات و نشریات به صورت تفصیلی و برخی دیگر که به همان اندازه مهم و حساس می باشند، به صورت اجمالی صورت و گرفته است و دوم این که گزیده یا گزیده هایی از چندصد مقاله یک نشریه به گونه ای انتخاب شده اند که توان توضیح و معرفی خط فکری حاکم بر آن نشریه را ندارند یا این که مطلبی در نقد یک دیدگاه سکولار بیان شده است که ضعیف است و توان نقد آن نظریه را ندارد. این در حالی است که مطالب قوی و استدلال های قابل دفاع دیگری در نقد نظریه مذکور وجود دارد.
الف) در مورد شیوه نخست به عنوان مثال می توان به دو مورد مجله «دنیای سخن» و مجله «حوزه» که به ترتیب وابسته به جریان سکولار و جریان چپ اسلامی می باشند اشاره کرد. نویسندگان محترم در مقام ذکر نویسندگان این دو مجله، به ۴۸ اسم از نویسندگان مجله دنیای سخن و پنج اسم از نویسندگان مجله حوزه اشاره می کنند. این کار در خصوص برخی دیگر از نشریات از جمله هفته نامه «راه نو» به شکلی افراطی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 