پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی; غرب و ضعف تحلیل(قسمت دوم و پایانی) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی; غرب و ضعف تحلیل(قسمت دوم و پایانی) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی; غرب و ضعف تحلیل(قسمت دوم و پایانی) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی; غرب و ضعف تحلیل(قسمت دوم و پایانی) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

۹

اشاره:

این مقاله در صدد بیان نقاط ضعف تحلیل های غربی در فهم و هضم ماهیت انقلاب اسلامی ایران بوده و ساحت تنگ مادی را مهم ترین دلیل ضعف تحلیل غرب می داند در شماره پیش چهار تفسیر و روایت از تفاسیر نادرست غرب مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت نیز برخی تفاسیر دیگر تحلیل و بررسی شده است.

۵. انقلاب ایران، انقلابی صرفاً شیعی و نه اسلامی

برخی از نظریه پردازان غرب، ضمن ایرانی خواندن مذهب تشیع، تلاش کرده اند تا انقلاب اسلامی را منحصراً انقلابی شیعی و نه اسلامی یاد کنند. به عنوان مثال؛ الویه روا می نویسد: سال اول پیروزی انقلاب ایران، سال بیانات تند اتحاد و یکپارچگی مسلمانان بود، اما یک دهه بعد از آن، نفوذ تهران در میان سنیان مسئله ای بزرگ، پیچیده و حل نشدنی باقی ماند. از طرف دیگر؛ در بین سنیان، لغزش اسلام گرایی در بنیادگرایی معاصر، احساسات ضد شیعه را دوباره زنده کرد. در امیر نشین ها و سایر کشورهای عربی خلیج [فارس [شیعه بودن به معنی جاسوس و بیگانه بوده است؛ به طوری که عربستان سعودی از صدور ویزا به شیعیان پاکستان اجتناب می کند.(۱)

و یا می نویسد: نظرات انقلاب ایران در بین جوامع شیعی در سراسر جهان انعکاس یافت و این امر باعث شد که در نظر جهانیان انقلاب اسلامی مترادف با تشیع باشد. همین وضع ایران بود که سنی های خوشبین به انقلاب اسلامی را دل شکسته و ناامید ساخت، و آنان توسط اخوانی ها و وهابی ها جذب شدند. ایران از جامعه شیعیان سایر کشورها به مثابه ستون پنجم استفاده می کند و با همین جوامع است که علیه ناسیونالیسم عرب می رزمد و در صدد بی ثبات ساختن حکومت های محافظه کار خاورمیانه است. انقلاب ایران از طرف دیگر نتوانست در میان سنیان ریشه بگیرد. ایران از سال ۱۹۹۱ در صدد رفع این نقیصه برآمد و کوشید به عده ای از اسلام گرایان سنی نزدیک شود؛ مثلاً در آسیای مرکزی به تقویت تاجیک های فارسی زبان پرداخت تا مانع رشد ترکیسم و بنیادگرایی سنی وابسته به عربستان سعودی و پاکستان شوند.(۲)

اسپوزیتو نیز می نویسد: در حالی که تصورات زیادی در سراسر جهان اسلام در حال جولان بود، موفقیت های انقلاب ایران، شماری از حکومت های مسلمان را بیمناک کرد. شیعیان در سایر کشورهای خلیج [فارس [و پاکستان که اقلیت مهمی را تحت حکومت سنی ها تشکیل می دادند، جسورانه هویت فرقه ای خودشان را اظهار کرده، مراسم عبادی خود را به جای آورده، نارضایتی خود را از حکومت موجود بیان نمودند. در همین زمان، حکام مسلمان و مخالفان اسلامی با «شبه خمینی» خواندن دشمنان خویش، دولت ایران را به دلیل نفوذ بی جا در سیاست داخلی خود متهم می کردند.(۳)

نکته ای که مورد غفلت این گونه نظریه پردازان غربی قرار گرفته است این است که انقلاب اسلامی ایران، در داخل مرز خود یک انقلاب کاملاً شیعی البته با رعایت حقوق دیگر مذاهب اسلامی و حتی اقلیت های دینی غیراسلامی و در بیرون از آن، یک انقلاب کاملاً اسلامی است. از همین روست که در قانون اساسی جمهوری اسلامی هم بر ضرورت وحدت جهان اسلام تأکید شده است:

به حکم آیه کریمه «انّ هذه امتکم، امه واحده و انا ربکم فاعبدون»(۴) همه مسلمانان یک امت اند و دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش پی گیر به عمل آورد تا وحدت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان اسلام را تحقق بخشد.(۵)

و هم بر مذهب شیعه به عنوان مذهب رسمی ایران تأکید شده است:

دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل الی الابد غیرقابل تغییر است و مذاهب دیگر اسلامی اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل می باشند.(۶)

به نظر می رسد تأکید نظریه پردازان غرب بر ماهیت شیعی انقلاب ایران به ویژه در مواقعی که سخن از تعامل آن با جهان اسلام است و نه به هنگام تحلیل رخ دادهای داخلی آن بدین منظور است که نوعی تقابل میان آن و دیگر کشورهای اسلامی که غالباً سنی مذهبند، ایجاد کند. به این مطلب با زیرکی در جمله ذیل از الویه روا آمده است:

بنابراین مخالفت های مذهبی قومی و ملی در جهان اسلام نسبت به تلاش های اتحاد دهنده قوی تر است. این تلاش ها هرچند ذهنی است و می تواند مردم عامی را بسیج کند، اما نباید فراموش کرد که هیچ گاه منتج به ایجاد انترناسیونال اسلامی نخواهد شد.(۷)

۶. انقلاب ایران، انقلابی شکست خورده

یکی از مسایلی که نظریه پردازان غرب تلاش می کنند تا شایع و رایج شود، بحث شکست الگوی اسلام گرایی در ایران است. الویه روا در این خصوص می نویسد: نخستین الگوی شکست اسلام گرایی، انقلاب ایران است. جنگ با عراق، ایران را به پرچم دار تشیع و ناسیونالیسم ایرانی تبدیل کرد؛ در نتیجه توده های عرب از این الگو روی برتافتند و ضرورتاً صدور انقلاب ایران به حلقه های وابسته و اقلیت های شیعه لبنان، عراق و افغانستان منحصر شد. انقلاب ایران به نظر محافظه کاران عرب، خطر بزرگی بود و باعث شد تا آنان در تقویت بنیادگرایی سنی تلاش کنند و بدین وسیله بتوانند مقابل پیشرفت انقلاب ایران را بگیرند. تلاش محافظه کاران عربی در این جنبه دو نتیجه دربرداشت از یک سو، زیاد شدن فاصله میان شیعه و سنی و در نتیجه، ناکام تر ماندن انقلاب ایران. به عنوان مثال؛ عقب نشینی و خروج روس ها در سال ۱۹۸۹ از افغانستان منتج به تشکیل دولت اسلامی نشد، بلکه به شدت درگیری ها میان مجاهدین افغانی نیز افزود. از طرف دیگر رژیم های کشورهای عربی تقریباً موفق به تسلط بر شکل اسلام گرایی خود شدند و هم زمان به تشکیل حرکت های اسلامی اقدام کردند.(۸)

جان فوران نیز معتقد به شکست انقلاب ایران می باشد. وی معتقد است: از میان همه طبقه های شرکت کننده در انقلاب، تنها بخشی از روحانیت، بخش های برگزیده ای از طبقه های بازاری و تا اندازه ای حاشیه شهرها از انقلاب بهره بردند. باید به خاطر داشت که اسلام مبارزه آیت اللَّه خمینی تنها مورد قبول اقلیتی از ده ها هزار روحانی ایران واقع شد و تازه در میان این حامیان نیز بر سر مسائل اقتصادی و سیاسی اختلاف های متعدد و شدیدی وجود داشت. در میان عناصر بازاری، عده ای به خاطر کاهش تماس ایران با اقتصاد جهانی و فرصت های پدید آمده بر اثر انقلاب و جنگ، سود بردند، اما بسیاری نیز از لحاظ اقتصادی زیان دیدند و در معرض سرکوب سیاسی قرار گرفتند. گذشته از شکست همه حزب های غیردینی، روشنفکران با تعطیل شدن دانشگاه ها به مدت دو سال به عنوان بخشی از مبارزه اسلامی کردن مواجه شدند؛ حداقل ۲۰۰ هزار روشن فکر در فاصله سال های ۱۹۷۹ ۱۹۸۲ م/ ۱۳۵۸-۱۳۶۱ ش کشور را ترک کردند. طبقه کارگر نیز امتیازهایی را که در حیطه دست مزدها و کنترل بر تولید در سال ۱۹۷۹ م/ ۱۳۵۸ ش کسب کرده بود از دست داد؛ چون انجمن های اسلامی جای شوراهای کارگری را گرفتند. بار دیگر کارخانه ها به کنترل مدیریت درآمدند. جنگ و سرکوب نیز رفاه کارگران را مختل ساخت. طبقه های حاشیه شهری که پشتوانه اصلی حزب جمهوری اسلامی بودند، وضع زندگی شان اندکی بهبود پیدا کرد، اما مشکلات مسکن، تغذیه و اشتغال در حد گسترده ای به همان صورت باقی ماند. جمعیت ۵/۴ میلیونی تهران یک سال بعد از انقلاب به شش میلیون نفر رسید. زنان از مدرسه ها و اداره ها اخراج شدند. با تغییر دادن قانون خانواده، سن زناشویی از ۱۸ سال به ۱۳ سال کاهش یافت، اما دست مردان در طلاق دادن همسران شان بازتر شد. در روستاها مصادره زمین توسط دهقانان نکوهش شد یا نیروهای مسلح زمین ها را به صاحبان شان بازگردانیدند. کردها مورد سرکوب نظامی قرار گرفتند. سران ایل قشقایی در ۱۹۸۰ م/ ۱۳۵۹ ش به اتهام توطئه چینی علیه آیت اللَّه خمینی اعدام شدند. بدین ترتیب، این بار هم مثل سال های۱۹۰۵ – ۱۹۱۱ م/ ۱۲۸۴- ۱۲۹۰ ش و ۱۹۵۳ م/ ۱۳۳۲ ش به محض مستقر شدن قدرت، ائتلاف مردمی درهم شکسته شد، به طوری که می توان گفت تنها معدودی از عناصر ائتلاف در سازمان های سیاسی به هدف خویش در برپایی انقلاب نایل آمدند.(۹)

جان ال. اسپوزیتو نیز در مجموعه مقالاتی که تحت عنوان «انقلاب ایران و بازتاب جهانی آن» گردآوری کرده است، از نویسندگانی کمک گرفته که معتقدند انقلاب ایران هرگز نتوانسته در جوامع اسلامی تأثیرگذار باشد. ادعای نویسندگان این مقالات این است که انقلاب اسلامی هرگز آن گونه که انتظار می رفت، صادر نشد. وی، به رغم این که معتقد است بازتاب جهانی انقلاب ایران، هم مستقیم و هم غیرمستقیم بوده است و فعالان مسلمان در بسیاری از نقاط جهان از پیروزی های برادران و خواهران ایرانی خود مسرور شدند و در مبارزات خود روحیه گرفتند و نیز این که انقلاب ایران، به صورت الهام بخش برای دیگر ملت های مسلمان عمل کرده است، در ارزیابی نهایی اش از تأثیر و بازتاب این انقلاب، آن را مدلی غیردقیق که به ایجاد یا هدایت تلاش های انقلابی نینجامیده و حداکثر گرایش های از پیش موجود در کشورهای مسلمان را تقویت کرده یا شتاب بخشیده، می شمارد.(۱۰) وی در ادامه، مشخصاً به توصیف کمّ و کیف بازتاب انقلاب اسلامی در کشورهای مسلمان می پردازد و در همه موارد تلاش می کند تحلیل هایی بر خلاف ظاهر مستنداتی که خود نشان می دهد، ارایه می دهد. برخی از این تحلیل ها عبارتند از:

۱. مسلمانان سنی خلیج پذیرش چندانی نسبت به جنبش های انقلابی به عنوان ابزاری برای ابزار نارضایتی نشان نداده اند. در حالی که انقلاب ایران موجب بیداری بسیاری از شیعیان شد و به ویژه به نسل جوان تر آگاهی سیاسی و جرأت و جسارت بیش تری نسبت به هویت و حقوق خود بخشید، اما بازتاب فکری و اعتقادی ایران محدود بوده است. علاوه بر این، شورش های توده ای در میان شیعیان به هیچ وجه تحقق نیافته است.

۲. شاهرخ اخوی در کتاب «بازتاب انقلاب ایران بر مصر» نشان می دهد که اخوان المسلمین، گروه های رادیکال، سازمان های دانشجویی و چپ اسلامی همه به این نتیجه رسیدند که مصر نیز می تواند سازمان سیاسی خود را از اساس تغییر دهد. آنان از روح و راه انقلاب الهام می گرفتند، اما خواهان بازتولید مدل ایران نبودند. با گذشت چند سال، حمایت فعالان مصری از بسیاری اقدامات و سیاست های ایران کمتر شده، ولی ستایش از خود انقلاب افول نکرده است.

۳. تونس به ریاست جمهوری حبیب بورقیبه معمولاً غیرمذهبی ترین حکومت جهان عرب تلقی می شد. برعکس، معمر قذافی در لیبی در دهه ۱۹۷۰، اصلاحات و قوانین اسلامی را معمول کرد. به همین نحو، بورقیبه به مخالفت با ایران برخاست و حال آن که قذافی در طول جنگ ایران و عراق از ایران حمایت کرد. با این حال، لیزا اندرسون در کتاب «تونس و لیبی: واکنش هایی به تحریکات اسلامی» استدلال می کند که بورقیبه و قذافی در برخی واکنش های کلی نسبت به انقلاب ایران اشتراک نظر داشتند. هر دو رهبر، الگوی این انقلاب را تهدیدی برای رهبری سیاسی خود تلقی می کردند و گروه های مخالف در هر دو کشور لیبی و تونس در الگوی ایران ضرورت کلی پاسخ گو شدن و مسوءولیت پذیری اسلامی رهبران سیاسی را می دیدند. حکومت بورقیبه که انقلاب اسلامی را افراطی می دانستند، نخست کوشید این فعالان را با برچسب «خمینیست» متهم کند و سپس رهبران آن را دستگیر و به زندان افکند. حکومت همچنان به تلاش های خود در بی اعتبار کردن مخالفان اسلامی از طریق اتصال آنها به ایران ادامه داد؛ گرچه تقریباً شواهدی دال بر ارایه چنین ارتباطی وجود نداشت. از این گذشته، در سال ۱۹۸۱، راشد الغنوشی رهبر ام. تی. آی در حمایت خود از انقلاب تعدیل کرد و از کاربرد خشونت به منظور تغییر سیاسی در تونس امتناع ورزید. اندرسون معتقد است که هرچند رویدادهای ایران ممکن است مخالفان اسلام گرا را تأیید و تقویت کرده باشد، ولی نفوذ ایران در تونس و لیبی حداکثر جنبه غیرمستقیم داشته است.

۴. بیش ترین نفوذ مستقیم، نیرومند و پایدار ایران در لبنان بوده است، با این حال، ریچارد تورتون در کتاب «لبنان: جدال داخلی و ارتباط با ایران» استدلال می کند که «با آن که ایران از تأثیر و نفوذ برخوردار است، ولی همیشه تعیین کننده مسیر سیاست لبنان نیست. تنها کافی است نگاهی به محمدحسین فضل الّله پیشوای روحانی حزب الّله بیفکنیم که با وجود اذعان به نقش ایران به عنوان مدلی از انقلاب اسلامی، تصریح کرده است که جمهوری اسلامی در لبنان را باید هدفی دانست که برای آینده قابل پیش بینی غیرممکن است».

۵. الویه روا در کتاب «مجاهدین و آینده افغانستان» بر این نظر است که به رغم مجاورت افغانستان با ایران، بازتاب کلی انقلاب ایران بر مجاهدین که اکثر آنان سنی هستند، جزیی بوده و تأثیر ایران در میان شیعیان که تقریباً ۱۵ درصد جمعیت افغانستان را تشکیل می دهند، بسیار محسوس تر بوده است. روا بر این نظر است که موضع ضد آمریکایی ایران در حقیقت قوی تر از همبستگی این کشور با مسلمانان است و به این ترتیب «ایران پیوسته از هرگونه مداخله مستقیم به نفع مجاهدین می پرهیزد».

۶. چهره های مذهبی در ایران که بر انقلاب مسلط شدند، بر مبارزه همه مخالفان تأکید می ورزیدند. ندای وحدت این نهضت به زبان کلی اسلامی بیان می شد و برای گروه های مذهبی بخصوصی طرح نمی گردید. با این حال، در عراق توجه و علاقه به انقلاب از آغاز گستره محدودتری داشت؛ به گونه ای که هم حکومت و هم شهروندان یکسان به جنبش به چشم نهضتی مشخصاً شیعه گرایانه می نگریستند. از سوی دیگر؛ از میان آنان که در باب وضعیت سیاسی عراق قضاوت نادرستی داشتند، سران رژیم ایران بودند که درباره جامعه شیعه در عراق یک رشته برداشت های غلط داشتند. تحلیل آنان عمدتاً بر پایه تجربه آنان از شیعیان نجف و نه شیعیان همه عراق بود، اما به کل جامعه عراق تعمیم داده شده بود. درک نادرست دیگر از عراق بر این پایه استوار بود که انقلابیون ایران بر اثر تجربه خود از شاه، گمان می کردند که در زیر ظاهر اقتدارگرایی عراق، انفجار شورش مردمی را می شد انتظار کشید.

۷. مسلمانان آفریقا به طور سنتی از میراث کهن اصلاح گری و احیاگری اسلامی برخوردارند که جنبش فولانی در نیجریه قرن هیجدهم و نهضت مهدیون در سودان سده نوزدهم از آن جمله است. از این رو، عجیب نیست که در سال های اخیر، سودان و نیجریه که اولی وسیع ترین کشور آفریقا و دومی پرجمعیت ترین کشور این قاره است، همراه با دیگر نواحی آفریقا شاهد ظهور موج اسلام گرایی بوده اند. در سپتامبر ۱۹۸۳، جعفر نمیری رییس جمهور سودان تلاش های خود را در جهت اسلامی کردن دولت و جامعه سودان رسمیت داد. نمیری درسال ۱۹۶۹، طی کودتایی به قدرت رسیده بود. وی همچون معمر قذافی از ستایندگان جمال عبدالناصر رییس جمهور در مصر بود و انقلاب خود را زیر چتر ناسیونالیسم عربی ناصر قرار داد. نمیری در همانندی دیگری با قذافی، در دهه ۱۹۷۰ به اسلام گرایش یافت تا رژیم و ایدئولوژی ناسیونالیستی خود را تقویت کند و نیز به مقابله و جذب مخالفان اسلامی خویش بپردازد. در سال ۱۹۷۸، دکتر حسن الترابی رهبر اخوان المسلمین سودان به سمت دادستان کل تعیین شد و از ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۳ حکومت سودان به طور فزاینده ای به سمت اسلامی شدن پیش رفت. از ۱۹۸۳ تا ۱۹۸۶ نمیری برنامه خود را در خصوص اسلامی کردن اجرا کرد که شامل به کارگیری دادگاه ها، نهادها و قوانین اسلامی بود. چرخش نمیری به سوی اسلام آشکارا حاصل عوامل داخلی بود، اما از واقعیت های وسیع تر رستاخیز اسلام در سیاست مسلمانان در میان همسایگان سودان (مصر و لیبی) و جهان گسترده تر اسلام نیز تأثیر پذیرفت. انقلاب ایران تحولات و تمایلات موجود را تقویت کرد، اما نقش تعیین کننده در نوپیدایی اسلام در سیاست سودان نداشت. اگرچه رهبران مسلمانی چون ترابی و صادق المهدی (رهبر مهدیون و نخست وزیر سودان در سال های ۶۷ ۱۹۶۶ و از ۱۹۸۶ تا ۱۹۸۹) اندکی پس از انقلاب با امام خمینی در ایران دیدار کردند، اما هدف آنها بیش تر ابراز همبستگی با اهداف و آرمان های انقلاب بود تا اعلام تعهد به امام خمینی یا کسب حمایت ایران. در واقع، جهت گیری و دیدگاه فکری ترابی و صادق المهدی بسیار بیش از امام خمینی به علی شریعتی نزدیک بود. همچنان که جان ا. ول در کتاب «اسلامی کردن امور در سودان و انقلاب ایران» نشان می دهد، سودان از سنت اسلامی سرشاری برخوردار است. این نقش تاریخی اسلام در تشکیل و توسعه سودان نوین؛ حضور سازمان های اسلامی نظیر مهدیه، ختمیه و اخوان المسلمین؛ سنت حکومت اسلامی، علاوه بر اعتراض و مخالفت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.