پاورپوینت کامل امام شناسی ملاصدرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل امام شناسی ملاصدرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل امام شناسی ملاصدرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل امام شناسی ملاصدرا ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
مقدمه:
در فرهنگ شیعی در کنار معرفت به توحید و نبوت، هیچ اصلی به اهمیت و عظمت اصل امامت نمی رسد. امامت، رکن عظیم تشیع، محور وحدت امت، نگهبان گوهر ناب دین و تداوم بخش خط رسالت است. امامت در لغت به معنای دوستی ، یاری دادن، به دست گرفتن کاری، فرماندهی کردن و … است . و در اصطلاح، منصب الهی و خدادادی است که دربرگیرنده همه فضیلت ها و کمالات انسانی است. طبق این تعریف، امامان معصوم (علیهم السلام) از سوی خداوند و به وسیله پیامبر (ص) تعیین می شوند و دارای همان فضایل و امتیازات پیامبر (ص)، بجز مقام نبوت هستند.
امامت، همانند نبوت به دو قسم است: امامت عامه و امامت خاصه. امامت عامه؛ یعنی مجموعه فضایل و ویژگی هایی که مختصّ به یک امام نیست، بلکه مشترک میان همه افرادی است که در منصب امامت قرار دارند. امامت خاصه؛ خصائص و اموری که مختص به امام خاصی است. همان طور که در بحث نبوت عامه پرسش هایی؛ از قبیل ضرورت وجود سفیر و واسطه بین خدا و خلق (که همان نبی و پیغمبر است) چیست؟ پیامبر باید واجد چه اوصافی باشد؟ راه شناخت پیغمبر کدام است؟ دلایل اثبات نبوت پیامبر کدامند؟ و … وجود دارد، در باب امامت عامه نیز این سوالات مطرح می شود.
حکمت متعالیه در کنار دیگر مکاتب فلسفی نقش برجسته ای در تاریخ فلسفه اسلامی به خود اختصاص داده است. صرف نظر از امتیاز مهمی که از سایر علوم الهی؛ مانند عرفان نظری، حکمت مشاء و اشراق، کلام و حدیث دارد، جامعیت این مکتب در این است که برخلاف سایر علوم، اهل شهود را در کنار اهل بحث به علم یقینی می رساند. علاوه بر آن، حکمت متعالیه مجموعه علوم شهودی و عقلی نیست، که اگر کسی از هر کدام به اندازه کافی آگاهی داشته باشد حکیم متأله باشد، بلکه حکمت متعالیه حقیقت بسیطه ای است که به سبب این بساطت، کمال های علوم ذکر شده را به نحو احسن و اکمل دارا است.
اصول بنیادین این مکتب در قرن دهم هجری توسط ملاصدرای شیرازی تنظیم شد و ایشان به تبیین بسیاری از اصول و مسائل دینی پرداختند، که برخی از این مسائل عبارتند از: در این مکتب عمر حقیقی هر انسانی را همان حرکت جوهری وی تشکیل می دهد. اصالت از آن وجود است و این وجود اصیل، واحد است و نه کثیر و بسیط و نه مرکب و قبل از رسیدن به تجرد تام ، دائماً در سیلان و دگرگونی است (حرکت جوهری). این وجودپیوسته در پرتو تحول درونی از جسمانیت به تجرد می رسد و به مرحله ای می رسد که جامع همه معارف الهی و در برگیرنده تمام کمالات و فضایل می شود. این مرحله تحت عنوان انسان کامل نام گرفته است. مصداق انسان کامل شخص نبی و امام است. صدرالمتالهین به عنوان یک حکیم متأله شیعی، بر پایه استدلال و شهود، در مهم ترین آثار فلسفی اش؛ همچون اسفار، شرح اصول کافی و مفاتیح الغیب به بررسی ابعاد مسأله امامت پرداخته است. در این نوشتار سعی بر این است که مهم ترین سوالات طرح شده در باب امامت عامه بر طبق موازین حکمت متعالیه (که توسط ملاصدرا تبیین شده) طرح و بررسی شود.
۱. معنا و مفهوم امامت
امام رضا (ع) فرموده اند:
«انّ الامامه اجل قدراً و اعظم شاناً من ان یبلغها الناس بعقولهم او ینالوها بآرائهم او یقیموا اماماً باختیارهم؛
شان امامت برتر و بالاتر از آن است که با عقل و اندیشه عادی بتوان شناخت یا با رای و نظر مردم آن را به دست آورد یا با تعیین و انتخاب مردم آن را تعیین کرد».
امام، واژه عربی است و به معنای پیشوا، پیشرو، سرپرست و مقتدا می باشد. غالباً این واژه نزد عرب، چیزی است که پیروی و اطاعت می شود؛ اعم از این که آن چیز، انسان باشد که افعال و گفتارش پیروی می شود، یا کتاب؛ خواه به حق باشد یا به باطل. اما در اصطلاح متکلمان، واژه امامت و امام دارای مؤلّفه های متعددی است که عبارتند از:
الف. جانشینی پیامبر:
امام، فردی است که بعد از پیامبر جانشین وی می شود. کسانی که در تعریف امامت صرفاً قید جانشینی پیامبر را ذکر کرده اند، معتقدند که امام کسی است که بعد از پیامبر بر مسند خلافت می نشیند. از دیدگاه آنها دارنده این مقام هر شخصی می تواند باشد. آنها به نوعی امامت را با خلافت پیوند زده اند و از نقطه نظر آنها لزومی ندارد که امام مانند پیامبر معصوم باشد و اوصافی را داشته باشد که پیامبر (ص) واجد آنها بوده است.
ب. ریاست عامه:
«الامام رئاسه عامّه فی الامور الدین و الدنیا».
اغلب متکلمان ریاست عامه یا ولایت بر همگان را در تعریف امامت آورده اند. برخی از علمای شیعه معتقدند: پیامبر (ص) به اعتبار پیامبری اش ولایت و تصرف در امور امت ندارد. این عده تصرف در امور امت را جزء جدایی ناپذیر امامت می دانند. برخی از علما قید «حفاظت از شریعت» را در تعریف امامت ذکر کرده اند. مراد آنها این است که حفظ شریعت به معنای استمرار نبوت در دین خاتم و نگهبانی آن است.
ج. واجب الاطاعه بودن
واژه «ولایت و سرپرستی» در تعریف امامت، معنای وجوب اطاعت را به دنبال دارد. تصریح به این قید در تعریف امامت، تاکید بر این است که امام صرفاً راهنما نیست، بلکه والی و پیشوا نیز هست. در واقع هر امامی واجب الاطاعه است و این وجوب منحصراً مفهوم حقوقی ندارد، بلکه مفهوم دینی دارد و بدین معناست که «عدم اطاعت از امام گناه می باشد.»
بنابراین امامت را این گونه می توان تعریف کرد:
ریاست عامّه دینی امت مسلمان در امور دینی و دنیوی، و به گونه ای است که به جانشینی پیامبر (ص) و برای حفظ و تداوم شریعت الهی است.
۲. صفات ائمه اطهار(علیهم السلام) و مبانی فلسفی آنها
چنان چه ذکر شد، امامت یکی از اصول اعتقادی پیروان مکتب تشیع است. از دیدگاه این مکتب جانشین پیامبر(ص) باید دارای صفاتی باشد که به طور کلی عبارتند از:
۱. مقام امامت، مرتبط با استعداد و قابلیت عینی خاصی است که این قابلیت محصول عنایت الهی است، لذا اکتساب شخص یا انتصاب و انتخاب مردم هیچ نقشی در تحقق آن ندارد.
۲. امام دائماًتوسط الهام و امداد غیبی مورد حمایت و تایید است. به همین دلیل است که در هر زمانی، امام از بالاترین درجه علم و آگاهی برخوردار است و تمام مصالح و اسرار سعادت مردم زمان خود را می داند.
۳. امام ناظر بر همه حوادث و رفتار تمام موجودات است.
۴. امام دارای ویژگی عصمت است، لذا در هر عصری امام از بالاترین درجه فضیلت اخلاقی و عملی برخوردار است.
۵. امام دارای قدرت خارق العاده ای است که می تواند کارهایی را در قالب معجزه و کرامت در حوزه علم و عمل انجام دهد.
۶. در هر عصر و زمانی صرفاً یک فرد تحت عنوان امام، مرجع دین و دنیای مردم است.
۷. مادامی که انسان ها بر روی کره زمین وجود دارند، ولو این که تنها یک انسان موجود باشد، جهان خالی از امام نخواهد بود.
۸. پیروی از امام در ظاهر و باطن و در امور مرتبط با دنیا و آخرت موجب سعادت و مخالفت با وی عامل شقاوت و بدبختی است.
بعد از ذکر مهم ترین صفات امام، آنچه اهمیت فراوان دارد، بیان مبانی فلسفی این صفات است. منظور از مبانی فلسفی، این است که مبنای واقعیت و عینیت این صفات در وجود امام چیست؟ و این که چرا این خصوصیات در وجود امام به یکدیگر پیوند می خورند؟
لازم به ذکر است که اوصاف و ویژگی های ائمه اطهار (علیهم السلام) در کتب کلامی با استناد به مبانی کلامی اثبات شده اند. مانند: استناد به قاعده «لطف»، استناد به نقل ، بهره گیری از اصل «قبح تقدّم مفضول بر فاضل» و استدلال بر عصمت امام و وجوب عصمت امام. اما در این نوشته هدف ما تبیین مقام امامت و اوصاف امام بر مبنای اصول فلسفی حکمت متعالیه است. در همین راستا توجه به چند اصل و مبنای فلسفی ضروری به نظر می رسد.
الف. جهان هستی دارای سلسله مراتب و درجاتی است که این مراتب در دو جهت قابل طرح هستند:
۱. قوس صعود؛ ۲. قوس نزول. در قوس نزول بعد از واجب تعالی که مبدأ هستی است، عالم عقول و مجردات تام و بعد از آن، عالم مثال و در نهایت بعد از عالم مثال، جهان ماده واقع شده است. در قوس صعود، ابتدا عالم ماده واقع شده، بعد از آن عالم مثال و از جهان مثال به عالم مجردات و سپس مبدأ هستی می رسیم.
قوس نزول لازمه نظام علیت در جهان هستی است. بر اساس تعالیم حکمت متعالیه و بنابر اصل علیت، به خاطر ضعف وجودی معلول نسبت به علت خود، هرچه از مبدأ هستی دور می شویم مرتبه وجودی موجودات ضعیف تر می شود. به اعتقاد ملاصدرا مبنای قوس صعود، حرکت بنیادی و جوهری عالم هستی است. بنابر حرکت جوهری، تمام عالم هستی؛ اعم از ریز و درشت، یکپارچه در حال خروج از قوه به فعل می باشد و فعلیت تام جز با رسیدن به مرحله تجرّد تام امکان پذیر نیست. بنابراین حرکت عالم هستی، به خودی خود جهان ماده را در مسیر نیل به تجرد قرار می دهد.
ب. موضوع تحول و تبدل یک موجود مادی به موجود مجرد و غیرمادی، بدون فرض و قبول اصل اساسی «کون جامع» بودن انسان، امکان پذیر نیست.
این اصل بدین معناست که در عالم هستی، هر موجودی حدّ معین وجودی ای دارد، اما یکی از موجودات که همان انسان است، دربردارنده تمام حدود عالم هستی است. به همین دلیل وی را عالم صغیر نیز می گویند. این مضمون ضمن بیتی که منسوب به حضرت علی (ع) است، چنین ذکر گردیده است: «و تحسب انّک جرم صغیر وفیک انطوی العالم الاکبر».
بنابراین از میان موجودات عالم، تنها انسان می تواند میان جهان ماده و عالم مجردات رابطه برقرار سازد. درواقع انسان، پل پیوند تمام عوالم و درجات متعدد جهان هستی است. وجود انسان بستر حرکتی است که از قوه بی نهایت تا فعلیت لایتناهی در سیلان است و قوس صعود از پایین ترین درجه تا بالاترین درجه آن در وجود انسان تحقق یافته که عبارتند از:
۱. حرکت از ضعیف ترین مرحله جماد تا بالاترین مرتبه آن؛
۲. عبور از مرتبه جمادی و رسیدن به مرحله نباتی و سیر در تمام مراحل نباتی و رسیدن به عالی ترین آن؛
۳. رسیدن به مرحله حیوان و پیمودن تمام مراحل حیوانیّت؛
۴. انتقال از مرحله حیوانیت به عالم انسان و طی منازل انسانیت و رسیدن به درجه تجرد و راه یافتن به آستان حق تعالی؛
۵. فنای در حق و بقای در آن.
ج. بر طبق اصل «اصالت وجود» وجود، سرچشمه و اصل تمام آثار و خواص است؛ زیرا اصالت به معنای «منشأ آثار بودن» است، چون که وجود، تحقق خارجی دارد و حقیقت آن مشکک و ذومراتب است. پس فعل، اثر، خیرات و کمالات، اوصافی هستند که منشأ آنها حقیقت وجود است و این آثار، ذاتی وجود و از آن جدایی ناپذیرند. از آنجا که حقیقت وجود دارای تشکیک و ذو مراتب است، آثار وجود هم شدت و ضعف دارند، مثلاً علم، قدرت، حیات و … در واجب تعالی با قدرت، علم و حیات موجود در عقول و نفوس برابر نیست. درواقع همه مراحل و درجات وجود دارای کمالات و اوصاف حقیقی وجود هستند. با این تفاوت که همه آنها در این دارندگی یکسان نیستند و هیچ درجه ای از وجود خالی از این خواص نیست.
صدرای شیرازی پی بردن به این مطلب مهم را از مختصات فلسفه خود دانسته و بیان می دارد که حکمای قبل از خودش خصوصاً ابن سینا از توجه به این اصل مهم بازمانده اند و در عین حال توجه عرفا به این موضوع را می پذیرد.
بنابراین حسّ و حرکت در درجه حیوانات و ادراک کلیات در مرتبه انسان تحقق دارد. پس فاعلیت الهی صرفاً در مرتبه مجردات امکان پذیر است و اجسام و حتی نفوس از این ویژگی بی بهره اند. علاوه بر ملاصدرا، حکمایی از قبیل ابن سینا، شیخ اشراق و … همچنین عرفای اسلام؛ از قبیل ابن عربی به این حقیقت (که صرفاً وجود مجرد فاعل الهی و ایجاد کننده وجود است و سایر موجودات صرفاً فاعل طبیعی اند) اشاره کرده اند.
بنابراین در وجود انسان که «کون جامع» است، مرز تجرد و مادیت شکسته می شود. تمام اوصاف و آثار همه مراتب و درجات وجود، در وجود فردی از افراد انسان امکان تحقق دارد و هر فردی از افراد بشر بر اساس مساله «کون جامع» و حرکت جوهری، همه مراتب (از نازل ترین مرتبه وجود تا عالی ترین مراتب آن) را در حیطه و قلمرو وجودی خود دارد. با این توضیح اگرچه تمام پدیده های عالم در مسیر تکامل اند، اما این تکامل صرفاً در وجود انسان است که می تواند به نهایت خود که همان تجرد است برسد.
د. اساس حرکت جوهری بر حرکت مجموعه جهان ماده است و هر حرکتی به خودی خود مستلزم تکامل و اشتداد است. از آن جایی که حرکت، خروج از قوّه به فعلیت است، پس هدف نهایی حرکت، رسیدن به فعلیت تام (تجرد) می باشد. بنابراین، تمام عالم هستی در مسیر تجرد در حرکت است و این هدف نهایی صرفاً در وجود انسان تحقق می یابد و در سایر پدیده های عالم با فساد آن پدیده و انتقال اجزای آن به قلمرو وجودی انسان، امکان پذیر است. یعنی هدف حرکت در سایر پدیده ها رسیدن به انسان است. شیخ اشراق به نقل از بودا و حکمای باستانی، پیدایش نفس و حیات را در انسان امکان پذیر دانسته و حیات انواع دیگر موجودات را بر اساس تناسخ، نشأت گرفته از حیات انسان می داند.
بنابراین هرگاه که مرتبه وجود، درجه ای غیرعادی باشد (وجود معصوم) آثار و لوازم آن نیز خارق العاده خواهد بود. اینجاست که معرفت در حدّ اعجاز (وحی و الهام) و تأثیر در حدّ اعجاز (معجزه و کرامت) و اراده و رفتار در حدّ اعجاز (خلق عظیم و عصمت) به هم پیوند می خورند. اما این ارتباط و پیوند، پیوندی کلامی و اعتباری نیست، بلکه ارتباطی فلسفی و حقیقی است، پیوندی بر اساس واقعیت و «است ها» می باشد، نه «بایدها» و این مطلب همان مبنای فلسفی ارتباط صفات ائمه اطهار(علیهم السلام) با وجود امام و در نهایت پیوند آن لوازم و اوصاف با یکدیگر است.
۳. تببین و تفسیر فلسفی صفات ائمه اطهار(علیهم السلام)
۱.۳. عینیت مقام امامت و صفات امام:
امام در قوس صعود موجودات عالم، برترین مقام وجودی را داراست و اوصاف و ویژگی های امام (از جمله امامت) از این درجه برتر و عالی تر وجود نشأت می گیرند. از آنجا که اوصاف و کمالات وجودی، امری خارجی و عینی است، پس انتخاب و انتصاب مردم در تحقق آن ها نقشی ندارد.
در همین راستا ذکر چند نکته مهم و کلیدی، جایگاه ویژه ای در فهم بهتر این مطلب دارد، که عبارتند از:
الف. از آن جا که امامت یک امر ثابت واقعی است که با اراده خداوند در وجود برخی از انسان ها تحقق می یابد، پس هیچ ارتباطی با انتخاب مردم ندارد، بلکه برحسب دلایل عقلی و نقلی، نصب و تعیین امام، حقّی الهی و عهدی الهی است. بنابراین باید از سوی خداوند متعال باشد. اصولاً در قوس صعود، مقامات بالا به دلیل احاطه بر مقامات پایین قادر به شناخت آنها هستند، اما مراتب پایین این ویژگی را ندارند. به همین دلیل امام باید از سوی خداوند معرفی و منصوب گردد.
ب. امامت، مقامی اعطایی است نه کسبی. انسان که کون جامع است، همه درجات وجودی به صورت بالقوه در وجود او نهفته است. و لذا برخی از این درجات را به صورت غیرارادی و ناخواسته کسب می کند (مثل عبور از مرحله نبات به حیوان و سپس رسیدن به مرحله انسان) اما رسیدن به برخی از مراحل وجودی در گرو تلاش و مجاهدت انسان است (به عنوان مثال حرکت انسان از جهان مادی و رسیدن وی به عالم مجردات صرفاً با خودسازی و کوشش امکان پذیر است). برخی از افراد انسانی، همانند انبیاء و اولیاء الهی که از محبوبان الهی اند سیر آن ها در این مرحله نتیجه تفضّل و عنایت الهی است.
از آن جایی که سیر ائمه اطهار (علیهم السلام) مرهون عنایت و جذبه الهی است، بنابر همین تفسیر،مقام امامت همانند مقام نبوت در گرو سنّ و سال نیست.
۲.۳. امام دائماً مورد امداد الهی و الهام غیبی است:
– امداد الهی و غیبی هم نتیجه مرتبه والای وجودی امام است؛ زیرا امام هم مانند نبی از درجه وجودی خاصّی برخوردار است که آن درجه، غیرعادی و در حدّ اعجاز است. لذا آثار و صفات آن وجود هم در حدّ اعجاز است. یکی از آثار آن، علم خارق العاده امام است.
د. علم لدّنی امام و نتیجه الهام غیبی بودن آن منجر به این می شود که امام دارای این اوصاف باشد:
– امام برترین عالم عصر خویش است؛ زیرا وجود وی، بالاترین درجه وجودی زمانش می باشد.
– علم امامان (علیهم السلام)، علمی مستمر و دائمی است که از منبع غیب الهی نشأت گرفته و رو به افزایش است.
– هرگاه امام اراده کند که چیزی را بداند، خداوند متعال وی را تعلیم می دهد.
– علم ائمه اطهار (علیهم السلام)، تنها علم مبرا از خطا و لغزش است.
– هرگاه آنها کسی را می یافتند که از لحاظ درجه وجودی هم سنخ شان بود، از همه چیز به آنها خبر می دادند.
۳.۳. امام ناظر بر همه حوادث جهان و رفتار انسان ها است:
به استناد مسأله «وحدت وجود» و «تشکیک وجود» امام به دلیل داشتن بالاترین درجه وجود، در رأس هرم امکان قرار دارد (یعنی به استناد قاعده امکان اشرف، امام اشرف ممکنات و مخلوقات است)، که این مطلب مسائل ذیل را نتیجه می دهد:
الف. حاکمیت تکوینی امام بر جهان ممکنات؛ زیرا امامان (علیهم السلام) واسطه فیض الهی اند و خداوند متعال امور عالم را به آنها افاضه کرده است.
ب. نظارت و اشراف کامل امام بر روند حوادث، خصوصاً بر رفتار و منش انسان ها.
۴.۳. امام دارای ویژگی عصمت است و در بالاترین درجه تقوی و فضیلت قرار دارد:
از جمله آثار وجودی ائمّه اطهار (علیهم السلام) می توان صفت عصمت (دوری از خطا و گناه) را نام برد؛ زیرا گناه و لغزش معلول جهل و نادانی است و امام (ع) مبرا از هر نقص و عیبی است. عموماً مراتب عالی وجود اسیر مراتب پایین تر از خود نمی شود و راس هرم هستی(امام) هرگز مقید مال و زیور دنیا نخواهد شد. از دیگر معانی عام عصمت، ظالم نبودن است که معنای گناه و خطا را هم دربر دارد. خداوند متعال می فرماید:
«واذا بتلی ابراهیم ربّه بکلمات وأتمّهنّ قال انّی جاعلک للناس اماماً قال ومن ذرّیتی قال لاینال عهدی الظالمین»
به استناد آیات قرآن کریم، شرک، سرکشی کردن به نفس خویش، به دیگران ضرر رساندن، از حدود الهی تجاوز کردن و … از مصادیق ظلم اند، که امام مبرّا از آن ها است. از این تحلیل به چند نکته اساسی می توان رسید:
– معصوم بودن امام از گناه و خطا.
– رهبریت مصون از انحراف در انحصار امام است و با وجود معصوم، پیروی از غیرمعصوم خلاف عقل و منطق می باشد.
– استقامت و ماندگاری در ولایت امام، واجب و ضروری است.
– پیروی از امام معصوم عقلاً و شرعاً واجب و الزامی است.
– تحقیق برای معرفت و درک رهبر معصوم لازم و حتمی است.
– با کوتاهی و اهمال در معرفت امام و تسلیم امام معصوم نشدن، اعمال انسان ارزش نداشته و غیرقابل قبول است.
۵.۳. امام مصدر کرامت است:
با توجه به این نکته که فاعلیت الهی (قدرت بر ایجاد ماهیات معدوم و اعدام ماهیات موجود) و تصرف در جهان هستی، در انحصار موجودات مفارق از ماده است و انسان بر اساس مساله «کون جامع» زمانی که به مقام برتر وجود (مرتبه تجرد) دست یابد، درواقع به مقام «کن» نایل شده و شایستگی فاعلیت الهی را دارد و بدان دلیل که امام در عالی ترین مرتبه وجود قرار دارد، فاعلیت الهی در شأن اوست و همان طور که علمش در حدّ اعجاز و خارق العاده است، پس قدرتش نیز در حدّ اعجاز می باشد.
نتیجه این بحث آن است که:
– امام به عنوان «انسان کامل» خلیفه خداوند بر روی زمین است و مظهر اسم جامع «الله» است، که مستجمع جمیع صفات جمالیه و جلالیه حقّ است.
– ظهور کرامت و اعجاز از امام امری است مطابق با عقل و منطق، چنان که در تاریخ زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام) به کرات ذکر گردیده است. در تحلیل و تبیین مساله کرامت ائمه اطهار (علیهم السلام) سه اصل مهم نهفته است، که عباتند از: ۱- پیوند علم و قدرت؛ ۲- علم و قدرت شگفت انگیز ائمه اطهار (علیهم السلام)؛ ۳- استثناء در علم و قدرت امامان معصوم
نکته اول: علم و قدرت خارق العاده هر دو از یک اصل که همان تعالی وجود است، سرچشمه می گیرند. علم پایه قدرت است و بر قدرت تقدم دارد. لازمه داشتن قدرت خارق العاده بر ایجاد اعمال و کارهای عجیب و غریب، داشتن علم و آگاهی لازم در آن زمینه و اشراف کامل به کاری است که باید انجام شود. <
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 