پاورپوینت کامل انسان متاله و هنر قدسی ۴۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل انسان متاله و هنر قدسی ۴۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انسان متاله و هنر قدسی ۴۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل انسان متاله و هنر قدسی ۴۹ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

سعادت، کمال، نیک انجامی و رستگاری، دغدغه همه انسان ها بوده و جملگی آنها در صفحه صفحه تاریخ بلند انسانیت در این اندیشه بوده اند، که چگونه باید زیست؟ چرا باید زیست و چگونه می توان بهتر زیست؟

دین و تعالیم آسمانی، همواره به عنوان چراغی از چشمه نور مشرق راهگشای بشر پا در خاک بوده تا او راه سعادت را بپیماید و به مقصد کمال برسد، تا شاید از آب حیات قطره ای نصیب انسان تشنه کام شود و به عمر جاودان دست یابد، که در این مهم خضر فرخنده پی را باید به مدد خواست، که اشارت به بهره مندی از نفس قدسی انبیاء و اولیاء می باشد.

سالکان راه قبل از نخست باید خود را بشناسند، که فرمود:«من عرف نفسه فقد عرف ربّه» و بعد از شناخت انسان و گذشتن از این مرحله، به نخست و اول برسند و امید که با لقاء به اولی، که دومی ندارد «اول من لا آخرله» به سعادت مطلوب نایل آیند.

اگر انسان شناخته نشود هرگز حقیقت هنر و زیبایی نیز هویدا نخواهد شد، چرا که او بنیان خلقت است و جملگی مخلوقات برای خدمت به او خلق شده اند، که رکن رکین هستی است.

قدیمی ترین و مشهورترین تعریفی که از انسان شده از ارسطو است که:«انسان حیوان ناطق است» در این تعریف، جنس انسان حیوان، و فصل او – که وجه تمایز او با دیگر همجنسانش است – ناطق بودن می باشد؛ یعنی انسان عاقل و ناطق است و قوه نطق و عقل دارد.

بی آنکه به مباحث جزیی تعریف بپردازیم، به آراء حکمای اسلامی و مناقشات در این راه می پردازیم تا چیستی و هستی انسان روشن تر شود.

آیت الله جوادی آملی این تعریف ارسطویی را رد نموده و به تعریف جدیدی از انسان دست یافته، که:« انسان، حیّ متألّه است»؛ یعنی زنده ای که الهی است و حی است؛ یعنی آثار حیات دارد، و متألّه؛ است یعنی منسوب به الله و وجودش حول محور او معنای حقیقی خود را می یابد.

ایشان می فرمایند: «گروهی انسان را حیوان ناطق می پندارند؛یعنی جانوری است، زنده ای است که سخن می گوید و ادراکی دارد برتر از ادراک حیوانات، اگر انسان همین باشد، علوم زیر مجموعه انسان؛ یعنی علوم انسانی از همین حد بالاتر نمی رود، می شود یک علم نابالغ، علم نابالغ و کودک به علم دنیا بر می گردد، در فرهنگ قرآنی کسی که قد علم او و نصاب علم او از مرز طبیعت بیرون نمی رود، این دانشش کودک است و نابالغ»(۱)

البته مبنای هنر و زیبایی شناسی؛ که در بسیاری از طبقه بندی های هنر و زیبایی که براساس آن طرح ریزی شده، همین است و سبب اصلی ضدّ معنوی عمل کردن بسیاری از هنرها و آثار هنری که در جهان اخیر تعداد آنها بی شمار است، همین نکته اساسی است که بیان شد.

بنابراین اگر انسان را به معنا و مفهوم غربی آن بگیریم این به معنی بریدن و قطع کردن ریسمان اتصال او با خداوند متعال است و باید در نظر داشت که این، نتیجه و ثمره ای جزء هنرهای مخرّب و روح آزار رایج در برخی جوامع غربی امروز نخواهد داشت.

اگر نسبت انسان با خدا را که «حبل المتین» سعادت و خوشبختی اوست، از چنگ انسان بگیرند، هنرهای مادی و دنیوی امروز پدید می آید، که خود دردی به دردهای بشر خواهد افزود و سقوط بشر را تسریع خواهد نمود.

اما در تعریف انسان اگر انسان را بنا به نظر استاد جوادی آملی حیّ متألّه بدانیم، این دردها و نیش ها خود به درمان و نوش مبدّل خواهند شد، اما اگر انسان را به عنوان حیّ متألّه؛ یعنی زنده ای که الهی فکر می کند، الهی تغذیه می کند، الهی تولید می کند، الهی مصرف می کند و… بگیریم این شناسنامه او الهی نامه است» (۲) و البته تأثیرات اینگونه اندیشیدن را در هنر و زیبایی به طرز ملموسی خواهیم دید، و شاهد هنری خواهیم بود که از دل ذره اش نور خدایی می تابد.اما حقیقت این است که دیگر حکما همان تعریف ارسطویی را به رسمیت شمرده و انسان را همان حیوان ناطق دانسته و این تعریف را با الهی بودن او در تضاد نمی دانند؛ یعنی به گونه ای، دو تعریف ذکر شده را جمع نموده اند، که حاصل آن حیوان متألّه ناطق خواهد بود.

آیت الله حسن زاده آملی می فرمایند: «در دانش ترازو انسان به حیوان ناطق تعریف شده است، این تعریف از نظر منطقی برای تمیز انسان از سایر حیوانات تعریفی به تمام و کمال است، که انسان هم یک نوع از حیوان است و تمیز او از دیگر حیوانات این است که او جانوری گویا است»(۳) نکته اینکه آنچه که در افق دید بلند جناب جوادی آملی هویدا بود را نیز استاد حسن زاده می پذیرند، اما به عنوان یک توصیف و صفتی افزون بر تعریف منطقی و رسمی انسان و از نظر گاه حکمت متعالیه تفاوت اساسی انسان را با سایر گونه های حیوانی بیان می نمایند.

این مطلب با انسان که خالق هنر است تناسب کامل دارد.«تعریف منطقی را نیز امضاء می کنیم و انسان را حیوان ناطق؛ یعنی جانور گویا می شناسیم و لکن با این فرق که او را دارای قوه و لیاقت و قابلیتی می یابیم که هرگاه آن دارایی را به فعلیت برساند، انسان حقیقی و واقعی خواهد بود».(۴)

این نکته که گفته شد کاملاً با انسان هنرمند که خالق هنر قدسی است تناسب داشته و مصداق هر دو مفهوم یکی خواهد بود، چرا که انسانی که هنر قدسی و الهی محصول تفکر الهی اوست این ویژگی ؛ یعنی لیاقت و قوه تقرب به خدا را داشته و نشان ها از خالق یکتا دارد.

البته نکته طرح شده به دو بعدی بودن انسان نیز اشاره دارد، که علاوه بر بعد خاکی و طبیعی انسان، بعد الهی او نیز به رسمیت شناخته شده است و اینکه بزرگی چون آیت الله جوادی آملی حیوان ناطق بودن به تفسیر اومانیستی آن را رد می کند، مطلب پرمغزی است که ناشی از افق دید بلند ایشان دارد و این حکیم ارجمند خود می فرمایند:«چنین انسانی که حیّ متألّه است، علوم وابسته به او؛ یعنی علوم انسانی، صبغه معنوی و الهی دارد، قهرا جمال، هنر، معنویت سینمایی، علم الجمال، همه اینها به روانشناسی انسان بر می گردد، که حیوان ناطق نیست، بلکه حیّ متألّه است. او حیات حیوانی را زیر پوشش تأله خود تأمین می کند.»(۵)

کلیدی ترین نکته در هنر و زیبایی شناسی فهم این است که مخاطب اثر و خالق اثر را بشناسیم که در هر دو طرف انسان مراد ماست. به عبارتی، او هنر را خلق می کند و هم او خود مخاطب آثار خلق شده است و هر چه در شناخت او و صفات و ویژگی های او کنکاش نماییم باز به بحث و بررسی فزون تری احتیاج داشته و ما را به مطالعه و تعمّق بیشتری وا می دارد.

ملاصدرا نیز که از پیشگامان حکمت متعالیه است، انسان را به چنین صفاتی می شناسد و این نحوه وجودی انسان که دارای صفات و ویژگی های الهی است را می پذیرد و حتی در مقامی بالاتر انسان را دارای قوّه «کن فیکون» می داند که سخن از آن در مباحث بعدی خواهد آمد.

اما درباره منشأ این توانایی ها، ملاصدرا معتقد است(۶) که به لحاظ ساختار وجودی، انسان ذات صفات و افعال و توانایی های انسان آینه ذات و صفات و اسماء و افعال خداوند بوده و به تعبیری دیگر با اندکی تسامح انسان مثال خداوند می باشد؛ یعنی خداوند انسان را به صورت خود آفریده و اینکه می فرمایند« نفخت فیه من روحی» این دمیدن از روح خود، به انسان توانایی این را داده که حداقل در مرتبه ای از عالم هستی (خیال متصل) فعال ما یشاء باشد؛ یعنی همچون خداوند دست به خلقت بزند و یا اینکه عقل خلاق او به عقل قدسی مبدل شده و کارهایی خداگونه انجام دهد.

در بعد خیال متّصل که از ویژگی های وجودی انسان است، این توانایی در نهاد بشر می باشد که بی هیچ وابستگی به زمان و مکان و… به خلق و خلقت اشیاء اراده کند، البته به گونه امر وجودی که نمونه ای از «کن فیکون» می باشد.

این مطلب به این معناست که انسان می تواند هر موجود و مخلوقی را با اوصاف و صفاتی که بخواهد در ذهن خود خلق کند و

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.