پاورپوینت کامل استاد مطهری و کلام جدید(قسمت اول) ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل استاد مطهری و کلام جدید(قسمت اول) ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل استاد مطهری و کلام جدید(قسمت اول) ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل استاد مطهری و کلام جدید(قسمت اول) ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

درآمد

مباحث جدید کلامی که امروزه با عنوان «کلام جدید» از آنها بحث می شود، از دغدغه های مهم انسان معاصر است که پرسش های نوپیدایی را فراروی اندیشمندان دینی قرار داده است. استاد مطهری به عنوان متکلم و متفکری نوآور، آثار ارزشمندی از خود بجای گذاشته است که منابع غنی ای در این عرصه به شمار می رود؛ زیرا ایشان با آگاهی به اندیشه ها و پرسش های برآمده از دوره جدید (مدرنیته) به تأسیس نظام جدید کلامی ای دست زدند که راهگشای مناسبی در حل معضلات و مشکلات معرفتی انسان معاصر است؛ به همین سبب است که می توان استاد مطهری را بنیانگذار «کلام جدید اسلامی» نامید.

امروزه علم کلام به ویژه مباحث جدید کلامی (کلام جدید) از ضروری ترین و بحث انگیزترین مباحث علمی در کشور ما است که اذهان بسیاری از متکلمان و اندیشمندان دینی را به خود معطوف کرده است.

عنوان «کلام جدید» در فرهنگ اسلامی از مصطلحات سده اخیر است و در ادبیات مذهبی و محافل علمی پژوهشی ما سابقه چندانی ندارد. نخستین اثری که در این زمینه ترجمه و منتشر شد، کتاب «علم کلام جدید» اثر «شبلی نعمانی» (۱۲۷۳ ۱۳۳۲ق) است که با نگارش تاریخ کلام جدید، بر ضرورت و اهمیت تفکر کلامی نوین تأکید کرد. بعدها استاد مطهری (۱۲۹۸ ۱۳۵۸ ش) این واژه را به کار گرفته و در آثار فارسی بر تحول کلام و ضرورت پرداختن به آن و تأسیس نظام کلامی جدید تأکید کرد. کسانی چون «محمداقبال لاهوری»(۱) (۱۲۸۹ ۱۳۵۷ ق) نیز از تحول در الهیات و بازسازی اندیشه دینی بحث کرده اند. وی در کتاب «احیای فکر دینی در اسلام» کوشیده است تا یک الهیات / کلام اسلامی در خور روزگار خویش را تدارک کند؛ اما بحث و بررسی از مسائل جدید کلامی در برنامه آموزشی حوزه و دانشگاه به شکل جدی که نقطه عطفی در تحول اندیشه کلامی معاصر است پس از انقلاب فرهنگی و در دهه شصت آغاز شد و از اواسط همین دهه است که توجه فراوانی به آنچه مسائل جدید کلامی نامیده می شود؛ پدیدار شده است.

تلقی های مختلف از اصطلاح کلام جدید در بین دانشوران ما، آن را درهاله ای از ابهام قرار داده است. پرسش محوری که در این زمینه مطرح است، این است که آیا کلام جدید تفاوتی ماهوی با کلام قدیم دارد و به عنوان علمی جدید به شمار می رود یا آن که پسوند جدید صرفاً به وجود مسائل و پرسش های نوین در حوزه اندیشه کلامی اشاره دارد، بی آن که دلالتی بر تغییر ساختار علم کلام و تولد علمی جدید داشته باشد؟ در پاسخ به این پرسش رویکردهای مختلفی اتخاذ شده است. برخی کلام جدید را دانشی کاملاً نوین تلقی کرده اند که جز اشتراک لفظی، نسبتی دیگر میان آن و کلام سنتی (قدیم) متصور نیست و پاره ای نیز اساساً منکر علمی به نام کلام جدید هستند، بلکه آن را ادامه کلام پیشینیان دانسته که در ضلعی از اضلاع (و غالباً در مسائل) تجدد یافته است.

سخن درباره چگونگی نوشدن علم کلام و تفاوت های کلام جدید با قدیم، مجالی فراخ تر می طلبد. در این جا بدون این که وارد مناقشات طرفداران و مخالفان کلام جدید بشویم، به اجمال اشاره می کنیم که اگر بپذیریم متکلم، هم به شرح دعاوی دینی ما می پردازد، هم به تبیین آن ها و هم در مقام دفاع از آن ها برمی آید، می توان ملاحظه کرد که در هر نقش و وظیفه ای بیش وکم تجدید و نوشدن مجال می یابد.

شاید بیشترین جهت تجدید کلامی در حوزه دفاع از معتقدات دینی صورت گیرد؛ زیرا در پی ظهور اشکال ها و شبهه های جدید، شیوه ها و احتجاج های نوینی لازم می افتد؛ البته ماجرای تجدید علم کلام بیش از این ها است و گاه دعاوی دینی، شرحی نو و بیانی تازه می یابد. پیشرفت دانایی مردم وظیفه متکلمان را دشوارتر می کند و موجب نیاز به تبیین های جدید از دعاوی دینی و دفاع تازه می شود. متکلمان راستین همواره باید در حال مرزبانی در مرزهای عقیدتی باشند و هرگز از وظیفه دشوار خود غفلت نورزند و همین است که اجر آنان را اگر از مرزبانان جغرافیایی جهان اسلام فراتر نسازد، همسان آنان قرار می دهد.

استاد مطهری، موءسس کلام جدید اسلامی

گرچه تدوین اندیشه کلامی نوین، مرهون تلاش های متأخران در چند سال اخیر است، اما بی شک سهم استاد مطهری در شکل گیری نظام جدید کلامی کاملاً مشهود است و حتی ایشان به صراحت از تأسیس مکتب کلامی متناسب با هر عصر و زمانی که پاسخ گوی نیازهای آن روزگار باشد، سخن به میان می آورد.

«با توجه به اینکه در عصر ما شبهاتی پیدا شده که در قدیم نبوده و تأییداتی پیدا شده که از مختصات پیشرفت های علمی جدید است و بسیاری از شبهات قدیم در زمان ما بلا موضوع است، هم چنان که بسیاری از تأییدات گذشته ارزش خود را از دست داده است، از این رو لازم است کلام جدیدی تأسیس شود».(۲)

استاد مطهری در میان متفکران دینی، جایگاه مهمی در اندیشه کلامی معاصر دارد. طرح و ساختار نوینی که استاد به مباحث کلامی در «درآمدی بر جهان بینی توحیدی» ارائه می دهد، ساختاری کاملاً بدیع و بسیار مهم است. نظام کلامی ایشان در این اثر از انسان و ایمان شروع می شود؛ درحالی که در آثار سنتی به ندرت از انسان بحث می شود و مسئله ایمان نیز از فروعات مباحث ثواب و عقاب معاد است. شهید مطهری به عنوان اندیشمندی که دغدغه اثبات دین، کارآمدی و دفاع از آن در مقابل شبهات داشت، توجه ویژه ای به دفع شبهات می کردند، آن هم نه شبهات کهن، بلکه معماها و مشکلات نوین.

استاد مطهری در «عدل الهی» و «جامعه و تاریخ» متکلمی است که به دفاع از حریم شریعت و دفع شکوک و تحریفات از ساحت دیانت کمر بسته است. مارکسیسم او اساساً وجهی کلامی داشت؛ اما کلامی که فلسفه بود (کلام فلسفی). «خدمات متقابل اسلام و ایران» نیز آبی بود بر آتشی که نظام منحوس پیشین برافروخته بود تا یکجا ایرانیت و اسلامیت را باهم در آن بسوزاند. مطهری در این کتاب، حد و مرز آیین و ملیت، ایرانی بودن و مسلمان بودن را گشود و نقاب فریب را از چهره کسانی برگرفت که با نام دفاع از ملیت به محو و مسخ فرهنگ پرمایه این ملت که با خون و روح این سرزمین درآمیخته است، یعنی اسلام پرداخته بودند.

اگر مخالفان، نبوت و دین را متعلق به روزگار گذشته می دانند و عصر آن را پایان یافته تلقی می کنند، او ختم نبوت و عدم غروب دین را مطرح می کند و می کوشد تا به شکلی آن را تبیین کند. اگر طرف مقابل می خواهد از تشتت مسلمین، چه در وجه فکری، چه درصورت سیاسی بهره گیرد، استاد از وحدت اسلامی، مایه های وفاق اسلامی، مایه های وفاق مسلمین و رفتار و گفتار وحدت آمیز شیعه و نقش «علامه امینی» در این زمینه سخن به میان می آورد. اگر کسانی دین را مایه عقب ماندگی و انحطاط مسلمین می دانستند، او تأکید اسلام بر رشد و تکامل را مطرح می کرد و بر این نکته اصرار می ورزید که اسلام می تواند عملاً جامعه را به پیش برد. مسئله حجاب، حقوق زن، اخلاق جنسی و … همه نمونه هایی از توانایی و دغدغه فکری و در دفاع از حریم اسلام است که تسلط او بر مبانی شریعت را آشکار می ساخت. در این نوشته برآنیم تا دو مسئله از مسائل مهم جدید کلامی را از منظر استاد مطهری مورد بحث و بررسی قرار دهیم.

خاتمیت در کلام جدید

ظهور دین اسلام با اعلام جاودانگی و واپسین دین الاهی بودن آن و پایان یافتن دفتر نبوت با واپسین رسول الاهی همراه بوده است. این دو نکته در علم کلام با عنوان «خاتمیت» مطرح شده که جزء اصول مسلم اسلام است.

بحث «خاتمیت» در دوره معاصر در کلام جدید شکل تازه ای گرفت. روشنفکران دینی با رویکردی متمایز از نگاه سنتی و با پرسش هایی برآمده از تفکر مدرنیستی، به تحلیل خاصی از وحی، نبوت و خاتمیت پرداختند. این گونه نگرش به مسئله با سخنان اقبال آغاز شد و با نقدهای «شهید مطهری» بر سخنان وی، گسترش و تکامل یافت.

مسلمانان همواره «ختم نبوت» را امر واقع شده تلقی کرده اند و هیچ گاه برای آنان این مسئله مطرح نبوده است که پس از حضرت محمد(ص) پیامبر دیگری خواهد آمد. در بین مسلمانان، اندیشه ظهور پیامبر یا پیامبرانی دیگر در ردیف انکار خداوند و انکار قیامت، ناسازگار با ایمان به اسلام و تفکر اسلامی و بدعت در دین تلقی شده است؛ اما نواندیشان دینی بدون آن که در آیات و روایات تأمل کافی کنند، تفسیر خاصی از وحی و نبوت ارائه می دهند که لازمه آن، «عدم انقطاع وحی» و «نفی خاتمیت» است؛ بدین سبب گفته می شود، «تجربه نبوی یا تجربه شبیه به تجربه پیامبران به طور کامل قطع نمی شود و همیشه وجود دارد» یا «درباره این که هرکس می تواند رسولی بشود، باید اذعان داشت که کسی ممکن است برای خودش نبی شود و احوال خاصی بیابد» یا این سخن که «امروز دوران مأموریت نبوی پایان یافته است؛ اما مجال برای بسط تجربه نبوی باز است».

همانگونه که اشاره شد، مسئله خاتمیت از ضروریات دین اسلام بوده و مورد اعتقاد همه مسلمانان است و هیچ مسلمانی در اصل آن شک و تردیدی ندارد. در عین حال، بحث در باب فلسفه خاتمیت و علت و چرایی پایان پیامبری سابقه چندان طولانی در نزد اندیشمندان مسلمان ندارد. گو اینکه در لابه لای کتابها و آثار عرفانی اشاراتی به راز خاتمیت دیده می شود؛ اما در هیچ یک از کتاب های کلامی و اعتقادی پیشینیان اثری از این بحث وجود ندارد.

به نظر می رسد که در میان اندیشمندان مسلمان نخستین کسی که در این باب اندیشه کرده، این مسئله را به عنوان موضوعی برای تفکر و تأمل در میان نهاد، اقبال لاهوری بوده است. پس از وی نیز این مسئله در میان متفکران از جایگاه ویژه ای برخودار بوده است. کسانی چون دکتر علی شریعتی و شهید مطهری از پیشگامان در این بحث هستند که هر دو نیز تا اندازه ای متأثر از اندیشه های اقبال لاهوری بودند. و هم اکنون نیز این موضوع یکی از مسائل مهم اندیشه دینی است که لازم است بکوشیم تا تبیینی معقول و مستند و هماهنگ با سایر ابعاد اسلام از آن ارائه دهیم.

به هر حال، اصل سخن در این است که چه عواملی باعث جاودانگی و کمال اسلام شده است؟ به عبارت دیگر، علت تجدد شرایع پیشین و برانگیخته شدن پیامبران متعدد از سوی خداوند چه بود و چگونه شد که در دوران اسلامی و پس از بعثت پیامبر اکرم آن علل رخت بر بسته، سلسله رسالت پایان پذیرفت؟ پیام پیامبر اسلام و یا شخصیت او دارای چه ویژگی ها و عناصر ممتازی بوده و هستند که خاتمیت و کمال دین را تضمین کرده، چراغ هدایت آن را تا ابد پر فروغ نگه داشته است؟ آیا اعلام پایان پیامبری خود نشانه ای برای بی نیازی بشر جدید از وحی و پیام الهی نیست؟ در این باره پاسخ های متعددی مطرح شده است که در اینجا ما سعی خواهیم کرد تا با تکیه بر دیدگاه های استاد مطهری برخی از زوایای این بحث را تبیین کنیم.

نکته ای که قبل از هر چیز باید به آن توجه داشت، این است که درباره خاتمیت نمی توان استدلال عقلی آورد، آن چه در توضیح آن بیان شده و می شود، جنبه «معقول سازی» است، نه جنبه «برهانی و استدلالی». به عبارت دیگر بحث خاتمیت یک بحث درون دینی نقلی است که به گفته علامه حلّی در کتاب «واجب الاعتقاد» از ضروریات دین اسلام است.

فاضل مقداد نیز در شرح کلام «علامه حلی» سه دلیل نقلی می آورد که یکی آیه مبارکه: «ماکان محمد أبا أحد من رجالکم ولکن رسول الله و خاتم النبیین»(۳) است و دیگر گفته رسول خدا است که فرمود: «لا نبی بعدی»(۴) و سوم اجماع است که ملحق به دلیل نقلی است؛ زیرا اعتبارش را از سننی که اجماع کاشف آن است کشف می کند(۵).

مبانی خاتمیت

در بحث از فلسفه خاتمیت از دیدگاه استاد مطهری باید به بررسی چند موضوع پرداخت:

۱. اسلام، روح دعوت انبیا: از قرآن کریم استفاده می شود که جریان نبوت، جریان واحدی است هم از این جهت که همه انبیا از طرف خدای واحد مبعوث شده اند و هم از این نظر که اساس دعوت انبیا اساس واحدی است

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.