پاورپوینت کامل نوآوری های فقهی سیاسی امام خمینی(ره) ۹۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نوآوری های فقهی سیاسی امام خمینی(ره) ۹۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نوآوری های فقهی سیاسی امام خمینی(ره) ۹۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نوآوری های فقهی سیاسی امام خمینی(ره) ۹۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۷
امام خمینی معتقد بود: «هر دانشی ماهیتاً جنبه عملی دارد و هیچ دانشی نظری صرف نیست»(۱). این دیدگاه موجب شد تا ایشان وارد هر علمی که می شدند به جنبه عملی آن توجه خاص کنند؛ و همچنین باید بدانیم که این نوع نگاه به علوم، همه علوم را به نوعی به علم استقلالی مبدل می کند و به رتبه علوم آلی ارتقا می دهد.
خصلت امام خمینی(ره) در هر علمی، نقد و بررسی دقیق و علمی آن علوم و نظرات علمای بزرگ در همان علم بوده است. ایشان در تدریس و تدوین هر یک از علوم اسلامی، نظرات علمای بزرگ در همان علم را نقد و بررسی دقیق می کرد و همچنین شاگردان کلاس درسش را به اشکال کردن وا می داشت، بطوری که شاگردانش می گویند: ایشان کلاس ساکت را نمی پسندید و نسبت به سکوت شاگردانش اعتراض می کرد. حتی زمانی که شاگردانش نوشته های درسی خود را به ایشان عرضه می کردندتا ملاحظه نمایند، اگر در انتهای مطالب اشکالی از شاگرد بر استادش وجود نداشت آن را نمی پسندید و می فرمود: اینها فایده ای ندارند.(۲)
یکی دیگر از خصلت های امام خمینی این بود که برای تدریس، به شرح های مختلف رجوع نمی کرد، و می فرمود: باید درباره مطالب، خودم بیندیشم و بعد تدریس یا تدوین کنم. به سبب همین تفکر، تتبع و تحقیقی که پشتوانه تدریس و تدوین ایشان بود، موجب گردید که ایشان غالباً مطالب نو و تازه ای از خود ارائه کنند.(۳)
لذا ثمره این نوع نگاه به علوم موجب شد که هر اثر علمی که از ایشان به یادگار مانده حاوی نوآوری های زیادی باشد.
حضرت امام خمینی (ره) خارج اصول فقه را سه دوره تدریس نمودند. ایشان بر خلاف نظر علمای گذشته که برای هر یک از علوم موضوع واحدی قائل بودند، می فرمود: نیازی نیست که هر یک از علوم موضوع واحدی داشته باشد، بلکه می تواند دارای چند موضوع باشد. و برای تمیز علوم از همدیگر، هدف و غایت علوم را کافی می دانست؛ و در تعریف
علم اصول، نظر بزرگان این فن را قبول نکرده و تعریف جدیدی از آن ارائه نمودند.(۴)
همچنین در مسئله تزاحم دو واجب در یک زمان محدودی که فقط وقت انجام یکی را داشته باشد، مثل نماز و طهارت مسجد، میرزای شیرازی اول (محمدحسن شیرازی) صاحب فتوای تحریم تنباکو، آن را از طریق ترتب حل نموده بود، ولی امام خمینی(ره) آن را رد و با ابداع خطابات قانونیه، این مسئله پردامنه را حل نموده است.(۵)
حضرت امام در زمینه اخلاق، روش متداول حوزه های علمیه برای تربیت نفوس طلاب را ناکارآمد می دانست و کتاب های اخلاقی تربیتی را غرق در الفاظ و اصطلاحات می خواند و می فرمود: هدف انبیا و ائمه اطهار (صلوات الله علیهم اجمعین) از تعلیم این گونه احادیث (احادیث اخلاقی) سبکبار کردن نفوس انسانی و نجات بشر از عالم طبیعت و توجه دادن به عالم غیب است. لذا ایشان با این نگاه، کتاب اخلاقی عرفانی «شرح جنود عقل و جهل» را تدوین نموده است؛ ایشان در این کتاب بعد از استدلال و تبیین دقیق عقلی روایات، وارد جنبه وعظ و ارشاد، همراه با نصایح اخلاقی و انسانی شد(۶) تا علاوه بر سیراب نمودن عقل و ذهن، با قلب و روح مخاطب نیز ارتباط برقرار کند و آن را سیراب گرداند.
و در کتاب «شرح چهل حدیث» با وجود این که خودشان را مقید به نقل و شرح احادیث معصومین(علیهم السلام) نموده اند، در همه موارد بعد از تحلیل دقیق عقلی و علمی وارد نصایح اخلاقی می شوند تا ذهن و قلب مخاطبین را قانع سازند. در واقع کتاب ایشان تلفیقی از مباحث نظری و عملی است که هر جا از بحث علمی فراغت یافت، خوان موعظه را گشود تا یافته های عقلی را به تجربه قلبی بیان کرده باشد و عموم مخاطبین را اغنا کند تا هدف اصلی کتاب که جنبه ارشاد و نصیحت اخلاقی برای سبکبار نمودن انسان و تربیت نفوس است، حاصل شود(۷).
همچنین ایشان در کتاب «شرح دعا سحر» روش اغنای عقل و قلب را در پیش گرفت. دعای سحر در واقع بر شمردن صفت های نیک خداوند، بدون تقاضای هیچ حاجتی است؛ این دعا ریسمان محکمی برای وصل شدن به درجات عالی الهی است که برای بشریت مقدر شده است.
امام خمینی (ره) این دعا را شرحی اجتهادی نموده و در شرح این دعا سعی کردند تا همه مطالب آن را استدلال نمایند؛ لذا با این دید اقوال علمای بزرگ در این دعا را به نقد و بررسی گرفته و به روش خودش، بعد از استدلال و نقد و بررسی، زبان موعظه را گشوده تا ذهن و قلب عموم مخاطبین را اغنا کند.(۸)
امام خمینی (ره) در تدریس فلسفه، بعد از استدلال دقیق علمی و نقد و بررسی اقوال علمای بزرگ فلسفه، دامنه بحث را تا عرفان گسترش و جنبه عملی آن را مطرح می کرد، تا فلسفه را فقط نظری بیان نکرده باشد تا طلاب فقط به الفاظ فلسفه مشغول نباشند، بلکه جنبه عملی آن را دیده و بکار بگیرند.(۹)
نوآوری فقهی – سیاسی امام خمینی
بحث اصلی این نوشتار، در حوزه نوآوری های فقهی اصولی ایشان است؛ زیرا علمای بزرگ اسلام، حدیث: «لاضرر و لاضرار فی الاسلام» را از قواعد فقهی دانسته و در این مورد آن را مورد بحث و بررسی قرار داده اند، ولی امام خمینی (ره) در کتاب «بدائع الدرر فی قاعده نفی الضرر» این نظریه علما را رد نموده و این حدیث را حکم حکومتی پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) دانسته است.(۱۰)
امام خمینی (ره) در «رساله تقیّه» مسئله اسلام و مذهب جعفری را مورد بحث قرار دادند ایشان تقیّه را از چند زاویه مورد تقسیم قرار داده و تقیّه را با توجه به ذات تقیّه و اضافات بر آن تقسیم نمودند. ایشان در تقسیم دوم، تقیّه را به تقیّه خوفی و تقیّه مداراتی تقسیم کرده اند، و در تقسیم سوم، تقیّه را به تقیّه کننده، تقیّه شونده و مورد تقیّه تقسیم کرده اند. (۱۱) حضرت امام در این تقسیم بود که می فرمود: «اگر مورد تقیّه، اسلام بوده باشد و اسلام به خطر بیفتد، آن تقیّه حرام است». به همین دلیل بود که در حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه، خطاب به
علمای اسلام فرمود: «حضرات آقایان توجه دارند که اصول اسلام در معرض خطر است، قرآن و مذهب در مخاطره است، با این احتمال تقیّه حرام است و اظهار حقایق واجب است و لو بلغ ما بلغ» (۱۲).
همچنین می فرمود: «بعضی وقت ها تقیّه حرام است آن وقت که انسان دید، دین اسلام در خطر است، نمی تواند تقیّه بکند. آن وقت باید به جلو برود، هر چه می خواهد بشود، تقیّه در فروع دین است، در اصول دین تقیّه نیست، تقیّه برای حفظ دین است، جایی که دین در خطر باشد دیگر جا برای تقیّه نیست.»(۱۳)
امام خمینی (ره) با این دیدگاه وسیع در حوزه علمیه نجف اشرف در سیزده ذی القعده ۱۳۸۹ مطابق با اول بهمن ۱۳۴۸ وارد بحث ولایت فقیه شد و تا دوم ذی الحجه ۱۳۸۹ مطابق با ۲۰ بهمن ۱۳۴۸ طی سیزده جلسه موازین دقیق و محکمی از ولایت فقیه را یکجا بحث نمود، که شالوده اصلی حکومت اسلامی را با همان بحث پایه ریزی کرد.(۱۴) البته بحث ولایت فقیه مدت ها قبل از این در بین علمای اسلام و کتاب های آنها وجود داشت، اما با این وجود تفاوت عمده ای بین دیدگاه علمای گذشته و امام خمینی (ره) درهمین بحث ؛ یعنی ولایت فقیه وجود دارد؛ زیرا علمای گذشته بحث ولایت فقیه را فقط در چند جای از کتاب های فقهی خود مورد بحث قرار دادند که عبارت است از:
۱. علمای اسلام در کتاب های فقهی خودشان، مبحث ولایت فقیه را ذیل مسئله محجورین مورد بحث قرار دادند و در جایی که محجورین ولی ای نداشتند، وظایف امور آنها را بر عهده ولی فقیه می دانستند؛
۲. در بحث قضا به مبحث ولایت فقیه می پرداختند و منصب قضاء را حق مجتهد جامع الشرایط می دانستند ؛
۳. در مسئله اجتهاد و تقلید، حق فتوا در امور شرعیه را بر عهده مجتهد و فقیه عادل و جامع الشرایط می دانستند؛
۴. علمای اسلام در مسئله ارث، جایی که اموالی بدون وارث بود را بر عهده مجتهد و ولی فقیه قرار می دادند.
در مجموع، علمای گذشته بحث ولایت فقیه را در علم فقه و به طور پراکنده و در حد تکلیف مکلفین بحث و بررسی می کردند، اما امام خمینی(ره) مسئله ولایت فقیه را یکجا بحث کردند و آن را از دائره فقه بیرون کشیده و وارد علم کلام نمودند، که جایگاه اصلی بحث ولایت فقیه علم کلام بوده و هست و آن را در علم کلام مسئول نمودند.
بنابراین وظیفه اصلی علم فقه بیان احکام مکلفین است، ولی علم کلام عهده دار بیان فعل خداوند است، با این وجود اگر ولایت فقیه بحث فقهی باشد در مواردی که جایگاه ولی فقیه است را در حد وظیفه شرعی مکلفین مورد بحث قرار می دهد، ولی اگر ولایت فقیه در علم کلام باشد، انتصاب ولی فقیه از طرف خداوند را مورد بحث قرار می دهد، که خداوند ولی فقیه را به عنوان جانشین امام معصوم (علیه السلام) قرار داده است.
با این نگاه اولین و مهم ترین موضوع بحث ولایت فقیه در علم کلام این می شود که خداوند در زمان غیبت امام معصوم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه کسی را متولی جامعه اسلامی کرده است؟
همانگونه که خداوند پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) را منصوب نمود و امام معصوم (علیهم السلام) را جانشین و خلیفه ایشان کرد، در زمان غیبت نیز ولی فقیه را جانشین امام معصوم (علیه السلام) نموده است.(۱۵)
امام خمینی (ره) در کتاب «ولایت فقیه» چنین می گوید: «قانون برای اصلاح جامعه کافی نیست، برای اینکه قانون مایه اصلاح و سعادت بشر بشود، باید قوه مجریه باشد تا آن را اجرا کند، بنابراین خداوند در کنار ارسال قوانین شرعی، رسولی فرستاد تا آن را در جامعه بشری اجراء کند. رسول اکرم (صلوات الله علیه) در جامعه اسلامی در رأس تشکیلات اجرایی قرار داشت و در کنار ابلاغ قوانین اسلام آنها را اجرا می کرد. مثلاً دست دزد را قطع می کرد، در مواردی تازیانه می زد و در مواردی رجم می کرد. بعد از رسول اکرم (صلوات الله علیه) خلیفه و جانشینش همین وظیفه را بر عهده داشت، او نیز علاوه بر تبلیغ و تبیین اسلام باید قوانین الهی را در جامعه پیاده می کرد.
لذا تعیین خلیفه بعد از نبی اکرم (صلوات الله علیه) آن قدر مهم بود، که خداوند به رسولش فرمود: «یا ایّها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته» (۱۶)، ای پیامبرآن چه بر تو نازل شد
(تعیین جانشین و خلیفه بعد از خودت) را معرفی کن که اگر این کار را نکنی رسالت خود را انجام نداده ای».
طبق این آیه شریفه رسالت پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) بدون ابلاغ جانشین به پایان نمی رسید، چون مسلمانان پس از رسول اکرم (صلوات الله علیه) به کسی احتیاج دارند که قوانین اسلام را اجرا کند و نظام اسلامی را در جامعه بر قرار سازد تا سعادت دنیا و آخرت مردم تامین شود.
البته در تمام دنیا نیز اینگونه است که قانون گذاری صرف و تنها سعادت بشر را تأمین نمی کند، باید قوه مجریه ای باشد تا قوانین را در جامعه اجرا کند؛ اسلام نیز قوانین را آورد و در رأس قوّه مجریه ولی امر را متصدی این قوّه قرار داد.(۱۷)
امام خمینی (ره) با این طریق وارد بحث شده و ولایت فقیه را از طریق علم کلام به اثبات رساند. از این رو وقتی بحث ولایت فقیه کلامی ثابت شد و بر بحث های فقهی سایه افکند، طراوت خاص و تازه ای بر سراسر فقه خواهد افکند.
وقتی خداوند متعال در زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) ولی فقیه را به عنوان جانشین خود منصوب نمود او وظیفه دارد قوانین اسلام را در جامعه اسلامی پیاده کند و بر مردم بالغ عاقل مکلف واجب است به فتواهای ولی فقیه عمل کنند.(۱۸)
این اندیشه نو امام خمینی (ره) هنوز به شکوفایی مطلوب نرسیده است، این مطلب جدیدهمانند همه مطالب تازه و جدید احتیاج به زمانی طولانی دارد تا توسط اندیشمندان بعدی تکامل یافته و شکوفا شود، با این نگاه، ولایت فقیه از علم کلام بر علم فقه سیاسی سایه ای افکند که برکات فراوانی به بار آورده است.(۱۹)
نگرش کلامی امام خمینی (ره) در ولایت فقیه
امام خمینی (ره) با این اندیشه و نگاه به دین اسلام، سراسر دین را سیاسی می دید؛ یعنی سر سیاسی دیدن ایشان، نگاه امام از زاویه علم کلام بر مسئله ولایت فقیه و از آنجا به مجموعه قوانین اسلام بوده است. برای همین بود که ایشان می فرمود: «و الله اسلام تمامش سیاست است، اسلام را بد معرفی کرده اند، سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه می گیرد،(۲۰) مگر سیاست چیست؟ روابط بین دولت و ملت، روابط بین دولت ها، جلوگیری از مفاسد اجتماعی ،همه اینها سیاست هایی است که در اسلام هست، احکام سیاسی اسلام بیشتر از احکام عبادی اسلام است، کتاب هایی که اسلام در سیاست دارد بیشتر از کتاب هایی است که در عبادات دارد. این غلط (جدایی دین از سیاست) را در ذهن ما کردند و حالا حتی آقایان (علمای بزرگ اسلام) هم باورشان شده است که سیاست از اسلام جدا است»(۲۱).
امام خمینی (ره) اندیشمندی بود که مرزهای علوم را خوب می شناخت و بحث های هر علمی را در جایگاه خودش پرورش می داد. برای همین منظور خیلی از مسائل و بحث هایی که از فلسفه وارد علم اصول شده بود را کنار گذاشت. او خوب می دانست که بحث ولایت فقیه، بحثی کلامی است، همانگونه که شناخت علم فقه، به این معنا که فقه برای چیست؟ یک مسئله کلامی است؛ در تمام و سراسر فقه مسئله ای نداریم که فقه شناسی کند، چون فقه شناسی باید از طریق علم کلام صورت گیرد؛ یعنی در واقع از طریق علم کلام است که باید ببینیم فقه برای چیست؟ اینگونه مسائل که فعل خداوند را مورد بحث قرار می دهند، مباحثی کلامی هستند، و شناخت قوانین الهی کار علم کلام است.
با این مبنا که قوانین اسلام برای سعادت دنیا و آخرت است و خداوند آنها را برای اجرا شدن در بستر جامعه نازل نموده و متولی اجرای آنرا انبیاء و ائمه هدی (صلوات الله علیهم اجمعین) قرار داده است، در این عصر، یعنی عصر غیبت، متولی دین را ولی فقیه قرار داده است. امام خمینی(ره) این بحث (ولایت فقیه) را بعد از بحث امامت در علم کلام قرار داد و آن را در حد توانش شکوفا نموده که بر سراسر فقه سایه تازه و با طراوت افکنده است.
ما با بیان این مطالب منکر آن نیستیم که بحث ولایت فقیه در حوزه های علمیه وجود داشته است و علمای زیادی بر اطلاق ولایت فقیه معتقد بوده اند، ولی می گوییم: بحث ولایت فقیه در چار چوب فقه بحث می شده که فعل مکلف را بیان می کند و امام خمینی (ره) آن را از فقه به علم کلام بُرد که فعل خداوند را بیان می کند. با این کار امام خمینی (ره)، ولی فقیه از مرجع تقلید بودن به نایب امام معصوم (علیهم السلام) ارتقاء یافت، همان گونه که بحث های اصول فقه در حوزه های علمیه وجود داشت، ولی مرحوم وحید بهبهانی متوفای ۱۲۰۵ ق آنها را از کتاب های فقهی بیرون کشید و علم اصول فقه را بنیان نهاد که ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 