پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی آرای دکتر داوری و دکتر میرسپاسی;سیاست و جامعه ایرانی(قسمت دوم و پایانی) ۸۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی آرای دکتر داوری و دکتر میرسپاسی;سیاست و جامعه ایرانی(قسمت دوم و پایانی) ۸۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی آرای دکتر داوری و دکتر میرسپاسی;سیاست و جامعه ایرانی(قسمت دوم و پایانی) ۸۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی تطبیقی آرای دکتر داوری و دکتر میرسپاسی;سیاست و جامعه ایرانی(قسمت دوم و پایانی) ۸۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۸

۵- اسلام و سیاست

۱ ۵. دکتر داوری: ایشان در آغاز به شرح مفهوم سیاست می پردازد. از نظر داوری سیاست مربوط به خرد عملی است، که در مقابل نظر قرار دارد. بنابراین، سیاست یک معنای نظری دارد که باید در تفکر و اندیشه جست و جو شود و یک وجود عینی دارد. البته مهم این است که این موجودیت باید از درون آن معنای نظری در آمده باشد. در غیر این صورت جز مشتی عمل بی اساس و پوچ نیست. از نظر داوری، سیاست از جنس فعل است، منتها فعلی که هدفش ایجاد فضایل است، چون در نگاه ایشان نظر و عمل از هم جدا نیستند و نظر تعیین کننده عمل است. سیاست به معنای افعال، فضایلی است که انسان به وسیله آن به جانب کمال می رود.(۱) از این رو شاید بتوان گفت: معنای سیاست تحقق فضایل در عمل و در جهت کمال است و قدرت، فصل سیاست است. از نگاه داوری موضوع سیاست قدرت است، اما سیاست جدید فرع قدرت است که بر علم سیاست احاطه دارد.(۲) از نظر وی سیاست تدبیر امور مردم و جامعه است. او معتقد است: قانونمندی و مصلحت از مقومات سیاست است و زمینی بودن، موءلفه دیگر معنای سیاست است.(۳)

نسبت اسلام و سیاست: داوری معتقد است: عملا در تاریخ اسلامی، نسبت فلسفی میان اسلام و سیاست برقرار نبوده است.(۴) با این حال بر آن است که اسلام، سیاست خود را دارد. وی بیشتر با نگاه سلبی بدان می پردازد و موءلفه های سلبی ارایه می دهد. ردّ روح تصرف و استیلا در سیاست اسلامی،(۵) تشکیل حکومت به دست پیامبر(ص)، یگانگی اخلاق و سیاست در حکومت انبیا و عدم ارزش ذاتی قدرت، دلالت بر رابطه و نسبت اسلام و سیاست دارد.(۶) بنابر عقیده ایشان، به علت سلطه سیاست و فرهنگ غربی، تاکنون امکان به وجود آوردن سیاست اسلامی نبوده، اما امروزه ممکن است. او معتقد است: برای سیاست اسلامی باید به سراغ تاریخ انبیا برویم، آن هم در قرآن؛ زیرا آنان صرفا قواعدی نیاورده اند، بلکه علم جدیدی پدیدار کردند. داوری بر آن است که درسیاست اسلامی تنها با خوف از حق می توان به اصلاح رسید و دوام حکومت به مردم است و کار حکومت و قدرت هم صلاح امور مردم است. از نگاه داوری طرح مدینه زمینی را عالمان دین و

متفکران امت باید با رجوع به حقایق کتاب آسمانی و کلمات قدسی با نظر به ماهیت و جوهر عالم کنونی و نه صرفاً با دانستن اندکی اقتصاد و تاریخ و اطلاعات عمومی در اندازند.

۲-۵. دکتر میرسپاسی: میر سپاسی آشکارا سکولار است. وی به طور جد به تقدس زدایی گفتمان سیاسی و تقدس زدایی از نهادهای سیاسی دعوت می کند. بر این اساس او معتقد است: دین، باور به امر مقدس است؛ چه در سطح عوام؛ چه در سطح عالمان دینی و چه در سطح عالمان علوم اجتماعی. ترکیب دین و سیاست اگر به معنای تقدس بخشیدن به نهادها و رهبران سیاسی باشد، دیگر نمی تواند مردمی باشد؛ چرا که اگر مشروعیت دولت یا نهادهای سیاسی متکی بر مردم باشد، این نوع مشروعیت مقوله ای کاملا غیر مقدس است و همانند مشروعیت نمایندگی است؛ یعنی مشروعیتی که مردم به افراد و یا نهادها می دهند، اما می توانند آن را پس بگیرند.(۷) بر همین اساس او وجود نوعی دو گانگی در تعریف جایگاه روحانیت در سیاست را مانع اصلی به وجود آمدن زبان سیاسی دموکراتیک در ایران می داند. او معتقد است: تسری رابطه پیرو با مرجعِ تقلید که مقلدانه است به حوزه سیاست که علمِ به دست آوردن قدرت است شایسته نیست. از نگاه وی مقدس کردن حوزه سیاسی بزرگ ترین خطر برای ایجاد و تداوم دموکراسی است.(۸) از این رو او می نویسد: «اصولا مفاهیمی که امروزه در گفتمان سیاسی جامعه ما رایج هستند؛ مثل حقوق شهروندی، جامعه مدنی و شفافیت سیاسی، مفاهیمی هستند که به لحاظ تاریخی در متن تقدس زدایی از نهادها و رهبران سیاسی به وجود آمده اند.(۹)

اسلام سیاسی: از نظر میر سپاسی تجدید حیات اسلام و واکنش در برابر بحران دولت مدرن سکولار است. او همچنین معتقد است: عامل اصلی خیزش و محبوبیت اسلام سیاسی در ایران این بود که این خط مشی سیاسی در برابر پروژه های غرب محور، مدرنیزاسیون گفتمانی آلترناتیو عرضه می کرد و بر این اساس جامعه ایرانی را قادر می ساخت تا در راه سازگاری تجارب و ویژگی های تاریخی و فرهنگی خود با مدرنیته تلاش کند. از دیدگاه میرسپاسی علت تفوق اسلام سیاسی این بود که توانست ذهن ایرانیان را مسخر این ادعا کند که پاسخ مطلوب به وضعیت پیچیده کشور است.(۱۰)

۶. توسعه

۱-۶. داوری: وی برای بررسی توسعه، بر بحث سنت و تجدد گذار می کند. از این رو معتقد است: چیزهایی که معمولا در مورد سنت و تجدد گفته می شود، بیشتر مطالب انتزاعی است که در وضع تاریخی ما ریشه ندارد و جدی ترین آنها ترجمه ای از سخنان پژوهندگان و صاحب نظران غربی است. او بر این باور است که سنت، مانع توسعه نمی شود و ما باید در طرح موانع توسعه قدری بیشتر تأمل کنیم. داوری بر این باور است که نظام عربی نظام مسیحی نیست. بر این پایه می نویسد: فرض این که عنصری از مسیحیت در نظام فعلی اروپا و غرب وجود داشته باشد، این نظام چیزی بیش از صورت تحول یافته مسیحیت است و نمی توان آن را یک نظم مسیحی خواند و کسی نظام غربی را نظام مسیحی نمی داند. بر این اساس وی به کسانی که توسعه را غایت اسلام می انگارند می پردازد. کسانی که معتقدند: اندیشه توسعه قبل از آن که در غرب پدید آید به صورت صریح و مضمر در اسلام سفارش شده است. او در این باره می نویسد: اینان ظاهرا به توابع و نتایج سخن خود اهمیت نمی دهند و نگران نیستند که از ایشان بپرسند اگر شما درست می گویید چرا توسعه پانزده قرن بعد از ظهور اسلام آن هم در خارج از عالم اسلام مطرح شده و چرا کشورهای اسلامی نه فقط پیشرو توسعه نبوده، بلکه اکنون نیز قدمشان در راه توسعه چندان استوار نیست و مهم تر از آن این که ما نمی دانیم لفظ معادل و مترادف توسعه در فرهنگ اسلامی چیست…. اینها دین را سر پوش نقص فهم و درک خود کرده اند.(۱۱) وی گروه دیگری را نام می برد که معتقدند: تفکر توسعه با ایمان و اعتقاد قلبی منافات دارد. اینان عالم غرب را تمام عالم غیر دینی می دانند و می گویند: اعتقاد به توسعه، عین اعتقاد به عالم غیر دینی و در نتیجه شرک است. داوری معتقد است: در تاریخ چهل و پنجاه ساله اندیشه توسعه به طور اجمال چهار تلقی وجود داشته است: تلقی اول، اقتصاد دانان بوده اند. آنان می پنداشتند که به صرف برنامه ریزی اقتصادی و سرمایه گذاری، توسعه تحقق می یابد. تلقی دوم، از جامعه شناسان بود. اینان که از شرایط فرهنگی و مدنی و اخلاقی توسعه به موانع فرهنگی و اجتماعی آن توجه کرده اند، اما غالباً نظرشان به این صورت عنوان شد که امر توسعه منوط و متوقف به فراهم آوردن مقدمات و شرایط لازم و رفع موانع است. بنابراین تلقی شرایط توسعه از توسعه جداست و باید قبل از آن فراهم شود. تلقی سوم، این است که توسعه عین مهیا شدن برای توسعه است. در این تلقی توسعه از شرایط آن منفک نیست، ولی هر دو هم به تدریج محقق می شوند. تلقی چهارم، تردید در ضرورت توسعه و احیاناً نفی و ردّ آن است. این تلقی در میان غربیان نیز پدید آمده است.

داوری بر این اعتقاد است که تلقی اول دیگر چندان مورد اعتنا نیست. وی در نقد تلقی دوم معتقد است: کوچک ترین عیب آن این است که در آن احساس حقارت به صورت خود بزرگ بینی ظهور کرده است. آن کسی که موانع را بشناسد و آن را از سر راه بردارد کیست و کجاست؟

اشکال دیگر از نظر داوری آن است که بنیان آن بر مسلّم انگاشتن وحدت تاریخ و مطلق بودن تاریخ غرب است؛ یعنی عاقبت و سرانجام راه همه مردم عالم همین عاقبت غرب است. گویی توسعه اقتصادی سیرقهری تاریخ بشر است.(۱۲)

علت عقب ماندگی ایران

۱. دکتر داوری: راه و روش داوری برخلاف دیدگاه غالب در سنت سیاسی پژوهشی کشور به این نکته نمی انجامد که ما چگونه ما شویم. بله! در مقابل، این الگو به دست می آید که ما چرا ما نشدیم. به نظر داوری علت فلک زدگی ما فقدان آن شوق سقراطی است که مایه تذکار آدمی می گردد. از نظر وی، این شوق در تاریخ معاصر ما غایب است و اندک سوسویی هم که بوده، زود خاموش شده است. داوری معتقد است: راهگشایان علم و تفکر و تمدن غربی در ایران همگی اغراض سیاسی داشته و آزادی و عدالت اجتماعی می خواستند. وجه اشتراک همه اینها ظاهربینی بود.(۱۳) داوری بر آن است که این ظاهربینی منجر به آن شد که فهم مبناها و ریشه های فلسفه تمدن غرب کنار رود و به جای آن تمدن اصل واقع شود. این تمدن که ظاهر فرهنگ بود با زبان و فهم سیاسیون نسبتی مناسب داشت. بدین ترتیب بنیان گذاری علم سیاست در ایران بر پایه های لرزان منازعات سیاسی بود، نه بر بنیادهای فلسفه آن که در غرب تدوین شده است. از این روست که او می نویسد: ما بی تفکر و بودن فلسفه به هیچ مقصودی حتی به مقاصد مادی و اجتماعی نمی رسیم.(۱۴) داوری پروای حقیقت دارد و مشکل را در این می بیند که کسی پروای حقیقت نداشت. داوری در جایی سخنی از ابو سعید ابوالخیر می آورد: آن که در این کهنه خواهد در بند است، آن که جامه نو خواهد در بند است، آن که اصلا جامه نخواهد آزاد است. موءمنان به خویش، جامه کهنه ای می خواستند مستند که بتوان آن را در زمان نوبه قامت راست کرد. آنان که جامه نو می خواستند در پی کندن و به دور انداختن جامه کهنه بودند. شاید تنها کسانی که بر کنار از نو و کهنه پروای حقیقت داشتند می توانستند راهی به دهی بیابند.(۱۵)

۲-۶. میر سپاسی: اگر دکتر داوری علت عقب ماندگی ایران را در عدم تفکر فلسفه و بی توجهی به فلسفه و اندیشه می داند، میر سپاسی دقیقاً بر حکومت او معتقد است. وی بی توجهی به جامعه شناسی و نگاه به دموکراسی به عنوان یک مسئله جامع شناختی را عامل عقب ماندگی ایران می شمارد. از سوی دیگر او به عنوان متفکری سکولار حضور دین در عرصه اجتماع را نیز مزاحم ونابجا تلقی می کند. از زبان دیگران می نویسد: اسلام باید پای خود را از بسیاری از وجوه زندگی عقب بکشد تا جا برای امور غیر مذهبی تجربی باز شود. همچنین مدرنیته باید در زندگی عمومی ایرانیان نقش اساسی و تعیین کننده ایفا کند و اسلام تنها می بایست نقش حاشیه ای اخلاقی بر عهده داشته باشد.(۱۶)

از سوی دیگر وی یکی از علل عقب ماندگی ایران را متوجه نگاه شرق شناسانه غربیان و نیز نگاه کلیشه ای روشنفکران می داند. او معتقد است: اروپای مدرن در آغاز، مدرنیته خود را در تقابل با شکل عریانی از زندگی بدوی مستعمراتی تعریف کرد.(۱۷)

به نظر او گفتمان توسعه یک بنای مشخص تاریخی مبتنی بر تصوری استعماری است که این تصور در تئوری پردازی های غربی ای شکل می گیرد که به تسلط بر غیر شرقی تمایل دارند. در این تعریف جهان سوم به صورت ذات واحد و یکپارچه معرفی می شود. آن هم بر مبنای آن دسته از ویژگی های جهان اول که در جهان سوم وجود ندارد. در این تعریف وضعیت معاصر جهان سوم بر حسب وضعیت انتزاعی تجربه تاریخی اروپا توصیف می شود.(۱۸) همچنین این تعریف این پیش فرض را تقویت می کند که برای نیل به مدرنیته تنها یک راه اصلی در جهان وجود دارد و این راه همان راهی است که اروپا جلوتر از دنیای غیر غرب آن را طی کرده است.

با اصراری که غرب بر جهان شمولی اروپا محور داشت، امر بومی در کوشش های غیر غربی مربوط به مدرنیزاسیون اهمیت یافت. مسئله اصلی این بود که صدور احکام جهان گرای مدنیته مبنی بر خشونت ورزیدن با فرهنگ های بومی، عاملی شد تا این فرهنگ ها در جوامعی که چار چوب کلی مدرنیسم جهان شمول را پذیرفته بودند به طور طبیعی به محور نیرومندی برای سیاسی شدن تبدیل شوند.(۱۹) از نظر میرسپاسی هنگامی که مدرنیزاسیون به مثابه یک امر سلطه گر تلقی شود، در مواجهه با آن معمولاً تلفیقی آشکار و مبتکرانه ای از فرهنگ و سیاست پدید می آید که صبغه ای اعتراض آمیز دارد و آن گفتمان بازگشت به اصل است.

او سپس وارد مبحث دیگری که عدم درک صحیح روشنفکران دینی و غیر دینی از مدرنیته است می شود.(۲۰) او می گوید: درک ما از مدرنیته اصطلاحاً درکی تقلید گرایانه و کلاسیک است. او در این زمینه از دانشجویانی انتقاد می کند که تحولات دوره رنسانس را می خوانند و از طریق آن می خواهند بفهمند که هم اکنون در ایران چه می گذرد.

از همین رهگذر، ایشان مشکل روشنفکران ایرانی را عدم معاصر بودن و دلخوشی آنها به روایت غربی از مدرنیته می داند. بر این اساس معتقد است: بسیاری از پندارهایی که تحت عنوان تجدد گرایی، تجدد خواهی و معاصر بودن در سرداریم و جزئی از تجربه زندگی معاصرمان شده است، ظرفیت و پویایی خود را از دست داده اند. میرسپاسی نقد کردن باز اندیشی و نیز پرسشگری را جزو لایتجزای مدرنیته می خواند و روشنفکران ایرانی را به آن و معاصر بودن فرا می خواند.(۲۱)

بر این پایه میرسپاسی بر اساس بینش پست مدرنیته خود از مدرنیته ها به جای مدرنیته غربی سخن می گوید و معقتد است که ایرانیان نیز می توانند مدرنیته ای ایرانی و مختص به خود و متفاوت از مدرنیته اروپا محور داشته باشند تا عقب ماندگی های ایران جبران شود.

۷.انقلاب اسلامی

۱۷. دکتر داوری: عمده مباحث منسجم داوری درباره انقلاب اسلامی را می باید در کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم» جست. وی در آنجا انقلاب اسلامی را تحقق حقیقت دین می داند.(۲۲) وی مخالفان انقلاب را متعلق به باطن قدرت غرب تصویر می کند. وی معتقد است به لحاظ تاریخی دو صورت کلی انقلاب وجود دارد؛ انقلاب دینی که رهبر آن انبیاء بوده اند و دیگر انقلاب هایی که بیشتر در دوره جدید واقع شده و ایدئولوژی مبتنی بر فلسفه داشته است. این ایدئولوژی ها که ریشه در فلسفه دارند اکنون حافظ وضع موجود غرب و ضد انقلاب اند: داوری

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.