پاورپوینت کامل ترکیه و آینده تمایلات اسلام گرایانه;قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ترکیه و آینده تمایلات اسلام گرایانه;قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ترکیه و آینده تمایلات اسلام گرایانه;قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ترکیه و آینده تمایلات اسلام گرایانه;قسمت اول ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۶
مقدمه
ترکیه کشوری است که اکثریت آن را مسلمانان تشکیل می دهند .دارای دولتی دموکراتیک، عضو ناتو و متحد دیرین ایالات متحده آمریکا نیز می باشد.علاوه براین ترکیه نقش مهمی را در حفظ منافع ایالات متحده آمریکا و انگلستان در منطقه خاورمیانه، بالکان و قفقاز دارد.اما آنچه دارای اهمیت می باشد این است که موقعیت ژئوپلتیک این کشور به گونه ای است که بین اسلام، جهانی شدن، مدرنیته و دموکراسی سکولار با یکدیگر همزیستی ایجاد نموده است. البته در سال های اخیر اسلام سیاسی در فضای حکومتی ترکیه ظهور و نمود بیشتری داشته است. ورود نسل جدیدی از سیاستمداران و مدیران دارای تمایلات اسلام گرایانه در صحنه سیاست و مدیریت جامعه در دهه ۸۰ ، نزدیکی ترکیه به جهان اسلام از دهه۱۹۸۰ به بعد در نتیجه سیاست های دین پرورانه اوزال، کودتای سال ۱۹۸۰ که سبب سرکوبی گروه های افراطی راست و چپ گردید و به ایجاد نوعی خلا ایدئولوژیکی منجر گردید، دگرگونی اقتصادی، اجتماعی، در چند دهه اخیر که سبب مهاجرت گسترده مردم از شهرهای دورافتاده آناتولی به شهرهای بزرگی همچون استانبول و آنکارا گردید، تلاش کارگزاران لائیک در استفاده از اسلام برای مقابله با ایدئولوژی های افراطی چپ و راست، همچنین گسترش تنش و احساسات تجزیه طلبانه در مناطق کردنشین جنوب شرقی ترکیه ، قدرت یافتن حزب غیرقانونی کارگران کردستان (پ .ک. ک) و به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه و تلاش آن برای تقویت اسلام میانه رو برای مقابله با اسلام گرایی افراطی از جمله عواملی است که سبب رشد اسلام سیاسی در ترکیه در چند دهه اخیر گردیده است.نکته دیگری که حائز اهمیت می باشد سناریوهایی است که ترکیه با گسترش اسلام گرایی در دهه های آینده در سیاست داخلی و خارجی خود با آن روبرو خواهد شد.ادامه دادن روش میانه روانه و مطابق با دیدگاه اتحادیه اروپا، گسترش تدریجی اسلام، منحل شدن قانونی حزب عدالت و توسعه و مداخله نظامی در این کشور از جمله سناریوهایی است که این کشور در دهه های آینده با گسترش اسلام گرایی با آن روبرو خواهد شد.به هر حال با گسترش اسلام گرایی و نتایج
حاصله از آن در ترکیه ایالات متحده نیز با فرصت ها و چالش های متفاوتی روبرو می گردد.
ما در متن حاضر درصدد بررسی دورنمای سیاسی-مذهبی در ترکیه، رابطه بین مذهب و سیاست در این کشور، ارزیابی چگونگی ایجاد تعادل بین نیروهای سکولار و مذهبی، نخبگان کمالیسم و گروههای اجتماعی خصوصا پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ و رشد اسلام گرایی و تاثیر آن بر منافع و اهداف ایالات متحده آمریکا می باشیم.
سیاست و مذهب در ترکیه
در بررسی رابطه بین مذهب و سیاست در ترکیه به عنوان کلیدی ترین نکته باید توجه داشت که این کشور با اکثریت مسلمانی که در خود جای داده است دارای سیستم دموکراتیک سکولار بوده و سالیان متمادی به عنوان یکی از همپیمانان ایالات متحده آمریکا در ناتو عضویت داشته و نقش مهمی را در شکل دادن استراتژی ایالات متحده در خاورمیانه بازی نموده است.با این وجود ترکیه هرگز از تغییرات سیاسی- اسلامی که در چندین دهه اخیر در کشورهای اسلامی رخ داده و منجر به گسترش اسلام گرایی گردیده است مصون نبوده است.با این وجود ترکیه مدل بسیار خوبی از گسترش اسلام گرایی و تاثیر آن بر سیاست خارجی است.به هرجهت اسلام در ترکیه با اسلام دیگر کشورهای اسلامی منطقه خاورمیانه به پنج دلیل ذیل متفاوت است:(۱)
برخلاف مصر و الجزایر، اسلام هیچ گاه در ترکیه به عنوان ابزار سیاسی برای آزاد کردن کشور به کار نرفته بلکه برعکس، به عنوان منشا صلح و اطاعت، به دور از مسائل انقلابی و خشونت، ظاهر شده است. این ویژگی از آنجا حاصل شد که امپراتوران عثمانی مذهب را با کنترل تحصیلات دینی و مناصب روحانی، در دست گرفته بودند.
اسلام در ترکیه اسلام شبکه ای است. در امپراتوری عثمانی «طریقت»، استخوانبندی اصلی جامعه و تقریبا هر شهروند عضوی از یک سلسله طریقت بود که آتاتورک آن را ملغی نمود. طریقت هنوز در ساختار اجتماعی ترکیه عنصر مهمی است، اما از نفوذ آن کاسته شده، زیرا در یک اجتماع وسیع ارتباطات غیر شخصی (مانند رادیو، تلویزیون و روزنامه ها) جایگزین ارتباطات شخصی مبتنی بر طریقت می شود.
وقتی ترک ها در آسیای مرکزی زندگی می کردند «شمنیست» بودند و در گذار از آسیای مرکزی به آناتولی اسلام را از دراویش بدعت گذار، و نه از علمای عامه، آموختند. امروزه نیز اسلام را بیشتر به عنوان یک آیین به جا می آورند تا به عنوان یک مذهب تعریف شده. در آلمان به این اسلام Volsislam یعنی اسلام عامه می گویند.
وجود یک اقلیت علوی که مدعی اعتقاد به اسلام حقیقی هستند. آیین بدعت گرای آنها توسط اسلام رسمی عثمانی ها کنار زده شد و تمایلات سکولارشان آنها را چپ گرا کرد، اما در دهه های اخیر علوی ها از انزوا خارج شده و صاحب نقش و تاثیر اجتماعی شده اند.
سنی مذهب های ترک خیلی زود در جهت تکامل سکولاریسم حرکت کردند. در امپراتوری عثمانی جنبش عثمانی های جوان در سال ۱۸۷۶، قانون اساسی جدیدی را بنا نهاد که زیاد دوام نیاورد. ترک های جوان مسیر اروپایی شدن و مدرنیسم را ادامه دادند و آتاتورک این هدف جاه طلبانه را در جهت تکامل مدرنیسم ترغیب کرد. از این رو سکولاریسم در ترکیه نسبت به جهان اسلام، بیشتر پذیرفته شد.
علاوه براین در ترکیه سه رویکرد متفاوت از اسلام سیاسی تشخیص داده می شود:
۱. اسلامی که با فرهنگ کشور ترکیه هماهنگ است، یعنی اسلام امپراتوران عثمانی که با مدرنیزه کردن کمالیست ها سازگار است؛
۲. اسلامی که حضور نیرومندتری در مسائل سیاسی دارد و ترک های مذهبی و محافظه کار بر این اسلام اصرار دارند. جنبش اسلامی ترکیه هم اکنون به دو گروه منشعب شده است: یک گروه اسلام سنتی را پذیرفته (که موقعیت خود را از دست داده است) و گروه دیگر می خواهد به کمک اسلام، نظامی از ارزش های مدرن را بنا کند که بتوان در امور سیاسی به آنها استناد کرد (همانطور که احزاب دموکرات مسیحی در اروپا به ارزش های مسیحیت استناد می کنند). این گروه در انتخابات سال ۲۰۰۰ قدرت گرفت؛
۳. رویکرد افراطی از اسلام سیاسی در ترکیه که خشونت آن، اعتبار اسلام را به چالش کشیده است.
در تاریخ امپراتوری عثمانی و جمهوری ترکیه سه گروه قابل تشخیص است: ارتش، بوروکراسی متمرکز و عقل گرایان. هر سه گروه باید مباحث ایدئولوژیکی خود را تغییر
دهند. در حالی که اسلام در قرن ۱۹ عاملی ضروری برای تعیین هویت ملت ترک بود، در قرن ۲۰ به عنوان تهدیدی برای نظام جمهوری رخ نمود.
به هرترتیب می توان گفت که سنت های مذهبی در ترکیه بسیار غنی می باشد که از سنت های ماقبل اسلام تا اندیشه های اسلام سنی، گروه های شیعه و علوی و اقلیت مسیحیان ارتدوکس و یهود سرچشمه گرفته است.(۲) در ده های اخیر نیز با افول اندیشه های کمالیسم در ترکیه، احیای مجدد طریقت های سنتی، گسترش شبکه های مکاتب مذهبی و نهادهای رفاه اجتماعی و گسترش دموکراسی و به تبع آن اسلام میانه رو اسلام گرایی در ترکیه گسترش یافت.
البته باید به این نکته نیز توجه داشت که ارتباط بین مذهب و سیاست در ترکیه دارای ریشه های تاریخی می باشد.با آشکار شدن نشانه های افول امپراتوری عثمانی در اواخر قرن هیجدهم که با تحولات سریع انقلابی در اروپا که آغاز آن با انقلاب فرانسه بود همزمان شده بود اندیشه های استقلال طلبانه در مناطق تحت سلطه امپراتوری در بالکان و حتی خاورمیانه رشد نمود که حفظ انسجام امپراتوری را برای نخبگان دولت عثمانی بیش از پیش مشکل تر می کرد و هزینه های آن را روز به روز افزایش می داد؛ به گونه ای که در نیمه اول قرن نوزدهم، امپراتوری عثمانی بخش اعظمی از متصرفات اروپایی خود را از دست داد و از سوی دیگر، جنگ با روسیه بر سر متصرفات بالکان به افول و ضعف امپراتوری عثمانی شدت بیشتری بخشید. اما تأثیر مهم و بزرگ دیگر، تحولات اوایل قرن نوزدهم بر ساختار سیاسی داخلی امپراتوری عثمانی بود. در سال ۱۸۳۹ و در زمان سلطان عبدالمجید، مصطفی رشید پاشا از نخبگان و دیوان سالاران تحول خواه امپراتوری عثمانی، مجموعه اصلاحات و فرامین را به تأیید و امضای سلطان رساند که به «خط شریف گلخانه» معروف گشت. این اصلاحات که در اصل، پیرامون امور مهمی همچون مالیه، قضایی و ساختار ارتش بود، به تقلید از جوامع اروپایی صورت می گرفت و موضوعاتی همچون برابری حقوقی تمام اتباع امپراتوری با هر دین و گرایشی، تضمین امنیت جان و مال اتباع امپراتوری، لغو مجازات بدون محاکمه و… را شامل می گردید.هر چند این اصلاحات، تأثیر مهمی در برخی از حوزه ها بر جای گذاشت، اما در عمل به دلیل وجود ساختارهای فاسد و ناکارآمد داخلی با موفقیت همراه نگردید. این اصلاحات به دلیل آمرانه و از بالا به پایین بودن در عمل به هدف غایی آن که همانا محدود نمودن قدرت سلطان و جایگزینی قانون به جای فرمان شهریار بود، نینجامید؛ اما تأثیر آن در دو حوزه بسیار محسوس بود:
۱. تضعیف نهادهای دینی و قدرت و اقتدار روحانیون؛
۲. شکل گیری طبقه ای جدید از نخبگان و دیوان سالاران متجدد و غرب گرا.
در واقع می توان عصر تنظیمات را اساس شکل دهنده ساختار اجتماعی و سیاسی امپراتوری عثمانی و حتی جمهوری ترکیه کنونی دانست؛ چراکه دو گروه فوق، اسلاف دو گرایش اسلام گرا و لائیک جامعه ترکیه اند که با اندک تغییراتی، جوهره اصلی این دو نحله فکری بدون تغییر تاکنون تداوم یافته است. روحانیون مذهبی امپراتوری عثمانی که امور مهمی همچون قضاوت، آموزش، اوقاف، خیریه و… را در اختیار داشتند، در اثر اصلاحات اعمال شده، به مرور تمام پست های مهم حکومتی و اجتماعی و نقش و کارکرد قبلی خود را از دست داده و به جای آنها نهادهای تازه تأسیس و نخبگان متجدد، زمام امور فوق را در دست گرفتند. این روند به طور طبیعی نمی توانست مورد رضایت علمای مذهبی باشد، اما در عمل نیز روحانیون و نهادهای مذهبی در برابر روند رو به زوال اقتدار و نفوذ تاریخی خود، نمی توانستند عکس العمل چندان موءثری نشان دهند. بنابراین روحانیون در عمل به سه دسته تقسیم شدند:
۱. عده ای با جذب شدن به شعارها و آرمان های تجددخواهانه جدید، در گذشته خود تجدیدنظر کرده و حتی برخی متجددتر از متجددین غیرروحانی شدند؛
۲. عده ای نیز بدون نشان دادن عکس العمل، خانه نشین شده و راه تساهل با نظم جدید را در پیش گرفتند؛
۳. اما عده ای نیز با پذیرفتن پیامدهای مخالفت با فرمان های سلطان و اصلاحات دیوان سالاران، شروع به مخالفت با روند موجود کردند، در این راه با اعتراض نخبگان و دیوان سالاران حکومتی مواجه گشته و به نقاط مختلف اروپا و یا اقصی نقاط حاشیه امپراتوری تبعید گردیدند و یا اینکه خود از سر اضطرار با این امید که در فضای نسبتاً آزادتر در ممالک دیگر علیه نظم و روند جدید مبارزه کنند، کوچ کردند. همزمان با تضعیف نهاد دین و جایگاه روحانیون مذهبی، تحول مهم دیگری نیز در حال شکل گیری بود. به موازات گسترش آموزش مدرن به سبک غربی در امپراتوری عثمانی، طبقه ای جدید از نخبگان و دیوان سالاران ظهور نمود که خواهان تحول و پیشرفت به روش غربی و دور
ریختن سنت های مذهبی گذشته بودند. این گروه مشکل اساسی در امپراتوری عثمانی را وجود نهادها و باورهای منسوخ و سنتی می دانستند و دین را در صدر این سنت ها می نشاندند. آنها تنها راه حل مشکلات و پیشرفت و ترقی کشور را در دور ریختن سنت های منسوخ دینی و تقلید از مشی و تفکر سکولار غربی در تفکیک حوزه دین از دولت می دانستند. تعطیلی مکاتب سابق و تأسیس مدارس و دانشکده های مدرن به سبک اروپایی، این اندیشه های جدید را با شدت بیشتری به جامعه تزریق می کرد و روحانیون و اسلام به عنوان مهم ترین مانع راه پیشرفت و ترقی جامعه محسوب گردیدند. این تحول به گونه ای بود که همزمان با آغاز جنگ اول جهانی، ۳۶۰۰۰ مدرسه به سبک جدید در امپراتوری عثمانی ایجاد شد».
تأثیر تحولات شکل گرفته در ساختار قدرت سیاسی و شکل گیری جنبش «ترک های جوان» ، با فشار خود در سال ۱۸۷۶ نخستین پارلمان ترک را به سلطان عبدالحمید دوم تحمیل کردند، هر چند که این نهاد یک سال بیشتر دوام نیاورد و توسط سلطان عبدالحمید دوم برچیده شد، اما ترک های جوان از پای ننشسته و با فشار خود مجدداً در سال ۱۹۰۸ سلطان را مجبور به بازگشایی پارلمان کرده و در نهایت در سال ۱۹۰۹ به قدرت رسیدند. در واقع می توان طبقه جدید شکل گرفته را هم اقتدارگرا و در عین حال لیبرال دانست. اقتدارگرایی طبقه جدید در اصلاحات و لزوم انجام آن اصلاحات نمایان می گشت؛ چراکه هیچ مانع و مخالفی را تحمل نمی نمودند و با اقتدار تام با آن مقابله می کردند. اما اگر از جنبه موضع این گروه نسبت به دین به موضوع نگریسته شود، می توان این گروه را لیبرال دانست؛ چراکه در این زمینه معتقد به تفکیک حوزه دین از قدرت سیاسی، سهل گیری دینی و تساهل و تسامح مذهبی و فردی بودن مذهب بودند. این موارد بیشتر به نظرات و آرای لیبرال های غربی شبیه بود. به بیان دیگر، طبقه سکولار شکل گرفته در امپراتوری عثمانی در حوزه قدرت سیاسی اقتدارگرا و در حوزه ایدئولوژی و مرام مذهبی لیبرال بودند و این تناقض بعدها نیز حتی تاکنون در مواضع و آرای آنها به خوبی قابل مشاهده بوده است.در دهه های اخیر نیز اندیشه های اصلاح گرایانه یا به نوعی اسلام مدرن زمینه های خود را از گسترش پدیده مدرنیسم و جهانی شدن گرفته است.علاوه براین همزمان با آغاز جنبش نور Nur movment مکاتب مذهبی در ترکیه گسترش یافتند که معتقد بودند که بین عقل و وحی تناقضی وجود ندارد و به نوعی بین دموکراسی سیاسی، اقتصاد بازار آزاد، حقوق و تساهل مذهبی پیوند برقرار نمودند.همین زمینه های فکری سبب گردید که اسلام مدرن ترکیه با اسلام دیگر کشورهای خاورمیانه متفاوت باشد.البته عامل دیگری که بر رابطه اسلام و سیاست تاثیر دارد وضعیت قومیت و جمعیت در این کشور است.علاوه براین مهاجرت به جنوب شرق ترکیه که همراه با گسترش فقر بود اندیشه ها و فعالیت احزاب اسلام گرا را در رقابت با احزاب ملی گرای کرد در این منطقه گسترش داد.همین عامل زمینه ای برای پیروزی حزب رفاه اسلامی در سال ۱۹۹۵ و دیگر جانشینانش نظیر حزب فضیلت و عدالت و توسعه گردید.علاوه براین گسترش فعالیت احزاب رادیکال اسلامی در این کشور نظیر حزب الله ترکیه که در شرق و جنوب شرق آناتولی فعالیت دارند نتیجه حمایت آنکارا از این احزاب به عنوان بخشی از استراتژی ضد شورش در مقابل حزب کارگران ترکیه P.K.k می باشد.(۳)
اصول و آموزه های اندیشه های سکولاریسم و اسلام گرایی در ترکیه
سکولاریسم در ترکیه به معنای جدایی دین از دولت نمی باشد بلکه این آموزه ریشه در برداشت کمال آتاتورک از اندیشه های لائیکی فرانسه دارد که بر نظارت دولت بر نهادهای مذهبی مبتنی می باشد.(۴) علاوه براین اقتدارگرایی به عنوان یک عامل ثابت و پایدار در تحلیل رفتار نیروهای لائیک در ترکیه باید مدنظر قرار گیرد. دلیل این امر آن است که نیروهای لائیک برای انجام اصلاحات مورد نظر خود، قدرت سیاسی یکپارچه و هماهنگی را خواستار بودند تا با هماهنگی اجزا در خدمت یک هدف غایی و کل، تحت لوای مجموعه ای منسجم و با اقتدار عمل نمایند و در این راه از هر مانع و چالشی نه تنها عبور کنند، بلکه آن مانع را منهدم سازند. این ایده و تفکر در نقطه مقابل تفکر رایج سکولار در جوامع غربی بود؛ چراکه غربی ها به استثنای فرانسوی ها در راه استقرار دموکراسی سعی کردند تا از مانع دین بدون اصطکاک عبور کنند؛ در حالی که بر اساس آموزه های لائیسم ترکی، نه تنها باید برای رسیدن به توسعه از مانع دین عبور کرد بلکه باید آن را تا حدود زیادی منهدم نمود، تا دیگر توان بازپروری خود را نداشته باشد. از این رو دو موءلفه اساسی اندیشه لائیسم در ترکیه «اقتدارگرایی» و «ضدیت با دین و مظاهر دینی» با توجه به سابقه تاریخی شکل گیری آنها، در پیوند با یکدیگر به سوی هدف مشترک که ترقی و تجدد به روش غربی بود، گام برداشتند. اولین گام در این راستا، در سال ۱۹۲۳ که با الغای
خلافت عثمانی و تأسیس جمهوری مدرن و لائیک ترکیه توسط آتاتوربرداشته شد. اقدامات آتاتورک در ۱۵ سال قدرتش در جهت آموزه های لائیسم بود. نشان «اقتدارگرایی سیاسی» لائیسم آتاتورکی، تأسیس سیستمی تک حزبی به نام «حزب جمهوری خواه خلق» و جلوگیری از رشد سایر احزاب بود. همچنین دلیل و نشان ضدیت با دین و آموزه های دینی لغو و ممنوعیت و حتی تغییر بسیاری از شعائر و سنن مذهبی در جامعه ترکیه بود .نشان «تجددخواهی» وی نیز در سیاست «غرب گرایی» و نگاه به غرب متبلور شد. بنابراین، در جمع بندی اصول و آموزه های کمالیسم در ترکیه می توان به مواردی همچون لائیسم، دولتمداری، اصلاح طلبی، جمهوری خواهی، پوپولیسم و غرب گرایی اشاره کرد. در واقع اصل لائیسم، مهم ترین و بنیادی ترین میراث بر جای مانده از آتاتورک برای ترکیه است که خود در چند محور مهم خلاصه می گردد:
۱. به حاشیه راندن نقش اجتماعی و سیاسی دین؛
۲. محو ارزش ها و تجلیات اجتماعی دین در سطح جامعه؛
۳. پیگیری استراتژی نگاه به غرب و جذب در ساختارهای غربی به جای سیاست نگاه به شرق؛
۴. تجددخواهی؛ هرچند در سطح نه در عمق. به بیان دیگر، اعمال متجددانه نه لزوماً ایمان به باورهای متجددانه؛
۵. برداشتن مانع دین از راه توسعه نه با پریدن از روی آن بلکه با انهدام آن؛
۶. تأکید بر هویت ترکی به جای هویت اسلامی؛
۷. عرفی گرایی در مقابل دین باوری و سنت؛
۸. دین دولتی؛ استفاده از دین و احساسات دینی مردم در مواقع ضروری برای انسجام ملی و دفع تهدیدات در عین حال با کنترل در آوردن دین و دینداران از طریق تأسیس پست هایی همچون وزارت دیانت.لائیسم آتاتورک در واقع بر این باور بود که در معامله ای با مردم ترکیه در ازای ستاندن ارزش ها و باورهای دینی به ویژه تجلیات اجتماعی و سیاسی آن به آنان «تجدد» و مدنیت می دهد و ملت ترکیه به پیشرفت و ترقی نخواهد رسید، مگر با نفی سنت های پوسیده و جذب شدن در الگوی غربی در تمام ابعاد.(۵)
در مقابل این تلقی از پیشرفت و توسعه و نیز حکومتداری، از همان ابتدا جریان هایی به مخالفت برخاستند که به شدیدترین شکل ممکن سرکوب شدند. مهم ترین گروه و نحله فکری مخالف لائیسم در ترکیه، اسلام گرایان بودند. حرکت های اولیه اسلام گرایان به شکل قیام های مسلحانه بر ضددولت مرکزی تبلور یافت. قیام شیخ سعید پیران در سال ۱۹۲۵، هر چند با چاشنی اقلیت کردها همراه گردید، اما نمونه ای از این قیام ها بود. دولت آتاتورک بسیار تلاش کرد تا این قیام را صرفاً قیام تجزیه طلبان کرد برای استقلال و تجزیه کشور تبلیغ کند، اما در ذات این قیام و نخبگانی که آن را هدایت می کردند، عنصر اسلام گرایی مشهود بود. این قیام به شدت توسط دولت مرکزی سرکوب گردید. در واقع آتاتورک با سرکوب شدید جریان های اسلام گرا، سعی داشت تا هزینه فعالیت سیاسی آنها را افزایش دهد. جریان های اسلام گرا در ترکیه، مخالف دین زدایی و دین ستیزی جریان لائیسم بود. اسلام گرایان معتقد بودند که دین در طول تاریخ ملت ترکیه، عامل اصلی هویت و وحدت ملی بوده است و تهی کردن جامعه از دین نه تنها خدمتی به پیشرفت و ترقی جامعه نخواهد کرد، بلکه بر عکس مردم را از هویتشان دور خواهد کرد و برای یک ملت بدون هویت و ریشه های تمدنی محکم و مستحکم، هیچ گونه پیشرفت و ترقی معنا ندارد. مهم ترین اصول و آموزه های اسلام گرایان در این دوره (قبل از سال ۱۹۵۰) را می توان در چند عامل خلاصه کرد:
۱. تأکید بر هویت دینی و اسلام به عنوان ریشه های تمدنی ملت ترکیه؛
۲. نفی غربگرایی و سیاست های تقلیدی و متجددانه نخبگان لائیک ترکیه و طرفداری از سیاست نگاه به شرق به جای سیاست نگاه به غرب لائیک ها؛
۳. پیگیری مشی محافظه کارانه در مقابل شیوه اصلاح گرایانه رادیکال کمالیست ها؛
۴. احیای عظمت و شکوه زوال یافته امپراتوری عثمانی.
علویان و نظم سکولار در ترکیه
ترکیه دارای یک اقلیت قوی مسلمان غیر سنی با زمینه های فکری مختلف می باشد.تا قرن ۱۶ میلادی شیعیان اکثریت جمعیت شرق آناتولی را شکل می دادند.تا اینکه با پیروزی امپراتوری عثمانی بر حکومت صفویه اندیشه های مذهب سنی در این منطقه رواج یافت.با این وجود علویان این منطقه به عنوان اقلیتی بسیار نیرومند که نقش بسیار مهمی در اوضاع این کشور داشتند باقی ماندند.البته آمار دقی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 