پاورپوینت کامل پیش از تو یاس نامِ گلی بود ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیش از تو یاس نامِ گلی بود ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیش از تو یاس نامِ گلی بود ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیش از تو یاس نامِ گلی بود ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
۳۵
شهر بانوی گل ه
یاس
یاس
یاس
یاسِ منِ!
یاسمن!
یاسِ من!
ارغوانی تر از نام تو
هیچ گُلی نیست
نه سوسن
نه لاله
نه نرگس
ونه حتّی ارغوان
که در رگبار
رایتِ شورش است.
یاس
آشتی است
در وزش نسیم
و آشتی
سرخیِ شرم است
از دشمنی.
ارغوان
همان یاس است
ویاس، شهر بانوی گُل هاست
مادرِ نجو
آغوش صحیفه و صبوری و دعا…
یاس: دامنِ شکفتن
سبز
سبز
سبز
یاس: آغوشِ صلح
سپید
سپید
سپید
یاس: گونه ی شرم
سرخ
سرخ
سرخ
یاس: امیره ی سرزمینِ فارس
یاس…
آغوش خاموشِ قالی ه
پیش از تو
یاس
نام گُلی بود
که در دالانِ تاریک
خَم شد
پشتِ دار
بی قرار
و بر چهارگوشه ی قالی نشست
گیسوانِ دخترانه اش
سپید شد و
به ریشه ها گره خورد
لبخندِ انارواره و
سرفه های گیلاش گونه اش
از دالانِ نالان
بر کفِ سالن خوش احوالان
ریخت…
وحالا قرن هاست
آغوشِ خاموشِ قالی ه
مزارِ زمزمه ی مجروحِ یاس هاست.
به رنگ نیلوفر
یاس
یاس
یاس
در کوچه و رهگذر
یاس های پرپر…
این یاس های خیابان زده
پراکنده ی کدام خزان اند؟
یاس های فروشنده
یاس های هفت ساله
یاس های آدامس و شکلات
تلخِ
تلخِ
تلخ
یاس های گونه سوخته و قهوه ایِ بداقبالِ فال حافظ در انتهای فردوسی
سه راهِ خیّام
یاس های اسفندی
که در روزهای پیش از فروردین
دود می شود
یاس های بهاری
که در راه است و
نیامده است و
در شاید و بایدِ آمدن و نیامدن است
یاس هایی
که بی بو و بی خاصیّت
بزرگ می شوند
شکم های شان بالا می آید
در پیاده رو می زایند
در زباله ها شیر می دهند
در جوانی پیر می گردند
و در عفونتِ خرابه ها و حلبی آباده
محو می شوند.
یاس
یاس
یاس
یاس های پَرپَر
به رنگِ نیلوفر
دخترِ گُلِ سرخ
هِستی
شیو
تیران
و آناهیت
که آب ر
به دشت های تشنه
دست های گرسنه بخشید.
زُهره هم
همان یاس است
زُهره
یاس بانوست
حتّی بانوتر:
زهراست
«بانوی آب»
فرزندِ سیب
دخترِگُل سرخ
همسرِ بهار
مادرِ درخت
سلام بر درخت های شبانه ی یازده گانه
سلام بر یاس
که اصلِ اصلِ درخت است
سلام بر مادرانگیِ یاس
سلام بر یاس
حتّی نیلی.
پیامبرِ تنه
شکوفه
شکوفه
یاس های کوچکِ کودک
یاس های کودکِ کوچک
سوخته از عطشی
که با داغِ شش سروِ برادر
دهمین روزِ آفتابی ر
در کسوف انداخت
و اسارت
در فرجامِ بعد ازظهرِ شصت و یک
در سوگِ حریّت
آغاز شد.
آنک…! آنک…!
دخترِ یاس
همان یاس
درخت بودنِ تبارِ خود ر
آزاد و بی تکلّف
به رُخ لشکری سیاه و
سیاهیِ لشکری تباه
می کشاند و
می کشاند و
می بَرَد شکوفه ی یاس های کبود ر
تا قافله های پیام و
پیامِ قافله ه
برَوَد تا آن کج
که تاریخ تمام نمی شود و
خیزران های ناتمام و بی مدام
در به سکوت کشاندنِ تلاوت های سرخ
خاموش اند.
یاس
پیامبری است
در هیأتِ زن
با کتابی که حافظِ شیرازه ی آن
خونِ گلستانْ گلستانْ سروو
نَفَسِ بوستانْ بوستانْ لاله است
با قرائتِ هفتاد و غزلِ قطعه قطعه
در هیاهوی شمشیر و
نیزه و
ذوبین و
خنجر.
در برهوتِ سکوت
در جاهلیتِ گوش ه
در قساوتِ دلِ لجوجِ واحه ه
در زمستانِ تن پرورِ صحاریِ عدالت
یاس
با عطر صریحِ کلماتِ شجاع
و به لهجه ای صبور
پیامبرِ بهاری گل هاست
یاس.
سوگند به ستاره
کتابِ چشم هایت ر
که می گشایی
آیاتِ نگاهت
روشنم می کند.
بسم اللّه النور…
بسم اللّه النور…
با سمت و سوی تماشای تو
استخاره می کنم.
والنجم…
وسوسو می زنند
دو ستاره
که بختِ دوباره ی من اند.
شجره نامه
سیب یا گندم؟
درختی یا ساقه ای؟
میوه ای یا خوشه ای؟
کدام تفسیر
میزان است
تا یاس را هم
بر او بسنجیم؟
یاس
شاید یاس
شجره ی نخستین است
عطرِ یاس
شاید
آگاهیِ شامّه و
شامّه ی آگاهی ر
به خود آورده
تا خدا بُرده
و از بهشتِ بی عشق
جهنّمی ساخته و
خود ر
بیرون انداخته
شجره نامه ی تبار من و تو
به یاس می رسد،
یاسِ من!
ممنوعه نبودیم
طیّبه بودیم
وباختر و خاور
در این میانه
که زمین و آسمانِ من و توست
به هم می رسند.
راوی یاس های سپید
عبدالرضا رضائی نی
چند نگاه به «پیش از تو یاس نام گلی بود»
سروده ی سهیل محمودی
(انجمن شاعران ایران ۱۳۸۷)
۱
یاس نام نوزادی اردیبهشتی است از تبارِ مادر یاس های جهان که بهانه نوزاییِ شاعر است:
من
با نامِ تو دوباره / متولد شدم / در هفت پلّه هزاره سوّم پس از میلاد /
و اکنون / چهل و چند پلّه /از تالار سرنگون / بر می گردم
تا خودم را/ در لبخند تو/ پیدا کنم
…برگردم و/ با تو شروع کنم
که پرنده باشم و / لباس سپید بپوشم
و برای باران در باد دست تکان دهم
و یاس ادامه شاعر است، بود و نبود اوست، شاعر ادامه یاس است و آغاز و پایان درهم می تنند، گم می شوند، یکی می شوند:
یاس بانو! / تو مرا ادامه داده ای
من ادامه تو هستم / با همین شعره
حتّی وقتی که نیستم/ که پیش از این هم/ من تمام بودم (ص ۸۱)
عطرِ نو دمیده یاس جذبه شگفتی در روح شاعر دارد؛ او را به تاریخ می برد، به دیروزهای اسطوره، دیروزهای عرفان، دیروزهای جاودانه پیامبران؛ به اَحْسَن القِصَص و دیروزهای خاندان نور که در رگِ امروزها جاری است. شاعر در آینه زلالی یاس ها خیره می شود و به اعماق آینه می رود و در رفت و برگشتِ مدام نگاه هر بار بانویی را به تماشا می نشیند و تماشایش را در دامنه یاد یاس روایت می کند؛
هزاران دل
بر پریشانیِ خاطره معطّر یک یک گیسوانش / آونگان!
به معرفت / جوانمردانه تر زنِ دلخواه / این رابعه که اوّلِ خود بود…
یاس نماد زنِ گسترده در تاریخ و طبیعت و جان و جهان شاعر است که این گونه تکثیر می شود، در آینه های نو به نو، در تکّه های زمان، اگر گُل نماد جلال خداوندی است، نماد زیبایی ملکوت در تجلّی این جهانی، شاعر حیرتمندانه همه گل های جهان را زنانه می بیند.
شگفت
شگفتاتر…!
همه گل های جهان / زنانه اند
وگفته بودم که / یاس/ نام تمامیِ گل هاست (ص ۶۹)
در چشم اندازی دیگر، یاس با تقدیر و خاتمتِ سیرت ها و صیرورت ها گره می خورد؛
یاس/ اتفاقی آزاد و ره
یاس / سرآغاز عدالتِ رایحه ه
یاس / ابتدای برابری گل ها و عطره
یاس/ سرنوشت محتومِ کوچه های بی انتهاست (ص ۶۳)
از این گونه است که پژواکِ یاس همه دقایق شاعر را فرا می گیرد، آغاز و پایانِ بود و نبود می شود و او بیدلانه در سایه سار عطرِ گل یاس به ناگزیری آواز کلمات معطّر بر زبان جاری می سازد، که یاس ملتقای آسمان و زمین در اوست، و در همه کائنات:
یاس / صداقتی معطّر
یگانگیِ آسمان و زمین
دوستیِ درخت و پرنده… (ص ۵۸)
۲
«پیش از تو یاس نام گلی بود» منظومه ای است متفاوت در ستایش زن، در تاریخ شعرِ فارسی قدیم و جدید کم نیستند شعرهایی که زن موضوع محوریِ آنهاست. جز آن طیف کم شمارتر از شعرها که در نکوهش و ستیزه با زن شکل گرفته و لحنی هجوآمیز دارند، در عمده شعرها و نزد اغلب شاعران تاریخ ما زن موجودی شایسته مدح و ستایش است. مجال بازگفتِ آن همه و درنگ بر جزئیات «زن ستایی» در شعر فارسی نیست امّا اشاره می توان کرد که دامنه این ستایش ها از عشق مجازی تا عشق حقیقی در نوسان است، قدر مشترک و رکن اصلیِ تغزل و مغازله در شعرها و منظومه های غنائی و عرفانی. در گستره ی شعر فارسی تا روزگار ما بیشتر شاعران مردان اند و بالطبع با ذهن و زبانی مردانه به تماشا و توصیف و تقدیس زن برخاسته اند، به علاوه، در عرفانی ترین غزل ها و منظومه های فارسی نیز با دستاویز لطیفه عارفانه «المَجاز قَنْطرهُ الحقیقه» جنسیّت زن و شرح ظرایف تن و تنانگیِ زن دستمایه سرودن هاست، نیازی به شاهد مثال نیست؛ چشم بسته هرجای دیوانی از این دست را بگشایید، شاهد مثالی بر مدّعای ماست، عشق را به هر تعبیر که معنا کنید، در عمده این شعرها معشوق انگاری زن وجه رایج است، آن سان که مادرانگی و خواهرانگی در حاشیه قرار می گیرند.
مهم ترین اتفاقی که در لایه های معنایی و سیرت شعر در روزگار ما یعنی شعر سده اخیر رخ داد، گسست از عوالم و ارزش های قدسی است که بازتاب آن در تغزلِ مدرن و شعر نوی غنایی به طرد و تقبیح و حذفِ وجوه استعلایی و فرازمینی عشق انجامید، به زمینی شدن محض که با صراحتی مضاعف در بیان آنات معاشقه و مغازله همراه بود.
با رواج شعر نو از دهه سی به بعد به تدریج و در روندی تصاعدی طیفی از بانوان شاعر رخ نمودند که با ذهن و زبانی زنانه جهان را سرودند و تک گویی های مردانه را کنار زدند، اگر پیش از آن در کاراکتر معشوقانی منفعل در گزارش های یک سویه شاعرانه تصویر می شدند، از انفعال به درآمده، کنشگران و بازیگرانِ صحنه تغزّل ها و مغازله ها شدند، بی هیچ ارزش گذاری سروده های اینان در گستره تاریخ شعر فارسی کم سابقه بود. بر دستاوردهای مثبت منفی این پدیده باید در مجالی مبسوط به نیت داوری و ارزش گذاری نگریست. البته، به مرور زمان با تشویق برخی از ناقدانِ مذکِّر(!) بیان اروتیک و برهنه گویی
سکسی در شعر برخی از زنانِ شاعر چنان مورد تشویق قرار گرفت که از ارکان و اصولِ بنیادین شعر زنانه تلقّی شد و بالطبع، طیفی از خام ترین و سودایی مزاج ترین شاعران زن را در پی خود کشید که اگر چه نام و عکس و تفصیلات آنان در جُنگ ها و جراید عهد پهلوی بسیار به چشم آمد، کارنامه ی شعری اکثر قریب به اتفاق آنان حتّی از سوی همان ناقدان رند جدّی گرفته نشد و چون غبار از حافظه روزگار پراکنده و محو شدند…
در سال های اخیر با گسترش پدیده شعر اینترنتی و بالیدن طیفی از نویسندگانِ نوخاسته و پیران جوان سر در دامنه دولت ها
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 