پاورپوینت کامل رمان در افق انتظار ۳۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رمان در افق انتظار ۳۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رمان در افق انتظار ۳۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رمان در افق انتظار ۳۸ اسلاید در PowerPoint :
۳۸
نگاهی به رمان «وقت نیایش ماهی ها»
مصطفی جمشیدی
آینده روشن (۱۳۸۵)
«وقت نیایش ماهی ها» رمانی است از «مصطفی جمشیدی». پیش از این رمان از جمشیدی آثار داستانی دیگری با عنوان های «باورم کن سلیمان»، «بازیافته های شهر دلتنگ»، «مرغ های دریایی این سوی آب ها می میرند»، «شنیدن آوازهای مغولی» و «سونات عدن» منتشر شده است.
در معرفی نامه نویسنده آمده که در ادبیات داستانی سبک های نو را بر می گزیند، و «وقت نیایش ماهی ها» را با رویکردی متفاوت به حوزه مهدویت و بانگاه به علاقه ها و فعالیت های سینمایی اش نوشته است.
راوی داستان داستان نویسی است که قرار است طرحی داستانی بنویسد برای یک فیلم، به سفارش آقای صافی ؛ «قرار است که کاری انجام بدهد که ضمن عبور از دنیای رئال بتواند آن حقیقت قدسی را در هستی پی جو باشد. حقیقتی که در مقوله انتظار آخرین بشر می گنجد».
این جمله تقریباً جمله کلیدی رمان است که شاکله رمان «وقت نیایش ماهی ها» را به اشاره بیان می کند: عبور از دنیای رئال در جستجوی حقیقت انتظار. در جایی دیگر راوی هدف گیری اثرش را چنین توضیح می دهد: «من می خواهم همان طوری که توی کتاب آمده، آن رابا مسئله مهدویت و یک سوژه خاص گره بزنم.» (ص ۸۵).
بر این مبنا ،داستانی در داستان آغاز می شود؛ داستانی شکل گیری یک داستان واقعی و عبور از آن به سمت فرا واقعیت که در میانه های کتاب به فیلم نامه و روایت فیلم پیوند می خورد وبا فضایی سینمایی پیش می رود.
راوی با فاصله گذاری های پی در پی به مخاطب نشان می دهد که خشت به خشت قصه اش چگونه چیده می شود: «از شما خوانندگان عزیز عذر می خواهم که سلسله روایت من باید این طوری بشود که حالا خدمت برسم و خوب این هم از مقتضیات سبک من است… همه اینها تعمدی است. راستش ایجاد حماسه در مقابل حماسه بزرگ حضور و
ظهور حضرت حجت(عج) کاری عبث است. همه چیز باید مثل نردبان شکسته ای خاشع و خاضع و کوتاه باشند و از این جهت این سبک از داستان نویسی می باید و حتماً و باز تأکید می شود لزوماً، متنافر باشد از هرگونه سبک و استیل دیگر نویسندگی.»(ص ۱۰۷)
این سطرها و سطرهای توضیحی دیگر که در فواصل داستان می آید، علاوه بر آن که وظیفه تبیین سبک رمان حاضر را بر عهده دارند، سر فصل هایی هستند که نویسنده برای پدید آوردن «سبک داستان نویسی مهدوی» پیشنهاد می دهد که البته برای در گرفتن بحث های جدی در این مقوله دستمایه مناسبی تواند بود.
و اما داستان؛ سال ۵۴ – کارگاهی در ده کیلومتری خنج از توابع خور. کارگران در اصل جاشوان بندرند، خسته از کار فصلی در دریای پر آشوب . چشم بادامی ها صاحب کارند. وانمود می کنند که در حالی پی ریزی کارخانه ای برای فرآوری سیمان سازه های دریایی اند. امّا وضع وحال نشان دهنده چیز دیگری است. مشکوک می زنند زردهای نجس خور عیاش. از معدن خاک های سفید رنگی را استخراج می کنند. دراین میان جاسم از شخصیت های اصلی داستان هرچه ابعاد ماجرا را بررسی می کند، به جایی نمی رسد، جز چپاول مملکت به دست اجنبی ها. به سرش می زند و یک روز در معدن را مسدود می کند. دست گیرش می کنند و دیگر حکایت زندان جاسم است که مثل ترجیح بندی بارها تا پایان کتاب روایت می شود: «و حالا توی گوشم صدای غیژ کشیده شدن لاستیک های جیپ ژاندارم ها بر آسفالت گرم می آید و صدای خسته، تب زده و آهسته یک سرباز که یواش می گوید «سیر جانیم» فرسخ ها فرسخ دورتر از تو و آن معدن لعنتی .
«چرا معدن را بستی نامراد!؟ مگر نجسی خوردن چهار تا مهندس را در بیلان تو می نوشتند مرد (بهتر است بگوییم نامرد!)ها؟ مربوطی؟»
«به کی؟»
«به خراب کارها؟»
«چه خرابکاری؟»
«خودت را به آن راه نزن! اگر سیمان ساخته بشود چه توفیری توی چهار زاردهشاهی تو دارد و یا ساخته نشود؟ وانگهی همه دیده بودند که سنگ را با چه زوری از آن تپه کشانده بودی شب قبل از واقعه و آورده بودی دم در معدن. ور دست هایت را لو اقلا لویده!».
«ندارم، نداشتم…» (ص ۲۰)
داستان هر چند در هوای شرجی بندر می گذرد، در لابه لای زندگی جاشوان فلک زده، از شکل گیری نسل سخن می گوید که در سال های نزدیک به انقلاب اسلامی، از جور و ستم حکومت پهلوی به ستوه آمده اند، نسلی که شاهد یغمای سرمایه های مملکت به دست خارجیان هستند وباورهای دینی و مذهبی با روح آنان سرشته شده و بر بستر چنین باوری جوانه های خیزشی عظیم و تاریخی در آنان می شکفد با عطر تکان دهنده انتظار.
در فصل های درهم تنیده رمان، به تدریج شخصیت ها معرفی می شوند ؛ جاسم، زائر (پسر جاسم)، اسکندر (ژاندارم)، عبدالرحمان (نامه رسان)، آقای حقیقت (معلم)، آقای حسینی (واعظ)، کارگردان فیلم آقای رفیع «پاشایی» پولی (دختر دانشجوی چینی)، ناخدا یونس، آقای صافی و دیگران.
پیدا است که نویسنده به شکلی نمادین به تیپ هایی از جامعه ایران در آستانه انقلاب نظر دارد ؛ به نسل جوان، به پدران رنج کشیده و شلاق خورده، به روحانیت و قشر تحصیل کرده که پس از انقلاب سرنوشت جامعه به آنان سپرده می شود.
از زندگی و خصلت های شخصیت های داستان جز جاسم و زائر جزئیات چندانی داده نمی شود. هر از گاهی به داستان سرک می کشند و پیش از آن که مابه آنان نزدیک شویم و خیره به اوصاف شان بنگریم،محو می شوند.فراز و فرودی در زندگی داستانی ندارند، یکدست اند، گویی یک روح اند در چند بدن .و همه به طرز عجیبی که مقدمات و منطق آن در داستان بیان نمی شود، از انتظار امام زمان حرف می زنند، مهم ترین دل مشغولی آنان در همه رؤیاها و واقعیت هاشان. حتی دختر نو مسلمان شده چینی، حتی کارگردان فیلم و ناخدا یونس و عبدالرحمان نامه رسان، همه و همه. در جایی از داستان به این قضیه تصریح می شود: «همه منتظریم». (ص ۱۰۶)
آقای حسینی واعظ ملموس ترین نما از حضور و ظهور را با زائر در میان می گذارد: «پسرم آن آشنای قدیمی است. روایت است که وقتی حضرت ظهور می کنند، اغلب مردم او را می شناسند. چون دور از ما نیست .هم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 