پاورپوینت کامل مقصد رشد اخلاقی(قسمت اول) ۶۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مقصد رشد اخلاقی(قسمت اول) ۶۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مقصد رشد اخلاقی(قسمت اول) ۶۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مقصد رشد اخلاقی(قسمت اول) ۶۳ اسلاید در PowerPoint :
۱۶
ما انسان ها از آن روز که با خود آشنا شدیم، همیشه برای دست یابی به وضعیت بهتر تلاش کرده ایم. گاهی برای تهیه یکی از لوازم زندگی، گاهی برای کسب یک موفقیت اجتماعی و گاهی برای به دست آوردن یک حال معنوی، یکبار برای اندوختن دانش بیشتر و بار دیگر در پی آسایش و لذّت افزون تر و … در تکاپو بوده ایم و همه این ها را در ایجاد یک وضعیّت بهتر مفید و موءثر دانسته ایم.
اگر این تلاش ها را که به اشیای کوچک و بزرگ و امور خرد و کلان زندگی تعلق می گیرد، در ذهن خود باز آفرینی کنیم، به راحتی مواردی را می یابیم که این تلاش ها با شکست مواجه شده و موجب دل خوری و ناخرسندی ما گشته است و البّته در مواردی هم کوشش ما به نتیجه رسیده و ما را خشنود و رضایت مند ساخته است.
اما همیشه این گونه بوده که پس از رسیدن به یک وضعیت بهتر به دنبال حالتی از آن بهتر بوده ایم. تهیه یک وسیله، لباس یا کتاب شاید ما را خوشحال ساخته باشد، ولی هرگز به کلّی راضی نکرده است، اگر زینتی یا وسیله ای تهیه کردیم، پس از گذشت مدتی که با آن انس گرفتیم در روءیای رسیدن به زینتی گران بهاتر یا وسیله ای کامل تر به سر برده ایم و همیشه احساس کمبود و نارسایی کرده ایم، رنج محرومیت و درد ناکامی، دائما با ما بوده است. طبیعی است پس از این تجربه ها از خود سوءال کنیم:
بهترین وضعیتی که می توانیم در آن قرار داشته باشیم چیست؟ بزرگ ترین آرزوی دست یافتنی و کمال نهایی ما انسان ها چیست؟ انتهای حرکت انسان و قلّه صعود او چه نقطه ای است؟ آدمی تا چه اندازه می تواند رشد کند و فراخ شود و رسیدن به چه منزلی را هدف پایانی حرکت خود قرار دهد؟ خدای متعال انسان را برای چه آفریده است با توجه به اینکه خدای متعال معماری شخصیت و ماهیّت انسان را به خودش واگذاشته و او را به گونه ای آفریده که می تواند ماهیت تعریف خود را تغییر دهد و مناسبت خود را با جهان هستی عوض کند اهمیّت این پرسش بیشتر می شود.
شاید اساسی ترین پرسش بشر در طول تاریخ پرسش از نهایت حرکت و مقصد نهایی اوست. انسان هرگاه از جریان خروشان عادت ها و روزمرگی ها خارج شده و فرصتی یافته تا به خود بپردازد، به صورتی طبیعتی، نه تحمیلی و دستوری، از خویش پرسیده از کجا آمده ام؟ آمدنم بهرچه بوده؟ و آخر به کجا می روم؟
انسان دارای دو بعد فردی و اجتماعی
انسان دارای یک هویت و خود فردی و نیز دارای یک هویت و خود اجتماعی است۱ یعنی یک شخصیت حقیقیِ فردی و یک شخصیت اجتماعی و صنفی دارد. به همین جهت همان گونه که موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی فردی است موظف به خودشناسی، خودآگاهی و خودسازی اجتماعی است. همان گونه که به عنوان یک انسان باید از ظرفیت ها، دارایی ها، فرصت ها، نیازها، استعدادها، بایسته ها، وظایف و کاستی های خود اطلاع داشته باشد به عنوان یکی از اعضای پیکره اجتماع نیز لازم است ارزش خود را در حیات اجتماعی بالا برد.
انسان، به اقتضای انسانیت خود به عنوان یک فرد و فارغ از عضویت در اجتماع بشری موظف است برای دست یابی به هدفی بلند، مسیری را طی کند؛ مرد و زن، پیر و جوان، شهری و روستایی، کاسب و کارمند و کارگر و معلم در اصلِ این وظیفه تفاوتی ندارند؛ زیرا همه در انسانیت مشترک اند. آن هدف بلند همان حیات طیبه است که به تفصیل بیان خواهد شد. رسیدن به این نقطه تأمین ارزش انسان در زندگی فردی است. انسان حتی اگر دور از آبادی به سر برد و در جزیره تنهایی زیست کند، به حکم انسانیت خویش موظف به خودسازی و تحصیل حیات طیب و کمالات اخلاقی است.
انسان همچنین موظف به حضور اجتماعی است و به مقتضای سرشت اجتماعی خویش، به عنوان یک فرد، وظیفه دارد در اجتماع زندگی کند. کمال مطلوب انسان نیز در گرو همین زندگی اجتماعی رقم خورده و با حضور در میدان اجتماع قابل دست یابی است.
همین انسان، آنگاه که با جامعه مرتبط می شود و به عنوان عضوی از پیکره اجتماع در می آید، تعریف تازه ای می یابد و وظایف جدیدی بر دوش می گیرد. اینک نه به حکم انسانیت، بلکه به مقتضای حضور اجتماعی اش وظایفی دارد. مثلا موظف است که حقوق دیگران را رعایت کند، به نیازهای هم نوعان خویش توجه داشته باشد و در صدد ارائه خدماتی به آنها باشد.
اکنون لازم است ارزش انسان را در هر دو بعد فردی و اجتماعی معلوم کنیم.
مقصد رشد و ارزش انسان در حیات فردی
آفریننده بی نیاز که انسان را برای جلوه کمالی بی نظیر آفریده، و عشق به کمال را در سرشت او نهاده، کمال نهایی او را در اسوه های برگزیده ای به نمایش گذاشته تا شوق به آنها دل ها را به هیجان آورد. پیامبران و اولیای الهی که به مقصد عالی کمال رسیده اند پس از بازگشت از این سفر معنوی و انسانی، رهاورد ارزنده ای برای بشر آورده اند تا او را از سرگشتگی و حیرت وارهانند. پیامبران سخن از یک زندگی دیگر و برتر دارند و انسان را به سوی حیات و قرب فرا می خوانند.
آنان گفته اند انسان می تواند از مرتبه فرشتگان بالاتر رفته، به خدا نزدیک تر شود. این بالایی و نزدیکی هرگز توصیف وضعیت مکانی و نحوه قرار گرفتن جسم انسان نیست. در این فصل به توضیح مفهوم قرب و حیات طیبه انسانی می پردازیم.
قرب به خدا
در ادبیات دینی و در قرآن و روایات، آخرین مقصد حرکت انسان قرب به خد معرّفی شده و بهترین وضعیّت برای او، وضعیتی اعلام شده که در آن انسان به خدا نزدیک تر باشد. این نزدیکی تا بدان جا پیش خواهد رفت که آدمی مثال و جانشین خدا می گردد و همان کند که خدا تواند و همان باشد که خدا خواهد.
درک بهتر مفهوم تقرّب بسیار اهمیّت دارد زیرا هم شناخت ما را از خود و جایگاه والایمان در نظام جهان بیشتر می گرداند و هم انگیزه بیشتری برای حرکت به ما می دهد۲. اگر آدمی خود را ذرّه ای فراموش شده و وانهاده در گوشه ای از این جهان بزرگ نپندارد و قابلیت های خود را به خوبی بشناسد هرگز حاضر نمی شود گوهر ارزشمند وجود خود را صرف کمتر از بهای خود گرداند.
بی تردید قرب به خدا معنای مادّی ندارد. یعنی به معنای کم شدن فاصله مکانی یا زمانی میان ما و خدا نیست، زیرا اوّلاً حقیقت وجود انسان همین کالبد مادی و بدن خاکی او نیست. بنابراین نزدیک شدن این کالبد خاکی به چیزی هرگز به معنی نزدیک شدن انسان نیست. ثانیاً خدای متعال وجود مادی زمانی و مکانی ندارد که بتوان با او رابطه ای مکانی یا زمانی برقرار کرد. نسبت خدا به همه موجودات مادی در هر زمان و هر مکان مساوی است و از این جهت دور و نزدیک برای او فرض ندارد.
همچنین قرب به خدا به معنای نزدیکی اعتباری، قراردادی و تشریفی نیست. مثلاً نزدیکان حاکم کسانی هستند که حاکم نسبت به آنها توجه بیشتری دارد هرچند از حیث مکانی از او دور باشند. این نزدیکی صرفاً یک قرارداد جایگزین پذیر است یعنی می توان با تغییر قرارداد، کس دیگری را به عنوان وزیر و وکیل معرّفی کرد.
قرب به خدا یک واقعیّت وجودی است. از آنجا که خدای متعال کمال مطلق است، قرب به کمال مطلق به معنی کامل تر شدن است. وقتی می گوییم یک دانشجوی کوشا به استاد نزدیک تر است تا دانش آموز دوّم ابتدایی، هرگز فاصله زمانی و مکانی و قراردادی را در نظر نگرفته ایم؛ بلکه مرادمان این است که از جهت علمی و کمالات وجودی میان این دانشجو و آن استاد فاصله کمتری است و اگر بنا باشد کار آن استاد به کسی واگذار شود و جانشین یا نماینده ای برای او تعیین گردد، شایستگی و فعلیت دانشجو بسیار بیش تر از دانش آموز است. برخورداری ها و دارایی هایی آن استاد بیشتر در این دانشجو دیده می شود تا آن دانش آموز، آن استاد و این دانشجو از این جهت مثل یکدیگرند و مشابهت بیشتری دارند.
قرب به خدا نیز این چنین است. همه مخلوقات از آن جهت که موجودند به خدا نزدیک اند وَ نحَْنُ أَقْرَبُ إِلَیهِ مِنکمْ وَ لکن لاتُبْصِرُونَ۳ امّا با در نظر گرفتن ویژگی ها و کمالات وجود، فاصله آنها با خدا متفاوت است. فاصله جمادات با خدا بیش از فاصله حیوانات با خداست زیرا حیوان آگاهی و حرکت دارد، امّا جماد از این دو برخوردار نیست. همچنین فاصله حیوان با خدا بسیار بیش از فاصله فرشته با خدا است زیرا آگاهی و قدرت فرشتگان با حیوانات قابل مقایسه نیست. در این میان آدمیان چنان آفریده شده اند که می توانند با کسب کمالات بیشتر به سوی خدا حرکت کنند، مشابهت خود را با خدا افزایش دهند و از فاصله خود با خدا بکاهند. یعنی خلیفه و جانشین خدا گردند.
هرچه انسان کامل تر شود و وجود خود را گسترش دهد به وجود آن کامل بی نهایت نزدیک تر است آن گونه که ۹۰ به صد. دمیده شدن روح الهی در وجود انسان۴ و بهره گیری از رنگ الهی۵ که در آیات قرآن به آن اشاره شده، همین محتوا را انتقال می دهد.
با توجه به اینکه غیر خدا کسی از خود چیزی ندارد و هر کمالی که آفریدگان خدا دارند اصالتا از خدا و متعلق به او است، می توان دریافت که انسان هرچه داراتر و به خدا نزدیک تر گردد، وابستگی بیشتری به او خواهد داشت و این وابستگیِ بیشتر، او را از خدای صمد غنی دورتر می کند. به تعبیر دیگر انسان در یک صفت هرگز به خدا نزدیک نمی شود و آن صفت غنا و استقلال است. بنابر این هرکس که به خدا وابسته تر و فقیرتر باشد کامل تر و به خدا نزدیک تر است. یکی از خصوصیات انسان آگاهی به خود است. با تکامل نفس این خودآگاهی نیز تکامل پیدا کرده و قوی تر می شود. یعنی انسان نحوه وجود خود را بهتر و روشن تر درک می کند و بیشتر به وابستگی و نیاز خود پی می برد. به عنوان تشبیبه اگر شعاعی از نور را که به منبع نوری مانند خورشید متصل است در نظر بگیریم و فرض کنیم که این شعاع نور توان درک وجود خود را داشته باشد می تواند بیابد که حقیقتی جز ارتباط و اتصال با منبع نور ندارد. اما از آنجا که این شعاع تنها در یک نقطه به منبع نور متصل است در صورت داشتن خودآگاهی ت
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 