پاورپوینت کامل درباره ی «پستچی سه بار در نمی زند»;سینما علیه استبداد ۷۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل درباره ی «پستچی سه بار در نمی زند»;سینما علیه استبداد ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درباره ی «پستچی سه بار در نمی زند»;سینما علیه استبداد ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل درباره ی «پستچی سه بار در نمی زند»;سینما علیه استبداد ۷۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۸

حسن فتحی در «پستچی سه بار در نمی زند» اشتباهات مکرری مرتکب شده است؛ اشتباهاتی که علیرغم ظهور توانمندی های سینمایی اش در اداره صحنه، روایت، میزانس های نمایشی و پیچیده، فیلم اش را تنها به عنوان اثری که توقع دیدن فیلم بعدی اش، را دامن زده، معرفی می نماید نه بیشتر.

اینکه او به اندازه کافی شجاع نبوده که فرضاً چون لینچ تا آخر به شگرد سوررئالیسمی نجات دهنده بگرود و در پایان کار با سعی ای ناموفق می کوشد برای همه زمان سوررئالیستی گردآمده در مکان یک ساختمان منطقی رئالیستی فراهم آورد، همه ی مشکل فیلم نیست، تجمع سنگین فکرها و غلبه ی آنها، و تناقضات مختلف حاصل از اشارتگری های مینی مال و سنگین و پرحجم گرفتن شگردها و تفکر پیچیده از مشکلات دیگر اوست.

«پستچی سه بار در نمی زند» به چشم من یک رساله ی تاریخی دراماتیک و متأسفانه گاهی عقب تر از سریال های جذاب حسن فتحی است و چرا عقب مانده تر و متظاهرتر به تفکر است؟

سینما همواره درگیر یک پرسش اساسی بوده است، در حقیقت یکی از پرسش هایی که سینما پاسخی قطعی برای آن نیافته، همان نسبت تفکر و فیلم و چگونگی این رابطه است.

سؤال دیگری که حول و حوش این پرسش زاده می شود، سؤال نسبت تاریخ و سینماست، در همین فضاست که ده ها چون و چرا می روید. آیا فیلمی وجود دارد که بنیان اش را دغدغه های مفهومی درباره ی تاریخ و فکرها و ارزیابی ها و آگاهی هایی از این دست شکل داده باشد و اثر مهمی به حساب آید؟

من واقعاً نمی توانم از آمارکورد، ساتیرکلون و رم چشم بپوشم. علت آن که بیشتر فیلم هایی که بر مفاهیم و فکرها تکیه می کنند، آثاری جذاب نیستند، ما را کسل می کنند، جز همین بیانیه های مصور و رساله هایی در تاریخ بودن شان چه می تواند باشد؟ از سوی دیگر، شگردهای سینما برای آن که به پرسش های تاریخی، شیرینی و کشش ببخشد، چیست؟ داستان؟ غرابت و فضاهای سوررئال؟ نمادگرایی، جدی نگرفتن واقعیات تاریخ و تقدم بخشیدن به درام و افزودن همه ی آن شگردهای جذاب روایی و شخصیت پردازانه که اجازه می دهد ما از خستگی، مواجهه با قلمبه گویی، سمبولیسم آزار دهنده این نوع آثار رها شویم و دچار و گرفتار غریزه فیلم شویم؛ همه ی جزئیات سینمایی و همه کشمکش های فیلمیک؟

بدیهی است که فیلم، بدون تفکر معنا ندارد. روشن است که حتی در معمولی ترین داستان های سینمایی، تفکری وجود دارد و هرچه سینما به مثابه ی هنر گام هایی به پیش برمی دارد، در تاروپود جذابیت های روایی، شخصیت ها، وقصه، ما بیشتر و بیشتر به جزئیاتی برمی خوریم که محصول تفکری ناب است. جدا از آن که آثار بزرگ در حقیقت متکی به نگاهی بزرگ و با طراوت و ژرف اند و نگاه فیلم چیزی نیست جز تفکر متفرد.

اما در اینجا وقتی که به طور اخص از نسبت تفکر و فیلم حرف می زنم قصدم بنا نهادن فیلم براساس مفاهیم و یا ظهور معناها و مفاهیمی تاریخی در فیلم است، چیزی که دغدغه های متفکرانه فیلمساز است و می تواند به صورت یک پژوهش، یک مقاله ی تحلیلی، مشتی آراء و عقاید مضبوط و داوری و استدلال ارائه شود، اما به سبب امکان فیلمسازی صاحب فکر، دچار وسوسه تبدیل شدن به فیلم می شود و به صورت فیلم ظاهر می گردد.

فیلمی که می خواهد با ما از مسائل مبرم و مهم حرف بزند، فکرهایش را با ما در میان بگذارد و به ما آگاهی ببخشد.

تناقضی که بین اثری مبتنی بر تفکری منطقی / تاریخی و اشاره به پیامدهای عینی تجربه ای بیرونی و سرشت کاربردی رساله / تصویر وجود دارد، با ذات غیرکاربردی / زیبایی شناسانه فیلم اولین ورطه ای است که پیش پای فیلم مفاهیم تاریخی دهان باز می کند .فیلم سینمایی دارای روحی غیرکاربردی است. ما از کلام و ماجرای آن توقع نداریم که ما به ازای واقعی داشته باشد نه تنها آنجا که در فیلم وقتی کسی فریاد می زند آتش آتش، ما از صندلی نمی جنبیم و نمی اندیشیم آتش و گلوله و هر رویداد دیگر واقعی است، بلکه نیز از آن رو که از فیلم طلب نمی کنیم ما را با زمان / مکان واقعی مواجه سازد. ما از فیلم سینمایی نمی طلبیم که آدرس خیابانی را به درستی بدهد و خانه ای در جایی وفادار به شناسنامه ی واقعی اش باشد.

ولی اثری که مدعی ارائه تحلیلی تفکر انگیزه از تاریخ است، نمی تواند خود را از قید پاسخ در مورد حقایق و ابعاد آن تاریخ برهاند. از همین رو، در برابر تفکر منتقد یا نقادانه قرار می گیرد. و در نتیجه، نقد تفکر در این گونه آثار جای مهمی دارد.

جدا از بحث چگونگی تاریخی یک فیلم اندیشه پرداز، بررسی خود فیلم پیش روی ماست. آیا فیلم تمهیداتش را به خوبی با هم گرد آورده و انسجام بخشیده است؟

مثلاً در «پستچی سه بار در نمی زند» ما با شگرد زبان، دشوارسازی، تمهیدات سینمای وحشت و فضاسازی فیلم های ترسناک، نمادپردازی و غیره روبروئیم. یکی از راه هایی که برای سنجش درجه ی موفقیت فیلم وجود دارد بررسی همین ابزارهاست.

بررسی ساختار و عناصرگوناگون فیلم، فرم، بازی و فضاسازی میزانسن و ترکیب بندی و ترفندهای مربوط به فرم اپیزوویک و معضل های ربط دهنده، می تواند در داوری فیلم به ما یاری برساند. بنابراین عوامل «پستچی…» را نمی توانیم بازخوانی کنیم.

قبل از شب دهم من کارهایی از حسن فتحی دیده بودم در فضایی دم کرده و از آن حسن فتحی را با یک تصویر منجمد شده ی متعلق به سال های آغازین دهه شصت و در فضایی ورم کرده و سکوت سرشار از نگاه به یاددارم. اما این شب دهم بود که مرار بود.

باید بگویم حسن فتحی در «پستچی سه بار در نمی زند»، دغدغه های تازه ای را به نمایش نگذاشته است، دراماتیزه کردن رخدادهای تاریخی کار و بار اوست و از شب دهم تا مدارصفر درجه و اینک آخرین فیلم اش برجاست. پس چرا می خواهیم بگوییم «پستچی سه بار در نمی زند» یک رساله ی مصور تاریخی / اجتماعی و هرچند او در نمایش های شکوهمند تلویزیونی اش ضعف و قدرت توأمان به نمایش نهاده اما علیرغم لکنت هایی در سخن طولانی سریالی نظیر مدار صفردرجه، او کماکان یک سریال ساز درجه یک ایرانی است که هر بار بنابه دلایلی متفاوت، فیلم سینمایی اش تأمل انگیزی ساختاری و روایی سریال ها را نداشته و آخرین فیلم اش هم این داوری را مورد تأکید قرار می دهد.

برای من شخصاً جای حیرت است که با وجود آشنایی فتحی به درام، بازی سازی، ایجاد فضای دراماتیک، شناخت روایت، داستان پردازی، چرا او در سریال هایش قابل اعتناء و گرم است ولی در فیلم هایش یا میانمایه و یا پرادا و نماد و مدعی حرف ها و «مفاهیمی» مهم تر از ساختمان سلیس اثر ظاهر می شود و دغدغه های روشنفکرانه اش تا این حد گل درشت و سهل الوصول از آب در می آید و فیلم را ویران می کند؟

* * *

ساختمان سه طبقه ای به ساختار اپیزودیک فیلم حسن فتحی تبدیل شده است، اما در اینجا ساختار اپیزودیک معنای متعارف و همیشگی خود را ندارد. یعنی ما فیلمی به سه بخش مجزا نداریم که ضمناً دارای پیوستاری درونی و یا داد و ستد ساختاری باشند. اما ما سه خط داستانی درهم تنیده داریم که تکه تکه درهم می دوند و به مرور به نقطه ی اوج و رازگشایی می رسند. نوع درهم تنیدگی داستان ها و نوع تکه تکه شدن شان نیز نکته ای است که قابل بررسی است البته شگرد پیوند خوردن داستان ها، به وسیله شگرد ارتباط طبقات با تیله ی پسرک گره خورده و این تیله ما را از طبقه ای به طبقه ای دیگر می برد در هر طبقه، افرادی متعلق به فضای زمان متفاوت زندگی می کنند. گردآوردن سه زمان مختلف در یک ساختمان نمادین خود تنها به یمن یک قرارداد سوررئال می توانست اتفاق افتد. یعنی از نظر زمان نیوتونی، زمان پایان سلسله ی قاجار و ظهور کودتای رضاشاه دارای همزمانی با کودتای ۲۸ مرداد و نیز زمان حال نیست. پس در قدم اول در می یابیم فیلم / تاریخی فتحی مبتنی است بر قراردادهای غیر رئالستیک و سوررئال و به زودی متوجه می شویم این منطق درمی آمیزد با منطق سمبلیک. یعنی هم این خانه ی سه طبقه ی سه زمانی، خانه معمولی نیست بلکه نمادی از وطن است و هم رخدادهای درون هر طبقه، نمادی از رویداد تاریخی و یک دوران از زندگی ایرانی است.

می بینیم که فتحی با دشوارسازی هایی که چون شگردی هردم در روایت و ساختار فیلم بروز می کند، سعی می نماید اثر سینمایی اش حکم یک آشنازدایی سینمایی را بیابد. حال پرسش آن است که او از چه مفاهیمی آشنازدایی می نماید؟

فیلم از یک گروگان گیری در زمان حال شروع می شود. اما زمان مقدم تر تاریخی مربوط به پایان عصر قاجار و شخصیتی فجری، یک شازده عقیم است. پسری که دختری را گروگان گرفته و برای اختفاء به این خانه ی سه طبقه آورده (فروتن و کوثری) در طبقه ی اول ساکن می شود و به زودی ما از سکونت یک لمپن باخبر می شویم که زمانی توجه ی طیب بوده و سوء استفاده ها کرده و گنجی به هم آورده و به نوچه ی شعبان بی مخ بدل شده و حالا در اینجا پنهان گشته، در طبقه دوم و همان شازده در حال ترک وطن با گنجینه اش در طبقه سوم. اما داستان های هر طبقه و هریک از این اشخاص چیست؟ چه اندیشه ای در آن نهان است؟

* * *

اندکی پس از شروع فیلم، در حالی وارد طبقه ی سوم می شویم که با تصویر آشنازدایی شده ای از شازده ای قجری روبرو می شویم که تمرین شمشیرزنی اش، در حقیقت یک رقص مضحک است، تأثیر این رویایی نخستین، بدون تردید ایجاد یک فضای هجوآمیز است. هجوی که نظامیگری اش بیشتر یک مضحکه ی عشرت طلبانه است و از ماهیت قجری یک دوران انحطاط خبر می دهد.

مشکل بزرگ آن است که حرف زدن از بسیار چیزها و فکرها سبب می شود ما مجالسی پیدا نکنیم که این تصویر آشنازدایی شده از داوری فیلمساز درباره قاجار، روایت و داستان و جزئیات اقناع کننده اش را بیابد و بیشتر ما با اشاراتی مینی مال روبروئیم در حالی که سنگین گرفتن و دشوارسازی صحنه در تعارض با اشارتگری مینی مالیستی به تاریخ و شخصیت قرار دارد.

اما داستانی که فتحی می گوید تا ما را با روح یک دوران از یک تاریخ گرفتار جهالت و خشونت و قدرت مستبد آشناسازد، تا چه میزان با چالش های آن زمان هماهنگ و چه قدر مبین سطحی کردن اشاره ای و گذرای تاریخ است؟

فضای هزار و یک شبی حکایت طبقه ی سوم، چه حرف عمیق و تازه ای دارد؟ در حالی که فیلم اهمیت اش را بر حرف اش استوار ساخته است. این یک شوخی است اگر مدعی شویم؛ آنچه مربوط به بازی و میزانسن و سینمای طبقه سوم است، پدیده ای در سینمای ماست. البته فتحی بازی گردان زبردستی است. مهارت نمایشی او در کاربرد زبان، انکارناپذیر است تا بدان حد که میل دارد کار بعدی او را بدون مشکلات فیلم حاضر تماشا کند. ولی با همه ی اینها صرف کاربرد زبانی سرشار از بازی های زبان عامه ی تهرانی با متلک ها، تکیه کلام ها ،ضرب المثل های متعدد و مهارت در حرکت دوربین و تعیین جایگاه آن و به حرکت درآوردن آدم ها، از فیلم او شاهکار نمی سازد.

خوب می ماند در آنکه ما زمان حال و نمایش پدر و دختر گروگان گرفته شده را بهانه ی ایجاد فضای محتوای طبقه سوم حساب کنیم یا کل این ماجرا را ابزار شکل دادن به منطق حکایت زمان حال بپنداریم.

بدیهی است که توجیه رئالیستی داستان های سه طبقه اصل نیست، و خود داستان های هر طبقه قصد رازگشایی از یک برهه از تاریخ معاصر را دارد.

اگر چنین است، از همان داستان طبقه ی سوم شروع کنیم تا ببینیم چه کشفی طی آن صورت گرفته است.

در این طبقه داستان شازده، سوگلی و خدمتگزار جوانی که فرزندی عجیب و غریب دارد و بانوی اصلی شازده که قصد سم خوراندن به همسر شهوتران عقیم اش! را به دست همان زن جوان کرده روایت می شود. مرد قجری درمی یابد و اقدام به قتل بانوی خود و کنیزوا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.