پاورپوینت کامل ستاره ی دنباله دار؛ سلمان هراتی ۵۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ستاره ی دنباله دار؛ سلمان هراتی ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ستاره ی دنباله دار؛ سلمان هراتی ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ستاره ی دنباله دار؛ سلمان هراتی ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

ای کاش درختی باشم

تا همه تنهایان

از من پنجره ای کنند

و تماشا کنند در من

کاهش دلتنگی شان را

اگر این گونه بود

پس دلم را

به سمت نخورده ترین قسمت آسمان می گشودم

تا معبر نکوترین عطرها باشم

من تصویرهایی دارم

از سکوت

که در بیانش

واژه ها لالند

و کلمه ها کوچک

بروز سکوت

در جنگل کلمه.

(ص ۴۰ / درس به خانه خورشید)

«سلمان هراتی» عابری است که در فاصله سال های «۶۵-۶۲»، در آب در سماور کهنه»ی شعر ما می ریزد تا «ترانه های بعثت سبزش» را در خاطره ها شکوفا کند. «دنیا در باتلاق تقلب» دست و پا می زند، اما او با «پنداری نیک» در اندیشه ی «زلزله محتومی» است و «در کسوف دلها» «هزاره آوار» را به انتظار آکنده از شوق – اما اندوهگنانه به تماشا می نشیند.

شعر سلمان هراتی «آواز ستاره ی دنباله دار»ی است که در بهاری حقیقی، سجاده ی باد و باران را در نَفسِ شکوفه ها می گستراند و در زمستانِ قرون، «جمهوری گل محمدی» را که «امتزاجِ خاک و آسمان» است، انتشار می دهد؛ زمزمه ای برای داغدارترین لاله و مرهمی بر زخمِ دیر سال آفتاب… .

سلمان در فاصله ی چند تابستان کوتاهی که فرصت اوست، شجره ای مبارک است و زایا، با دستاوردهای فراوان، زاییده بینش و شهود و دردمندی. گیرم که در تقاطع چشم ها، لبخند شکوفایش به لبخندی دیگر گره خورد، تأثیری پذیرفت و تأثیری گذاشت، جرحی بر او نست. قابلیت های شگرفی در روح داشت که او را در زمره بهار آوازترین چکاوکان این سال های ارغوانی جای داد.

در کارهای اولیه ی «سلمان» که در دفتر چاپ نشده ی با خویش نشستن، در خویش شکستن آمده و خاطره واری است از پرسه در کوچه های شعر – سلمان را می یابیم که تازه با وزن آشنا شده و گاهی درگیرودار با وزن می شکند، او می کوشد تجربه هایی را به ویژه در شعر آزاد (بی وزن) پیش ببرد، لحن شعرهایش بیش از همه به «سهراب» می زند و افت و خیزهای تکنیکی بسیاری را می چشد، با این همه جوهره ی سرشار شعر در عروق سطرهایش سیلان دارد:

وقتی صدای خروس می آمد

میان رؤیت شاداب غنچه ها

حضوری منتظر را

به تماشا نشستم

و روی پله

هیاهوی کفش های مسافر را

که

به سمت همیشه فهم مرگ

جاری بود

مثل غروب،

شکل اشیاء

به چشم من گرفته می آمد

من آمدم

و خیابانِ غربت

مرا برد…

در شعرهای «۶۴ و ۶۳» شتابندگیِ کمالِ «سلمان» را شاهدیم. او در مفردات، ترکیب آفرینی ها و نحو کلام؛ با تکیه بر بصیرت و شجاعت به توفیق هایی می رسد که زمینه های لازم برای دستیابی به فضایی پرطراوت و مستقل را فراهم می آورد. رگه هایی از «تأثیرپذیری خلاق» از شعر معاصران را در شعر همین دوره او می توان مشاهده کرد:

زمین اگر برابر کهکشان تکرار شود

حجم حقیری است

که گنجایش بلندیِ تو را نخواهد داشت

قلمرو نگاه تو دور تراز پیداست

و چشمان تو معبدی

که ابرها نماز باران را در آن سجده می کنند

زمین

بی تو تاول معلّقی ست

بر سینه آسمان

و خورشید اگرچه بزرگ است

هنوز کوچک است

اگر با جبین تو برابر شود

دنباله تو

جنگل خورشید است

صبح، انعکاس لبخند توست

که دم مرگ به جای آوردی

آن قسمت از زمین

که نام تو را نبرد

یخبندان است

(ص ۲۳ / از آسمان سبز)

در شعر «سلمان» تعصب به هیچ قالبی دیده نمی شود، شعر در هر قالبی – اگر شعر باشد – شعر است؛ پس قالب ها بماند برای آدم های قالبی. «سلمان» که دغدغه ی هیچ قالبی را در سر نمی پروراند، بی هیچ تکلّفی، دوبیتی های خورشیدی اش را زمزمه می کند:

غم عشقی که در دل می نهفتم

شبی آن را به چشم خسته گفتم

دِل من مثل ابری گریه سر داد

سَحر شد، مثل خورشیدی شکفتم

(ص ۱۷۱ / از آسمان سبز)

و نیز غزل های زلال و دلنشین اش را:

پیش از تو آب معنی دریا شدن نداشت

شب مانده بود و جرأت فردا شدن نداشت

در آن کویر سوخته، آن خاک بی بهار

حتی علف اجازه زیبا شدن نداشت

چون عقده ای به بغض فرو برد حرفِ عشق

این عقده تا همیشه سروا شدن نداشت

(ص ۸۲ / درس به خانه خورشید)

و همین سیر و صراط است که در شعرهای نیمایی و سپید دنبال می شود.

این نکته را پیش تر از این نیز آورده ام که یک تعصّب را برای سلمان و شعرا و باید پذیرفت و آن اصرار در نوگردانیدن زبان، به کار گرفتن شجاعانه ی واژه ها و ترکیب ها و داشتن بیانی امروزی است از مضامین تازه و کهنه و حتی از مضامین به ظاهر فرسوده و تهی از پتانسیل شعری.

اوج این اصرار و کمالِ آن را در شعرهای آخر – شعرهای بیست و شش سالگی – «سلمان» می یابیم، به ویژه در نیایش واژه ها، اگر شعرهای آغازین، گاه و بی گاه به صراحت ها و گزارشگری های ژورنالیستی که فروپاشنده ی شعرند، چنگ می زند، اگر لحن و فضا در شعاع تأثیر معاصران گرفتار است، اگر به «ایجاز عمودی» بهای چندانی داده نمی شود، اگر واژه ها تازه وارد و تراش نخورده جلوه می کنند، اگر به بابت درونیِ شعرها و حلقه ی واسط سطرها و مصراع ها چندان عنایتی نیست و سطرها – اغلب – بر محور یک حسّ عاطفی و بر بستر سلسله ی از تداعی های شخصی ترتیب می یابند و…، در شعرهای واپسین، هوشیاری و جهش های بلند و باورنکردنی، شعر سلمان را به سمت بالندگی می کشاند:

در شب تجرد محض

شب بی زمزمه

تو را می شنوم

و تنفس آسمان را

و خواب برگها را

در شب شگفتی

تو را می شنوم

و صدای پای عمر را که می گذرد

و بوی مرگ را

که پیش می آید

و در این هنگام

حسرت درختی است،

خشک و بی برگ

و شب با اندوه برقرار می شود

و من می شنوم

تو را و گریه های دلم را

دیگر سخنی نیست

و نه حتی شعر

من در خلاء گم می شوم

که کناری ندارد…

(ص ۵۴ / دری به خانه خورشید)

* * *

این گزارشواره ی کلی و اشارت آهنگ شما و نمایی بود از روساختِ شعر «سلمان»، اما آن جنبه از شعر او که مهم تر است و مایه تمایز او از همگنان و هم دوره هایش، وجه درونی شعرها و نگاه شاعرانه ی اوست؛ مروری بر چشم های او و حضور و نگرش او به عالم و آدم. وگرنه فراوان اند شاعران ریز و درشتی که به فرم و زبان و فضای مستقل شعری رسیدند و یا می رسند، بی آنکه در تحلیل نهایی، دستاوردشان غبارِ رشک و غبطه ی دریغی برانگیزد.

«سلمان» – هم – ذهنی اجتماعی دارد. دغدغه های مختلف اجتماعی در حرف های او موج می زند، اما دغدغه های او کدام اند؟

بیایید به شعرها نگاه کنیم:

بگذار گریه کنم

نه برای تو

نه نه نه! بل برای عاطفه ای که نیست

و دنیایی که

انجمن حمایت از حیوانات دارد

اما انسان

پا برهنه و عریان می دود

و در زکام دفن می شود

برای دنیایی که زیست شناسان و مانتیکش

سوگوار انقراض نسل دانیاسورند

دنیایی که در حمایت از نوع خویش

گاو شده است

بگذار گریه کنم

برای انسان ۱۳۵

انسانِ نیم دایره

انسان لوزی

انسان کج و معوج

انسان واژگون

انسانی که راه کوره های مریخ را شناخته است

اما هنوز

کوچه های دلش را نمی شناسد

برای دنیایی که

با «والیوم» به خواب می رود

و در مِه غلیظی از نسیان

دست و پا می زند

دنیایی که چند صد سال پیش

قلب خود را

در سلطل زباله «کاپیتالیسم» قی کرده است

در این برهوت غول پرور

(ص ۱۵/ از آسمان سبز)

می بینیم که سلمان ادای «قدّیسین» را در نمی آورد و فارغ از مکان و زمان در خلأیی مبهم و مرموز به زمزمه های موهوم بال نمی کوبد، یا در هاله ای از جبر کور مادی و «دترمینیسم» آهنین – و در نهایت منحط – اندوهی از جنس اسفل السافلین را به فریاد برنمی خیزد. دغدغه های انسانی او مبتنی بر بینش واقع بینانه که است آدمی را نیمه خاکی – نیمه افلاکی می داند و حاصل پیوند ناگسستنی تن و روح.

از این رو همان قدر نگران کرشمه ی دست های پلید و اهریمنی «زر و زور و تزویر» – چهره های رنگارنگ آن – است که نگرانِ از دست رفتن معنویت و تهی شدن انسان از خویش در ازدحام پوچی و ابتذالِ خوشی ها:

آدم را میل جاودانه شدن

از پله های عصیان بالا برد

و در سراشیبی دلهره ها

توقف داد

از پس آدم، – آدم ها

تمام خاک را

دنبال آب حیات دویدند

سرانجام

انسان به بیشه های نگرانی کوچید

و ما امروز

چه روزهای خوشی داریم

و میل مبتذلی که مدام ما را

به جانب بیخودی و فراموشی می بَرَد

(ص ۷۱ / از آسمان سبز)

اینجا همه با آسمان حرف نمی زنند

اینجا – زیرنئون – آسمان پیدا نیست

مردم برای بازگشایی دلشان

به کافه می آیند

آنان به لحظه های بعد از اکنون

به عبث امیدوارند

آنها هنوز

بهانه های روشن دل را نشناخته اند

و در نیمکره تاریک دل آرمیده اند

ما چقدر غافلیم

ما که به بوی گیج آسفالت

عادت کرده ایم

و نشسته ایم هر روز کسی بیاید

زباله ها را ببرد

چه انتظار حقیری!

دلم برای جبهه تنگ شده است

چقدر صداقت نیست

چقدر شقایق ها را ندیده می گیریم

حس می کنم سرم سنگین شده است

(ص ۸۲ / از آسمان سبز)

«سلمان» همانند بیش تر شاعران این مرز و بوم، تماشاهای اندو

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.