پاورپوینت کامل مسیری و مسیر حقیقت جویی ۸۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مسیری و مسیر حقیقت جویی ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مسیری و مسیر حقیقت جویی ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مسیری و مسیر حقیقت جویی ۸۲ اسلاید در PowerPoint :

۴

سوم ژانویه ۲۰۰۸ یکی از نوابغ عالم اندیشه و پژوهش در مصر چشم از جهان فرو بست. دانش مردی که در کار پژوهش، گستردگی و استواری و ژرفا را یکجا داشت و برای یک اثر ماندگار و استوارش سی سال از عمر خود را گذاشت. روح جست وجوگرش از پاسخ های طبق معمول به پرسش های معاصر سیراب نشد و ابراهیم وارستارگان مجازی را در مکتب دیگران آزمود و به افول آنان پی برد و بار دیگر و با نگاهی آگاه به جام جمی بازگشت که نزد خود داشت ولی به درستی نمی شناخت. او دکتر عبدالوهاب المسیری و بلکه چنان که خود ابراز می کرد، سیدعبدالوهاب المسیری است.

در این مقال به زندگی، تحولات فکری، ویژگی های روش شناختی، پروژه فکری و معرفی آثار این بزرگ مرد فقید خواهیم پرداخت.

زندگی

عبدالوهاب در ۸ اکتبر ۱۹۳۸ در شهر دمنهور در نزدیکی اسکندریه در شمال قاهره دیده بر جهان گشود. پس از تحصیلات اولیه در سال ۱۹۵۵ در رشته زبان و ادبیات انگلیسی دانشگاه اسکندریه تحصیلات دانشگاهی اش را آغاز کرد. در سال ۱۹۵۹ فارغ التحصیل شد و پس از مدتی کار اداری در دانشگاه، در سال ۱۹۶۳ به ایالات متحده رفت و در سطح فوق لیسانس ادبیات انگلیسی در دانشگاه کلمبیا ادامه تحصیل داد. سپس مرحله دکتری را در دانشگاه رتجرز پی گرفت و در سال ۱۹۶۹ موفق به دریافت مدرک دکتری از این دانشگاه شد. در همین سال به مصر بازگشت و به عضویت هیأت علمی دانشکده دختران دانشگاه عین شمس درآمد.

در سال ۱۹۷۰ به مشاور وزیر ارشاد ملی – که در آن زمان محمد حسنین هیکل نویسنده و روزنامه نگار معروف عهده دار این مقام بود – منصوب شد. پیش از این، میان آن دو رابطه دوستانه عمیقی برقرار بود.

در سال ۱۹۷۲ کتاب «نهایه التاریخ؛ مقدمه لدراسه بنیه الفکر الصهیونی» از المسیری منتشر شد که وی آن را نخستین اثر حقیقی اش می دانست. سپس نخستین دانشنامه اش در سال ۱۹۷۵ با عنوان «موسوعه المفاهیم و المصطلحات الصهیونیه» منتشر شد. در همین سال وی به ایالات متحده رفت و مشاور نمایندگی دائم اتحادیه عرب در سازمان ملل متحد شد که این همکاری تا سال ۱۹۷۹ ادامه داشت. در سال ۱۹۷۹ با بازگشت به مصر، بر سر کار تدریس خود در دانشگاه عین شمس بازگشت. در سال ۱۹۹۰ از کار تدریس در دانشگاه کناره گرفت و پژوهش و نگارش را تنها حوزه فعالیت خود قرار داد. در سال ۱۹۹۶ کتاب الصهیونیه و النازیه و نهایه التاریخ: رؤیه حضاریه جدیده» و سپس در سال ۱۹۹۹ دانشنامه الهیود و الیهودیه و الصهیونیه را منتشر کرد. در سال ۲۰۰۷ وارد جریان سیاسی «جنبش مهری برای تغییر» (کفایت) شد که هدفش مبارزه با حکومت حسنی مبارک و تلاش برای سرنگونی آن از راه مسالمت آمیز بود.

تحولات فکری

آدمی را نمی توان در برابر تأثیر محیط اجتماعی و فرهنگی و فضای عمومی حاکم بر جهان و روندهای جهانی بیمه کرد. قرن بیستم قرن ظهور ایدئولوژی هایی بود که مدعی حل همه مشکلات بشریت و رهایی انسان بودند و در چند دهه ایدئولوژی مارکسیسم و کمونیسم توانست خود را به عنوان یکه تاز معرکه اندیشه و فرهنگ و مبارزه معرفی کند و با جذب بسیاری از پیروان ادیان، موجودیت ادیان را با خطر مواجه نماید. نارسایی تفسیر متولیان رسمی و سنتی ادیان از سویی و نارسایی فهم دینی تحصیل کردگان علوم جدید از سوی دیگر سبب روی آوردن آنان به مکتب های فکری بشری شد. اما رفته رفته بسیاری از این روی گردانندگان، بار دیگر به دامن دین روی آوردند؛ هرچند با تفسیرها و انتظارهایی متفاوت از دین و هرچند با درجات متفاوت بازگشت.

طه حسین، اسماعیل مظهر و منصور فهمی در نیم اول قرن بیستم و طارق البشری، محمد عماره، عادل حسینی و عبدالوهاب المسیری در نیمه دوم این قرن از نمونه های این رفت و آمد هستند.

المسیری در دوره جوانی، مدتی کوتاه به عضویت جماعت اخوان المسلمین درآمد و سپس از آن بیرون آمد زیرا برنامه آنان را در آن زمان برای پاسخ گویی به پرسش های فکری و سیاسی خود کافی نمی دید: «سپس پرسش های فلسفی و فکری ام عمیق تر شد و در نتیجه به مارکسیسم روی آوردم و به عضویت حزب کمونیست سراسری مصر درآمدم و به گمانم در آن زمان محمود امین العالم دبیر کل حزب بود. اما این حزب پس از مدتی به چند حزب منشعب شد. پس از انقلاب ژوئیه به شورای آزادی بخش پیوستم، زیرا همانند بسیاری از هم نسل های خود بر آن بودم که راه نوزایی و توسعه، وجود حزبی واحد و دولت مرکزی قوی است. ولی اکنون معتقدم که تجربه تاریخی ما در مصر و جهان سوم، نادرستی این دیدگاه را ثابت کرده است. جالب توجه این است که کشف کردم بسیاری از کمونیست های شهر دمنهور، پیش از ورود به حزب، عضو اخوان المسلمین بودند و به عکس.»

المسیری دراین دوره به ترجمه کتاب تضاد مائوتسه تونگ اقدام کرد. که نخستین ترجمه عربی این کتاب به شمار می رود. «در سال ۱۹۷۰ در اثنای تدریس در دانشکده دختران دانشگاه عین شمس، در جلسه ای از روشنگری غربی سخن گفتم و محاسن فراوان روشنگری غربی از جمله عقلانیت آن را ستودم. در جلسه بعدی که موضوع درس شعر معاصر انگلیسی بود و نوبت به برسی شعر «زمین ویران» تی.اس. الیوت رسیده بود، درباره بحران انسان مدرن و به هم خوردگی و بیگانگی اش از خویش و از طبیعت سخن گفتم. در اثنای سخن احساس بیهودگی شدیدی کردم. زیرا از خود پرسیدم که چگونه ممکن است فرهنگ روشنگری، سر از ظلمات زمین ویران درآورد؟ چگونه من می توانم از ساعت ۹ تا ۵۵/۹ دقیقه برای دانشجویان از تمدن غرب به عنوان تمدن روشنگری سخن بگویم و بدان بشارت دهم و از ساعت ۱۰ تا ۵۵/۱۰ دقیقه برای همان دانشجویان توضیح دهم که آن تمدن روشنگری در حقیقت همین سرزمین ویرانه است؟ پس باید تفسیر کلی ای می یافتم که می توانست این تضاد را تفسیر کند و به وحدت نهفته در پس تنوع و بلکه پشت این تضاد آشکار روشن برسد».

اما مرحله نخست از بازنگری فکری نه در مصر که در غرب اتفاق افتاد: جالب است که کشف دوباره اسلام را زمانی آغاز کردم که در غرب بودم. نخست با مشاهده آثار و عتیقه های مسلمانان در موزه های غرب که عظمت تمدن اسلامی را به من شناساند. و سپس تمدن اسلامی را نشان داده اند و نیز مطالعه آثار کسانی که می کوشند اسلام را به عنوان نظام فکری مستقلی مطالعه کنند و از تأثیر پژوهش های سید حسین نصر، مالک بن نبی و فضل الرحمن و سپس آثار مجموعه المعهد العالمی للفکر الاسلامی باید یاد کنم. وی از میان منابعی که تأثیر شگرفی بر وی نهاده اند از کتاب اسلام، میان شرق و غرب، تألیف علی عزت بگوویچ یاد می کند، که به تعبیر وی دیدگاه انسانی، اسلامی درخشان و عظیمی از هستی ارائه می کند. «بگوویچ از انسان آغاز می کند و به ماوراء و خدا می رسد و نه از خدا به انسان؛ چنان که بسیاری از متفکران و انسان از آن مسیر می روند. برای مثال او معتقد است که انسان موجودی متافیزیکی است و همواره در جست وجوی معناست و نمی تواند در چارچوب الگوی مادی صرف قرار گیرد. از این رو باید به چیزی که فراتر از سطح مادی است ایمان داشته باشد که آن، می تواند نژاد باشد و یا وطن باشد و یا بستنی؛ و خود اینها هم متافیزیکند، اما فاقد پوشش اخلاقی.»

با این حال المسیری، ریشه های فرهنگی و دل مشغولی های فکری اش را هم در این بازنگری و بازگشت مؤثر می داند و می گوید: «یک عنصر ثابتی که در طی همه این تحولات و گردش های فکری و عملی فراوانم هیچ گاه دست خوش تغییر و تحول نشد، ایمان من به انسان به عنوان مقوله ای مستقل از قوانین طبیعت و ایمان من به قدرت انسان بر فراتر رفتن از ذات و شخصیت طبیعی و شرایط اجتماعی و تاریخی اش بود. همین ایمان مرا به گردن نهادن به مارکسیسم واداشت و همین ایمان مرا به پشت سرنهادن و فراتر رفتن از آن حرکت داد. تا این که به آستانه ایمان به انسان و خدا رسیدم. زیرا انسانی که از قوانین مادی فراتر می رود به باور من، بزرگ ترین شاهد وجود خداوند است.»

یکی از پارادوکس هایی که در مرحله پیش از تحول فکری المسیری وجود داشت و التفات وی بدان، موجب تزلزل در باورهای اساسی مارکسیستی اش شد این بود که در هنگام اقامت در ایالات متحده دریافت که همه دوستانش یا ریشه کاتولیکی دارند و یا یهودی؛ و این مسأله شگفتی او را برانگیخت: «من در دروس مارکسیسم یاد گرفته بودم که دین چیزی جز افیون توده ها نیست و بخشی از رو بناست که می توان آن را با ارجاع به زیر بنا تفسیر کرد و از این رو نمی توان دین را مبنایی محکم برای طبقه بندی و فهم قرار داد، چرا که تنها مبنای طبقه بندی – چنان که آموخته بودیم – مبنای اقتصادی بود. با این حال متوجه شدم که مؤلفه دینی تنها راه تفسیر و توجیه جذب شدن من به کاتولیک ها است». و از این جاست که در او تحولی پدید می آید: «خلاصه سخن این که کشف کردم دین به مثابه مقوله ای تحلیلی است و نه صرفاً بخشی غیرحقیقی از روبنا که فی ذاته اهمیتی ندارد و می توان آن را در چارچوب عناصر اقتصادی، تفسیر(کشف و رسوا) کرد. و نتیجه گرفتم که مؤلفه دینی صرفاً پوسته نیست بلکه بخشی از موجودیت و هویت است. از این رو آن باور به رو بنا بودن دین فرو ریخت… در آغاز احساس می کردم که مقوله دین دارای کارکردی واقعیت مادی است و نه بخشی فرو بسته از جهان غیب. یعنی به تدریج، دین در تصور من بخشی از کیان تاریخی بشر و نه منفصل از آن به چشم آمد و از این رو با تجربه دینی اسلامی آشنا شدم تا بتوانم منطق درونی آن را بفهمم».

تأملاتی که المسیری را در مسیر رسیدن به ایمان دوباره یاری کرد، گاه از اموری بسیار ساده که شاید بسیاری آنها را دستمایه ای برای تأمل و ژرف اندیشی نمی دانند آغاز می شد: «به تجربه های ساده بشری مانند عشق خودم به دکتر هدی می اندیشیدم که از تفسیر مادی آن ناتوان بودم. در کتاب های مارکسیستی جست وجوی فراوانی کردم تا در تعریف مارکس از ازدواج خواندم که ازدواج رابطه ای اقتصادی و سرشار از عشق است. یعنی این که خود مارکس هم در دام دوگانگی ایمانی ای افتاده که میان ماده (رابطه اقتصادی) و روح (عشق) تمییز نهاده است. وقتی فرزندمان، نور به دنیا آمد، چهار، پنج روزی در گوشه حیرتی نشستم و به وضع خود اندیشیدم. از خودم می پرسیدم: آیا معقول است که این دخترک، صرفاً محصول برخی آنزیم ها و غدد باشد؛ یا این که امر انسانی یگانه ای وجود دارد که تفسیر مادی را برنمی تابد؟ چگونه این دخترک از رحم مادرش زاده می شود و به محض زادن، رابطه ای میان او و مادرش شکل می گیرد که من بخشی از آن هستم. بعد از تولد او ناگهان، علاوه بر همسرم، همه زنانی که همکار و دوست من هستند، مادر او می شوند و عالم دیگری پیدا می شود که من با آن نسبتی ندارم. از این دست پرسش ها تنها زمانی خلاصی یافتم که شعری سرودم و چون نیک نظر کردم تصویرهای مجازی دینی متعددی در آن دیدم. باز این پرسش در من شکل گرفت که انسان مادی گر چگونه می توان شعر دینی بسراید؟ آیا الگوی مادی در تفسیر لحظه ولادت و ارتباط پدر و مادر با کودک شکست خورده است؟»

با این حال این سیر بازگشت آن قدر کند بود که بعدها خود المسیری نیز از آن با شگفتی یاد می کند و می گوید: گاه تصور می کنم که هیچ کس به اندازه من در برابر ایمان دینی مقاومت نکرده است. علت آن هم گرایش عقلی تند من بود. بنابراین الگوی تفسیری ترکیبی که قانون انسان را از قانون ماده جدا می کند، به آسانی جانشین الگوی تفسیری مادی – که انسان و ماده را تابع قانون واحدی می داند – نشد و این فرآیند یکباره رخ نداد، بلکه فرایند طولانی و سختی بود که بیش از ربع قرن به درازا کشید و من با آن که نارسایی فلسفه مادی را احساس می کردم و تضادهای آشکار میان الگوی (مادی) مسلط بر ذهن خود و تجربه و سلوک و احساس خود نسبت به پیرامون خود را درک می کردم و با آن که می کوشیدم کمی از مقولات مادی محض فاصله بگیرم، در همان حال می کوشیدم تا حد توان در درون مرزهای فلسفه مادی درنگ کنم و از آن بیرون نیایم. زیرا کنار گذاشتن یک مقوله فکری مسلط و جایگزین کردن مقوله ای دیگر مسأله ای آسان و سبک نیست، از این رو به جست وجو در مقولات مادی که در عین حال، از اندازه ای از ثبات و تداوم در عالم صیرورت مادی برخوردار بودند، روی آوردم تا همین مقولات را به عنوان مرجع نهایی و منبع ارزش و هدف و رویکرد خود قرار دهم و خلاصه این که کوشیدم تا مقوله انسان آزاد مستقل را از سقوط در قرقگاه طبیعت / ماده ای که قطعاً دست خوش تغییر است نجات دهم به شرط آن که در درون مرزهای ماده باقی بمانم. و این چه پارادوکس آشکاری!» در مسیر بازگشت، المسیری در الگوها و مکتب های تفسیری دیگری هم درنگ و تأملی می کند که مطالعه نظریه ساختارگرایی نمونه ای از این دست است: «زیرا وقتی در حال کندن از مارکسیسم و جست

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.