پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و دنیای دین یافته(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و دنیای دین یافته(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و دنیای دین یافته(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل انقلاب اسلامی و دنیای دین یافته(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
نگاهی به وضعیت دین در جهان قبل از انقلاب اسلامی
گفتار اول: وضعیت دین در غرب
۱. دین در مقام نظر
وضعیت دین در دنیای غربِ قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را باید به گونه ای تاریخی بررسی کرد. برای این منظور باید نیم نگاهی به سیر تطور دین در غربِ پس از رنسانس انداخت؛ زیرا قبل از رنسانس، تقریباً جهان بینی تقریباً تمامی اقوام کره زمین، این گونه بود، که معتقد بودند در بالای هرم هستی، خدا، در میانه آن، انسان و در قاعده آن، سایر کائنات می باشند. با شروع رنسانس، هرچند بسیاری از دانشمندان برجسته علوم طبیعت، هم زمان، خود جزو عالمان دین بودند، اما با پیش رفت علوم فیزیکی در قرن هفدهم و هیجدهم، کم کم این نوع جهان بینی تغییر یافت و هم زمان با احساس استغنای دانشمندان علوم طبیعی از دین، گمان کردند که بدون نیاز به «خدا» و «دین» و تنها به مدد «علم»، می توان به همه پرسش ها و نیازهای انسانی پاسخ گفت. در این جهان بینی، سیر جایگزینی انسان به جای خدا در رأس هرم هستی کاملاً مشهود بود.
با اینکه بیش از یک قرن از فاصله میان ظهور نیوتون و لاپلاس نمی گذشت، ولی نیوتون اعتقاد داشت که یک منظومه شمسی منظم و پایدار صرفاً نمی توانسته از علل طبیعی نشأت گرفته باشد و دخالت خداوند برای پایدار کردن آن لازم بوده است، اما لاپلاس معتقد بود، منظومه شمسی خودش حرکت خود را تصحیح می کند و نیازی به دخالت خداوند نیست و البته بین پیدا شدن بویل (معاصر نیوتون) و پریستلی نیز بیش از یک قرن فاصله نبود، اما در حالی که از نظر بویل، ماده با سرشت ذرهّ ای خود فاقد توانایی ذاتی و حرکتش مدیون اراده خداوند بود، در دید پریستلی، تمایز ماده روح ناپدید شده بود و جایی برای روح وجود نداشت و نیز معتقد بود که خداوند بر ذهن انسان تأثیری ندارد.(۱)
شک فلسفی و روش عقلی دکارت، تجربه گرایی فرانسیس بیکن، پیشرفت علم، تحولات سیاسی اجتماعی از جمله انقلاب کبیر فرانسه و… در مجموع، باعث شدند تا «دینِ مبتنی بر وحی» مورد سوءال و تردید قرار گیرد و به جای آن تفکر دئیسمی (خداباوری فارغ از وحی) بنشیند. توسعه منطقی تفکر دئیسمی به شک گرایی هیوم در انگلیس و به ماتریالیسم لامتری و هولباخ و پوزیتیویسم اوگوست کنت در فرانسه منتهی شد. در گام بعدی، ظهور هیوم (۱۷۱۱ ۱۷۷۶) در انگلیس و کانت (۱۷۲۴ ۱۸۰۴) در آلمان، بیش از پیش به تضعیف متافیزیک منجر شد. سیر حذف دین و متافیزیک در غرب، و تکیه بر علم تجربی و داده های آن تا دهه هشتاد قرن بیستم رو به تزاید و تکامل گذاشت تا جایی که از نیمه قرن نوزدهم به بعد، کتابِ نیچه تحت عنوان الاهیات مرگ خدا – که کتاب «خدا مرده است» به عنوان یکی از مهم ترین مصادیق آن – شکل گرفت.
نیچه ابطال تدریجی کلیه ارزش های مابعدالطبیعی را که از آغاز تفکر غرب پدید آمده، به مرگ خدا و نهیلیسم تعبیر می کند، چه، اگر ایمان به این که این جهان عرصه تحقق پذیری طرحی است، که خدا افکنده، سست شود، همه ارزش هایی که متکی برآن هستند نیز باطل خواهد شد. مرگ خدا اکنون موءید زوال نیرویی است که طراح تاریخ مقدس بوده است و آن چه را که موجب نابودی این طرح الهی می شود، می توان جنبه «جایگزینی نهیلیسم» نامید. نهیلیسم به تدریج «خرد انسان» را جایگزین «وحی الهی» می کند و در مراحل بعدیِ این سیر که روش تقلیلی نیز هست غرایز و نفسانیات، جایگزین خرد می شوند. نهیلیسم و به عبارت دیگر، کاهش وجود، به ارزشی است که سوای وجود است. هر ارزشی که تنها از خرد انسان برخیزد ناگزیر به نهیلیسم خواهد انجامید. نهیلیسم برای نیچه در دو مرحله پدیدار می شود: نهیلیسم منفعل(۲) و نهیلیسم فعال.(۳) نهیلیسم منفعل سرپیچی از هر کوششی در جهت نظام بخشیدن به حیات و استغراق هرچه بیشتر در سرگرمی های تهی و پناه بردن به اشتغالات حرفه ای است، به نحوی که دیگر هیچ آرمانی جز کوشش مذبوحانه برای صیانت، نفس نماند، و غایت حیات در آرمان های تهی و فرومایه زندگی خوب و سعادت ظاهری خلاصه می شود. این برداشت به ظاهر بی ضرر از زندگی، بی گمان زندگی ای است که به بطالت تنزل یافته است. نیچه ظهور نهیلیسم فعال در دویست سال آینده را پیش گویی می کند، که همان انفجار خشم انگیز نیروی نابودی است. در این مرحله، ناگهان نه فقط ورطه نیستی همه ارزش ها دهان باز می کند و خط بطلان بر همه چیز می کشد، بلکه اگر دست های مان را هم دراز کنیم، چیزی جز نیستی نصیب مان نخواهد شد.(۴)
به طور کلی، مجموعه دیدگاه هایی را که در غرب مستقیماً باعث تحدید و تهدید قلمرو دین و در نهایت به حذف و اشغال آن و در نتیجه، به نهیلیسم منجر شده است، می توان تحت عناوین کلی ذیل دسته بندی کرد:
۱-۱. دیدگاه های تقلیل دهنده
الف. تقلیل دین به اخلاق
بر اساس این دیدگاه، دین به طور کلی نادیده گرفته نمی شود، بلکه به یکی از اجزای خود، یعنی اخلاق تقلیل پیدا می کند. صاحبان این نظریه که خود در طیف وسیعی قرار می گیرند معتقدند: کارویژه و غایت دین، اخلاق است و یا باید چنین باشد. از میان فیلسوفان بزرگ غربی، کانت مهم ترین فیلسوفی است که به این نظریه قایل است. وی معتقد است: «مجموعه آن چیزی که آداب و رسوم دینی خوانده می شود، در جهت اراده ما به سوی استکمال اخلاقی است».(۵) به همین دلیل، وی معتقد به سنت دین طبیعی بود و خداوند را به عنوان یک آرمان علمی و اخلاقی و نه منبع فوق طبیعی وحی و اقتدار تلقی می کرد.(۶) وی این گونه استدلال می کند که اخلاق مستلزم آن است که آدمیان به تناسب فضیلت و تقوای خود پاداش داده شوند، ولی در زندگی عادی، غالباً کسانی که متقی و بافضیلت نیستند، خوشبخت تر و کامیاب تر از دیگران هستند. بنابراین، پاداش حقیقی اخلاق در این زندگی حاصل نمی شود و لذا باید حیات دیگری باشد تا آدمیان به پاداش و کیفر حقیقی رفتار خود برسند. همین نکته کانت را به این نتیجه رسانید که اولاً: خدایی هست، و ثانیاً: معادی باید باشد، و ثالثاً: نفس انسان جاویدانه است.(۷) در هر حال، نقطه عزیمت کانت به سوی خدا، اخلاق است و نه بالعکس. استدلال محوری کانت این بود که ما باید وجود خدا و جاودانگی را به عنوان اصل موضوعه قبول کنیم تا بتوانیم بسان موجودات اخلاقی در این جهان رفتار نماییم. وی در کتاب «دین در محدوده عقل صرف» که در سال ۱۷۹۳ م منتشر شد صراحت بیان کرد که آن چه از دین ضروری است، قابل تقلیل به اخلاقیات است.(۸)
تقلیل دین به اخلاق، تا آن جا که مربوط به این تحقیق می شود، حداقل دو نتیجه منفی در خصوص کمّ و کیف جایگاه دین در حیات بشری دارد: اول این که، بسیاری از مناسک دینی از زندگی بشر حذف می شود و دوم این که، به دلیل حذف مناسک، دین بیشتر به خود جنبه فردی می گیرد و از عرصه اجتماعی حذف می شود.
ب: تقلیل دین به احساس
در برخی تفسیرها از چیستی دین، دین به نوعی احساس فردی (البته کاملاً سیال و فاقد ارزیابی کمّی و کیفی) تقلیل پیدا می کند. به عنوان مثال؛ فردریک شلایر ماخر (۱۷۶۸ ۱۸۳۴) در نوشته های پرنفوذش در قرن نوزدهم ادعا کرد، که تجربه دینی، تجربه ای عقلی یا معرفتی نیست، بلکه احساس اتکای مطلق و یک پارچه به مبدأ یا قدرتی متمایز از جهان است. این تجربه، تجربه ای شهودی است که اعتبارش «قائم به خود» است و مستقل از مفاهیم، تصورات، اعتقادات یا اعمال می باشد. چون این تجربه نوعی احساس است و از حدّ تمایزات مفهومی فراتر می رود، لذا نمی توانیم آن را توصیف کنیم. این تجربه، حسی و عاطفی است نه معرفتی.(۹)
پس از شلایرماخر، افراد بسیاری، از جمله ردولف اوتو (۱۹۳۷ ۱۸۶۹) تحت تأثیر دیدگاه وی قرار گرفتند. اتو می پذیرد که ابعادی از وجود خدا مثل قادر مطلق، عالم مطلق، مجرد، خیر مطلق و… را می توان با تور عقل به دست آورد، اما وجهه ای از خدا که مربوط به ذات و حقیقت اوست، از طریق عقل قابل فهم نیست. به عنوان مثال، مقدس بودن خدا همان ذات خدا است که از چنگال عقل می گریزد و توصیف ناپذیر می شود، تقدس خدا را باید با قوّه ای فراتر از عقل فهمید. این تقدس، تنها با احساس فهمیده می شود، نه با عقل.(۱۰) کی یرکگارد فرانسوی و کسانی که روش وی را در تبیین دین پذیرفته اند، از جمله: کارل بارث، امیل برونر، پل تیلیخ، رودلف بولتمان، مارتین بوبر، اونا مونو و… نیز، به رغم مخالفت برخی از آن ها از تقلیل دین به فلسفه، خود، دین را به یک احساس شخصی تقلیل داده اند. اساساً در این روش، محتوای معرفتی دین به گونه ای مورد انکار واقع شده است، به طوری که گویی دین صرفاً مجموعه ای از احساسات شخصی بدون هرگونه پیام، توصیه و دستورالعمل، و فاقد جهان بینی، هستی شناسی و اصول نظری است.(۱۱) در حالی که همه ادیان حاوی نوعی هستی شناسی، انسان شناسی، نظام اخلاقی و فلسفی هستند. به عبارت دیگر نتایج منفی تفسیر دین به احساس نیز همانند تفسیر دین به اخلاق، این است که علاوه بر این که دین محدود به حوزه افراد می شود، هیچ گونه مناسک و رفتاری که بیان کننده همان احساس تفسیر شده از دین باشد، معرفی نمی شود.
ج: تقلیل دین به حیث صرفاً کارکردی آن
برخی از دیدگاه ها و تفسیرها درباره دین، هرچند به نفی و انکار دین ختم می شود، اما از آن جا که برای دین، کارکرد فردی یا اجتماعی می بینند، آن را مورد پذیرش قرار می دهند. به عنوان مثال، یک جامعه شناس، هرچند به اساس و واقعیت دین معتقد نباشد، اما به همین اندازه که درمی یابد دین در حوزه اجتماع دارای کارکرد است و بهتر از هر عامل وحدت بخش دیگر نقش وحدت بخشی و ائتلاف دهی را ایفا می کند، ناگزیر می شود که از دین در تحلیل مسایل حوزه اجتماع استفاده کند. به عنوان مثال، بریث ویت فیزیک دان و فیلسوف معاصر انگلیسی هرچند تحت تأثیر مبانی پوزیتیویسم، تصریح می کند که تنها قوانین علمی و توتولوژی های منطقی و ریاضی و قضایای شخصی معنی دارند و سایر گزاره ها، از جمله گزاره های دینی و اخلاقی، فاقد معنی و محتوای معرفتی اند، به رغم این، وی به تبع ویتگنشتاین، گزاره های دینی و اخلاقی را از حوزه معنی به تحلیل کارکردی منتقل می کند و به جای پرسش از معنی آن ها، کارکرد و نحوه مصرف آن ها را مطرح می نماید.(۱۲)
ولتر نیز، به نحوی تدیّن عملی را ناظر به کارکرد عینی دین تجویز می کند. وی به یک دین ساده و معقول که وجود خدا را تأیید کند اعتقاد داشت، ولی معتقد بود که باید قدرت کشیشی را به حداقل رساند. او معتقد بود که چنین دینی برای همه، جز چند فیلسوف لازم است و بدون آن، جامعه، به بی نظمی و جنایت می افتد. از حرف های جالب وی در فرهنگ فلسفی اش این است که: «من می خواهم وکیلم، خیاطم، مستخدمم و حتی همسرم معتقد به خدا باشند. در این صورت، به نظر من کمتر در معرض دزدی و تجاوز به همسرم قرار می گیرم».(۱۳)
د: تقلیل دین به معنویت
یکی از نویسندگان معاصر در تحلیل وجه تقلیل دین به معنویت می نویسد: در نیمه دوم قرن نوزدهم، دست کم سه عامل دست به دست هم دادند و باعث شدند، که گرایش به معنویت وجه دفاع منطقی پیدا کند:
۱. افزایش اطلاعات در مورد ادیان و مذاهب دیگر: پیروان ادیان و مذاهب مختلف تا وقتی از هم بی خبر بودند، بیش تر می توانستند به دین و مذهب خود دل بدهند. وقتی انسان می بیند که زیبایی های دیگری هم در ادیان و مذاهب دیگر وجود دارد، فهمش از دین و مذهب خودش نیز بهتر می شود و حداقل می فهمد که دین او فقط یکی از ادیان است.
۲. اختلاف زایی ادیان در میان مردم: از آغاز قرن نوزدهم به این طرف، آثار و نتایج اختلاف زایی ادیان بسیار مکشوف تر شد و معلوم شد، این که ادیان میان مردم اختلاف ایجاد می کنند چه آثار و نتایج وخیمی دارد.
۳. عدم امکان اثبات قطعی متافیزیک ادیان: از نیمه دوم قرن نوزدهم به این طرف، روشن شد که متافیزیکِ هیچ کدام از ادیان قابل اثبات نیست. یکی از جهات دگماتیزمی که در ادیان وجود دارد این است که شخص صاحب دین فکر می کند که می شود متافیزیک دین او را اثبات کرد؛ لذا می گوید: پس هر کسی با این متافیزیک ناسازگاری دارد، با حق عناد دارد. ولی اگر معلوم شد که هیچ کدام از این متافیزیک ها قابل اثبات نیست و همه متافیزیک ها یا به یک مقدار بی دلیل اند یا به یک مقدار مدلّل اند، آن گاه مخالفت با آن ها مخالفت با حق تلقی نمی شود.
این امر باعث شد که تدریجاً مهرورزی به یک دین خاص در ذهن و ضمیر کاهش پیدا کند و شدت و حدّت خود را از دست بدهد. لذا کاملاً منطقی جلوه کرد، که کسی بگوید: جهات مثبت دین را می خواهم، اما جهات منفی آن را نمی خواهم. این حرکت آگاهانه به طرف معنویت از نیمه دوم قرن نوزدهم در اروپا پیدا شد. شوپنهاور در آلمان نقش بسیار مهمی در این جهت داشت. او یک فیلسوف آکادمیک طراز اول به حساب نمی آمد، ولی فیلسوفی است که در سیر فرهنگ عمومی غرب تأثیر بسیار قاطعی داشته است. او یک فیلسوف معنویت گرا بود و علاقه زیادی خیلی به بودا داشت و اصلاً بودایی مسلک بود.(۱۴)
هرچند تقلیل دین به معنویت در قرن نوزدهم در دنیای غرب اتفاق افتاد، اما علت آن هیچ کدام از عوامل فوق الذکر نبود. ظاهراً نویسنده بدون مراجعه به تاریخ تحولات اروپای قرن نوزدهم، تأملی نظری در علل ممکن در رویکرد به معنویت داشته و نتایج این تأمل را به مصداق معنویت گرایی اروپا در قرن نوزدهم میلادی نسبت داده است. سخن از معنویت گرایی انسان اروپایی در قرن نوزدهم که مشعر به نوعی بار مثبت داشتن است نیست، بلکه سخن از تقلیل دین به معنویت گرایی که متأسفانه مشعر به نوعی بار منفی است، می باشد.
۲-۱. دیدگاه های انکارکننده
برخی از دیدگاه ها درباره دین، یا مستقیماً اساس آن را انکار می کنند و یا محوری ترین ادعای دین (از جمله اساس وجود خدا) را مورد تردید قرار می دهند، که برخی از این دیدگاه ها عبارتند از:
الف: انکار اساس دین:
هیوم در کتاب «تاریخ طبیعی دین» که در ۱۷۵۷ منتشر شد ادعای دئیست ها و خداباوران را مبنی بر این که توحید، دین طبیعی بشر است، مورد انتقاد قرار داده است. به عقیده وی، منشأ اعمال دینی را نباید در استدلال عقلی و یا نظم طبیعی جست، بلکه مبدأ آن ترس و جهل بشر بوده است. در واقع، اعتقاد دینی از گرایش به انتساب بلایای طبیعی به نیروهای شخصی نامرئی نشأت گرفته است. دیدرو نیز آغاز دین را به ترس انسان و جهل وی از قوانین طبیعت نسبت می داد. هولباخ نیز مسیحیت را مرادف با جهل، خرافات و تحجر دانسته و معتقد است که جوامع انسانی از لحاظ اخلاقی توسعه نمی یابند، مگر آن که اعتقاد به خدا را به کلی طرد کنند.(۱۵) فروید نیز در یکی از سه دیدگاه معروفش درباره خاستگاه دین، ریشه ایمان به خدا را جهل و نادانی می دانسته و می نویسد:
بازگوگران روح مذهبی و ایمان توهمی می گویند: آن کس که اعتراف به جهل و نادانی و البته نوعی نادانی که تنها مذهب بر آن صحه می گذارد بنماید… کسی است که اندیشه اش به ژرفای ایمان مذهبی رسیده است.(۱۶)
از نظر فروید، خدا همان مدل پدر دنیوی است، که خیلی بزرگ تر و حجیم تر شده است. انسان، بدون سابقه ذهنی، به آفرینش خدا دست نزده، بلکه این همان پدر دوران طفولیت است که تنها مرجع اقتدار به شمار می رفت. این که فروید در همه فرضیه هایی که در مورد خداوند ارائه می دهد، به مسأله شباهت خدا با پدر کشیده می شود، ناشی از مشابهتی است که میان خدای مسیحی که وی بیش تر با آن مأنوس است با پدر وجود دارد. اما فروید که زیاد نگران تعمیم های بی ضابطه خود نیست، این شباهت را به خدای تمام ادیان دیگر نیز سرایت می دهد و در مورد این مدل سازی می نویسد:
می توان دوران نخستین زندگی را، یعنی دوران کودکی را با وضع بشر در مقابل طبیعت مقایسه و سنجش نمود. کودک ناتوان و پانگرفته در برابر قدرت، نیرومندی، خشم و تحکّم پدر، همان وضع و حالتی را دارد که انسان بالغ در برابر توانایی و قدرت طبیعت دارا است. کودک در برابر پدر، ترس و وحشت دارد، از نیرو و خشم او می هراسد، در صورتی که از سوی دیگر، آگاه است که همین پدر، او را در برابر خطرهای احتمالی و حوادث خارجی حفظ و حراست می نماید.(۱۷)
در نگرشی دیگر، فروید، خاستگاه دین را این گونه بیان می کند:
میل جنسی در انسان، نسبت به دیگر امیال شدیدتر است. این میل مختصّ دوران بزرگ سالی و بلوغ نیست، بلکه از همان ابتدای طفولیت در انسان شروع به فعالیت می کند. این غریزه در پسربچه ها، متوجه مادر و در دختربچه ها، متوجه پدر است، اما پسر از ترس پدر، و دختر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 