پاورپوینت کامل سایه شیعه ستیزی و ایران هراسی بر جنگ یمن(قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سایه شیعه ستیزی و ایران هراسی بر جنگ یمن(قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سایه شیعه ستیزی و ایران هراسی بر جنگ یمن(قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سایه شیعه ستیزی و ایران هراسی بر جنگ یمن(قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
۴
اشاره:
این مطلب با تکیه بر این مفروض که شیعه هراسی دولت های منطقه ای عاملی برای بروز ناآرامی ها بوده و تلاش برای تقبل امکان تاثیرگذاری ایران در منطقه را در پی داشته، بر آن است تا رویدادهای اخیر یمن را تحلیل کند. در شماره پیش نقش عربستان و سیاست های خبری العربیه بررسی شد. اینکه ادامه آن:
جنگ داخلی یمن و شیعه ستیزی عربستان سعودی
در طول قرن بیستم، کشور یمن هیچ گاه روی آرامش به خود ندید؛ زیرا نیمه اول قرن بیستم برای این کشور، یادآور منازعات قبیله ای، جنگ و خونریزی بود و پس از آن هم سلطه استعمار انگلستان بر یمن، بر ناامنی و بی ثباتی این کشور افزود. در سال ۱۹۱۸، یمن شمالی استقلال خود را از امپراطوری عثمانی به دست آورد، و در سال ۱۹۶۲ نیز در نتیجه انقلاب و سرنگونی نظام امامی، این کشور به جمهوری تبدیل شد. یمن جنوبی نیز در سال ۱۹۶۷ استقلال خود را از بریتانیا به دست آورد، پس از آن بود که منازعات داخلی بالا گرفت و در نهایت باعث گردید تا در یمن جنوبی یک رژیم مارکسیستی با حمایت بلوک شرق (چین و شوروی سابق) تأسیس گردد، که نام خود را «جمهوری دمکراتیک خلق یمن» نهاده و قانون اساسی خود را با الهام از قانون کمونیستی و غیردینی آلمان شرقی (سابق) تدوین نماید.
چالش میان رژیم کمونیستی یمن جنوبی و حکومت مردمی (خلق) یمن شمالی، همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال (۱۹۷۹)، به جنگی تمام عیار تبدیل شد، اما در دهه ۸۰، دو طرف برای نوعی همکاری و هماهنگی نسبی به توافق رسیدند، که در نتیجه این همکاری ها، دو کشور با هم متحد شدند و سرانجام مذاکرات دو کشور برای «وحدت» در سال (۱۹۹۰)، به نتیجه رسید و کشور «جمهوری یمن» براساس قانون اساسی جدیدی که در آن دین رسمی یمن «اسلام» و منبع قانون گذاری نیز «شریعت اسلامی» ذکر شده است، تشکیل گردید و «صنعا» به عنوان پایتخت و «عدن» به عنوان مرکز اقتصادی و تجاری این کشور تعیین گردید.
البته بعد از «اتحاد» بازهم یمن روی آرامش به خود ندید و نیروهای سیاسی و احزاب مختلف، برای کسب قدرت، به مبارزه با همدیگر پرداختند، که سرانجام در سال (۱۹۹۴ م) عملاً میان نیروهای شمال (صنعا) و جنوب (عدن) مجدداً جنگی در گرفت، که با وساطت «سازمان ملل متحد» تا حدودی کنترل شد، اما اقدامات جدایی طلبان جنوب، هنوز هم ادامه داشته و هر از چند گاهی شاهد گروگان گیری اتباع خارجی ازسوی آن ها هستیم. هم اکنون نیز در حدود دوسوم از خاک این کشور از کنترل دولت مرکزی خارج می باشد. ( Butters، ۲۰۰۹)
با این حال، مهم ترین مسئله کنونی در یمن، جنگ داخلی این کشور علیه نیروهای شیعه «الحوثی» است، که از سال ۲۰۰۴ آغاز شده و پس از ۵ جنگ هم اکنون وارد مرحله مهمی شده است، به گونه ای که پای عربستان نیز به این قضیه باز شده و دولت یمن، ایران و حزب الله را متهم به حمایت از شیعیان زیدی این کشور کرده است.
کالبدشکافی ناآرامی ها
طبق آمارهای صورت گرفته در جولای سال ۲۰۰۹، جمعیت یمن ۲۳ میلیون و ۸۲۳ هزار نفر می باشد (CIA Factbook, Yaman). از آنجایی که کشورهای عربی منطقه آمار درستی از پراکندگی جمعیتی خود، به لحاظ قومی و مذهبی ارائه نمی دهند، لذا نمی توان آمار دقیقی از میزان جمعیت شیعیانِ این کشورها، از جمله یمن به دست آورد. با این حال، در منابع غیررسمی عنوان می شود که سنی ها در کشور یمن در اکثریت هستند و شیعیان زیدی (۱) ۴۰ تا ۴۵ درصد از جمعیت این کشور را در اختیار دارند، ولی گابریل بائر(۲) در کتاب خود تحت عنوان «جمعیت و جامعه در خاور عربی»(۳) شیعیان زیدی را در اکثریت دانسته و معتقد است که ۵۵ درصد از جمعیت یمن را شیعیان زیدی تشکیل می دهند. علاوه بر این، باید ۲ تا ۵ درصد پیروان مذهب شیعه جعفری و اسماعیلیه را نیز به جمعیت شیعیان یمن اضافه کرد (۱۰۳:۲۰۰۳،Baer ). بنابراین، علی رغم زیدی بودن علی عبدالله صالح، رئیس جمهور و شماری از مقامات بلندپایه دولتِ یمن، اما متأسفانه دولت این کشور هم اکنون تحت سلطه سنی ها بوده و رئیس جمهور و دیگر مقامات زیدی هم، جز اسمی از شیعه بودن، هیچ علاقه ای نسبت به این مذهب ندارند و به عنوان حاکمان سکولار به شدت با این مذهب مخالفت کرده و از گروه های سلفی به خصوص وهابیون حمایت می کنند.
هرچند اکثریت بسیار زیادی از شهروندان یمنی را اعراب مسلمان تشکیل می دهند، ولی جامعه یمن، جامعه ای متکثر بوده و دو فرقه مذهبی اصلی آن عبارت از شیعه زیدی و سنی شافعی می باشد.
ازسوی دیگر، یمن فقیرترین کشور در جهان عرب بوده و انتظار می رود در دو دهه بعد، جمعیت آن دوبرابر شده و به بیش از ۴۰ میلیون نفر برسد. نفت هم به عنوان منبع بیش از ۷۵ درصد از درآمد این کشور به سرعت در حال پایان یافتن بوده و دولت هیچ راه مشخصی برای انتقال به اقتصاد پسانفتی را ندارد. از این رو، وضعیت بد اقتصادی کشور، امکان فراهم آوردن سرمایه های لازم جهت یکپارچه نگاه داشتن کشور را دشوار ساخته است. ازسوی دیگر، جنگ داخلی در استان صعده علیه شیعیان زیدی، جنبش جدایی طلب در جنوب و نیروهای القاعده، همگی دولت یمن را با خطر مواجه ساخته و بر مشکلات آن افزوده اند(۶-۴:۲۰۰۹،Boucek ).
بیشتر ساکنان یمن جنوبی مذهب شافعی، و یمن شمالی مذهب زیدی دارند. از این رو، در حالی که بیشتر زیدی ها در مناطق فقیر کوهستانی شمال و شمال شرق سکونت دارند، اما شافعی ها در مناطق جنوبی و غربی که تقریباً جلگه ای و غنی است، ساکن اند.
زیدی ها دارای سنت سیاسی و مستحکمی در یمن هستند، که به سال ۸۹۳ میلادی بازمی گردد، زمانی که یحیی بن حسین(۴) در سال ۲۸۴ هجری قمری وارد یمن شد و سازمان سیاسی و مذهبی قدرتمندی را ایجاد کرد، که در اشکال گوناگون تا انقلاب سال ۱۹۶۲ و متعاقب آن جنگ هشت ساله داخلی که خاتمه بخش هزار سال امامت بود، بقا یافت. دراین میان، صعده (پایگاه شیعیان الحوثی) آخرین منطقه ای بود که تسلیم نیروهای جمهوری شد، لذا بسیاری ادعا می کنند که مردمان این منطقه هنوز بهای وفاداری خود به نظام سابق را می پردازند. گفتنی است که برای زیدی ها، صعده در حکم قم برای ایران است؛ یعنی یک مرکز مذهبی مهم به حساب می آید.
حوثی ها یک گروه شیعه زیدی در شمال یمن در استان صعده بوده و بدان دلیل «الحوثی» خوانده می شوند که نخستین رهبر آن ها، یعنی حسین بدرالدین الحوثی (نماینده سابق پارلمان) که در سپتامبر سال ۲۰۰۴ ازسوی نیروهای امنیتی دولت یمن به شهادت رسید، از خانواده برجسته ای از شهر الحوث میان صنعا و صعده بود. اعضای خاندان حوثی خود را از نوادگان حضرت محمد دانسته، از این رو سید یاهاشمی می باشند. حوثی ها خود را مدافعان جامعه شیعیان زیدی می دانند که تحت حملات شدید بوده و در خطر نابودی فرهنگی قراردارند. از نگاه آن ها اتحاد میان دولت و سلفی ها تهدیدی بزرگ برای شیعیان و سنت شان می باشد. به عبارتی، می توان گفت که نیروهای حوثی در واقع بازوی مسلح شیعیان یمن هستند، که در برابر تهاجمات دولت مرکزی از آن ها دفاع می کنند. به هرحال، جنگ داخلی کنونی فراتر از گروه الحوثی ها رفته و شامل بسیاری از قبایلِ صعده و استان های مجاور می باشد که شاهد نابودی خانه ها و مزارع خود توسط نیروهای دولتی در جهت حمایت از حوثی ها هستند. (۲۰۰۹، Johnsen).
هرچند این گروه پس از اولین برخوردها با نیروهای دولتی یمن در سال ۲۰۰۴ معروف شدند، ولی در دهه ۸۰ قرن گذشته رشد و نمو بیشتری یافتند. به هر حال، در سال ۱۹۸۶ تشکیلات اتحاد «شباب موءمن» (جوانان موءمن) برای آموزش جوانان طایفه زیدیه به دست «صلاح احمد فلیته» شکل گرفت و ازجمله کسانی که به آموزش مبادرت کردند، «مجدالدین المویدی» و «بدرالدین الحوثی» بودند.
پس از اتحاد یمن شمالی و جنوبی در ماه مه سال ۱۹۹۰ و ایجاد احزاب متعدد، اتحاد الشباب با تأسیس «حزب الحق» که نماینده طایفه زیدیه بود، از یک تشکیلات آموزشی به یک گروه سیاسی تبدیل شد.
این تشکیلات از سال ۲۰۰۲ فعالیت های خود را با شعار الله اکبر، مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهود و اسلام پیروز است، به عنوان شعارهای پس از هر نماز رسماً آغاز کرد و آن ها را نیز تاکنون حفظ کرده است. به گفته برخی منابع، جلوگیری دولت یمن از این شعارها در مساجد زیدیه یکی از دلایل مهمی بود، که باعث پیدایش درگیری ها بین حوثی ها و دولت در سال ۲۰۰۴ شد.
در جریان درگیری های نخستین بین نیروهای دولتی یمن و گروه الحوثی در سال ۲۰۰۴ «حسین الحوثی» که نماینده پارلمان در انتخابات سال ۱۹۹۳ و ۱۹۹۷ بود، رهبری این گروه را بر عهده گرفت و طی درگیری ها کشته شد.
این گروه به صورت رسمی خواستار فعالیت حزبی، تأسیس دانشگاه و در نظر گرفتن مذهب زیدی به عنوان یک مذهب رسمی در کنار سایر مذاهب از سوی دولت است. در مقابل، دولت یمن این گروه را به تأسیس یک کشور اسلامی و بازگشت به حکومت قبلی زیدیه در یمن متهم می کند.
رهبر کنونی این گروه، عبدالملک الحوثی که از لحاظ فکری و فرهنگی به دلیل دارا بودن شخصیت قوی – پس از کشته شدن برادرش حسین، با وجود برادر بزرگترش یحیی – به رهبری این جنبش برگزیده شد و از سال ۲۰۰۴ تاکنون توانسته است با کمک برخی از همفکران برادرش در شباب المؤمن، این حزب را هدایت و رهبری کند.
دولت یمن این گروه را به داشتن گرایشات فکری شیعه اثنی عشری متهم می کند، اما حوثی ها خود را شیعه زیدی دانسته و در برخی از مسائل و مناسبت ها، مانند جشن غدیر و عاشورا خود را با شیعیان اثنی عشری همسو می دانند. گروه الحوثی معتقد است: وضعیت فعلی یمن چیزی جز محدود کردن آزادی فعالیت دینی، سیاسی و تلاش برای از بین بردن فرهنگ و معتقدات زیدی ها ازسوی دولت نیست.
دولت یمن ادعا می کند که شورشیان به دنبال سرنگونی دولت فعلی و ایجاد یک حکومت مذهبی هستند و در تمامی این مدت نیز حملات خود را به «جنگ علیه تروریسم» مرتبط ساخته و ایران را متهم به حمایت از مبارزان شیعه می کنند. حال آنکه، طبق گزارش نهادهای غربی، تا به امروز، هیچ دلایل مستندی مبنی بر حمایت ایران در این ناآرامی ها ارائه نشده است. در واقع، ریشه های این جنگ را باید ترکیبی پیچیده از هویت های قومی، توسعه نیافتگی منطقه ای، بی عدالتی های اقتصادی – اجتماعی و نارضایتی های تاریخی دانست.(۵) این منازعه همچنین به واسطه تنش ها میان جمعیت بومی شیعیان زیدی و بنیادگرایان سلفی سنی مذهب که به این منطقه آورده شده اند، تشدید یافته است. به علاوه، پس از آنکه رژیم صنعا شروع به استفاده از مبارزان قبیله ای برای مقابله با مبارزان شیعه کرد، این منازعه بُعدی قبیله ای نیز به خود گرفته است.
آغاز درگیری ها
دولت یمن از سال ۲۰۰۴، درگیر جنگ داخلی علیه مبارزان شیعه زیدی در استان شمالی صعده بوده است، که نقطه آغاز این درگیری ها، تظاهرات ضددولتی ازسوی اعضای جنبش «شباب موءمن» به هنگام دیدار علی عبدالله صالح از مناطق شمالی کشور بود، که در آن، شعارهای ضددولتی، ضدآمریکایی و ضداسرائیلی سر می دادند. سپس ناآرامی ها به صنعا و تظاهرات مقابل سفارت ایالات متحده و اعتراض به حملات به عراق نیز کشیده شد و معترضان رژیم، عبدالله صالح را به دلیل همکاری اش با ایالات متحده در جنگ با ضدتروریسم مورد انتقاد قرار می دادند. دولت یمن پس از تلاش های ناموفق جهت آرام کردن اوضاع، سعی کرد تا حسین بدرالدین الحوثی از اعضای سابق پارلمان و رهبر شیعیان زیدی را به اتهام ایجاد ناآرامی و احیای امامت زیدی که در سال ۱۹۶۲ و پس از انقلاب جمهوری سرنگون شده بود، بازداشت کند، که به هرحال، این درگیری ها به سرعت افزایش یافته و علی رغم شهادت الحوثی در سپتامبر سال ۲۰۰۴، نبردها تحت رهبری خاندان الحوثی همچنان ادامه یافت.
تاکنون ما شاهد شش دوره جنگ در این منطقه بوده ایم، که در سال ۲۰۰۷ دولت قطر تلاش ناموفقی برای میانجی گری داشت. در سال ۲۰۰۸ نیز درگیری ها به خارج از صعده کشیده شد و استان های دیگر از جمله صنعا نیز کشیده شد، به گونه ای که عبدالله صالح مجبور شد در جولای ۲۰۰۸ اعلام آتش بس یک جانبه نماید. درحال حاضر نیز دولت یمن از ماه اوت ۲۰۰۹ (مرداد ۱۳۸۸) و به دنبال الغای «توافقنامه دوحه»،(۶) حملات خود را از سرگرفته و به گفته خودشان «عملیات زمین سوخته»(۷) را در پیش گرفته اند و پادشاه سعودی نیز به حمایت از دولت یمن، نیروهای خود را برای سرکوب ناآرمی ها به مناطق مرزی این کشور اعزام کرده است.
تلفات این جنگ در استان صعده بسیار زیاد بوده، به طوری که تاکنون ۱۲ هزار نفر کشته و ۲۵ هزار نفر زخمی به همراه داشته است. البته ویرانی ۵ هزار واحد مسکونی، تخریب بیش از ۲ هزار مزرعه و ۵ میلیارد دلار خسارت از آثار این جنگ بوده است. همچنین، علاوه برنابودی زیرساخت ها، این جنگ باعث مهاجرت ۱۳۰ هزار نفر شده و کمک های بشردوستانه را نیز محدود ساخته است (روزنامه کیهان، ۲۸ مرداد ۱۳۸۸: ۱۶).
ریشه های بحران
صاحب نظران در تبیین ریشه های این جنگ به موارد زیر اشاره می کنند:
۱- افول جایگاه اجتماعی تحت رهبری هاشمی ها (نارضایتی تاریخی)
روزی که درگیری های صعده آغاز شد، مبارزان حوثی روی دو نکته تاکید داشتند: رفع تبعیض از مردم صعده، و نیز اعطای آزادی های مذهبی. در میان حاکمان سابق و رهبران جنبش جدید زیدی، عنوان می شود که دولت یمن اساساً نگاهی ضدهاشمی و ضدزیدی دارند و اگرچه برخی از حاکمان، دارای ریشه های زیدی هستند، ولی از ریشه اصلی خود فاصله گرفته و تحت تأثیر وهابی های مورد حمایت سعودی قرار گرفته اند. بنابراین، تا اینجا می توان جنگ صعده را ادامه فرایندی دانست که با انقلاب سال ۱۹۶۲ شروع گردید. در عین حال، از نگاه شیعیان زیدی، حکومت باید در دست طبقه هاشمی (فرزندان پیغمبر) و نه غیرهاشمی باشد و از آنجایی که علی عبدالله صالح، زیدی غیرهاشمی است، صلاحیت حکومت بر کشور را ندارد، علاوه بر اینکه دیکتاتوری ۲۸ ساله وی هیچ نتیجه سودمندی برای کشور به همراه نداشته است. درعین حال، این نارضایتی نیز وجود دارد که از زمان انقلاب، دولت تلاش کرده تا طبقه هاشمی را از قدرت کنار نگه دارد، که در همین راستا، حوثی ها برای نافرمانی در مقابل دولت از فتواهای مذهبی استفاده کرده و اعلام کرده اند که باید در برابر حاکم ناعادل «خروج» (شورش) کرد Johnsen)، ۲۰۰۹).
۲- ظهور بازیگران سیاسی و مذهبی جدید، به خصوص سلفی ها
با وجود اینکه وهابی ها بیش از یک درصد جامعه یمن نیستند، اما از آزادی عمل بیشتری برخوردارند و توانسته اند با سوءاستفاده از فقر مردم، اکثر پست های حساس در دولت و مجلس این کشور را به دست آورند، ولی گروه های شیعه در حاشیه بوده و هیچ مشارکتی در حکومت ندارند.
ازسوی دیگر، سطوح بالای ارتش، قوه قضائیه و سرویس های اطلاعاتی یمن در دست کسانی است که تحت تأثیر شدید سلفی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 