پاورپوینت کامل اصول و قواعد اخلاق در رویکردهای عرفانی;اخلاق عارفانه ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اصول و قواعد اخلاق در رویکردهای عرفانی;اخلاق عارفانه ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اصول و قواعد اخلاق در رویکردهای عرفانی;اخلاق عارفانه ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اصول و قواعد اخلاق در رویکردهای عرفانی;اخلاق عارفانه ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۱

مقدمه

هر علمی دارای یک سلسله اصول و قواعدی است که به وسیله آن اصول و قواعد، مسائل آن علم درک و فهم می شود و در مقام عمل نیز به کار می آیند. همچنین به وسیله آن قواعد، حکم مسائل جزئی نیز مشخص می شود. از این رو، از میان علوم، اخلاق نیز به عنوان یک علم، دارای قواعدِ خاص به خود می باشد. منظور از قاعده اخلاقی، اصول کلی است که به وسیله آن ها، چیزهای با ارزش را از آن چه فاقد ارزش است، تشخیص می دهیم و با شناخت قواعد اخلاقی، در مقام عمل می توانیم تشخیص دهیم، که آیا اعمال ما دارای ارزش اخلاقی هستند یا خیر و اگر هستند ارزش منفی دارند یا مثبت؟

از آن جا که مکاتب اخلاقی با یکدیگر متفاوت اند، لذا قواعدی هم که این دو ارائه می دهند با یکدیگر متفاوت خواهند بود. از این رو، آنچه در مکتب اخلاقِ فلسفی به عنوان قاعده مطرح می شود، با آنچه که در مکتبِ اخلاق عارفانه وجود دارد، متفاوت خواهد بود؛ چرا که تلقی این دو مکتب از انسان و در نتیجه ارزش های اخلاقی او نیز متفاوت خواهد بود.

این نوشتار تلاش اندکی است برای دست یابی به قواعد اخلاقی مقبول در مکتب اخلاق عارفانه، اما به دلیل اینکه در کتب عرفا به این قواعد تصریح نشده، دست یابی به قواعد با سختی همراه است. علاوه بر این که نگارنده آشنایی چندانی با مسائل عرفانی نداشته و تنها تلاشی برای بدست آوردن قواعدِ مذکور انجام داده است. بنابراین، امکان این که ره به خطا رفته باشد محتمل است.

۱. قاعده اساسی ترتب مقامات (توالی مقامات)

مهم ترین قاعده ای که در اخلاق عارفانه مطرح است، قاعده ترتّب مقامات بر یکدیگر بوده و این، یک اصل پذیرفته شده نزدِ عرفاست، که پیمودن هریک از منازلِ مطرح در سلوک، متوقف بر به فعلیت رساندن درجات قبلی است و تا یک مرتبه از منازل و مقاماتی که در درون خود دارد به فعلیت نرسد، حرکت به سوی منزل بعدی کاری بی نتیجه خواهد بود. خواجه عبدالله انصاری در این زمینه می گوید: «لاتصح النهایات الا بتصحیح البدایات، کما أنّ البیّنه لاتقوم الاعلی الأساس».(۱)

چنین اصلی برخاسته از نگاهی است که عرفا به انسان دارند، آنان برخلاف فلاسفه که نفس انسان را در یک برش عرضی به سه قوه: شهویّه، غضبیّه و عاقله تقسیم می کنند، اتصاف به فضایل را در اعتدال قوا و اتصاف به رذایل را در افراط و تفریط آن دانسته و معتقد به مراتب طولی حقیقت انسان اند، به گونه ای که مراتب پایین، رقیقه مراتب بالایی هستند. بر همین اساس، برای فعلیت یافتن مراتب بالا ناگزیر از به فعلیت رسیدن، مراتب پایین تر هستیم.

برای روشن شدن زوایای این قاعده، خلاصه آنچه در «لطایف العرفان» آمده را براساس ترتیب و تنظیم خواجه عبدالله انصاری در شرح عبدالرزاقِ کاشانی مطرح می کنیم.

انسان دارای یک نفس حیوانی، یک اثر روحانی و یک سر الهی است، که هریک از این سه مرتبه، دارای سه رویکرد و توجه هستند.

۱. توجه به تدبیر مادون؛ ۲. توجه به عین ذات؛ ۳. توجه به مافوق.

برای کسبِ فیض و استعداد، این نه وجه، به علاوه «احدیت»، مراتب دهگانه انسانی را تشکیل می دهند، که هرکدام از این مراتبِ دهگانه، خوددارای مراتب دهگانه دیگری هستند، که مجموع آن ها به ۱۰۰ می رسد.

سالک، باید این مراتب را از ابتدا؛ یعنی از مرتبه نفس حیوانی آغاز کرده، در انتها به مرحله سر الهی برسد و با طی آن به حقیقت دست یابد.

بنابراین، ما در این جا فقط مرحله توجه نفس حیوانی به مادون را توضیح داده، چگونگی ترتب منازل موجود در آن را بر یکدیگر روشن می سازیم، لذا با این توضیح روشن خواهد شد که مرحله توجه نفس حیوانی به عین ذات متوقف برگذراندن مرحله اول، یعنی توجه نفس حیوانی به مادون خویش است.

توجه نفس به مادون (بدایات)

در این مرحله است که با امتثال اوامر و نواهی در جمیع حرکات و سکنات – چه فعلی و چه قولی – از مرحله طبیعت خارج گشته، حالت اعتدال تام به او دست می دهد، به گونه ای که نفس به اطراف تمایل پیدا نکرده و هیچ امری از امور بدنی، او را مشغول به خود نمی سازد.

تحقق منازل ده گانه این مرتبه عبارتند از: یقظه، توبه، محاسبه، انابه، تفکر، تذکر، اعتصام، فرار، ریاضت و سماع که به ترتیب صورت می گیرد و هر مرتبه نیازمند فعلیت مرتبه قبلی است.

نحوه فعلیت این منازل این گونه است، که ابتدا نفس اماره به سوء است، اما وقتی آگاه شده و از خواب غفلت بیدار شد، اولین مقامی که درمی یابد «مقام یقظه» است. آن گاه که مرتبه درون خود را احساس کرد و فهمید که پیرو شیطان است «توبه» می کند. سپس اعمال صالح خود را با سیئات درهم آمیخته دیده و شروع به «محاسبه» می کند تا حسنات بر سیئات غلبه یابد و موانع راه اندک شود. در این جاست که به «انابه» با حق می پردازد، سپس پیرامون صالحاتی که او را کمک کرده و قدر و منزلت او را بالا می برند، تفکر می کند و از نتایج این تفکر، به مقام «تذکر» و پندآموزی از عبرت ها می رسد. آن گاه به خدا «معتصم» شده، از حول و قوه او مدد می جوید و از مکر و حیله شیطان به سوی او «فرار» می کند. در این مرحله است که برای تلطیف باطن خویش نیاز به «ریاضت» پیدا می کند و به اندازه لطافت خود از «سماعت» وعد، بهره مند می گردد و از وعید متأثر شده، از نقصان می گریزد.

با پایان یافتن این منازل، قوای نفسانی، مانع سلوک اصلاح و شیطان وسوسه گر نسبت به لذات شهوی و زینت های دنیوی رفع شد، نفس انسانی به مرحله لوامه رسیده، و مستعد خروج از انفعالات اجزای بدن گردیده، برای اتصال از حمل بدن آماده می گردد و این جاست که مرحله «توجه نفس به ذات» فرا می رسد.

با این توضیح، روشن شد که حصول مرتبه توجه نفس به ذات، متوقف بر حصول مرتبه «توجه نفس به مادون» بوده، هم چنین فعلیت منازل موجود در مرحله «توجه نفس به مادون» بر فعلیت یافتن منزل قبلی هریک از منازل متوقف است.

نتیجه این که، هرگاه اعمال سالک بر اساس این قاعده انجام گیرد، مقبول و ارزشمند است و آن گاه که اعمالش از این چارچوب خارج گردد، مثلاً قبل از فعلیت تام و مرحله توجه به نفس، بخواهد عمل مرحله توجه به اثر حیوانی را انجام دهد، آن عمل هیچ ارزش اخلاقی نخواهد داشت و او را متصف به فضایل نخواهد ساخت.

۲. قاعده لزوم مطابقت طریقت با شریعت

عرفا معتقدند که در مراحل سلوک، هیچگاه نباید عملی در تضاد با شریعت انجام گیرد و چنان که عملی با آن چه شریعت مطرح می کند در تضاد باشد، در حقیقت ره به خطا سپرده و سالک را به مقصد نخواهد رساند.

کلمات عرفا در این زمینه بسیار است، که ما در اینجا برای نمونه به چند مورد اشاره می کنیم:

۱. ابن عربی می گوید: «شریعت جاده ای است روشن، که رهگذر نیک بختان و طریق خوشبختی است، هرکه از این راه برود، به رهایی می رسد و هر که از آن روی برگرداند، سرنوشتی جز هلاکت نخواهد داشت».(۲) و در جای دیگری می گوید: «کل علم حقیقه لاحکم للشریعه فیها بالردّ فهو صحیح و الا فلا یعول علیه».(۳)

۲. … ذوالنون گوید: «علامت عارف سه چیز است: نور معرفتش نور تقوایش را خاموش نسازد و به آن علمی که ناقض حکمی ظاهری باشد، باور نداشته باشد…».(۴)

۳. در کتاب سرّ الصلوه امام خمینی(ره) چنین آمده است: «… پس آن نمازی که به بعضی از عرفا نسبت دهند، که نماز سکوتش گویند و به ترتیب خاص، «الف» الله را متمثل در پیش رو کنند و پس از آن «لا» را و پس از آن «ه» را و پس از آن مجموع را به ترتیب خاصی که به عدد حضرات خمس شود – بر فرض صحت نسبت – از جهل آن کسی است که این معجون بی معنی را درست کرده است».(۵)

«بالجمله کشفی اتم از کشف ختمی – صلی الله علیه و آله و سلم – و سلوکی اصح و اصوب از آن نخواهد بود، پس ترکیبات بی حاصل دیگر را که از مغزهای بی خرد مدعیان ارشاد و عرفان است باید رها کرد.«(۶)

در رساله لب اللباب چنین آمده است: «پوشیده نماند که از ابتدای سیر و سلوک تا آخرین مرحله از آن، سالک باید در تمام امور، ملازم شرع انور باشد و به قدر سرسوزنی از ظاهر شریعت تجاوز ننماید…».(۷)

قشیری می گوید: «شریعت، امر بود به التزام بندگی و حقیقت، مشاهدت ربوبیت بود. هر شریعت که مؤید نباشد به حقیقت، پذیرفته نبود و هر حقیقت که بسته نبود به شریعت با هیچ حاصل نیابد…».(۸)

۳. قاعده ذومراتب بودن سالک و تفاوت برنامه ها

طی کردن مراحل سلوک و نیز به فعلیت رساندن مقامات و منازل در همه افراد به یک نحو نیست، چرا که استعدادهاو قابلیت های افراد متفاوت است. چنان که ابوذر و سلمان در یک مرتبه نبودند و آن چه که پیامبر اکرم به سلمان می آموخت قابل عرضه به ابوذر نبود.

به خاطر همین تفاوت هاست که «شماری با شتاب پیش می روند و شماری با کندی حرکت می کنند، یکی در یک منزل زیاد می ماند و دیگری در آن منزل چندان توقف نمی کند، یکی به سبب استعداد ویژه اش دچار هیجان (شگفتی) نمی گردد، در حالی که دیگری از حالت فنا و استفراق باز نمی گردد. یکی پیش از بلوغ به یقظه می رسد و دیگری در سنین پیری، یکی با چله، ده منزل پیش می رود و دیگری با ده چله کوچک ترین تحولی نمی یابد.»(۹)

ابن سینا در نمط نهم، پس از بیان این که مطلب مذکور در این نمط راجع به حالات و مقامات عرفانی، برای غافلان، بی ارزش و بی اهمیت جلوه نموده و برای محصلان مایه عبرت است، می گوید:

«فمن سمعه فاشماز عنه فلیتّهم نفسه، لعلها لاتناسبه و کلّ میّسر لاخلق له».(۱۰)

عبارت اخر (کلّ میّسر لاخلق له) بیانگر این معناست، که نباید اولا: از همه کس متوقع باشیم که تمام منازل را طی کند و ثانیاً: برنامه عملی همه کس به یک نحو نخواهد بود.

خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین – چنان که می بینیم – در هر منزل و مقامی صاحبان این مقام را به سه دسته: «عوام»، «درجه سالک» و «درجه محقق» تقسیم کرده و برای هر کدام راه و دستور خاصی را بیان می کند: «و انّی مفصّل لک درجات: کلّ مقام منها لتعرف درجه العامه منه، ثم درجه السالک، ثم درجه المحقق، و لکل منهم شرعه و منهاج و وجهه هو مولاها قد نصب له علم هو مبعوث و اتیح له غایه هو إلیها محثوت».(۱۱)

۴. قاعده حسنات الأبرار سیئات المقربین

براساس این قاعده، وظایف سالکین – که منازل اولیه را گذرانده اند – بس سنگین تر و گس

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.